نویسنده: سید محسن علوی نژاد(*)




 

چکیده:

از جنبه های «بیان» در قرآن می توان به موضوع «تصویر» و «بیان تصویری» اشاره نمود که به عنوان یکی از جنبه هایی هنری در شیوه گویش قرآن قابل تدبر و تفکر است، چنین به نظر می رسد که دراین ارتباط خالف و مخلوق، «تصویر» ابزاریست که مفاهیم و مطالب عمیق آسمانی را به شیوهای متناسب برای فهم و درک انسانی آسان می نماید. سیدقطب از نخستین مفسرینی است که درخصوص«بیان تصویری در قرآن» به پژوهش و تحقیق پرداخته است و اشاره می کند: بیان تصویری یا به عبارتی تصویرگری در قرآن اعجازیست که در نص قرآن جلوه آرایی می نماید، و از لحاظ اصول زیبا شناختی و تعامل مفاهیم و تصاویر بهره ای تمام دارد. در قرآن این ارتباط بین متن، مفاهیم و تصاویر ذهنی و قوه خیال از چنان فصاحت و جامعیتی برخوردار است که جز به وحی نمی توان آنرا تعبیر نمود. این نواندیشی سیدقطب در توصیف تصویرگری در قرآن، زیبا دیگری را در کلام حق آشکار می سازد که به طور قطع برای اهل معرفت و به ویژه اهل هنرو ادب، بسیار حکیمانه، آموزنده، شگفت انگیز ونجات بخش می باشد.

واژگان کلیدی:

قرآن، تصویر و بیان تصویری، قوه خیال، سیدقطب.

مقدمه:

کتاب قرآن کریم به عنوان معجزه پیامبر خاتم(ص) "بقدری جامع لطائف و حقایق و سرایر و دقایق توحید است که عقول اهل معرفت در آن حیران می ماند و این اعجاز بزرگ این صحیفه نورانیه آسمانی است نه فقط حسن ترکیب ولطف بیان و غیاب فصاحت و نهایت بلاغت و کیفیت دعوت و اخبار از مغیبات و اِحکام و احکام و اتقان تنظیم عائله و امثال آن که هر یک مستقلا اعجازی فوق طاقت و خارق عادت است(امام خمینی(ره)، 42، 1370)بلکه به عنوان معتبرترین و مقدسترین منبع و ماخذ مسلمانان و هادی و نجات دهنده بشریت در تمام زمانها می باشد این کتاب آسمانی به لحاظ ساختار نوع ترکیب در چیدمان و ارائه مفاهیم و مضامین و طرح موضوعات مختلفه همیشه توجه اربابان علم وادب، حکمت و معرفت را به خود معطوف کرده و در فهم عظمت و بزرگی و جلالت و کبریای آن خضوع و خشوع نموده اند؛ در این میان توجه به جنبه های هنری قرآن گنجینه ای است که «سر»و «راز» دیگری را از این کتاب آسمانی براهل معرفت می گشاید و حیرتی را بر حیرت های دیگر انسان از این مجموعه الهی و بیکران می افزاید. از جمله می توان به موضوع «تصویر» و«بیان تصویری» اشاره نمود که به عنوان یکی از جنبه هایی هنری در روش گویش قرآن قابل تدبر و تفکر است.
در این مقاله سعی شده این موضوع به روایت سیدقطب(1) یکی از برجسته ترین مفسران اسلامی قرن بیستم و احتمالاً نخستین کسی که قران را از جنبه های هنری وزیبا شناسی تجسمی، مورد پژوهش و تحقیق قرار داده است مورد بررسی قرار گیرد، روش ها وشیوه های گوناگون بیان تصویری در قرآن را می توان(واقع گرایانه، فراواقعیت، اغراق آمیز، طنز، بیان عواطف و حالات درونی و... )برشمرد که بسیار آثار هنری و ادبی و نمایشی و تصویری که مستقیم و یا غیر مستقیم متاثر از همین شیوه و گویش درکتاب آسمانی خلق شده اند.

اکتشافی نوین در قرآن

سیدقطب یکی از برجسته ترین اندیشمندان اسلامی و مفسران توانا در قرن بیستم است که با نگرشی متفاوت و متمایز از دیگر مفسران به قرآن نگریسته و طبق قراین و شواهد موجود، وی از نخستین مفسرینی است که در خصوص «بیان تصویری در قرآن» به پژوهش و تحقیق پرداخته است وثمر آن چند مقاله و دو کتاب می باشد"التصویر الفنی فی القرآن (آفرینش هنری در قرآن) اوّلین کتابی است که سیدقطب در سال1945 میلادی تالیف کرده و نیز مشاهده القیامه فی القرآن(جلوه های قیامت در قرآن) دومین کتابی است که وی بدین مضموم در آوریل 1947 در مصربه تحریر درآورده است. سید درباره کتاب آفرینش هنری در قرآن می گوید:این کتاب را مبنای یک طرح علمی، ادبی تحت عنوان«سبک جدید قرآن پژوهی» خواندم که آن را به منظور بررسی ادبی و بیانی قرآن را ارائه کردم و همچنین گفته شده، متفکران و پژوهشگران هم آنرا نه یک تالیف بلکه یک اکتشاف و همچنین «کلید» گشودن ذخایر زیبا شناسی قرآن نامیدند که خداوند آن را برای سید قطب نگه داشته بود. پایه این رمز، یعنی «رمزدرک زیبایی های قرآن» عبارت است از پذیرش این نکته که (راهبرد ابلاغی) و اهتمام و سبک دائمی بیان قرآن، جذاب و دلکش ادا کردن مطلب یا «آفرینش هنری» است. آفرینش هنری مبنای اساسی و قاعده کلی بیان قرآنی است. بطوریکه قرآن در نمایاندن موضوعات ومقاصد گوناگون خود از این شیوه بهره می گیرد و سه، چهارم آیات آن به روش آفرینش هنری عرضه شده اند"(2)
در مقدمه همان کتاب می گوید: سال ها گذشت و تصویرگری های قرآن همچنان درنظرم می آمدند و در آنها آثار اعجاز هنری جلوه می کرد و هرگاه به این موضوع بازمی گشتم این انگیزه در من قوت می یافت که این پژوهشی را که قبلاً واگذاشتم و کسی بدان نپرداخت تکمیل کنم و آنرا توسعه دهم، همچنان هرازگاهی به مطالعه و بررسی قرآن اهتمام می ورزیم و تصویرها و تعابیر هنری بی نظیر آن را جستجو می کردم و براثر اینکار، تصمیم قرآن پژوهی در درونم ریشه دارتر و استوارتر می شد؛ اما باز گرفتاری ها مانع می شدند و در نتیجه در حد آرزویی درونی و علاقه ای قلبی می ماندند تا اینکه با توفیق الهی امسال(1945) آنرا به انجام رساندم.
"نویسندگان و منتقدان، سید قطب را پیشگام نظریه زیبا شناختی «آفرینش هنری در قرآن» و کتاب وی را نه صرفاً تالیفی پیرامون جنبه بیانی و بلاغی قرآن، بلکه آن را در حکم ابداع نظریه مذکور به حساب می آورند. در همین خصوص استاد طنطاوی پس از مطالعه این کتاب چنین اظهار کرد که خداوند کلیدی ویژه برای سیدقطب نگهداری کرده بودکه گنجینه های بیانی قرآن را با آن گشوده و این کلید را به هیچ یک ازگذشتگان نبخشید. (3)

زیباشناسی تصویری در قرآن به روایت سیدقطب

بیان تصویری یا به عبارتی تصویرگری در قرآن اعجازیست که در نص قرآن جلوه آرایی می نماید، وازلحاظ اصول زیبا شناختی و تعامل مفاهیم و تصاویر بهره ای تمام دارد وچنان است که خداوند متعال مطالب و مفاهیم خود را با ابزار«ابزار تصویر» به هم آراسته است تا انسان را در مراتب تذکر و درک مفاهیم، راهی سهل تر و عمیق فراهم آید و بتواند مسیر نور را از ظلمت باز شناسد و راه عبودیت و سعادت دنیوی و اخروی را فراهم جوید.

- تصاویر ذهنی و قوه خیال

از آنجاکه درک حقایق فراتر از محدوده و حیطه عقل است، فهم بشری نیازمند به ابزار قویتری است و از ای نرو حکما، عرفا و دانشمندان اسلامی«قوه خیال» را به عنوان ابزار و امکان فوق العاده ای در انسان تعریف می کنند که برای تاویل و تفهیم معارف و حقایق عالم، خداوند به بشر ارزانی داشته است. «قوه خیال» چیزی است که خداوند به انسان عطا کرده است تا بتواند بدان وسیله با تحول و تطور مدام و ایجاد صورت های ادراکی، به ورای دنیای محدود و مسدود تعقل برود وراه معرفت حقایق را به روی خود بگشاید. (4) آنچه سیدقطب به «بیان تصویری» در قرآن تعریف می کند در واقع همان تصاویر ذهنی هستند که در قوه خیال انسان شکل می گیرد و نکته قابل توجه در این تفاهم و تعامل بین گویش قرآن وقوه خیال انسانی است که در آن شناخت حقیقت به وسع صاحب خیال متجلی می گردد. و همین مساله می تواند از دلایلی به شمار آید که قرآن برای همه زمان ها و نیز همی اقشار وطبقات اجتماعی است. قصص در قرآن، مثل ها، ذکر تارخی و اشاره به آیتهای دنیوی همه از نمونه مصادیق بیان تصویری در قرآن هستند که بجهت تفهیم ملموس تر در طبقات مختلف فهم انسانی بیان شده است امام خمینی ره در توضیح این روش در بیان قرآن می فرمایند: کسی که بخواهد تربیت و تعلیم و اندرز و تبشیر کند باید مقصد خود را با عبارت مختلف و بیانات متشتته گاهی در ضمن قصه و امثال و رموز تزریق کند تا نفوس مختلفه و قلوب متشتته هریک بتواند از آن استفاده کند. و چون این کتاب شریف برای سعادت جمیع طبقات و قاطبه سلسله بشر است و این نوع انسانی در حالات قلوب و عادات و اخلاف و امکنه مختلف هستند همه را نتوان بیک طور دعوت کرد. (5)

- ویژگی های تصاویر در قرآن

تصاویر ذهنی و تصاویر عینی

از ویژگیهای تصویر چه ذهنی و چه در صورت عینی، این است که در قوی خیال انسان شکل می گیرد و پرورش می یابد لیکن تصاویر ذهنی نسبت به تصاویر عینی از ویژگی خاص تری برخوردار هستند و آن در وستعت و گستردگی آنها می باشد. تصاویر ذهنی در ذهن دائما در حال حرکت و تغییر می باشند این تحول قدرت و فضای تجسمی ویژه ای را در درون انسان شکل می دهد که با توجه به اینکه او را لمس و درک می کند لیکن نمی تواند آنرا ثابت نگهدارد از اینرو یک تصویر ذهنی می تواند مصادیق بسیاری از تصاویر عینی وذهنی داشته باشد که هر کدام از تنوع و کیفیت متفاوتی برخوردار باشند، مضافاً براینکه تصاویر ذهنی در نفوس مختلف تجلی متفاوتی خواهد داشت، از دیگر تمایزات این نوع تصاویر در این است که هر انسانی در تصویر ذهنی خودش متناسب با موضوع ومفاهیم می تواند حضور داشته باشد و خود را در میان معرکه و در ترکیب ببیند و احساس کند به گونه ای که لحظه به لحظه با موضوع درگیر است. نکته دیگری که در این موضوع قابل توجه است عامل یا عواملی هستند که تصاویر ذهنی را شکل می دهند در واقع چگونگی کیفیت در ترکیب و آرایش این عاملین [که در غالب متن، نثر، شعر، قصه، داستان، روایت، نقاشی، فیلم و... تجربه کردیم] است که برکیفیت تصاویر ذهنی می انجامد، در قران این ارتباط بین متن، مفاهیم و تصاویر ذهنی و قوه خیال از چنان فصاحت و جامعیت برخوردار است که جز به وحی نمی توان آنرا تعبیر کرد. سیدقطب در بیان چگونگی این حالات و ویژگی های تصویری در قرآن می گوید:
«تصویر» ابزار خاص و مناسب در اسلوب بیانی قرآن است، قرآن معانی انتزاعی را به مدد تصاویر، محسوس و خیال انگیز می نمایاند و باز حالات نفسانی و حوادث محسوس و مناظر مورد نظر را چون نمونه های انسانی و طبایع بشری از طریق تصویر، تفهیم می کند. صورتی را که قرآن ترسیم می کند بزودی زنده و متحرک می شود و معانی ذهنی جان می گیرد و در طبیعت بشری مجسم می شود و حوادث و مناظر و سرگذشت ها همه مشهور و مرئی می گردند و حالت و معنی پیدا می کنند، و اگر گفتار با آنها همراه گردد تمام عناصر خیال انگیز در آن گرد می آید؛ به طوری که منظره سمعی برای شنونده بزودی تبدیل به منظره بصری و صحنه ای تماشایی می گردد، گویی شخصیت های جانداری بر روی صحنه منظور در حال رفت وآمد و گفت وشنودند، حادثه هردم پس ازحادثه روی می دهد دریافت و کلمه انفعال، حادثه، هماهنگی، همه دست دردست هم، پرده مطلوب را ارائه می دهند. اینجا خود زندگی است که چهره گشایی می کند، نه حکایت زندگی. (6) شیخ اکبر در ویژگی های تصاویر ذهنی که صرفا باقوه خیال دریافت می شود می گوید:.... بسیاری از چیزهایی که عقل محال می داند و دلیل صحیح عقلی برمحال بودن آنها اقامه شده است در این سرزمین(قوه خیال) موجود است«مثل جمع ضدین، وجود جسم در دو مکان، قائم بودن عرض بنفسه و انتقال اعراض». ابن عربی پس از ذکر این موارد، ما را به عرصه فهم آیات و روایات می برد و واز وقوع و ظهور و محالات در عالم خیال منفصل چنین نتیجه می گیرد که به طور کلی هرگاه با آیه یا روایتی مواجه شدیم که از نظر عقل برای قبول آیه و روایت، ناگزیر شد که آنرا تاویل کند و از معنای ظاهریش برگرداند و منصرف کند می توان برای فهم مفاد ظاهری و دیدن آن، به عالم خیال منفصل که سرزمین حقیقت است رفت. سپس شیخ اکبر به عنوان نمونه به آیه ای اشاره می کند که دلالت برآن دارد. شهیدان در راه خدا، نزد پروردگارشان روزی می خورند، او می گوید: ازهمین باب[قبول قوه خیال] است اینکه ما کشته شده در راه خدا را افتاده در میدان جنگ می بینیم و درهمان حال او زنده است خدا به او روزی می دهد واو رزق خدا را می خورد. (7) از این نمونه تصاویر در مفاهیم قرآن بسیار می باشد که درآن دلیل صحیح عقلی برمحال بودن آنها بیان شده است لیکن بواسطه این ویژگی تصاویر ذهنی و ادراک قوه خیال درک و فهم شده است.
علاوه براین سیدقطب اضافه می کند که کیفیت بی نظیر در ترکیب وآرایش این الفاظ و واژه های بیجان است که چنین صحنه هایی را به نمایش می گذارد: ابزاری که بوسیله آن معانی ذهنی و حالات نفسانی بیان یا حوادث گذشته و نمونه های انسانی مجسم می گردد، تنها وتنها بوسیله همین الفاظ جامد، یعنی واژه هایی بی جان صورت می گیرد؛ نه شخصی است که گزارشگر ونه رنگی است که توصیفگر باشد. (همان، 44) مثالهایی که موید مدعای ماست سراسر قرآن است یعنی درهرکجا که بخواهد بیان غرضی یا تعبیری از معنای مجردی کند، یا حالتی نفسانی یا صفتی معنوی یا نمونه ای انسانی یا حادثه ای یا ماجرا یا منظره ای ازناظر قیامت یا حالتی از حالات نعیم یا عذاب الیم را وصف کند یا در مقام احتیاج و جدلی مثلی زند یا به طور مطلق جدلی را عنوان کند؛ در همه جا تکیه بر وقایع محسوس یا مخیل می نماید. به طور مثال: کسی که می پندارد خدا در دنیا و آخرت یاریش نخواهد کرد، خویشتن را با ریسمانی از سقف بیاویزد تا خود را خفه کند و بنگرد که آیا این حیله خشمش را از میان خواهد برد. (8)
در جایی دیگر چنین اشاره می کند: اعمال کسانی که به خدا کافر شده اند چون خاکستری است که در روز طوفانی، بادی سخت بر آن بوزد توان نگه داشتن آنچه را که بدست آورده اند ندارند. این است گمراهی بی انتها(9)
وصف حال آنان که تحمل عمل تورات کرده و خلاف آن عمل نموده اند در مثل به حماری(درازگوش) ماند که بار کتاب ها بر پشت کند(واز آن هیچ بهره نبرد).
منظور ما از گفتن این مطلب که تصویر ابزار مناسب و مخصوص اسلوب قرآنی است، همین است. یعنی صرف آرایش وتزیین اسلوب نیست و به نحو تصادف نیز نیامده، لکه یک قانون کلی و عام را شامل است که ما می توانیم از آن به قاعده تصویر تعبیر کنیم. (10)
این روش پیوسته ازم عانی ذهنی، حالات روانی، حوادث محسوس، صحنه های مورد گفتگو و نمونه های انسانی و سرانجام طبیعت و سرنوشت بشری، صورتی دیدنی و دریافتنی می سازد، سپس چنین صورت دیدنی را که ترسیم کرده است رشد می دهد و به آن حیاتی روشن و حرکتی، تازه می بخشد و ناگهان می بینیم که آن معنی ذهنی به شکل و حرکتی، و آن حالت روانی به صفحه ای یا صحنه ای آشکار می شود. آن نمونه عالی انسانی به شخصیتی زنده آن سرشت انسانی به پیکرده ای دیدنی نمودار می گردد. ما با پیش آمدها و دورنماها یا داستان ها و منظره ها متوجه می شویم که تمام نیروی خیال و پندار آدمی بسیج می شود و در برابر آن صحنه ها قرار می گیرد. در آغاز گفتگو از تصویرها، زمانی هنوز دورنمای پیکره ها و شخصیت ها آغاز نشده است. آیات قرآنی شنودگان خود را به دیدن آنها وامی گذارد تا ایشان را از آن حالت به دیدن نخستین نمایش و یا داستان منتقل سازد. شنونده ی آیات قرآنی بعد از پی درپی دیدن مناضر و حرکت صحنه ها خود را چنان سرگرم تصویر و دیدن آنها می بیند که فراموش می کند این صحنه ها سخنی است که تلاوت می شود و مثلی است که زده می شود او به راستی می پندارد نمایشی می دهند یا حادثه ای انجام می گردد، اینها شخصیت هایی است که در نمایش آمد و رفت می کنند و این نشانه های انفعال و عکس العمل روانی با وجدان های مختلف است که از معانی آیات برمی خیزد و با حوادث سیر می کند. این ها سخنانی است که زبانها را به حرکت درمی آورد، سپس از احساسات درونی و پنهانی گفتگو می کند... آری براستی اینجا خود زندگی است نه داستان زندگی. (سیدقطب)
موضوع ارزنده و مهم که بررسی و پژوهش کامل آیات قرآنی را استوار می دارد این است که داستانها و دورنماهای قیامت، یا نمونه های انسانی و ندای وجدانی در قرآن، با افزودن تصویرهایی از حالات روانی و شناساندن معانی ذهنی و فکری وسرانجام نشان دادن پاره ای از رویدادهای زمان، دعوت محمّد(ص)... وهمه و همه ی تمام این جلوه ها و حالات، از نظر کمیت سه چهارم آیات قرآن را تشکیل می دهد و همگی با روش تصویر و شخصیت پردازی بیان می شود. تنها آیات و احکام و دستورات عملی و گاهی نیز گفتگوهای جدلی و اندکی از قسمتهای دیگرکه فقط جنبه فکری خالص دارد از این شیوه مستثنی است و این آیات بیش از یک چهارم تمام آیات قرآنی نیست پس اگر بگوییم شخصیت نگاری یکی از وسایل علمی و برگزیده روش قرآنی است، سخنی اغراق آمیز و دوراز حق نگفته ایم. راه تصویر و شخصیت پردازی در فن سخنوری دین، زیباترین و برترین روشهای بیان وتعبیر معانی است. اگرما معانی و حقیقت پدیده ها را در ذهن و اندیشه خود تنها و مجرد از تصویر آنها درنظر بگیریم وسپس همان حقایق معنوی را با شخصیت زنده و محسوس بپردازیم، در فرم اول معانی اشیا، تنها به اندیشه و حافظه می رسد ولی روش دوم یعنی تصویر محسوس، نمادسازی، حس و وجدان را با هم به کار می اندازدو به آنها بستگی می یاید. به طوری که صورت آن معانی از دریچه های مختلف به جان آدمی می رسد یعنی:
1-ما از راه حواس خود، اراستگی و هماهنگی حقایق را در می یابیم ؛
2- اندیشه هایی از راه حواس به آنها می رسد؛
3- وجدان نیز در پرتو روشنی ها، تاریکی ها و شخصیتهای مرگ و زندگی به خوبی آن را درمی یابد.
آنگاه نیروی ادراک آدمی متاثر می شود و در نتیجه از میان این دریچه های مختلف ذهن انسان تنها رهگذر معانی برای جان آدمی خواهد بود، نه اینکه از یک راه بلکه آن هم از راه اندیشه و فکر، حقایق فهمیده شود. روش تصویر برتری و ارزش ویژه ای دارد و در پیشبرد این روش برای انجام دعوت در تمام عقاید تردیدی نیست. ما در اینجا فقط از جنبه علمی محض به این طریق می نگریم زیرا روش تصویر از نظر علمی ارزش فراوانی داردپس وظیفه بهترین بالاترین روش علمی به شرح زیر است(سیدقطب)
1- برانگیختن واکنشهای وجدانی و گسترش بهره مندی علمی با این انقلاب و برانگیختگی؛
2- به جنبش در آوردن ومتحرک ساختن زندگی غیر فعال و خموش و افسرده با این واکنشها؛
3- سیراب کردن نیروی پندار با نمادها و اشکال گوناگون برای محقق ساختن همه آنها.
تمام دورنماهای رستاخیز را قرآن با همین راه و روش دربرمی گیرد پاره ای از آنها داستانهایی است زیبا و شاهکار، برخی دیگر منظره های است زنده و محسوس و بعضی از دورنماهایش نیز شخصیت و سایه هایی است. لازم است که در گسترش معنای تصویر توضیحی بدهیم یعنی خاطر نشان کنیم که تصویرهنری در قرآن تصویری است آمیخته با رنگ و جنبش و موسیقی و رنگ کلمات و نغمه عبارات و سجع جملات و به گونه ای که دیده و گوش و حس و خیال و هوش ووجدان را آکنده می سازد.
این تصویر از رنگهای مجرد و خطوط بی روح انتزاع نشده، بلکه تصویری است گویا و زنده که ابعاد و مسافات، از راه مشاعر وجدانیات در آن اندازه گیری می شود ومعانی بدین شکل در نفوس آدمیان یا مناظری از طبیعت که خلقت حیات برتن پوشیده اند اثر می گذارد(سیدقطب)
اینک به مناظر رستاخیز و تصاویر نعیم و حجیم نظری بیاندازیم که از دیدگاه هنری و بیان تصویری بهره ای تمام دارد. (تفسیر از سیدقطب)
روزی که داعی (حق) بسوی امری دهشت بار دعوت می کند... در حالیکه دیدگان خود را فرو هشته اند، چون ملخ های پراکنده از گورهای خود برآیند به سرعت به سوی آن دعوت گر شتابند. کافر ان گویند امروز روز دشواری است. (11)
ملاحظه می کنید که در چند حرکت قلم، تجمع، سرعت، خشوع، هراس و بیم، ملخ های پراکنده، دیدگان وحشت زده، دعوت به امری سخت و دشوار، و خروج از گورها ترسیم شده و منظره دهشت باری که در هر وجدان زنده ای اثر می بخشد.
حال به نمونه های دیگر بپردازیم که از لحاظ حرکتهای تصویری و ترکیب، جلوه های خاصی آفریده است(تفسیر از سیدقطب)
در اینجا محتوا با ترکیب های سورئالیستی و دور از ذهن در قوه تخیل شکل می گیردو تصویری نمایشی را می آفریند که هرچه تمام تر عواطف و روان را احاطه نموده است تا مجموع حواس، خود را در فضایی حاضر بیابد که در آن مفری نیست.

بنام خداوند بخشنده مهربان

چون خورشید بی فروغ شود"1" وچون ستارگان فرو ریزند"2" و چون کوهها از جای خود بشوند"3" و چون شتران آبستن به حال خود رها شوند"4" و چون وحوش گرد آورده شوند"5" و چون دریاها آتش گیردند"6" و چون روحها با تن ها قرین گردند"7" وچون از دختر زنده به گور شده پرسیده شود که"8" به چه گناهی کشته شده است "9" و چون صحیفه ها باز شوند"10" و چون آسمان ها از جای خود کنده شوند"11" و چون جهنم افروخته گردد"12" و چون بهشت را پیش آورند"13" هرکس بداند که چه حاضر آورده است"14" سوگند به ستارگان باز گردنده(مراد سیارات راجعه است یعنی زحل و مشتری و مریخ و زهره و عطارد)"15"سیرکننده غایب شنونده"16" و سوگند به شب چون تاریک شود"17" و سوگند به صبح چون بدمد"18" که این سخن رسولی بزرگوار است"19" نیرومند در نزد خداوند عرض صاحب مکانت"20"(تکویر)
اینجا دورنمایی از طوفان، انقلاب همه جانبه و سرتاسری آفرینش است. انقلاب کاملی که دگرگونیش همه پدیده ها و موجودات را دربرمی گیرد.
روندگان و جانداران در این طوفان عظیم و وحشتزا سراسیمه هستند. آسمانها با همه وسعتش، زمین با تمام کوههای سربرافراشته اش و جانواران وحشی و اهلی با همه ستیزه جوییشان نسبت به هم و سرانجام انسانها وکردارگذشتشان، همگی در معرض پرده این نمایش هستند. این جنبش وانقلاب پوشیده ها را آشکار و گمشده ها را روشن می سازد اینجا همه چیز را برای رسیدگی و دریافت پاداش نیک وبد در چنین هنگامه ی شگفتی زایی آماده می کنند. صحنه قیامت را با جنبش وحشت آور و دگرگون کننده ای آغاز می کنند. گویی که پهنه طبیعت با تمام پدیده هایش از گردونه خود خارج شده است. همه چیز واژگون و پراکنده است. ایستاده ها به جنبش درمی آیند و ایمنی یافتگان به وحشت و حرکت می افتند همه متحیرند که چه خواهد شد. آهنگ انقلاب در این آیات و گفتگو از چگونگی برنامه آن بسیار وسیع و زودگذر است. خورشیدی که تابش فروزانش همه جا را دربرگرفت، اکنون نورش به تاریکی گراییده و شعاعش درهم پیچیده است. دیگر از چنین کره نورانی نه تابشی پیدا و نه نوری بجا مانده است. اختران ثابت و نورافشان از مدارشان برجایگاهشان جدا، نورشان از نظرها پنهان و جرمشان پراکنده شده است. کوههای با عظمت و پابرجا وسربه فلک کشیده، ریزان شده و از جای خود روانند. مرکب های راه وار و پرارزش شتران باردار و سودمند بکلی رها شوند. حیوانات وحشی در حالیکه به درها می گریزند با ترس و وحشت خیره کننده ای گردهم جمع آیند. دریاها و اقیانوسهای پهناور که در حرکت هستند به غلیان وجوشش درآیند وهمه جا را فروع گیرند. روانهای مردگان به بدنهایشان پیوسته شوند و هرکسی به گروه خود می پیوندد، دختری که در سکوت و بی زبانی و بدون گناه و داوری کشته شده است برانگیخته شود تا از کسانی که او را بدون جرم کشته اند پرسیده شوند و به داوری و پاسخگویی برخیزند. نامه های اعمال که در دنیا، سربرهم و پوشیده بود آشکار و خوانده می شود.
آسمان که برای زمین پوشش، و هوای آن همچون پرده ای جلوگیر خطرات بود دیگر چنان اثری نخواهد داشت، دیگر آسمان برای زمین حجابی نیست دوزخ با آتش گیره هایش و شعله هایش فروزان شده در چنین روزی که همه چیز دگرگون و همه پدیده ها به صورتی شگفت درآمده است. برای هر انسانی، آگاهی به کارهای گذشته اش چنان روشن است که جای هیچ گونه پوشیدگی و پنهانی باقی نیست. این انقلاب نمایشگر دورنمایی است که سوره تکویر آن را بیان می کند. انقلابی است که همه چیز را دربرگرفته است. ازاین رو ترس آور و هول انگیز است که سرشت آدمی با دمیدنی های پیوسته خود آرامش جان می یابد و از هر دگرگونی و انقلاب در آنها بیمناک است. صحنه های آموزنده بیم دهنده این سوره برای آدمیان پیش از آلودگی به گناهان، نیروی اندیشه زا و پندآموز است؛ و می بینیم که پس از آگاهی از چنین دورنما و آینده ای آیات بعد با گواهی و سوگند نخوردن به پدیده های طبیعت آغاز می شود. پیداست قرآنی که از جانب آفریدگار با رسولی امین و راستگو به پیامبری بزرگوار وحی شده است سخنانش خالی از هرگونه گمان وتردید است و بایستی هر ناگرونده و ناسپاس آنرا باور نماید.

نتیجه:

در پژوهش سیدقطب چنین بنظرمی رسدکه «بیان تصویری» در گویش قرآن نقش محوری و بنیادی دارد و از طرفی این ویژگی در بیان و انتقال مفاهیم، قوه خیال را درگیر می کند بگونه ای که ارتباط بیان تصویری در قرآن و قوه خیال در انسان در فهم و ادراک این آیات اجتناب ناپذیر می باشد و همچنین عاملی است که درک و فهم آیات در طبقات مختلف اجتماعی و نفوس در زمانهای گوناگون و نیز مفاهیم دور از منطق عقلی را ممکن می سازد در خصوص این تاثیرات احساس خودش را با قرآن چنین بیان می کند: در سایه قرآن زیستم و هستی را بسیار بزرگتر از بخش ظاهری آن یافتم، بزرگتر هم به لحاظ ماهیت و هم به لحاظ تعدد جوانب آن... در سایه قرآن آموختم که در این هستی جایی برای تصادف کور و خلفت حساب نشده ناگهانی وجود ندارد... این دیدگاه قرآنی عجب آرامشی ایجاد می کند، عجب آسایشی برقلب فرو می ریزد، عجب اطمینانی به حق و خیر و صلاح به وجود می آورد و عجب توانایی و قدرتی نسبت به طبیعت و واقعیت ناچیز اطراف در درون آدمی القا می کند. (دکتر صلاح عبدالفتاح الخادی، 1380، 335)

پی نوشت ها :

* دانشجوی دکترای پژوهش هنر دانشگاه شاهد و عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان
1- سیدقطب ابراهیم حسین شاذلی به تاریخ1906/10/9میلادی در روستای «موشه» یکی از روستاهای اسیوط مصر پای به پهنه ی گیتی نهاد و در روز دوشنبه 1966/8/29 میلادی پس از دمیدن فجر به دست جلادان نظامی در مصر اعدام و به شهادت نائل گردید. سیدقطب 29 کتاب در حوزه های ادبیات، نقد وتفکر اسلامی از خود به یادگار گذاشت که در راس آنها تفسیر «فی ظلال القرآن» قرار دارد که براساس آن سید به عنوان مفسری نواندیش و پیشوای اندیشه اسلامی اصیل به حساب می آید.
2- دکتر صلاح عبدالفتاح الخالدی، 1380، 658، 651.
3- دکتر صلاح عبدالفتاح الخالدی، 1380، 345.
4- دکتر حکمت، 1386، 235.
5- امام خمینی، 49، 1370.
6- سید قطب، 44.
7- دکتر حکمت، 243، 1386.
8- حج/15.
9- جمعه/5.
10- همان/45.
11-قمر6الی 8

منابع :
1- الخادی، صلاح عبدالفتاح، زندگینامه سیدقطب از ولادت تا شهادت؛ ترجمه: بهرامی نیا، جلیل؛ نشراحسان1381.
2- حکمت، نصرالله، حکمت و هنر درعرفان ابن عربی؛(عشق زیبایی وحیرت)؛ فرهنگستان هنر1386.
3- خمینی، روح الله؛ قرآن باب معرفت الله؛ گردآورنده، مساجد امام حسن مجتبیع، سیدالشهدا، و دیگران، انتشارات پیام آزادی، 1370.
4- سیدقطب؛ تصویر الفنی فی القرآن(آفرینش هنری در قرآن): ترجمه مهدی فولادی؛ انتشارات بنیاد قرآن.
5- سیدقطب؛ دورنمای رستاخیز در ادیان پیشین و قرآن؛ ترجمه و پژوهش: خسروی حسینی، علامرضا؛ مرتضوی.

منبع مقاله :
(1387)، مجموعه مقالات قرآن و علوم روز(قرآن و هنر(2))، مشهد: بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه- شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ اول