سیمای دو شهید حادثه ی ترور بیستم مرداد 1360 کرمانشاه
از نگاه یکی از روحانیون مبارز استان کرمانشاه

درآمد

«از ویژگی های روحانی شهید محمدی عراقی، مردمی بودن و فروتنی بسیار، اخلاق اسلامی و ساده زیستن و شوق فراوان به دعا و تهجد و شب زنده داری بود و درس قرآن و شیفتگان فراوان داشت.» متن ذیل که در یکی از چندین مراسم بزرگداشت شهدای حادثه ترور بیستم مرداد 1360 کرمانشاه میان میهمانان توزیع شده، نگاهی اجمالی دارد بر احوال دو شهید این ترور ننگین توسط منافقین، که به گفته ی همسر شهید محمدی عراقی زیر نظر و به اهتمام مرحوم آیت الله حاج شیخ مجتبی حاج آخوند (ره) از نزدیک ترین علمای مبارز منطقه به آن شهید والامقام، تهیه و تدوین شده است. این متن با وجود ایجاز و اختصار، واجد اطلاعات ذی قیمتی درباره ی هر دو شهید است.

***

«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ؛ آنان که گفتند محققاً پروردگار ما خداست و بر این ایمان پایدار ماندند، فرشتگان (رحمت) بر آنان نازل شوند (و مژده دهند) که دیگر هیچ ترسی (از آینده) و اندوهی (از گذشته) نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که (انبیاء) وعده دادند بشارت باد». (سوره ی مبارکه ی فصلت، آیه ی شریفه ی 30)
گرچه عزیزان ارزشمندی را از دست دادیم لکن هدف به قوت خود باقی است.
امام خمینی (ره)

روحانی مردمی و فروتن

مرد جهاد و اجتهاد، روحانی شهید، حضرت حجت الاسلام حاج بهاء الدین عراقی فرزند آیت الله حاج آقا بزرگ عراقی امام جمعه ی محترم شهرستان کنگاور، در سال 1307 در خانواده ی اصیل علمی و تقوی و جهاد و اجتهاد در کنگاور متولد شد و پس از طی تحصیلات مقدماتی در سال 1321 برای ادامه ی تحصیل به قم مهاجرت فرمود. متجاوز از 25 سال در محضر استادان حوزه ی علمیه از جمله مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، مرحوم آیت الله محقق داماد، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی و حضرت آیت الله حائری به کسب علوم و معارف اسلامی اشتغال داشته و از همان آغاز از شاگردان نمونه و از شیفتگان رهبر عالیقدر انقلاب و بنیانگذار جهموری اسلامی ایران حضرت امام خمینی بودند. شهید محمدی عراقی پس از طی مراتب عالی علمی و رسیدن به درجه ی اجتهاد، در سال 1347 برای انجام رسالت الهی خویش به شهرستان باختران (کرمانشاه امروز) هجرت کردند و در سنگر مسجد و حوزه ی علمیه به خدمات علمی و عملی خود ادامه دادند. در اوج حرکت انقلاب اسلامی ملت ایران، آن روحانی مبارز، همواره در پیشاپیش سیل خروشان توده های مردم به پیکار با رژیم طاغوت ادامه داده و در این راه از هرگونه بازداشت و شکنجه استقبال کردند. و بعد از انقلاب نیز به امر و نصب امام به مقام قضاوت در دادگاه انقلاب منصوب شدند. از ویژگی های این روحانی شهید مردمی بودن و فروتنی بسیار، اخلاق اسلامی و ساده زیستن و شوق فراوان به دعا و تهجد و شب زنده داری بود و درس قرآن او شیفتگان فراوان داشت. از تقریرات علمی ایشان درس اصول حضرت امام خمینی است که به خط خود ایشان موجود است و در زمان حیات آماده چاپ بود که چون بعضی دیگر از شاگردان امام اقدام به چاپ آن کردند، ایشان از انتشار نوشته ی خود منصرف شدند. شهید محمدی عراقی اخیراً بنابر تقاضای مردم و به حکم وظیفه ی شرعی همچنان به خدمات اسلامی خود ادامه دادند و در انتخابات میان دوره ای مجلس به عنوان کاندیدای شهر باختران شرکت کردند و با رأی مردم به دور دوم راه یافتند.
ایشان سرانجام در شامگاه سه شنبه 1361/5/20 در حال مراجعت از مسجد پس از اقامه ی نماز جماعت به اتفاق پدر بزرگوارشان و برادر پاسدار شهید علیرضا یوسف پور مورد اصابت گلوله مزدوران آمریکا قرار گرفت و پس از 53 سال خدمات صادقانه در لباس سربازی ولی عصر امام زمان (عج) به آرزوی همیشگی خود در شهادت فی سبیل الله رسید و به لقاء معشوق شتافت. از این شهید 9 فرزند (5 پسر و 4 دختر) به جای مانده است. پسر بزرگ ایشان ثقه الاسلام شیخ محمود، از طلاب جوان و فعال حوزه ی علمیه ی قم می باشد.

جوان مؤمن و برومند

برادر حزب اللهی و جوان مؤمن و برومند، شهید علی رضا یوسف پور در سال 1339 در میان خانواده ای مذهبی و معتقد پا به عرصه ی هستی نهاد. از همان ابتدای رشد در محیط مناسب و مذهبی خانواده تربیت یافت و در دوران نوجوانی با علاقه به جلسات مذهبی در جهت درک هرچه بیشتر مفاهیم اسلامی کوشش می کرد. در اوائل اوج گیری انقلاب بود که به لحاظ نیاز انقلاب اسلامی به فعالیت و از خود گذشتگی جوانان، این برادر شهید درس را رها کرد و با همکاری عده ای دیگر از دوستان و همرزمانش بسیاری از تظاهرات و راهپیمایی ها و تکثیر اعلامیه ها و درگیری با مأمورین را پایه ریزی می کردند تا آن که بالاخره به لطف خداوند انقلاب در 22 بهمن ماه سال 1357 به پیروزی رسید و این برادر با علاقه ی هرچه تمام تر در این مسیر تلاش می کرد. در روز اول فروردین ماه سال 1358 یعنی یک ماه و هفت روز از پیروزی انقلاب گذشته، شهید یوسف پور برای مبارزه با ضد انقلاب به همراه دیگر دوستان خویش همچون شهیدان امیر و حسین اشک تلخ و امیر منصور شاه رضائی راهی کردستان شد و پس از مشقت ها به شهر خویش باختران (کرمانشاه) بازگشت و در جبهه ی داخلی علیه منافقین و توطئه گران از بذل جان و مال خویش دریغ نداشت.
بارها اسم این شهید عزیز با القابی متفاوت در روزنامه های گروهک های مزدور به چاپ رسید. در ابتدای شروع جنگ تحمیلی به همراه استاد عزیزش و دیگر برادران راهی جبهه سر پل ذهاب شد و در خط مقدم جبهه زحمت می کشید تا این که مورد اصابت خمپاره دشمن قرار گرفت و مجروح شده و مدتی در بیمارستان پادگان ابوذر، سپس مدتی در بیمارستان باختران بستری و مدتی نیز برای معالجه راهی تهران شد. پس از بازگشت او از تهران به علت شهادت عده ای از دوستانش در جبهه تصمیم به بازگشت به جبهه را داشت که به علت تشدید فعالیت منافقین و برنامه های ترور این گروهک های آمریکایی- روسی در شهر ماند و به علت ارادت خاصی که به روحانیت تشیع داشت، به همراه یکی دیگر از دوستان خویش (منظور مرحوم محمد علی دریابار است) محافظت از روحانی بزرگوار شهید حاج آقا بهاء الدین محمدی عراقی را عهده دار گردید که در شبی تاریک به هنگام بازگشت از مسجد، بعد از نماز مغرب و عشاء مورد اصابت گلوله ی منافقین ضد خدا قرار گرفت و به همراه روحانی عزیزمان حاج آقا بهاء الدین محمدی عراقی به شهادت رسید تا خون پاکش رسواگر کسانی باشد که با چهره ی نفاق خویش در جهت مخدوش نشان دادن چهره ی این عزیز از دست رفته کوشش می کردند. روحش شاد.
منبع مقاله :
ماهنامه ی فرهنگی تاریخی شاهد یاران، دوره ی جدید، شماره ی 69، مردادماه 1390