پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی

پرسش:

توضیح دهید در برابر رویکرد ارزشگذارانه ی کانت، اسلام چه رویکردی در وضع تکالیف و نظام ارزشگذاری دارد؟

رویکرد ارزش گذارانه ی کانت

پاسخ:

کسانی که با حوزه ی معرفتی فلسفه ی اخلاق آشنایی دارند می دانند که یکی از مکاتب اخلاقی مطرح و پرطرفدار مکتب اخلاقی کانت است. او معتقد بود که هر رفتار اخلاقی، ‌وقتی دارای ارزش اخلاقی است که در عالیترین مرتبه و بدون هیچ شائبه و انگیزه ی جانبی انجام پذیرد و همراه با انگیزه ی عاطفی، اجتماعی و احساسی نباشد. یعنی اگر انسان خواسته باشد که کار خوب و شایسته انجام دهد باید آن کار را فقط بدان جهت که نیک و شایسته است انجام بدهد نه برای نتیجه ای که بر آن مترتب می شود و نه به جهت ارضای غرایز و حتی به جهت انگیزه ی عاطفی.
دوستی برای دوستش خدمت می کند فقط بخاطر اینکه او را دوست دارد این ارزش اخلاقی ندارد پا را فراتر می گذارد حتی اگر کاری برای رسیدن به سعادت اخروی یا کمالی انجام گیرد آنهم ارزشی اخلاقی ندارد. همچنین اگر کسی کاری را بدان جهت که نتایج خوبی برای جامعه دارد انجام بدهد، عملش فاقد ارزش اخلاقی است.
کانت برای ارزش اخلاقی شرایط بسیار دشواری را لازم می داند که درنتیجه بندرت و بسختی برای ارزش اخلاقی، در نظریه ی کانت، مصداق یافت می شود و بجز رفتار افراد بسیار اندک، رفتار نیک مردم ارزش اخلاقی ندارد. پس کاری برخوردار از ارزش اخلاقی است که همه ی شرایط را دارا باشد و اگر اندکی از آن شرایط کاسته بشود هیچ ارزشی ندارد. همچنین در سایر زمینه ها و از جمله مباحث سیاسی و حکومتی، گفته می شود که وقتی حکومتی برحقّ است که همه کسانی که متصدّی حکمرانی می شوند در حد أعلی، شرایط را دارا باشند در چنین وضعیتی افراد باید در اندیشه ی تشکیل حکومت حق باشند.
قبل از انقلاب اسلامی برخی از افراد مسلمان و متدیّن اما متحجّر کج اندیش چنین رویکردی به حکومت داشتند و معتقد بودند تا ظهور حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) شرایط و زمینه های انقلاب فراهم نمی گردد و تا وقتی افراد صالح و شایسته ای چون سلمان فارسی برای تصدّی همه ی پست های حکومتی تربیت نشوند نباید دست به انقلاب زد. کوچکترین ایراد و اشکالی که بر این نگرش وارد می شود این است که هیچ گاه آن ایده عملی نخواهد شد و چون هیچ اقدام و حکومتی برای تغییر حکومت و ایجاد حکومت اسلامی و اقامه ی عدل و داد انجام نمی گیرد همواره فساد و تباهی در جامعه بیشتر و بیشتر می گردد و گذشته از تحولات مثبت اجتماعی و سیاسی، زمینه ی تحوّلات مثبت اخلاقی و ارزشی نیز کاملاً مسدود می گردد.

رویکرد تشکیکی اسلام در ارزشگذاری و وضع تکالیف

برخلاف نظام ارزشی تک مرحله ای و تک بُعدی فوق، اسلام مثل پاره ای از نظامهای دیگر، چه برای رفتار شخصی و فردی و چه برای تحولات اجتماعی و سیاسی، مراتب گوناگون و طرحهای متفاوت ارائه کرده است. در درجه اول یک طرح ایده آل ارائه می شود و پس از آن طرح هایی با رتبه و امتیازات و شرایط کمتر؛ و در نهایت طرح های اضطراری، مثلاً در اسلام برای انسان مکلف واجب شده است که نماز را با همه ی شرایط، اجزاء و مقدماتش بجا آورد، اما این حکم در همه ی شرایط و وضعیتهای استثنایی و اضطراری که برای انسان پیش می آید ثابت نمی ماند. اسلام رویکرد «همه یا هیچ» را نمی پذیرد و نگرش رتبه ای و پلکانی دارد، در مثال فوق، فرموده است اگر قدرت بر وضو نداری با تیمم نماز بخوان، اگر نمی توانی ایستاده بخوانی، نشسته نماز بخوان، و اگر نشسته نمی توانی نماز بخوانی خوابیده نماز بخوان، ‌و در شرایط وخیم و خطرناک نمازی متناسب با آن وضعیت و حالت.
غرض این است که در نظام ارزشگذاری اسلام، از نظر کیفیت و کمیت، برای وظایف سیاسی، اجتماعی و شرعی مراتبی در نظر گرفته شده است که هر یک متناسب با قابلیت خود، سطحی از ارزش را دارد.
منبع مقاله :
مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1391)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، چاپ اول