نویسنده: دکتر مصطفی گرجی(1)




 

اشاره

«تنها راه بقای ملّت و تعیین رفاه مستمرّ مردم راهی است که نتایج علوم عرضه می کنند و تولید علوم، نخستین بار در مقاله علمی تجلی می یابد.» (رهیافت، 1381: 184).
مبالغه نخواهد بود اگر مقاله را نطقی ترین و دقیق ترین قالب بدانیم؛ چرا که از یک سو متفکران علوم مختلف هدف خویش را تولید معرفت علمی قلمداد می کنند و متداول ترین قالب انتقال آن به مخاطب در جهان مدرن نیز مقاله است؛ و از سویی دیگر، تولید مقاله و چاپ آن در سطح ملی و بین المللی در عصر تمدن و فن آوری، یکی از عناصر پیشرفت و توسعه جامعه تلقی می شود.
با توجه به این نکات، نوشتن آثار تعلیمی و آموزشی درباره این واحد های تحقیقاتی، امری ضروری و بسیار ثمربخش خواهد بود؛ امّا باید توجه داشت که «نه هر چه دانستنی است، دیدنی است و نه هر چه دیدنی است، گفتنی است و نه هر چه گفتنی است، نوشتنی است».(سپهسالار، 1325، 26)، عبارت مذکور، دشواری نوشتن و صعوبت تبیین درباره برخی از مفاهیم و گزاره ها در قالب نوشتار را بیان می کند و خود نشان دهنده این است که نوشتن درباره برخی از مقولات و مفاهیم بسیار دشوارتر از گفتن، و بیان و تبیین برخی از مفاهیم، بسیار دشوارتر از مشاهده آن، و دیدن و مشاهده دقیق برخی از مفاهیم نیز بسیار دشوارتر از فهم و دانستن آن است، که موضوع مورد بررسی ما اتفاقاً از همین نوع است.
به عبارت دیگر اگر درباره مقاله، در قالب گفتار(تئوری پردازی) بتوان فراوان سخن گفت و مفهوم مقاله هم جزو مقالات قابل فهم و درک باشد، نوشتن و تبیین درست و آموزاننده آن و آموزش علمی و عملیاتی آن کاری صعب و دشوار است و اگر چه در این زمینه کارهایی چند نوشته شده، این تعداد در مقابل تولید، چاپ و انتشار مقاله های فراوان در مجلات مختلف بسیار اندک است.
چندگاهی است که مقاله در معنی اخصّ کلمه، در محافل علمی و دانشگاهی کشور به عنوان مهم ترین واحد از واحدهای تحقیقاتی و پژوهشی شناخته شده، که دلایل اهمیّت آن بارها گفته و نوشته شده است. درباره چیستی مقاله و مقاله نویسی نیز آثار متعدّدی تألیف شده است که هر کدام از این آثار در جایگاه خود ارزش و اعتبار خود را داشته و دارند:
- طوسی، بهرام، 1373، راهنمای پژوهش و اصول علمی مقاله نویسی. چاپ اول، مشهد: ترانه.
- استاپلتون، پل، 1374، شیوه نوشتن مقالات تحقیقی، ترجمه محمدرضا نائینیان و محمد آرمند. چاپ اول، تهران: دانشگاه شاهد.
- نادری، عزت الله و مریم سیف نراقی، 1384، روش های تحقیق در علوم انسانی، با تأکید بر علوم تربیتی، چاپ بیست و پنجم: بدر.
- طوسی، بهرام، 1378، هنر نوشتن و مهارت های مقاله نویسی، طرز نوشتن مقاله های پژوهشی، علمی و ادبی با بازنگری و افزوده ها، چاپ اول، مشهد: تابران.
کتاب های مذکور نمونه هایی هستند که به تفصیل درباره مقاله و انواع، اجزاء و ویژگی های مقاله و مراحل آن بحث کرده اند. امّا انتشارات سخن در سال 1385کتاب آیین نگارش مقاله علمی- پژوهشی(2)، اثر دکتر محمود فتوحی رودمعجنی را با تیراژ 2200 نسخه روانه بازار نشر کرد که از چند جهت قابل تأمل است. نخست اینکه آیین نگارش مقاله علمی- پژوهشی کتابی است که فقط درباره ی مقاله و مقاله نویسی تألیف شده است؛ به عبارت دیگر، واحد تحقیقاتی اثر حاضر، کتاب است، که درباره یکی دیگر از مهم ترین واحدهای تحقیقاتی یعنی «مقاله» نوشته شده است. دیگر اینکه، اگر چه در این موزه آثار دیگری هم قبلاً تألیف شده بود، ظاهراً این کتاب تنها کتابی است که با رویکرد انسانی تر- مقصود علوم انسانی است- و به روزتر به مقاله نگریسته است؛ اگر چه داعیه نوشتن آیین نگارش مقاله علمی در تمام رشته ها را دارد، امّا جامعه آماری آن بیشتر حوزه علوم انسانی، به ویژه ادبیات و هنر است؛ ضمن اینکه به دلیل تأخّر زمانی به مباحثی جدید پرداخته که در کتابهای گذشته هیچ بحثی از این موارد نشده است. (نظیر مقاله های آی. اس. آی(3)(ISI)، ویژگی های مجله علمی- پژوهشی و ...).
اوّلین سؤال و بلکه مسئله ای که با خواندن عنوان کتاب حاضر به ذهن خواننده می رسد، این است که این کتاب چه تفاوتی با آثار گذشته دارد و آیا می توان با خواندن آن، به صورت علمی و کاربردی یک مقاله علمی و پژوهشی نوشت؟ به عبارتی دیگر،‌ آیین نگارش چنین نوع واحد نوشتار تحقیقاتی، تا چه میزان عملیاتی است؟ با این توضیح، دو مسئله بنده را بر آن داشت تا این کتاب را از اول تا آخر بخوام و چند مورد را متذکّر شوم:
نگارنده این نوشتار، با مقاله های دقیق، عالمانه و محقّقانه مؤلف محترم کتاب آشنایی دارد و همچنین به جایگاه ایشان در تحقیقات علمی در حوزه ادبیات واقف است؛ لذا شناخت و شناساندن روش ایشان در حوزه نظر و شناخت دیدگاه های ایشان در زمینه تولید مقاله، از مرحله مسئله یابی تا چاپ مقاله علمی- پژوهشی و معرفی آن به دانشجویان و متخصصان این رشته، امری پسندیده به نظر می رسید. دیگر آنکه با توجه به وجود آثار متعدّد در این زمینه، این کتاب چه گام عملی تر و کاربردی تری در آموختن مقاله نویسی به دانشجویان و حتّی استادان می توانست و می تواند بردارد؟
نگارنده، پیشاپیش با وجود کاستی هایی چند در اثر، خواندن این کتاب را به عنوان یک کتاب جیبی برای درس روش تحقیق دوره کارشناسی ارشد و دکتری به دانشجویان، به ویژه دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی توصیه می کند و ضمن احترام به مؤلف محترم و قدردانی از ایشان چند نکته را به منظور بهبود و بالا بردن کیفیت اثر در چاپ های بعدی - متذکر می شود.
قبل از نقد و بررسی کتاب یاد شده تذکّر چند نکته ضروری است:
1. همچنان که مؤلف محترم در بخشی از کتاب و به نقل از گادن(Guddon) در تعریف مقاله آورده اند: «این نوع نوشتار در گذشته در شمار قالب های ادبی بوده است»(فتوحی، 1385: 75). این نگاه به مقاله، کاملاً درست و منطقی است و آموزش این نوع از هنر(مقاله نویسی)، علاوه بر تأکید بر وجه آموزشی و آموزش پذیری آن کاری بسیار دشوار است. این سخن بدین معناست که نداشتن روحیه لازم برای نگارش و تدوین این نوع واحد نوشتار- برخلاف کتاب، گزارش و ...- آموزش آن را محال خواهد ساخت. به عبارت دیگر، نویسنده این واحد از تحقیقات اگر از اوصافی چون صبر، حوصله و بردباری، دقّت و فراست، حدس های زیرکانه و... برخوردار نباشد، هر چند هم با فنون مقاله نویسی آشنا باشد باز در نوشتن مقاله علمی، ناتوان خواهد بود لذا مقاله نویسی تا حدّ زیادی نیازمند شمّی خلاقانه و فراست است - چنان که معمولاً می توان کتاب نوشت و منتشر کرد، امّا نمی توان مقاله نوشت و در مجلات معتبر چاپ کرد- و بی جهت نیست که یک نوع ادبی(هنر) قلمداد شده است. نکته حاصل اینکه، چه بسا خواننده بارها و بارها کتاب های متعدّد در این زمینه بخواند، امّا نتواند یک مقاله علمی- آکادمیک بنویسد و چه بسا کسی اصلاً با این قواعد به صورت تئوری آشنا نباشد، امّا بتواند مقاله های علمی و مقبول منتشر کند.
2. با توجه به عنوان و فلسفه نوشتن این کتاب، برای خواننده این پرسش مطرح می شود که آیا می تواند با خواندن این اثر مقاله ای علمی -پژوهشی و بلکه یک مقاله بنویسد؟ به عبارتی، تا چه میزان به قواعد و آیین های نوشتار(مقاله) پژوهشی واقف خواهد شد؟ دیگر آنکه تا چه میزان جرئتِ نوشتن مقاله علمی را به صورت عملیاتی خواهد یافت؟ با این نگاه، بخش اعظم اثر حاضر، با عنوان کتاب و موضع آن چندان سنخیت ندارد؛ چرا که برخی از مباحث، مانند نشانه های نگارش، اختصاص به مقاله و مقاله نویسی ندارد و سایر واحدهای تحقیقاتی، چون کتاب و...، را شامل می شود، با این نگاه، عنوان کتاب، آیین نوشتن مقاله های علمی است، که دقیق نیست و مطالب داخل آن کلّی نوشته شده است.
نگارنده پس از خواندن کتاب، مهم ترین نکات قابل تأمل و اشکالات آن را به دو دسته اشکالات محتوایی(بینشی) و اشکالات صوری تقسیم کرده است. اگر چه برخی از این مطالب ممکن است به صورت مشترک در هر دو بخش قابل طرح باشد، به تسامح در یکی از دو بخش آمده است.

اشکالات محتوایی(بینشی)

چرا از میان انواع تحقیقات عمومی، فقط چهار نوع آن (تجاری، پلیسی، روزنامه نگاری؛ داستانی)آمده است؟ ملاک انتخاب روشن نیست(همان: 19-21).
در بررسی تفاوت های تحقیقاتی دانشگاهی با تحقیقات عمومی لازم است تفاوت ها در سه مقوله هدف، روش و موضوع طبقه بندی و بررسی شوند(همان: 23).
مؤلف محترم در بحث از انواع تحقیقات دانشگاهی علاوه بر محور ماهیت و کاربرد، که تحقیقات را به سه قسم (پژوهش بنیادی، کاربردی، توسعه ای- ترویجی) طبقه بندی کرده اند، لازم بود به ملاک های دیگری چون روش اجرا، هدف، موضوع و زمان آزمون هم اشاره می کردند، که در بحث از انواع تحقیقات از آنها می توان نام برد. به عنوان نمونه، می توان تحقیقات دانشگاهی را بر اساس زمان آزمایش فرضیه ها، به دو دسته تقسیم کرد، در غیر این صورت می توان از مطالب این بخش صرف نظر کرد.
* درصفحه 27، در بیان معیارهای ارزیابی روش تحقیق، به 10 بند اشاره شده که تمام پاراگراف آن نقل قول است و دو بند از آنها دو روی سکه است. «آیا روشِ به کار رفته کهنه و متروک است». « آیا روشِ به کار رفته مرسوم و شناخته شده است؟» یک معیار است نه دو معیار؛ از سوی دیگر، مؤلف محترم می توانست به جای شتاب زدگی در این بخش با مراجعه به فرم های ارزیابی مجلات علمی و پژوهشی برتر در داخل و خارج، عصاره و چکیده آنها را به عنوان معیار ارزیابی، در بخش روش تحقیق در مقاله نویسی بیاورد.
* در صفحات 27-31، به اصطلاحات پژوهش اشاره شده(20 اصطلاح)، که در این باره توضیح چند نکته ضروری است. نخست اینکه برخی از این اصطلاحات اساساً قابل تفکیک و تجزیه نیستند(تجزیه و تحلیل، توضیح و تفسیر)، و آیا مفهوم سازی این مفاهیم با این تعاریف، روشن و کامل است؟ دیگر آنکه دانستن این اطلاعات چه کمکی به نوشتن مقاله و آموزش عملی مقاله نویسی می کند؟ همچنین برخی از این تعاریف، از مقوله توتولوژی یا این همانی است و هیچ تعریفی از آن ارائه نشده است. به عنوان نمونه، درباره تعریف«تفسیر»آمده است: «توضیح معنی و شاخص ها[...] » و بالاخره معلوم نشده چرا این اصطلاحات به صورت الفبایی آمده است. آیا بهتر نیست با توجه به محتوای این مفاهیم، مقایسه و تبیین می شد تا مفید باشد؟
* در صفحه 31، که به اخلاق پژوهش اختصاص دارد، به شش ویژگی شک علمی، امانت داری، واقع بینی، شجاعت، اصالت، انضباط ذهنی اشاره شده است. نکته قابل توجه اینکه مباحث، هیچ تناسبی با عنوان این بخش ندارند و پیش از آنکه اخلاق پژوهش باشد، اوصاف پژوهش است و اگر اطلاق اخلاق پژوهش بر آن صحیح باشد، اخلاق پژوهش گر است نه پژوهش. ضمن اینکه به طور اخص، در بخش اخلاق پژوهش می توان به فقدان ابهام و ایهام در متن، زائد بودن وجود نظم در نوشتار، باورمند کردن گته ها و نوشته ها به کمک شواهد لازم و مستدل اشاره کرد. از طرفی دیگر، مؤلف محترم کتاب می توانست اخلاق پژوهش را در حوزه های روش -موضوع - فاعل، به صورت مستقل نیز طبقه بندی کند؛ برای مثال، در بخش اخیر و در حوزه پژوهش گر و اخلاق پژوهش گری (فاعل) بیان می کردند که این اخلاق و صفات اخلاقی مربوط به عامل پژوهش، یعنی پژوهش گر است و این اوصاف مربوط به اخلاق در حوزه روش کار است. ضمن اینکه در کنار شش عامل ِیاد شده می توانست به عوامل دیگری، چون روحیه کنجکاوی و جست جوگری، خستگی ناپذیری و... هم اشاره کند.
* در صفحه 35 آمده است: «نویسنده نوشتار علمی باید تا آنجا که می تواند، از موضوع تحقیق فاصله بگیرد و با ضمیر سوم شخص بنویسد[...] ». مقصود مؤلف کتاب اصلاً روشن نیست. شاید مراد از« فاصله گرفتن»، پرهیز از موضع گیری و اتّخاذ موضع در جریان پژوهش به منزله خروج از فضای تحقیق نیز باشد.
* بحث صفحات 36-38 درباره واژگزینی علمی، پراکنده و غیرضرور است و با توجه به عنوان کتاب، نیازی به طرح این مباحث نیست. به عبارتی دیگر، این مطالب درباره هر نوشتار علمی، اعمّ از کتاب، رساله و... نیز صدق می کند و اختصاص به مقاله ندارد. در پاسخ به این سؤال مقدّر که «این مطالب درباره مقاله هم مصداق دارد؟» باید گفت این مطالب برای کسی که به نوشتن مقاله علمی -پژوهشی روی می آورد، باید قبلاً حل شده باشد و اینکه شروط انتخاب واژه ها، درستی و اصالت و تراش خوردگی و... است، می بایست در آیین نگارش و دستور زبان بحث شود و اگر گریزی از آن نبود، باید به فصل نخست، یعنی مبانی و روش ها منتقل شود.
غیر از این نکات، جستار حقیقی کتاب - با توجه به عنوان- مربوط به صفحه 75 به بعد است، که نیاز به تأمل و دقت بیشتری دارد و تذکّر چند نکته لازم است:
از آنجا که عنوان کتاب، آیین نگارش مقاله علمی-پژوهشی است، این بخش«چیستی مقاله» باید فربه تر باشد و دقیق تر راجع به آن بحث شود.
* در صفحه 75 تعریف دقیق، جامع و مانعی از مقاله نیامده است: « مقاله در مفهوم عام، با قرارداد و پایان نامه فرق دارد؛ از آن جهت که دعوی نظام مندی و تفسیر کامل موضوع را ندارد و بیشترخوانندگان عام را مخاطب قرار می دهد تا متخصصان اهل فن[...]. نخست اینکه مقاله در مفهوم عام در عصر حاضر- برخلاف معنی واژه مقاله در لغت قدیم- به اثر پژوهشی نظام دار، روشمند و مسئله دار اطلاق می شود که هدف نویسنده آن، نقد و واکاوی یکی از معضلات است که در مقالات علمی-پژوهشی با نگاه ویژه ای به آن پرداخته می شود. دیگر آنکه در این صفحات، تعریفی از مقاله - چه در معنای عام و چه در معنای خاص -عرضه نشده است؛ در حالی که عنوان این بخش،«چیستی مقاله» است. به عنوان نمونه، می توان گفت مقاله پژوهشی، علمی است که با مطالعه نظام مند، منسجم، کنترل شده و با هدف جست وجوی حقیقت منطبق با واقعیت، یک یا چند فرضیه را درباره یک موضوع تحلیل می کند و از مقام گردآوری به مقام داوری می رساند.
* از صفحه 78، مؤلف به تقسیم بندی انواع مقاله پرداخته است، که معلوم نیست ملاک و معیار چیست و مطالب پراکنده است. در یک جا، مقاله ها را از نظر موضوع تقسیم بندی کرده و در جایی دیگر، با توجه به مقاله های مروری و مقاله های مجلات علمی، مقاله ها را به گزارش از پژوهش های تجربی و عملی، مقاله های نظری، مقاله های گردآوری و تألیفی و مقاله های دانشنامه ای تقسیم کرده است، که تذکر چند نکته لازم به نظر می رسد:
نخست اینکه در تقسیم بندی ها معیار روشن و ملاک معینی وجود ندارد؛ لذا مطالب مشوّش پراکنده، فاقد برهان و طبقه بندی علمی است. مثلاً آیا گزارش پژوهش تجربی و عملی را می توان نوعی مقاله دانست؟آیا گزارش خود یک نوع مستقل از واحد تحقیقاتی نیست و در کنار کتاب، رساله پایان نامه، مقاله و... قرار نمی گیرد؟ به عبارت دیگر، آیا در مجلات علمی«گزارش» را می توان مقاله در نظر گرفت؟ همچنین روشن نیست از بین انواع تقسیم بندی مقالات مجلات علمی، چرا همین 5 نوع انتخاب شده است؛ ضمن اینکه برخی از آنها ممکن است هم مروری باشند و هم نظری. با توجه به این نکات و تشویش و پراکندگی توصیه می شود تقسیم بندی مقاله ها با ملاک های بهتری انجام گیرد و بر همان اساس بحث شود. به نظر می رسد مقاله ها را بتوان بر اساس دو محور طبقه بندی کرد: بر اساس محتوا و موضوع(تاریخی، فلسفی، ادبی، انتقادی و...) و بر اساس ترکیب محتوا و ساختار، که شامل مقاله ابداعی، تحقیقی و پژوهشی (کتابخانه ای و کنترل شده و بنیادین) است.
* برخی از جملات، اظهرُ مِن الشّمس است؛ نظیر«مقاله هایی که متخصصان می نویسند، معمولاً معتبرتر است»(همان: 84) و یا «نویسنده باید به ندرت از نقل قول استفاده کند»(همان: 86).
* درصفحه 93 که درباره رده بندی منابع علمی از نظر اعتبار است، نویسنده منابع را به دو دسته اول و دست دوم تقسیم کرده است. درباره منابع دست اول یا اصیل آورده است: «عبارتند از کتاب هایی و مقاله هایی که حاوی اطلاعات دست اول و تازه اند، یا برای نخستین بار موضوع یا نظریه ای در آن مطرح شده است» و برای مثال، به مقاله های همایش های علمی و کتابهای اصیل دانشگاهی اشاره کرده است. این خبط در تعریف منابع دست اول، فقط شامل کتاب حاضر نیست و بسیاری از کتاب هایی که درباره روش تحقیق نوشته شده اند دچار این اشتباه شده اند. درباره تفاوت منابع دست اول و دوم، نه متن مرجوع(منبع)، که خود متن و موضوع تحقیقاتی محقّق است. بنابراین شرط تازگی، که مؤلف محترم برای منابع دست اوّل آورده است، درست به نظر نمی رسد؛ یعنی ارزش یک منبع و ملاک درس اول بودن آن، به نسبت ارتباط آن با موضوع تحقیق ما بستگی دارد و بدین خاطر، این مسئله کاملاً نسبی است به تازه بودن مرجوع و منبع تحقیقاتی ما ارتباط ندارد. به عنوان مثال، اگر محققی درباره ابوالعباس قصاب آملی تحقیق می کند، ممکن است متنی مثل قرآن، علی رغم تازگی و طرح و بیان موضوعاتی چند برای نخستین بار و داشتن مطالب تازه درباره نکات عرفانی، منبع دست اول نباشد، ولی ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت در قرون متأخر، متن دست اول به حساب آید؛ زیرا ملاک نه خود متن مرجوع، که موضوع تحقیق ماست؛ چنان که مؤلف محترم کتاب، خود این مسئله را در صفحه 108 متذکّر شده اند. نکته پایانی اینکه، مطالب این بخش ارتباطی با مقاله نویسی ندارد و بهتر بود مؤلف محترم این مطالب را در فصل «پژوهشی: مبانی و روش ها»(فصل اول) می آورد.
* در صفحه 97، مؤلف در معرفی منابع فارسی، به چند اثر اشاره کرده است که یکی از آنها فهرست مقالات فارسی است. وی در تعیین سالهای آن دچار اشتباه شده است. فهرست مقالات فارسی شش جلد در فاصله سال های1340 تا1384 بیش از50 هزار مقاله فارس را تنها شامل نمی شود و مقالات سایر زبان ها، نظیر ترکی را نیز در برمی گیرد. همچنین تاریخ تدوین مجلات شش گانه به ترتیب ذیل است:
از آغاز تا 1339،1338تا1345 ،1346تا 1350، 1351 تا 1360، 1361 تا 1370، 1371تا 1376؛ بنابراین هم تاریخ شروع و هم تاریخ پایان آن اشتباه است.
* در صفحه 148، در بخش پانویس نویسی، مؤلف محترم اشاره نکرده اند چرا و به چه انگیزه ای مطالب را به پی نوشت می بریم؛ اگرچه درباره چگونگی کار به اندازه مستوفی بحث شده، امّا درباره چرایی آن سخنی به میان نیامده است.
* در صفحه 138، نتیجه گیری به عنوان بخشی از ساختمان مقاله آمده است: «نتیجه گیری خوب، به معنی خلاصه کردن مقاله نیست؛ بلکه باید هدف اولیه مقاله و... را در این بخش بیان کند». باید متذکّر شد: هدف غیر از نتیجه است، چرا که هدف، چیز حاصل قبل از انجام عمل است؛ در حالی که نتیجه، چیز مطلوب پس از انجام عمل است؛ لذا هدف تحقیق نه در بخش«نتیجه»، که در مقدّمه مقاله ذکر می شود.

اشکالات صوری (روشی)

* در صفحه 26، نویسنده محترم این کتاب - که درباره ی آیین نگارش مقاله علمی- پژوهشی است - مطالب را ذکر کرده اند و ادامه مباحث را به آینده موکول کرده اند، در حالی که در تحقیقات علمی، اگرچه می توان به فصل یا فصول گذشته ارجاع داد- گفته شود«همان طور که قبلاً گفتیم»- امّا نمی توان مطلب را به آینده موکول کرد. همچنین در این صفحه، روش های مورد استفاده در نگارش مقاله علمی را به 8گروه طبقه بندی کرده اند، که تنها به ذکر آنها اکتفا شده است(روش استدلالی، تعریفی، تطبیقی، علت و معلولی، کمّی، کیفی، توصیفی، تفسیری)؛ در حالی که با توجّه به عنوان کتاب، به جای پرداختن به مطالب غیرضرور، می بایست این بخش را بسط می داد؛ نخست، این روش ها یعنی چه و تعریف آنها چیست؟ دوم، در کدام رشته ها این روش ها کاربرد بیشتری دارد و محاسن آنها چیست؟ و نکته آخر اینکه چه تفاوتی با هم دارند؟ ضمن اینکه معادل روش کمّی،qualitative و معادل روش کیفی، quantitative آمده که نادرست است.
* در صفحه 49آمده است: «(صادقی 85:2005)»، که معلوم نیست چرا سال میلادی انتخاب شده است. اگر مرجع از منابع لاتین است، چرا نام نویسنده و شماره صفحه فارسی است؟ و اگر اصل کتاب به زبان لاتین است، چرا سال انتشار به فارسی نوشته شده است؟
* در صفحه 56، کاربرد حروف ایتالیک، در متن عملاً ایتالیک نشده و تنها Bold (سیاه) است.
* در صفحه 89، که درباره مراحل تدوین مقاله است، بخش های مقاله را به «مقدمه، هدف، بحث، نتایج و پیشنهادها» تقسیم کرده، که چند نکته مغفول مانده است؛ نخست آنکه، روش مقاله نویسی و هدف مقاله آیا می تواند بخشی از مقاله باشد یا جزو ذات مقاله است؟ این مسئله در صفحه 133نیز تکرار شده و«معرفی روش تحقیق»، بخشی از ساختمان مقاله پژوهشی در نظر گرفته شده است. دیگر آنکه، این اجزا شامل سایر واحدهای تحقیقاتی، نظیر کتاب، رساله و پایان نامه نیز می شود و اختصاص به مقاله ندارد و اگر گریزی از طرح این مباحث نیست، تفاوت این بخش ها در مقاله نویسی با سایر انواع تحقیقات چون کتاب تبیین شود، در غیر این صورت، به فصل نخست، یعنی «پژوهش: مبانی و روش ها» منتقل شود.
* در صفحه 90 آمده است: «جان دیوی گفته است[..]»؛ در حالی که در پایان مطلب هیچ مرجع و مآخذی ذکر نشده است. این مسئله و نقصان، به ویژه در کتابی که درباره آیین نگارش مقاله است، پذیرفتنی نیست.
* در صفحه 114، در بخش «روش های تنظیم ساختار مقاله»آمده است: «روش- حرفی - عددی». که با توجه به شاهد مثال، باید به روش «عددی-حرفی-عددی» تغییر یابد( عدد رومی- حروف الفبا-عدد فارسی).
* مطالب صفحات 139-153، بخش«قدردانی» و«نقل قول ها و شیوه های ارجاع دهی» ارتباطی با موضوع مقاله به طول اخص ندارد؛ همچنین با ساختمان مقاله نیز مرتبط نیست و این دو جزء مقدّمات هر اثر پژوهشی است. دیگر آنکه، جای بحث این موارد نه در بخش ساختمان مقاله، که در بخش قبل از انجام تحقیق است؛ به عبارتی دیگر، مسئله ای تحمیلی و عارضی بر تحقیق است، نه جزو ساختار آن. با توجه به آنچه گفته شد اگر مجموعه صفحات 139 -153 حذف شود، هیچ خللی به کتاب و انگیزه تألیف آن وارد نخواهد شد.
* در صفحه 102، در بخش چهارم و در بیان مراحل تدوین مقاله، به تهیه طرح و فرضیه اشاره شده است: «نخستین گام در پژوهش، طرح یک کانون اصلی و استوار برای تحقیق است». چنان که مؤلف محترم نیز تصریح دارد، طرح این مباحث، صرفاً اختصاص به واحد تحقیقاتی «مقاله» ندارد و باید به فصل اول(مبانی و...) منتقل شود؛ همچنان که در صفحه بعد هم به الگوی ذیل برای مثال اشاره می کند: «نمونه طرح تحقیق»؛ که خود می گوید طرح تحقیق نه طرح مقاله.
* در پاراگراف آخر صفحه 75 و ادامه آن در صفحه 76، مطالبی آمده که از دایرة المعارف بریتانیکاست، در حالی که مرجع آن ذکر نشده است. درست همین امر در صفحه 79 رخ داده، که ارجاع شماره یک پاورقی از دایرة المعارف آمریکاناست، که ذکر نشده ی؛ ضمن اینکه مرجع مطالب صفحه 214هم ذکر نشده است.

اشکالات نگارشی و تایپی

در صفحه 41 جدول نشانه های نگارش، علامت{با عنوان آکلاد یا ابرو آمده است، که به نظر می رسد عنوان دوم درست نباشد؛ چرا که ابر به علامت~ اطلاق می شود.
در صفحه 73 نیز چند اشکال نگارشی و تایپی وجود دارد؛ در سطر دوم به جای سال 1582، عدد 1586 آمده و در سطر دوازدهم به جای 622، عدد 662 درج شده است. همچنین در صفحه 85، سطر هفتم، واژه «دارای» زائد است. در صفحه 225 در جدول شماره اعداد رومی، به جای×یعنی عدد 10، XI (11) چاپ شده است. در صفحه 102 به جای«جاده ای»، «جادهای»آمده است. در صفحه 42 نیز چنین آمده است: «در نقل قول های مستقیم نقطه پایان جمله پس از گیومه می آید»؛ در حالی که در عمل و در شاهد مثال، نقطه پس از پایان ارجاعات آمده است.

پیشنهادها

1. توصیه می شود جریان تکوین، تدوین و چاپ مقاله از آغازِ یافتنِ موضوعی که تبدیل به مسئله شده است، تا انتشار یک مقاله به صورت عملی و گام به گام نشان داده شود؛ برای نمونه، مؤلف محترم کتاب می توانست یکی از مقاله های چاپ شده خود را انتخاب و این جریان را تبیین کند، تا خوانده با آسیب ها و آفت های یک مقاله و محاسن آن آگاه شود.
2. برای تبیین انواع مقاله ها، مجلات و تفاوت یک مقاله علمی برتر با سایر مقاله ها، چند مقاله درباره یک شخصیت(مولانا جلال الدین) و آن هم در یک زمینه و موضوع خاص که مسئله محققان بوده و در طی تاریخ چندین مقاله درباره آن نوشته و چاپ شده است(دریا در مثنوی مولانا)، به صورت عملیاتی مقایسه شود ویژگی های یک مقاله علمی -پژوهشی برتر، در حین نقد و بررسی آنها نشان داده شود. تنها از این طریق است که مؤلف و طرّاح می تواند دست خواننده را گرفته و به جلو ببرد. نگارنده این مختصر، همین کار را درباره موضوع یاد شده انجام داده است. بر این اساس، پنج مقاله ای را که با عنوان «دریا در اشعار مولانا» در مجلات علمی منتشر شده، بررسی تطبیقی و تحلیلی کرده است که اتفاقاً یکی از این مقالات و البته بهترین آنها، مقاله مؤلف محترم کتاب است. عناوین این مقالات به ترتیب زمانی به شرح ذیل است:
الهام، محمد رحیم، 1353«مفهوم دریا در اشعار مولانا». اول، کابل: مجلس مولینای بلخی.
سروش، عبدالکریم، 1376، «تمثیل در شعر مولانا» اول تهران: برگ.
رادمرد، عبدالله، 1376، «دریا در نگاه مولوی»، دانشکده ادبیات مشهد: ش 3-4، س30.
زیرک، نصرالله، 1377«موج و دریا در مثنوی معنوی». کیهان فرهنگی، ش 144، س 15.
فتوحی، محمود، 1380، «تحلیل تصویر دریا در مثنوی». پژوهش نامه علوم انسانی (دانشگاه شهید بهشتی)، ش31.
3. نقد و تحلیل کاربردی و علمی مقاله های موفق و اثرگذار که از استادان بزرگ دانشگاه (زرین کوب، شفیعی کدکنی، زریاب، فروزانفرو... ) در قالب کارگاه های تحقیقاتی نشان داده شود.
4. لازم است مؤلف در چاپ های بعدی، بخشی را به «اهمیت مقاله نویسی در جهان معاصر جایگاه آن در میان سایر تحقیقات و تتبّعات» اختصاص دهد.
5. برای غنای بیشتر و بهتر کتاب، لازم است در چاپ های بعدی، فهرست مهم ترین مجلات علمی علوم انسانی تحت لیسانس آی. اس. آی (ISI) تهیه شود؛ چرا که فقدان ارتباط مقاله نویسان با این مجلات یکی از مهمترین مسائل استادان و محققان است.
6. لازم است مؤلف در چاپ های بعدی، بخشی را با عنوان«پیدایش و رواج مقاله نویسی در ایران و جهان» اضافه کند(که این مسئله به صورت کامل در دایرة المعارف بریتانیکا و امریکانا آمده است).
7. نکته پایانی اینکه تردیدی نیست که پیشرفت و توسعه علوم تجربی، انسانی و... مرهون روشمندی و متدولوژی تحقیق از یک سو و آشنایی محققان با نقد روش و بینشی اطلاعات و ارائه روشمندانه آن در قالب مقاله های علمی است؛ بر این اساس، یکی از ضعف های عمده در عرصه پژوهش، نداشتن آشنایی و شناخت عملی محققان جوان در عرصه چگونگی تحقیق و بیان دریافت های خویش در عرصه مقاله نویسی است؛ لذا پیشنهاد می شود، صورت عملیاتی روند تولید مقاله، از ابتدای کشف مسئله تا چاپ و نشر آن، به صورت عملی و در قالب کارگاه های پژوهشی برگزار شود.
سخن آخر اینکه، همان طور که در مقدمه نیز به گونه ای بیان شد، مطلب این جستار می توانست به صورتی دیگر و روشمندتر نیز طبقه بندی شود؛ مثلاً می توانست ذیل عنوان و عنواینی خاص (پراکندگی مطالب، این همانی، متناسب نبودن عناوین با مطالب آن، کلّی نگری؛ نثر غیرعلمی، روشن نبودن ملاک ها و... )بیاید، که نگارنده برای سهل الوصول تر بودن مطالب برای مؤلف محترم کتاب، به صورت دو محور نقد روشی و بینشی، و آن هم به شکل صفحه به صفحه پیش رفته است.

پی نوشت ها :

1.استادیار دانشگاه پیام نور عضو گروه ادبیات پژوهشگاه علوم انسانی جهاد دانشگاهی.
2. آیین نگارش مقاله علمی-پژوهشی(تهران: سخن، 1385) کتابی است نوشته محمود فتوحی رود معجنی، که کتاب های نقد ادبی در سبک هندی (تهران: سخن، 1385) و بلاغت تصویر(تهران: سخن، 1386) از جمله دیگر آثار ایشان است. این مقاله در شماره اول کتاب ماه ادبیات (اردیبهشت ماه 1386) به چاپ رسیده است.
3. آی. اس. آی.(ISI)، نشانه اختصاری مؤسسه اطلاعات علمی Institute for Scientific Information است که کار نمایه سازی مجله ها و مقاله های علمی جهان را در سطحی وسیع برعهده دارد و اطلاعات مفصلی درباره مجله های معتبر علمی، مقاله ها و نویسندگان آن ها ارائه می دهد(و).

کتابنامه :
- بخشی از سخنان نخست وزیر ژاپن، رهیافت، 1381، ش27، تهران.
- سپهسالار، فریدون بن احمد، 1325، رساله فریدون سپهسالار، تهران: چاپخانه اقبال.
- فتوحی رودمعجنی، محمود، 1385، آییین نگارش مقاله علمی- پژوهشی، چاپ اول تهران: سخن.

منبع مقاله :
خاتمی، احمد؛ (1386)، گزیده مقالات کتاب ماه ادبیات درباره نقد کتاب، تهران: نشر خانه کتاب، چاپ اول 1389