نویسنده: آیت الله سیّدعلی حسینی میلانی




 

معناى آیه تطهیر و سه گروه از علماى اهل سنّت

گروهى از دانشمندان اهل سنّت، با وجود درک معنا و مفهوم آیه مبارکه تطهیر و احادیث نقل شده درباره آن، به حقیقت اعتراف نمى کنند؛ زیرا از یک سو با اعتراف به این معنا، این آیه عقاید آنان را در اصول و فروع از بیخ و بن ریشه کن مى کند... .
از سوى دیگر، خود را به «سنّت پیامبر» نسبت داده اند و ادّعاى عمل به آن و پیروى از آن را دارند... از این رو در این آیه دچار اضطراب و تشویش شده اند و عبارات علماى اهل سنّت با یک دیگر سازگارى ندارد تا آن جا که مشاهده مى شود یک عالم در کلام خود دچار تناقض گویى شده است... .
علماى اهل سنّت درباره معناى آیه تطهیر به سه گروه تقسیم شده اند:
گروه نخست با شیعه امامیه اتّفاق نظر دارند و در واقع از سنّت اثبات شده پیامبر صلى الله علیه وآله پیروى کرده اند و در خصوص این مقام به آن عمل نموده اند.
گروه دوم با عکرمه خارجى و مقاتل همراه شده اند. مقاتل، همان فردى که به گفته ذهبى همه بر روى گرداندن از وى اتّفاق نظر داشته اند.
گروه سوم نیز بر خلاف نظر رسول خدا صلى الله علیه وآله و بزرگان صحابه، به دیدگاه ضحّاک عمل کرده اند. همان کسى که به اعتراف علماى رجال اهل سنّت، از نظر نقل روایت ضعیف است.
ما از هر کدام از این گروه هاى سه گانه یک یا دو نفر را ذکر مى کنیم:

نمونه اى از گروه اول

ابوجعفر احمد بن محمّد بن سلامه مصرى حنفى طحاوى متوفاى 321 هـ(1) در این زمینه در کتاب مشکل الآثار بابى را این گونه عنوان مى کند:
باب توضیح روایتى که از رسول خدا صلى الله علیه وآله در تعیین افراد مورد «نظر آیه مبارکه: (إِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا) نقل شده است».
آن گاه در تحت این عنوان این حدیث را نقل مى کند:
ربیع مرادى، از اسد بن موسى، از حاتم بن اسماعیل، از بکیر بن مسمار، از عامر بن سعد، از پدرش چنین نقل مى کند: سعد مى گوید:
هنگامى که آیه تطهیر نازل شد پیامبر خدا صلى الله علیه وآله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را فراخواند و فرمود:
اللهمّ هؤلاء أهل بیتی؛
بارالها! اینان اهل بیت من هستند.
طحاوى در ذیل این حدیث مى گوید:
از این حدیث استفاده مى شود منظور از آن چه در آیه آمده، رسول خدا، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام هستند.
او در ادامه از فهد، از عثمان بن ابى شیبه، از جریر بن عبدالحمید، از اعمش، از جعفر، از عبدالرحمان بجلى، از حکیم بن سعید نقل مى کند که اُمّ سلمه گفت: آیه (إِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا) درباره رسول خدا صلى الله علیه وآله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است.
او بعد از نقل کلام اُمّ سلمه مى گوید: از این حدیث نیز همان مطلب استفاده مى شود که از حدیث اول استفاده مى شد.
طحاوى در ادامه، این واقعه را با سندهاى مختلف از اُمّ سلمه نقل مى کند که در آن به صراحت نشانه هاى اختصاص این آیه به اهل بیت پیامبر علیهم السلام وجود دارد، مانند حدیثى که اُمّ سلمه در آن پرسیده: «آیا من نیز با آنان هستم؟»
پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمود:
أنت من أزواج النبی وأنت على خیر أو إلى خیر؛
تو از همسران پیامبر و زن خوبى هستى.
یا آن که فرمود: تو عاقبت به خیر هستى.
در حدیث دیگر اُمّ سلمه مى گوید: گفتم: اى رسول خدا! آیا من از اهل بیت هستم؟
فرمود:
إنّ لک عند الله خیراً؛
براى تو در نزد خداوند خیر وجود دارد.
اُمّ سلمه مى گوید: دوست داشتم که پیامبر در پاسخ من بفرماید: آرى. چون چنین پاسخى براى من از شرق و غرب جهان دوست داشتنى تر بود.
هم چنین در حدیث دیگرى اُمّ سلمه مى گوید: من عبا را بلند کردم که به آنان بپیوندم. پیامبر خدا صلى الله علیه وآله آن را کشید و فرمود:
إنّک على خیر؛
تو عاقبت به خیر هستى!
طحاوى در ادامه مى نویسد:
روایاتى که در آن رسول خدا صلى الله علیه وآله اُمّ سلمه را مخاطب خود قرار داده اند دلالت دارند بر این که اُمّ سلمه از کسانى نبوده که مقصود این آیه هستند و مقصود از آن چه در آیه آمده است رسول خدا، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام هستند، نه افراد دیگرى.
طحاوى در میان احادیثى که در این باب ذکر کرده حدیثى را از اُمّ سلمه آورده که در آن پیامبر صلى الله علیه وآله به اُمّ سلمه فرمود:
أنت من أهلی؛
تو از اهل من هستى.
وى براى رفع تعارض میان این روایت و روایات دیگر که با کمال صراحت اهل بیت را به خمسه طیبه مختص مى نماید مى گوید: از چیزهایى که مقصود سخن رسول خدا صلى الله علیه وآله با اُمّ سلمه «تو از اهل من هستى» را روشن مى سازد، حدیثى است که محمّد بن حجاج حضرمى و سلیمان کیسانى نقل کرده و گفته اند: بشر بن بکر، از اوزاعى از ابوعمار، از واثله نقل مى کند... واثله گفت: عرض کردم: اى رسول خدا! آیا من از اهل تو هستم؟
رسول خدا فرمود:
وأنت من أهلی؛
تو از اهل من هستى.
واثله گفت: این، از بزرگ ترین آرزوهاى من است!
در حالى که واثله به پیامبر صلى الله علیه وآله دورتر از اُمّ سلمه به ایشان بود، چرا که او تنها مردى از بنى لیث بود، نه از قریش و جایگاه اُمّ سلمه در قریش جایگاهى است که به سبب آن همسر پیامبر صلى الله علیه وآله گردیده است.
فرمایش پیامبر صلى الله علیه وآله به واثله: «تو از اهل من هستى» به این معناست که به خاطر پیروى تو از من و ایمانت به من در گروه من وارد شدى.
خداوند متعال در قرآن آیه اى نازل کرده که به همین معنا دلالت مى کند، آن جا که مى فرماید:
(وَنادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْنی مِنْ أَهْلی)؛(2)
و نوح پروردگار خود را خواند و گفت: پروردگارا! پسرم از اهل من است.
خداى سبحان در پاسخ نوح علیه السلام فرمود:
(إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ)؛(3)
او از اهل تو نیست.
کسى که با دین او موافق باشد از اهل اوست؛ حتى اگر از خویشان نسبى او نباشد.
احتمال دارد پاسخ پیامبر صلى الله علیه وآله به اُمّ سلمه نیز به همین معنا و مانند پاسخ پیامبر صلى الله علیه وآله به واثله باشد.
آن گاه طحاوى مى افزاید: حدیث سعد و احادیثى که همراه آن در ابتداى این بخش آوردیم، روشن مى کند که چه کسانى اهل آیه مذکور هستند. چرا که مى دانیم رسول خدا صلى الله علیه وآله هنگامى که اهل خود را در وقت نزول آیه فراخواند، از اهل مورد نظر آیه هیچ کس به جز خمسه طیبه کسى باقى نماند، از این رو، محال است کسى جز خمسه طیبه در مراد آیه داخل باشد.
در روایاتى که ذکر کردیم دلیل مطالبى که گفتیم وجود دارد.
اگر کسى بگوید: قرآن خود دلالت مى کند که مقصود این آیه همسران پیامبر صلى الله علیه وآله هستند. زیرا پیش از این عبارات، خداوند خطاب به پیامبر صلى الله علیه وآله مى فرماید: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لاَِزْواجِکَ...)(4) و همه این ها بر این دلالت دارد که مقصود از آیه تطهیر همسران پیامبر هستند؛ چون مورد خطاب در این آیات زنان هستند، نه مردان و پس از این آیات، مى فرماید (إِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ).
در پاسخ او مى گوییم:
مخاطب این آیه تا قبل از عبارت (إِنَّما یُریدُ اللهُ)، همسران پیامبر هستند. سپس مورد خطاب این آیه (إِنَّما یُریدُ اللهُ...) اهل پیامبر صلى الله علیه وآله هستند که در آن، عبارت به صورت خطاب براى مردان آورده شده است، چرا که خطاب با ضمیر «کم» است و این نوع خطاب براى مردان است که مى فرماید:
(لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا).
اما آیات قبل از این آیه با ضمیر «ن» آمده که این نوع خطاب مخصوص زنان است.
بنابراین، ما فهمیدیم که مخاطب این آیه (إِنَّما یُریدُ اللهُ)... مردانى هستند که خداوند مى خواهد شرافت و برترى آنان را اعلام کند؛ چرا که زنان آنان را از زنانى قرار داده که در آیات پیش از این، آنان را توصیف کرده است.
آن گاه طحاوى مى نویسد:
از دلایل درستى سخن ما، روایتى است که از انس نقل شده است. او مى گوید: رسول خدا صلى الله علیه وآله هنگامى که براى نماز صبح خارج مى شد، مى فرمود:
الصلاة یا أهل البیت! (إِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ...)؛
اى اهل بیت من! وقت نماز است «خداوند مى خواهد...».
هم چنین روایتى که از ابوحمرا نقل شده است که مى گوید:
نُه ماه در محضر رسول خدا صلى الله علیه وآله بودم. رسول خدا صلى الله علیه وآله هر روز صبح به در خانه فاطمه علیها السلام مى آمد و مى فرمود:
السلام علیکم یا أهل البیت! (إِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ...)؛
سلام بر شما اى اهل بیت! «خداوند مى خواهد...».
این عمل پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله نیز دلیلى است که این آیه در خصوص خمسه طیبه نازل شده است.(5)

نمونه اى از گروه دوم

ابن جوزى(6) و ذهبى(7)... نیز از عکرمه بربرى خارجى و مقاتل بن سلیمان پیروى کرده اند، زیرا تعصب و دشمنی ورزى آنان با اهل بیت علیهم السلام این گونه اقتضا مى کند.

نمونه اى از گروه سوم

ابن کثیر دمشقى نیز از گروه سوم به شمار مى رود. او پس از نقل دروغ عکرمه، مى گوید:
«اگر مقصود عکرمه این است که تنها زنان پیامبر شأن نزول این آیه بوده اند و نه افراد دیگرى؛ درست است و اگر منظور این است که به غیر از زنان پیامبر، کسى دیگر مراد آیه نیست، محل درنگ است. زیرا احادیثى در این باب وارد شده که دلالت مى کند مراد آیه وسیع تر از این است».
آن گاه ابن کثیر تعداد بسیارى از احادیثى را نقل مى کند که صراحت دارد بر این که این آیه به پیامبر، جانشین او امیرالمؤمنین على علیه السلام، حسنین و صدیقه طاهره علیهم السلام اختصاص دارد و ثابت مى کند که سخن عکرمه خلاف کتاب و سنّت است.
اما تعصّب او اجازه نمى دهد که به این موضوع اذعان کند، تا جایى که با چنگ زدن به سیاق آیه مى گوید: در مراد آیه همسران پیامبر نیز منظور هستند.
آن گاه با پافشارى بر این سخن، مى گوید: «کسى که در آیات قرآن تدبر نماید تردید نمى کند که همسران پیامبر صلى الله علیه وآله از مصادیق این آیه هستند که مى فرماید:
(إِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا).
زیرا سیاق آیه، با آنان است... .(8)

پی نوشت ها :

1- براى آگاهى بیشتر از شرح حال او همراه با ستایش زیاد ر.ک: طبقات ابى اسحاق شیرازى: 133، المنتظم: 126/8، وفیات الاعیان: 71/1، تذکرة الحفاظ: 808/3، الجواهر المضیئه فی طبقات الحنفیه: 271/1، غایة النهایة فى طبقات القرّاء: 116/1، حسن المحاضرة و طبقات الحفّاظ: 337، و... .
شمس الدین ذهبى با این القاب او را یاد مى کند:
«طحاوى پیشواى علامه، حافظ بزرگ حدیث، محدث و فقیه سرزمین مصر»،
آن گاه درباره وى مى گوید: «ابوسعید ابن یونس از او یاد کرده و گفته: او از قبیله حجر الازد بود، وى مورد اعتماد و فقیه و عاقل بود، و بعد از او مانندش نیامد».
ذهبى در ادامه مى گوید: «هر کس به تألیفات او بنگرد به جایگاه علمى و وسعت دانش او پى مى برد...». سیر أعلام النبلاء: 27/15 ـ 32، شماره 15.
2- سوره هود: آیه 45.
3- همان: آیه 46.
4- سوره احزاب: آیه 28.
5- مشکل الآثار: 332/1 ـ 339، شایان ذکر است که در چاپ جدید مشکل الآثار، ناشر دست به تحریف زده و در بعضى از موارد ذکر شده، واژه «أهل بیتی» را به «أهلی» تغییر داده است.
6- این دیدگاه از ظاهر کلام او که در زاد المسیر: 206/6 آورده، استفاده مى شود؛ چرا که این دیدگاه را مطرح و از آن دفاع نموده است.
7- سیر أعلام النبلاء: 207/2، شرح حال أُمّ المؤمنین أُمّ سلمه.
8- تفسیر القرآن العظیم: 465/3.