امام زمان (عج) در باور اهل سنت
1- صحیح بخاری: کتاب الأحکام و باب نزول عیسی بن مریم (علیه السلام)
2- صحیح مسلم: باب الفتن، اشراط السّاعة، و باب نزول عیسی بن مریم (علیه السلام).
3- سنن ابن ماجة: باب خروج المهدی (علیه السلام).
4- سنن ابی داود در کتاب المهدی (علیه السلام).
5- سنن ترمذی باب ما جاء فی المهدی (علیه السلام).
الف) روایات چند از اهل سنّت
در این جا یادآوری این نکته لازم است که در کتاب های اهل سنّت به غیر از این که روایات کلی در خصوص «مهدی موعود (علیه السلام)» آورده اند، به اوصاف و خصوصیات آن حضرت نیز پرداخته اند.مثلاً در سی و پنج کتاب از دانشمندان آنان تصریح کرده اند که آن حضرت، فرزند بلافصل امام حسن عسکری (علیه السلام) می باشد. (2)
و در روایات متعدد، اوصاف و نشانه های آن حضرت را آورده اند، برای اطّلاع بیشتر چند حدیث نبوی از کتاب های آنان، می آوریم:
1-«لا تذهب الدنیا حتّی یملک العرب، رجل من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی؛ (3) دنیا از بین نمی رود تا آن که مردی از اهل بیت من، عرب را مالک شود و نام او مساوی نام من است.»
2-«لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم، لطوّل الله ذلک الیوم حتی یلی رجل من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی؛ (4) اگر از عمر دنیا بیش از یک روز باقی نمانده باشد، البته خداوند آن روز را طولانی می کند تا مردی از اهل بیت من که همنام من است، (رهبری) آن را به دست گیرد.»
3-« لا تقوم الساعة حتّی یلی رجل من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی؛ (5) قیامت به پا نمی شود تا مردی از اهل بیت من که نامش مساوی نام من است، به ولایت آن برسد.»
4-«لاتنقضی الأیام و لایذهب الدهر حتّی یملک العرب، رجل من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی؛ (6) روزها منقصی نمی شود و روزگار نمی گذرد تا مردی از اهل بیت من که همنام من است، رهبری آن را به دست می گیرد.»
5-«یخرج رجل من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی و خلقه خلقی فیملأها قسطاً و عدلاً؛ (7) مردی از اهل بیت من خروج می نماید که همنام من و اخلاقش، اخلاق من است، و زمین را پر از عدل و داد می کند.»
6-«لو لم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد، لطوّل الله ذلک الیوم حتّی یبعث رجلاً اسمه اسمی؛ (8) اگر از عمر دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند آن را طولانی می کند تا مردی را برانگیزد که هم نام من است.
7-«یلتفت المهدی و قد نزل عیسی بن مریم کأنّما یقطر من شعره الماء، فیقول المهدیّ: تقدّم صلّ بالناس، فیقول: انّما أقیمت الصلوة لک، فیصلّی خلف رجل من ولدی؛ مهدی ملتفت می شود که عیسی بن مریم فرود آمده است؛ مانند این که از موهایش، آب می چکد. مهدی به او می گوید: جلو ایستاده برای مردم نماز بخوان. می گوید: یقیناً نماز به خاطر تو اقامه شده است، پس پشت سر مردی از اولاد من، نماز می گذارد.»
8-« منّا الّذی یصلّی عیسی بن مریم خلفه؛ (9) از ماست کسی که عیسی بن مریم پشت سرش نماز می خواند.»
9- «لاتقوم الساعة حتّی یملک رجل من أهل بیتی القسطنطنیة و جبل الدیلم، ولو لم یبق إلاّ یوم، لطوّل الله ذلک الیوم حتّی یفتحها؛ (10) قیامت بر پا نمی شود تا مردی از اهل بیت من بر «قسطنطنیه» و «کوه دیلم» غالب شود و اگر بیش از یک روز (از عمر دنیا) نماند، خداوند آن یک روز را به قدری بلند می کند تا دنیا را فتح نماید.»
10-«انّ خلفائی و اوصیائی و حجج الله علی الخلق بعدی، الإثنا عشر اوّلهم علیٌ وآخرهم المهدی؛ (11) جانشینان و اوصیای من و حجت های خدا بر مردم بعد از من دوازده نفرند اولشان علی و آخر آن ها مهدی است.»
11-«المهدیّ طاوس أهل الجنّة؛ (12) مهدی طاوس اهل بهشت است.»
12-«یکون من بعدی اثناعشر أمیراً، کلّهم من قریش؛ (13) بعد از من دوازده امیر است همگی از قریش می باشد.»
13-«المهدی منّا یختم الدین کما فتح بنا»؛ (14) مهدی از ما است و دین را به پایان می برد آن گونه که با ما (آغاز کرد و) گشود.»
14- سلمان فارسی گوید: بر رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) وارد شدم، دیدم حسین بن علی (علیهما السلام) روی ران اوست، دو چشم او را می بوسد و به دهانش بوسه می زند و می گوید: «أنت سید بن سیّد، أخو سیّد، أنت إمام ابن إمام أخو إمام، أنت حجّة و أنت أبو حجج تسعة، تاسعهم قآئمهم؛ (15) تو آقایی و فرزند آقا و برادر آقایی، تو امام و فرزند امام و برادر امامی، تو حجتی و برادر حجت و پدر نُه حجت، و نهمی آن ها قائم آن هاست.»
15- حافظ جعانی با سند خود از امام زین العابدین (علیه السلام) فرمود: «نحن فلک الجاریة فی اللجج یأمن من رکبها و یغرق من ترکها، و إن الله تبارک و تعالی أخذ میثاق من یحبّنا وهم فی أصلاب آبائهم، فلایقدرون علی ترک ولایتنا لأن الله عزّوجلّ جبلتهم علی ذلک؛ (16) ماییم کشتی های جریان یافته در دریاها (و طوفان ها)، هر کس به آن سوار شود در امان است و ترک کننده آن غرق می شود، خدای تبارک و تعالی پیمان دوستداران ما را اخذ کرده، در حالی که آنان در صلب های پدران خود بودند. پس قادر نیستند ولایت ما را ترک نمایند؛ زیرا خدای عزّوجلّ محبّت ما را در فطرت آن ها قرار داده (و خمیره ی وجود آن ها را با ولایت ما عجین کره) است...»
16- شیخ حموینی در فرائد السمطین از سلیمان بن اعمش از امام علی بن حسین (علیهما السلام) فرمود: «... نحن أمان لأهل الأرض کما أنّ النجوم أمان لأهل السماء، و بنا یمسک السماء أن تقع علی الأرض الا بإذنه، و بنا ینزّل الله الغیث و تنشر الرحمة و تخرج برکات الأرض، ولولا ما علی الأرض منّا لساخت بأهلها، ثمّ قال: و لم تخل الأرض منذ خلق الله آدم (علیه السلام) من حجّة الله فیها، إمّا ظاهر مشهور أو غائب مستور، و لا تخلوا الأرض إلی أن تقوم الساعة من حجّة فیها، ولولا ذلک لم یُعبد الله...؛ (17) ماییم سبب امنیّت برای اهل زمین، آن گونه که ستارگان امان اهل آسمان هایند و با ما آسمان از فرو ریختن نگه داشته می شود، مگر به اذن خدا و به سبب ما خداوند باران را نازل و رحمتش را پخش و برکات زمین را بیرون می آورد.
اگر کسی از ما نبود، زمین اهلش را فرومی برد! سپس فرمود: زمین از زمان خلقت آدم (علیه السلام) از حجت خالی نمانده است و حجّت، یا ظاهر و مشهور بوده و یا غایب و مستور و زمین تا روز قیامت خالی از حجت نخواهد ماند، اگر این نبود خدا پرستش نمی شد...»
17- مأمون در ضمن نامه ای جواب مفصلی به خویشان و اقربای خود نوشت: «... ثمّ نحن و بنوعلیّ کنّا یدأ واحدة حتی قضی الله الأمر إلینا، ضیّقنا علیهم قتلناهم أکثر من قتل بنی أمیه إیّاهم. هیات! إنّه من یعمل مثقال ذرّة شرّاً یره. هیهات! ما لکم إلاّ سیف یأتیکم الحسینی الثائر، فیحصدکم حصداً و یحصد السفیانی المرغم القآئم المهدی، و عند قآئم المهدی تحقن دمائکم...؛ (18) سپس ما و فرزندان علی یک دست و (متّحد) بودیم تا قضای الهی سلطنت را به سوی ما کشاند، ما (زندگی دنیا را) به آن ها تنگ گرفتیم و بیش از بنی امیّه ایشان را به قتل رساندیم. هیهات! هرکس کوچک ترین عمل شّری نماید جزایش را می بیند.
هیهات! برای شما نخواهد بود، مگر شمشیر «حسینی». انقلابی می آید، پس شما را درو می کند درو کردنی و قائم مهدی، سفیانی را نیز درو می نماید و نزد او پوزه اش را به خاک می مالد، خون شماها محفوظ می ماند...»
از این نامه ی مأمون و سخنان جدّش منصور درباره ی قائم (علیه السلام) و اخبار زیادی از این قبیل، معلوم می شود که مسأله ی حضرت مهدی موعود (علیه السلام) از مسایل جا افتاده و مسلّمات و مورد قبول آن زمان بوده است.
18- ابن حجر در کتاب الصواعق المحرقة می گوید: «... لو لم یکن فی الآتین- أی فی نسل علیّ و فاطمه- إلاّ الإمام المهدی لکفی؛ (19) اگر کسی در آینده از نسل علی و فاطمه نبود، مگر امام مهدی، کفایت می کرد.»
19- ابی سعید خدری گوید: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بالای منبر فرمود: « إنّ المهدیّ من عترتی من أهل بیتی یخرج فی آخر الزمان، تنزل له السماء قطرها و تخرج له الأرض بذرها، فیملأ الأرض عدلاً و قسطاً کما ملأها القوم ظلماً و جوراً؛ (20) مهدی از عترت من و از اهل بیتم است که در آخرالزمان خروج می کند. آسمان قطراتش را به او فرو می ریزد و زمین تخم هایش را می رویاند. پس زمین را از عدل و قسط لبریز می نماید، آن گونه که از ستم و بیداد پر شده است.»
20- زرّبن حبیش از عبدالله بن مسعود گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) فرمود: « لایذهب الدنیا حتی یلی أمّتی رجل من أهل بیتی یقال له: المهدی؛ (21) دنیا پایان نمی یابد تا این که زمام امور امّتم را مردی از اهل بیت من به دست گیرد که به او مهدی گفته می شود.»
در این رساله پس از ذکر نام حضرت مهدی (علیه السلام) و محل ظهور او، یعنی مکه چنین می خوانیم:... به هنگام ظهور، فساد و کفر و ستم، جهان را فرا می گیرد، خداوند به وسیله ی او، جهان را پر از عدل و داد می کند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده باشد.
او آخرین خلفای راشدین دوازده گانه است که پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) خبر آن ها را در کتب صحاح داده است. احادیث مربوط به مهدی را بسیاری از صحابه پیامبر نقل کرده اند، از جمله عثمان بن عفان، علی بن ابی طالب، طلحة بن عبیدالله، عبدالرحمن بن عوف، عبدالله بن عباس، عمار بن یاسر، عبدالله بن مسعود، ابوسعید خدری، ثوبان، قزة بن اساس مزنی، عبدالله بن حارث، ابوهریره، حذیفه بن یمان، جابربن عبدالله، ابو امامه، جابر بن ماجد، عبدالله بن عمر، انس بن مالک، عمر بن حصین، و ام سلمة. این ها بیست نفر از کسانی هستند که روایات «مهدی» را نقل کرده اند و غیر از ایشان، افراد دیگری نیز وجود دارد.
سخنان فراوانی نیز از خود صحابه نقل شده است که در آن بحث از ظهور «مهدی» شده که آن ها را نیز می توان در ردیف روایات پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) قرار داد؛ زیرا این مسأله از مسایلی نیست که بتوان با اجتهاد، چیزی پیرامون آن گفت، بنابراین ایشان نیز مطلب را از پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) شنیده اند.
سپس اضافه می کند هم احادیث بالا که از پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) نقل شده و هم شهادت و گواهی صحابه در این جا در حکم حدیث است، این احادیث در بسیاری از کتب معروف اسلامی، و متون اصلی، اعم از سنن و معاجم و مسانید آمده است که از جمله ی آن ها کتب ذیل می باشند:
سنن ابوداود، سنن ترمذی، ابن ماجه، ابن عمرو الدانی، مسند احمد، ابن یعلی، بزار، صحیح حاکم و معاجم طبرانی، (کبیر و متوسط)، رویانی، دار قطنی، ابونعیم در «اخبار المهدی»، خطیب در تاریخ بغداد، ابن عساکر در تاریخ دمشق و...
سپس اضافه می کند که بعضی از دانشمندان در این زمینه کتاب های مخصوص تألیف کرده اند از جمله، ابونعیم در «اخبار المهدی»، ابن حجر هیثمی در «القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر»، شوکانی در «التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر، والدجال، و المسیح»، اوس عراقی مغربی در «المهدی»، ابوالعباس بن عبدالمؤمن المغربی در «الوهم المکنون فی الردّ علی ابن خلدون» و آخرین کسی که در این زمینه بحث مشروحی نگاشته، مدیر دانشگاه اسلامی مدینه است که در چندین شماره ی مجله ی دانشگاه مزبور در این مضمون، بحث نموده است.
عدّه ای از بزرگان دانشمندان قدیم و جدید اسلام نیز در نوشته های خود تصریح کرده اند که احادیث در زمینه ی «مهدی» در سر حدّ تواتر است (و به هیچ وجه قابل انکار نمی باشد) از جمله السّخاوی در «کتاب فتح المغیث»، محمّد بن احمد السناوینی در «شرح القصیدة»، ابوالحسن الأبری در «مناقب الشافعی»، این تیمیة در کتاب «فتاوایش»، سیوطی در «الحاوی»، اوس عراقی در تألیفی در زمینه «مهدی»، شوکانی در «التوضیح فی تواتر ماجاء فی المنتظر»، محمّد جعفر کنانی در «نظم المتناثر»، ابوالعباس بن عبدالمؤمن در «الوهم المکنون...»
تنها ابن خلدون است که خواسته، احادیث مربوط به مهدی را با احادیث بی اساس و مجعولی مانند: «لامهدیّ الاّ عیسی» مهدی جز عیسی نیست، مورد ایراد قرار دهد. البته بزرگان پیشوایان و دانشمندان اسلام گفته ی او را رد کرده اند، به خصوص «ابن عبدالمؤمن» در ردّ گفتار او کتاب ویژه ای نوشته است که از سی سال قبل در شرق و غرب انتشار یافته است.
حافظ احادیث و دانشمندان بزرگ احادیث نیز تصریح کرده اند که احادیث مهدی مشتمل بر احادیث « صحیح» و «حسن» است و مجموع آن «متواتر» می باشد؛ بنابراین اعتقاد به ظهور مهدی (بر هر مسلمانی) واجب است و این جزء عقاید اهل سنّت و جماعت محسوب می شود و جز افراد نادان وبی خبر یا بدعت گذار، آن را انکار نمی کند.
به عقیده ی ما، بحث فوق چنان روشن است که نیاز به هیچ گونه توضیح اضافی ندارد. با این حال، آیا کسانی که می گویند، عقیده به ظهور مهدی، یک فکر وارداتی است، در اشتباه بزرگی نیستند؟!
در این جا لازم می دانیم که چند گفتار دیگر از چند نفر از علمای معروف اهل سنت بر آن چه گذشت بیافزاییم.
1- دانشمند معروف، شیخ منصور علی ناصف نویسنده ی کتاب «التّاج» و «الجامع الاصول» می نویسد: در میان علمای گذشته و حال مشهور است که سرانجام، مردی از اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) ظاهر می شود که بر تمام کشورهای اسلامی مسلط می گردد و مسلمانان از او پیروی می کنند و در میان ایشان عدالت را اجرا می نماید و دین را تقویت می کند، احادیث «مهدی» را بسیاری از بزرگان صحابه و محدثین نقل کرده اند و ... کسی که هم چون ابن خلدون آن ها را ضعیف شمرده، خطا کرده است.
2- خود «ابن خلدون» هم که در مخالفت با احادیث مهدی معروف است، نتوانسته شهرت احادیث مهدی را در میان همه ی دانشمندان اسلام انکار کند؛ آن جا که می گوید: در میان مسلمانان در تمام اعصار و قرون این چنین مشهور بوده است که در آخرزمان، مردی از اهل بیت (علیهم السلام) ظهور می کند که آیین اسلام را تأیید کرده و عدالت را آشکار می سازد و مسلمانان از او پیروی می کنند.
3- محمّد شبلنجی دانشمند معروف مصری در کتاب «نورالأبصار» می نویسد: در اخبار متواتری از پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) آمده است که «مهدی» از خاندان او است او همهی زمین را پر از عدل خواهد کرد.
4- شیخ محمّد صبّان در کتاب «اسعاف الرّاغبین» چنین می گوید: اخبار متواتری که از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه وآله و سلّم) نقل شده است که گواهی می دهد «مهدی» (سرانجام) قیام می کند و او از خاندان پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) است و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد.
5- ابن حجر در کتاب «الصواعق المحرقة» از ابوالحسن آمری چنین نقل می کند: اخبار متواتر و فراوانی از پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) نقل شده که سرانجام «مهدی» ظهور می کند و از اهل بیت پیامبر (صلّی الله علیه وآله و سلّم) است و ... زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد.
6- نویسنده ی کتاب «التّاج» پس از اشاره به کتاب (شوکانی) عالم معروف اهل سنت که تمام آن پیرامون تواتر احادیث مربوط به «مهدی» و خروج دجال و بازگشت مسیح است، بحث مشروحی در زمینه ی تواتر احادیث مربوط «مهدی» دارد که می گوید: (هذا یکفی لمن کان عنده ذرّه من الإیمان و قلیل من الإنصاف» آن چه که گفته شد برای کسانی که یک ذرّه ایمان و کمی انصاف دارند، کافی است.
ب) دلاّل حدیث
فردی از اهل بیت تسنّن به نام زائدة از «زُرّ بن حبیش» از عبدالله بن مسعود، در ضمن حدیثی مشهور از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) نقل می کند: «اگر از عمر دنیا بیش از یک روز نمانده باشد، خدای تعالی آن روز را طولانی خواهد نمود، تا این که مردی از من و یا اهل بیت من را بر می انگیزد که نام او، نام من است «نام پدر او، نام پدر من است» او زمین را پر از عدل و داد کند، همان گونه که از ظلم و جور پر شده باشد.» (23)دانشمندان علم رجال درباره ی «زائده» راوی این حدیث گفته اند، (او به احادیث می افزوده است) در هیچ یک از منابع حدیثی سنّی و شیعه جمله ی «اسم ابیه اسم أبی» (نام پدر او، نام پدر من است) وجود ندارد.
من نمی دانم این دلاّل حدیث، به چه منظوری آن را اضافه کرده است! آیا می خواست با این کارش، یکی از زمامداران عباسی، به نام (محمد بن عبدالله منصور، ملقب به مهدی) بر اعتقادات این امت اضافه نماید و یا (محمد بن عبدالله بن حسن مثنی، ملقّب به نفس زکیه) را تأیید کند؟ والله الاعلم.
حافظ گنجی شافعی در کتاب خود «البیان فی أخبار صاحب الزمان» چنین می گوید: «احادیثی که از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) وارده شده است، تماماً از جمله (نام پدر او، نام پدر من است) خالی است، آن گاه پس از ذکر حدیث بالا از «زائده»، چنین می گوید: ترمذی حدیث را نقل کرده، امّا کلمه ی فوق را ذکر نکرده است و در اکثر روایات حافظان مورد اعتقاد، فقط جمله ی «نام او، نام من است» آمده است.
سخن قطعی در این میان، آن است که احمد بن حنبل که در ضبط و اتقان او بحثی نیست، در مُسند خود این حدیث را در مواضع فراوانی، به این چنین (اسمه اسمی) ذکر نموده است. (24)
پی نوشت ها :
1. استاد «علی محمّد دخیل» در کتاب پر ارج خود (الإمام المهدی) اسامی 205 کتاب از بزرگان اهل سنت را آورده است که تعداد 30 نفر آن ها مستقلاً درباره ی حضرت ولیّ عصر- ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- کتاب نوشته اند و 31 نفر ایشان، فصلی را در کتاب های خود به روایات حضرت اختصاص داده اند و تعداد 144 نفر ایشان به تناسب های مختلف روایات حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در کتاب های خود آورده اند.
البته در این جا نقل همه ی آن کتاب ها، به خاطر رعایت اختصار برای ما مقدور نیست، فقط ذکر اسامی کتاب هایی که مستقلاً درباره ی مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از بزرگان اهل سنّت نوشته شده است به ترتیب حروف تهجّی می آوریم.
1- ابراز الوهم من کلام ابن حزم: نوشته ی احمد بن صدیف بخاری.
2- الأحادیث القاضیة بخروج المهدی: محمد بن اسماعیل امیر یمانی، ( م 751 ق).
3- احادیث المهدی: ابوبکر بن خُثیمة.
4- احوال صاحب الزّمان: سعدالدین حموی (م722 ق).
5- أخبار المهدی: حمّاد بن یعقوب رواجنی.
6- اربعین حدیث فی المهدی: ابو نعیم اصفهانی (م 430 ق).
7- أربعین حدیث فی المهدی: ابوالعلاء همدانی.
8- ارشد المستهدی فی نقل بعض الأحادیث الواردة فی شأن الامام الهمدی: محمد علی حسین بکری.
9- البرهان فی علامات مهدی آخرالزّمان: علاء الدین علی بن حسام الدّین مشهور به متقی هندی جونپوری (م 975 ق).
10- البرهان: محمد بن عثمان کراجکی
11- البیان فی أخبار صاحب الزمان: محمد بن یوسف گنجی شافعی ( م 658 ق).
12- تحدیق النّظر فی أخبار المهدی المنتظر: محمّد بن عبدالعزیز بن مانع.
13- تلخیص البیان فی علامات مهدی آخرالزّمان: ابن کمال پاشا حنفی (م 940 ق).
14- تلخیص البیان فی أخبار مهدی آخرّالزمان: علاء الدّین علی بن حسام الدّین مشهور به متقی هندی جونپوری (م 975ق).
15- التّوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدّجال و المسیح: شوکانی.
16- الجواب المقنع المحرّر فی الرّدّ علی من طغی و تجبّر بدعوی انّه عیسی أوی المهدی المنتظر: محمد بن حبیب الله بن مایابی جکنی شنقیطی.
17- الرّدّ علی من حکم و قضی، أنّ المهدی جاء و مضی: ملاعلی قاری هروی، (م 1014 ق)
18- الرّدّ علی من کذّب الأحادیث الصحیحة الواردة فی المهدیّ: محسن بن عماد.
19- رسالة فی المهدی (علیه السلام): ابن حجر مکّی، (م 973 ق).
20- رسالة مهدیّ آل الرّسول: علاء الدّین علی بن حسام الدّین مشهور به متّقی هندی جونپوری (م 975 ق).
21- صاحب الزّمان: ابوالعنبس محمد بن اسحاق بن ابراهیم کوفی، قاضی صمیرة، (م 275 ق).
22- صفة المهدی: ابونعیم اصفهانی.
23- العرف الوردی فی أخبار المهدی: جلال الدین سیوطی (م 910 ق).
24- العرف الوردی فی أخبار المهدی: یوسف بن یحیی دمشقی شافعی، (م 685 ق).
25- العرف الوردی فی دلائل المهدی: عبدالرحمن بن مصطفی.
26- العطر الوردی فی شرح القطر الشّهدی، فی أوصاف المهدیّ: محمد بن محمد بن بلبیس، (م بعد از 1308 ق).
27- عقدالدّرر فی أخبار المهدیّ المنتظر: یوسف بن یحیی دمشقی شافعی، متوفی (685 ق).
28- عقیدة اهل السنة و الأثر، فی المهدیّ المنتظر: محسن عباد.
29- علامات المهدیّ: جلال الدین سیوطی (م 910 ق).
30- الفتوی فی مسئلة المهدی المنتظر: رابطة العالم الإسلامی مکة زیر نظر شیخ محمّد منتصر کتّانی.
31- فرائد الفوائد: مرعی بن یوسف مقدّسی، (م 1031 ق).
32- فوائد الفکر فی ظهور المهدیّ المنتظر: مرعی بن یوسف مقدسی (م 1031 ق).
33- القطر الشّهدی فی أوصاف المهدی: احمدبن احمد حلوانی شافعی، ( م 1308 ق).
34- القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر: شهاب الدّین احمد بن محمّد، ابن حجر مکّی (م 973 ق).
35-مرآة الفکر فی المهدی المنتظر: مرعی بن یوسف مقدسی، (م 1031 ق).
36- المشرب الوردی فی مذهب المهدی: ملاّعلی قاری هروی، (م 1014 ق).
37- مناقب المهدی: ابونعیم اصفهانی (م 430 ق).
38- المهدیّ: ابن قیّم جوزیة، (م 751 ق).
39- المهدیّ: ابوداوود (صاحب سنن)، (م 275 ق).
40- المهدیّ: ادریس عراقی مغربی.
41- مهدی آل الرّسول: علیّ بن سلطان محمّد هروی حنفی.
42- المهدی الی ماورد فی المهدی: محمّد بن طولون.
43- المهدی و المهدویّة: احمد امین مصری، معاصر.
44- النّجم الثّاقب فی بیان أنّ المهدی من أولاد علیّ بن أبی طالب.
45- النّظم الواضح المبین: عبدالقادر بن محمد سالم.
46- نعت المهدیّ: أبو نعیم اصفهانی، (م 430 ق).
47- الوهم المکنون فی الرّد علی ابن خلدون: ابوالعبّاس بن عبدالمؤمن مغربی.
48- ما هذیّة المهدویّة، ابوالرّجاء محمّد هندی.
49- الهدّیة النّدیّة لأمة المحمدیّة فیما جاء فی فضل الذّات المهدیّة: تألیف قطب الدّین مصفی بن کمال الدّین حنفی، (م 1162 ق).
50- ینابیع المودة: حافظ سلیمان قندوزی.
فهرست بالا از کتاب (او خواهد آمد ص 84-79) برگرفته شده است.
2. اسامی آن کتاب ها را در کتاب «موعودی که جهان در انتظار اوست» ص 68-51 بخوانید.
3. سنن ترمذی: 2230/4.
4. همان مدرک، 2231/4؛ ینابیع المودّة: 162/3 ب 94 از غایة المرام؛ بحارالأنوار: 79/51 ب 1 و ص 81 و ص 83 از کشف الغمّة از ابی هریرة با تعبیر «لو لم یبق من الدّنیا إلاّ لیلة واحدة لملک فیها رجل من أهل بیتی و ص 84 با کمی تغییر از عبدالله بن مسعود»؛ عین عبارت متن در بحارالأنوار: 74/41 ب 1 ح 26 از غیبت طوسی از ابی هریره.
5. مسند احمد بن حنبل: 376/3.
6. مسند احمد: 376/3.
7. عقد الدّرر: ص 31.
8. ذخائر العقبی: ص 136.
- صواعق المحرقة ص 98؛ عقدالدرر: ص 17
9. عقدالدّرر: ص 25.
10- البیان گنجی شافعی: ص 141.
11- ینابیع المودّة: ج3، ص 108.
12- بحارالأنوار: 105/51 ب 1 ح 41 از الطرائف؛ عقدالدرر: ص 148.
13. سنن ترمذی: 501/4
14. الصواعق المحرقة: ص 163 و قریب به این مضمون در المعجم الأوسط: 136/1؛ عقدالدّرر: باب 7 ص 145 و کتب دیگر عامه بحارالأنوار: 93/51 و کتب دیگر خاصه.
15. ینابیع المودّة: 167/3 ب 94 از مناقب خوارزمی.
16. همان مدرک، 147/3 ب 89 ط نجف منشورات مکتبة العرفان.
17. ینابیع المودّة: 148/3 ب 89 ط نجف منشورات مکتبة العرفان از فرائد السّمطین.
18.همان مدرک، 143/3 ب 92 ط نجف منشورات مکتبة العرفان از کتاب تاریخ ندیم الفراید ابن مسکویه.
19. الصواعق المرقة: ص 161؛ یوم الخلاص: ص 60.
20. بحارالأنوار: 74/51 ب 1 ح 25 از غیبت طوسی.
21. بحارالأنوار: 74/51 ب 1 ح 28 از غیبت طوسی
22. یاد مهدی: ص 162 ذیل حدیث «من کذّب بالدّجال فقد کفر و من کذّب بالمهدی فقد کفر» از رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) عقدالدرر: 157.
23. عن زرّ بن حبیش، عن عبدالله بن مسعود، قال: قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) لو لم یبق من الدنیا إلا یوم لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث رجلا منی یواطی اسمه اسمی و اسم أبیه اسم أبی یملا الارض عدلا کما ملئت ظلما. بحارالأنوار: 74/51 ب 1 ح 27 از غیبت طوسی.
24. البیان فی اخبار صاحب الزّمان: ص 94-93 چاپ بیروت؛ امام مهدی از ولادت تا ظهور ص 42-41. توضیح این که، روایاتی از منابع حدیثی در بالا را که برای نمونه آوردیم، همه فاقد جمله ی افزوده «زائده» است و دررابطه با این فصل، به فصل نزول عیسی مسیح (علیه السلام) در این کتاب، نیز مراجعه نمایید.
امینی گلستانی، محمّد؛ (1389)، سیمای جهان در عصر امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، قم: مسجد مقدس جمکران، چاپ سوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}