نویسنده : دکتر علی اکبر ولایتی




 

در روزگار حنین، ‌ترجمه کاری پرهزینه بود؛ چنان که برای یافتن نسخه ای یونانی مترجم یا حامی او مجبور می شد در شهرها و سرزمین های گوناگون به جست و جو بپردازد. از این رو، ‌سفارش دهندگان ترجمه، ‌غیر از خلفا، درباریان و خاندان های متنفذ ایرانی و رجالی مشوق و حامی دانشمندان و مترجمان بوده اند؛ ‌از جمله، ‌آل برمک که توجه زیادی به علوم و رواج آنها داشتند. از این خاندان، یحیی بن خالد، وزیر هارون، و پسرانش، فضل و جعفر برمکی، و برادر یحیی، محمد بن خالد برمکی، به تشویق علما و ادبا و حمایت از ایشان مشهور بودند. خاندان بختیشوع بسیار مورد توجه این خاندان بودند. در منابع آمده است که یحیی بن خالد برمکی نخستین کسی بود که به فکر ترجمه کتاب المجسطی افتاد و گروهی را مأمور این کار کرد اما ترجمه ی آنها را نپسندید و افرادی دیگر را مأمور این کار کرد (سجادی، ‌ص14). آنان، علاوه بر ترجمه ی آثار یونانی، ‌به ترجمه ی آثار ایرانی نیز توجه داشتند و بسیاری از متون این زبان ها در دوران ایشان ترجمه شد. یحیی بن خالد برمکی خود نیز در علوم صاحب نظر بود و ابن ندیم او را از فیلسوفان و حکمای آشنا با حکمت هند و ایران و یونان نام آورده است(ابن ندیم، 524). او مجالسی برای مباحث علمی و عقلی بر پای می داشت که بزرگان روزگارش در آنها حاضر می شدند.
از دیگر خاندان های مؤثر، فرزندان موسی بن شاکر، یعنی محمد، احمد، ‌و حسن بودند که به بنوموسی معروف اند. موسی بن شاکر خود در علم هندسه استاد بود. بنوموسی، افزون بر آنکه در علوم گوناگون مهارت بسیار داشتند، ‌به ترجمه و نقل علوم به عربی و قرائت کتب منقول نیز توجه فراوان نشان دادند و سبب ترجمه ی بسیاری از کتاب های مهم علمی شدند (صفا، ص45-47).
حمایت پزشکان جندی شاپور از ترجمه ی آثار طبی طبیعی بود آنان درآمدی سرشار داشتند و افزون بر اینکه از این آثار چیزهای بسیاری می آموختند، ‌در قامت حامیان گسترش علوم، بر اعتبار خود نیز می افزودند. آنها در انتخاب کتاب ها علایق شخصی خود را دنبال می کردند. مثلاً، تقریباً همه آثار جالینوس در علم تشریح، به درخواست یوحنا بن ماسویه، به سریانی ترجمه شد (هاشمی، 1384، ‌ص37).
حامین ترجمه های عربی از طبقه ای به کلی متفاوت بودند؛ از این رو، ‌سفارش دهندگان ترجمه های عربی آثار جالینوس هیچ یک پزشک نیستند. اسحاق بن سلیمان و احمد بن محمد المدتر از والیان مصر بودند و اسحاق بن ابراهیم طاهری والی خراسان. محمد بن عبدالملک الزیات وزیر معتصم بود و علی بن یحیی، رازدار متوکل. آنان، در مجموع، ‌مشوّق سیزده ترجمه ی عربی از آثار جالینوس بودند. سفارش این شمار اندک ترجمه چندان شگفت نیست. اما جای تعجب اینجاست که محمد و احمد بن موسی، که از دانشمندان علم هندسه و نجوم، ‌و علم الحیل بودند، خواستار ترجمه ی 58 اثر جالینوس شده اند. ابن ندیم از ابوسلیمان سجستانی نقل می کند که بنوموسی گروهی از مترجمان، از جمله حنین و حبیش و ثابت بن قرّه، را استخدام کردند و به آنها ماهانه 500 دینار برای ترجمه و ملازمت می پرداختند. (ابن ندیم، ص304، ‌331). گفتنی است، ‌حنین در میان حامیان خود از هیچ خلیفه ای یاد نمی کند و، چنان که پیش تر گفته شد، افرادی چون ابن ماسویه و ابن بختیشوع به وی سفارش کار می کرده اند.
حمایت مستقیم خلفای عباسی نهضت ترجمه را در دوران هر خلیفه شکل و شیوه ای خاص و متفاوت می بخشید. در این میان، ‌منصور و هارون و مأمون و متوکل عباسی نقشی مؤثرتر داشتند. به نوشته ی ابن خلدون، منصور نخستین خلیفه ای بود که کسانی را برای آوردن کتاب به روم فرستاد (ابن خلدون، ج1، ص480). پس از منصور، دوره ی مهدی(حکومت 158-169 ق) و هادی(حکومت 169-170ق ) و، سپس، ‌دوران هارون الرشید در زمینه ی ترجمه دوران درخشانی به شمار می آید؛ ‌به ویژه اینکه در دوره ی هارون، ‌یحیی بن خالد برمکی و فرزندانش در این راه بسیار کوشیدند. یحیی بن خالد کتاب های یونانی را از روم به عالم اسلام آورد(همان). با شروع انتقال نسخه های خطی از سرزمین های گوناگون به بغداد، ‌رواج تولید کاغذ نیز سبب رونق استنساخ و در دسترس قرار گرفتن کتاب های بیشتر شد. کشمکش و جنگ میان دو فرزند هارون سبب رکود در نهضت ترجمه شد. اما با استقرار مأمون این نهضت بار دیگر رونق گرفت. در دوران پس از مأمون، دانشمندانی چون بنوموسی و خاندان بختیشوع و یوحنا بن ماسویه عامل اصلی پیشرفت ترجمه بودند. اهمیت این دانشمندان، ‌افزون بر تشویق های مالی آنان از مترجمان، در آن بود که به مطالعه و بررسی عالمانه و تخصصی متون ترجمه شده می پرداختند و مترجمان را به دقت بیشتر وا می داشتند. حنین بن اسحاق برای بنوموسی نیز کتاب هایی به عربی ترجمه می کرد و ، ‌چون بنوموسی دوستدار کتب ریاضی بودند، احتمالاً حنین آثار یونانی در این رشته را به عربی ترجمه کرده است(ص65). به هر روی، ‌در قرن سوم، برخلاف قرن اول، ‌نخستین ترجمه ها از فارسی به عربی صورت گرفت و یادگیری زبان های دیگر در حوزه ی فعالیت مترجمان قرار گرفت. همچنین، در این قرن، ‌مترجمان بسیار متبحر و ورزیده شدند. در آن روزگار، زبن سریانی واسطه ی یونانی و عربی شده بود. در حقیقت، سریانی زبان علمی بسیاری از مترجمان به ویژه دانش آموختگن جندی شاپور بود(امین، ‌ج1 ص255 ـ 256) و سوابق علمی بیشتر باعث شده بود که شروح بسیاری به این زبان در اختیار باشد که به فهم مطلب کمک می کرد. در آن دوران، مترجمان بزرگی چون حنین بن اسحاق، کندی، ‌ثابت بن قرّه، عمر بن فَرّخان طبری ظاهر شدند (ابن صاعد، ‌ص192).
منبع مقاله :
ولایتی، علی اکبر؛ (1389)، حنین بن اسحاق، (آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران/19)، تهران: نشر امیر کبیر؛ چاپ اول 1390.