نویسندگان:
متین السادات اصلاحی
مهشیدالسادات اصلاحی

منبع: راسخون





 

چکیده

اهمیت صفویان درایجاد یک ارتش مجهز و منظم غیر قابل انکار می‌باشد. علوم جدید نظامی در دوره صفویه شکل گرفت و از این تاریخ، ایران تقریباً همواره دارای ارتش منظم بوده و این آغاز حکومت‌های مرکزی با ارتش ملی می‌باشد. ارتباط گسترده صفویان با دیگر کشورها و ایجاد رابطه با آن‌ها منجر به استفاده از مهارت‌ها و تکنیک‌های آنان در امور نظامی و سپاهی شد. ساخت سلاح‌های گرم، توپ‌خانه با کمک متخصصان خارجی و هم چنین ارتش دائمی و استفاده از ابزار و سایل جنگی، نمونه‌ای از این‌هاست و به کاربستن این شیوه‌ها موجب شد تا حاکمان صفوی برای حفظ امنیت و آرامش مردم و در مبارزه با دشمنان داخلی و خارجی همواره مجهز و آماده باشد.
هدف: هدف مقاله حاضر بررسی نظام ارتش ایران در دوره صفویه است.
روش: شیوه پژوهش در این مقاله به صورت توصیفی_تحلیلی است که در جمع‌آوری اطلاعات و مطالب از منابع دست اول و تحقیقات مؤثر تاریخی استفاده شده است.
کلیدواژه: تاریخ، صفویه، ارتش

مقدمه:

زمانی که شاه اسماعیل اول زمام امور شاهنشاهی و مملکت را در دست گرفت برای حفظ امنیت و آرامش اوضاع داخلی و خارجی ایران لزوم ارتش مجهزی ایجاب شد. این امر در تمام دوران سلطنت خاندان صفویه و جنگ‌هایی که در داخل یا خارج برای سرکوبی یاغیان و بر اثر تهاجم دو نیروی شرق و غرب یعنی ازبکان و عثمانی‌ها پیوسته در مبارزه بود بیش از پیش، خاطر خاندان صفویه و اولیای امور مملکتی را به خود متوجه ساخت و قسمت اعظم سیاست داخلی و خارجی دولت‌ها را به خود مشغول کرده بود. درجه اهمیت این موضوع به اندازه‌ای بود که به خصوص در زمان شاه عباس کبیر، نقش ارتش در ایجاد ثبات و امنیت کشور محور سیاست کشور قرار گرفته و در روابط سیاسی و دیپلماسی شرق و غرب اثرات به سزایی بخشید. نظری به روابط سیاسی بین ایران و دولت‌های اروپایی و اعزام سفرا و نمایندگان که شاید برخی از آن‌ها در ظاهر جنبه اقتصادی داشت ولی در باطن منظور و هدف تمام این اقدامات مسائل نظامی بود، شاهد بر این مدعی است در این پژوهش سعی بر این است که به سؤالات زیر در حد توان پاسخ داده شود:
1) وضعیت ارتش در دوره صفویه چگونه بود؟
2) مقامات در نظام ارتش صفویه چه وظایفی را بر عهده داشتند؟
3) موسیقی نظامی در ارتش صفوی چه جایگاهی داشت؟
امید است این پژوهش گامی در جهت شفاف‌زایی و آگاهی در موضوع ارتش ایران در دوره صفویه باشد.

مقامات ارتش:

دردوره‌ی صفویه قسمت‌های مختلف ارتش به دست مقامات مختلفی اداره می شد که در این مقاله به ذکر و معرفی چند مقامات می‌پردازیم:

قورچیان و قورچی باشی:

قورچیان از بازماندگان سواران عشیره‌ای و ایلیاتی سابق تشکیل می‌شدند که مجهز به کمان، تیر، شمشیرو خنجر و سپر بودند با اصلاحات شاه عباس اول، تعداد قورچیان کاهش یافت. (مینورسکی، 1368: 52).
شاردن در سفرنامه خود تعداد قورچیان را شصت تا هفتادهزار نفر ذکر می‌کند، که پس از اصلاحات شاه عباس اول به سی هزار نفر که تعداد قورچیان به سی هزار نفر کاهش یافت و تا زمان حمل و نقل سپاه، مواجب دریافت می‌کردند. و موظف بودند در صورت احضار ظرف یک روز آماده شوند و همه ساله به صورت سان عمومی از برابر نماینده‌ی دربار یا حاکم ایالتی حوزه خود رژه روند. (شاردن، ج8، :208-11)
به نظر می‌رسد که تعداد قورچیان پیوسته رو به کاهش است به طوری که کمپفر در زمان شاه سلیمان تعداد آن‌ها را پانزده تا بیست هزار نفر ذکر می‌کند. (کمپفر، 1363: 88)
سانسون قورچی باشی را دومین شخصیت کشور در زمان شاه سلیمان می‌داند و می‌افزاید اگر چه او فرماندهی کل قوا را به عهده نداردو شاه این منصب را به هر کس که مایل باشد واگذار می‌کند اما مخاطب سرحدات کشور معمولاً به قورچیان واگذار می‌شود. (سانسون، 1346: 47)

وزیر سرکار قورچی:

این مطالب در شرح وظایف وزیرقورچیان است:
شغل مشارالیه آن است که کیفیات و تصدیقات حضور و خدمت اسفار و نسخجات و سند سالاران و سرداران که در باب ملازمان قدیمی نوشته می‌شد و بعد آن رقم عالیجاه وزیر دیوان اعلی و تجویز قورچی باشی دو سرکار مزبور خط می‌گذاشتند که در سر کار مزبور بدون مانعی معمول دارند و سایر کیفیات سرکار مزبور را از قورچیان ویوز باشیان ویساولان قور و غیر هم را نیز وزراء قورچی خط گذاشته و طوامیر و تصدیقات و نسخجات ملازمت یوز باشیان و یساولان قور و قورچیان یراق و قورچیان جدیدی نزد وزراء مذکور و ضبط و ضمن احکام و ارقام مواجب تیول و همه ساله و انعام و تنخواه براتی و کیفیات را مهر می‌نمایند و در روز سان قورچیان وزیر مزبور به اتفاق مستوفی آن سرکار در مجلس بهشت آئین در خدمت پادشاهان نسخجات سان و قدر تیول و مواجب و همه ساله و نفری جماعت مزبور را می‌خواند (بیاتی، 1353: 119) بنابراین می‌توان گفت که چون قورچی‌ها در ایل و قبایل بزرگ و تربیت شده بودند توان و مقاومت آن‌ها هم در مواجهه با خطرات و تهدیدهای احتمالی از دیگر انسان‌ها بیشتر بوده و هم‌ چنین به دلیل روحیه‌ی جنگاوری و مقاومت و تبحر آن‌ها در دفاع و حمله به دشمنان از آن‌ها در قسمتی از ارتش استفاده می‌شد.

توپچی باشی:

توپچیان دسته‌ای دیگر از سپاهیان جدید بودند و منصب توپچی باشی برای نخستین بار در سال 945 ایجاد شد (سیوری، 1391:‌ 52- 51) چند سال پس از به تخت نشستن شاه طهماسب اشاره‌هایی به حضور توپچیان و تفنگچیان به ارتش صفوی دیده می‌شود. یک مورد که منابع استفاده طهماسب از توپ را در میدان ثبت کرده‌اند در جنگ جام است که در آن مورد توپ به علت عدم تحرک در برابر نیروهای سواره سبک و پر تحرک که موضع حمله‌ی خود را عوض می‌کردند مؤثر واقع نشد. البته اینها توپ‌های سبکی بودند که روی ارابه سوار شده بودند (همان، 57) شاه عباس پس از اصلاحات در ارتش یک لشگر توپ‌خانه (توپچیان) ایجاد کرد که هر یک از این لشکر‌ها شامل 12000 تن می‌شد بالأخره تعداد قراولان سلطنتی به 3000 تن افزایش یافت. این عده منحصرا از میان غلامان انتخاب می‌شدند که این نشانه‌ی آشکار دیگری از بی‌اعتمادی شاه نسبت به قزلباش‌ها بود و در مجموع شاه یک ارتش دائمی تقریبا 4000 نفره تحت فرمان خود داشت (همان، 77) جالب است که مقام توپچی باشی یا فرمانده توپ‌خانه جزء مقامات عمده کشور محسوب نمی‌شد و این مسئله بی‌تردید انعکاسی از عدم تمایل کلی صفویان به توپ خانه است (همان، 90) در آخر می‌توان گفت که نیروی توپ خانه حرکت سپاه را کند می‌کرد و با به پایان رسیدن درگیری‌های نظامی دولت صفویه با دیگر همسایگان نیاز زیادی به توپ‌خانه نبود و هم چنین مخارج گزاف چنین سپاهی، پادشاه صفوی ترجیح دادند که این قسمت از ارتش را محدود کنند. این مطالب در شرح وظایف وزیر توپخانه است.

وزیر توپخانه:

شغل مشارالیه آن است که کیفیات تصدیقات حضور و خدمت اسفار و نسخجات سپه سالاران و سرداران که در باب ملازمان قدیمی نوشته می‌شده و بعد از رقم عالیجاه وزیر دیوان اعلی و تجویز عالیجاه و توپچی باشی، وزیر سرکار مزبور بدون مانعی معمول دارند و سایر کیفیات از توپچیان و مین بایشان و یوزبایشان و جارچیان توپخانه و غیر هم را نیز وزراء مزبور خط گذاشته و طوامیر و تصدیقات و نسخجات ملازمت مین بایشان و یوز بایشان و جارچیان و غیره تفنگچیان جدیدی نزد وزاء مذکوره ضبط و ارقام ملازمت و اضافه و تیول و مواجب آن جماعت را قلمی و عنوان می‌نوشته‌اند و ضمن ارقام و احکام ملازمت و تیول و کیفیات مواجب و تیول همه ساله و انعام دستخواه براتی را مهر می‌نمایند و در روز سان توپچیان وزیر مزبور به اتفاق مستوفی آن سرکار در مجلس بهشت آئین در خدمت نواب اشرف نسخجات سان و قدر تیول و مواجب و همه ساله و نفری جماعت مزبوره را می‌خواند (بیانی، 1353: 120)

تفنگچی باشی:

سپاهیان تفنگچی در زمان شاه عباس اول به مشورت و توصیه‌ی سرآنتونی شرلی به وجود آمد (قائم مقامی، 1326: 110) اعضای این دسته از سپاه بیشتر ایرانی بودند و از میان کشاورزان انتخاب می‌شدند حربه و سلاح این گروه تفنگ و شمشیر بود (شاردن، 1345، ج8: 207)

وزیر تفنگچیان:

این مطالب در شرح وظایف وزیرتوپخانه است:
شغل مشار‌الیه آن است که که کیفیات و تصدیقات حضرو قدمت اسفار و نسخجات و سپه سالاران و سرداران که در باب ملازمان قدیمی نوشته می‌شد، بعد از رقم عالیجاه وزیر دیوان اعلی و تجویز تفنگچی وزیر سرکار مزبور خط می‌گذاشته که در سرکار مزبور بدون مانعی معمول دارند و سایر کیفیات سرکار مزبور را تفنگچیان و یوزبایشان و مین بایشان و جارچیان و غیر هم را نیز وزراء سرکار مزبور خط گذاشته و طوامیز و تصدیقات و نسخجات ملازمت مین بایشان و یوز بایشان و جارچیان مذکوره ضبط و ارقام و ارحکام ملازمت و مواجب و آن جماعت را قلمی و عنوان می‌نوشته‌اند و ضمن ارقام احکام ملازمت و مواجب کیفیات مواجب و تیول و همه ساله و انعام و تنخواه براتی را مهر می‌نمایند و در روزسان تفنگچیان وزیر مزبور به اتفاق مستوفی آن سرکار در مجلس بهشت آئین در خدمت پادشاهان نسخجات سان و قدر تیول و مواجب و همه ساله نفری جماعت مذکوره را می‌خواند وزیر تفنگچیان به اتفاق یک نفر مستوفی‌ و چهار نفر محرر عهده‌دار وظایف خود بود (بیانی، 1353: 119)

درجات نظامی و حقوق سالانه:

در ارتش صفویه درجات نظامی و حقوقی سالانه آن‌ها به قرار ذیل بود:

افسران ارشد:

سپهسالار که فرماندهی کل قوا را بر عهده داشت، انتخاب سپهسالار فقط در مواقع جنگ عملی می‌شد، در شورای سلطنتی حق شرکت داشت و مقام او پس از صدراعظم (اعتماد الدوله) بود هنگام جنگ به استانداران عنوان سردار یا فرمانده قشون می‌دادند زیرا قسمتی از وظایف ایشان جمع‌آوری سپاه از نقاط مختلف حوزه مأموریت خود، بود. (همان:120)

ـ قورچی باشی:

که کازرون به تیول او بود و یکصد تومان حق‌ التولیه نیز با قورچی باشیان بوده و هزار و سیصد و نود و یک تومان و هفت هزار و دویست دینار وکسری.

تفنگچی باشی:

که اکثر اوقات الکاء ابرقوه به ایشان بوده: هفتصد و یازده تومان و پنج هزار و سیصد دینار و کسری

قوللر آقاسی:

که الکاء گلپایگان بلا مبلغ با ایشان بوده است.

توپچی باشی:

که الکاء شفت به ایشان بوده پانصد تومان است (میرزا سمیعا، 1368:‌ 53)

افسران جزء:

1- مین باشی فرمانده هزار نفر با هفتاد تومان حقوق در سال
2- یوز باشی فرمانده صد نفر با سی تومان حقوق
3- آن باشی فرمانده ده نفر با پانزده تومان حقوق در سال
4- سرباز با حقوق نه تومان در سال (همان: 60)

هزینه و اداره‌ی ارتش:

در تمام ادوار سلطنت شاهنشاهان صفویه هزینه‌ی ارتش از دو راه تأمین می‌گردیده است:
1) از طرف شاه که از عوائد املاک خاصه (املاک متعلق به دربار سلطنتی) حقوق و هزینه‌ی آن‌ها پرداخت می‌شد: (این وزرا مزد سربازان را از املاک خاصه می‌پردازند تا خان‌ها نتوانند آن‌ها را چنان تحت تأثیر خود قرار دهند که هر وقت که خواستند دست به طغیان ضد حکومت مرکزی بزنند (برن،149:1349)
قسمت دیگر به وسیله‌ی دولت از محل مالیات‌های عمومی پرداخت می‌شد: (حکام از استقلال مالی بسیار برخوردارند ایالات بزرگ که بزرگترین واحد مملکتی محسوب می‌شدند (اراضی دولتی) هستند که برخلاف اراضی خاصه در تصرف حکام‌اند، این حکام قسمتی از آن‌ها برای مصارف شخصی خود نگاه می‌دارند و بقیه را برای پرداخت مستمری قشون و کارکنان اختصاص می‌دهند (همان: 80)
گاهی از اوقات اتفاق می‌افتد که حکام ایالت از اختیارات خود استفاده می‌کردند. مالیات‌های جدید به نام هزینه‌ی ارتش به مردم تحمیل می‌نمودند. اداره‌ی امور ارتش به عهده‌ی اداره‌ای بود به نام (دفتر خانه لشکر نویس) که در این اداره مناسب کلیه امرای شاه از خورد و کلان در هر مقامی که باشند با ذکر صفات محل تولد و تاریخ ورود به خدمت قید شده است در این دفتر خانه فهرست اسامی افراد نظامی که در خدمت شاه هستند نفر به نفر را با تمام مشخصاتشان ثبت می‌کردند. اداره‌ی امور این دفترخانه به عهده‌ی شخصی به نام (لشکرنویس دیوان اعلی) محول بوده است. برای مأموران لشکری و کشوری ایالات و ولایت اداره مخصوصی بود به نام (محاسبات ممالک) که با حقوق و مزایای هر یک از افراد و مستضعفین کشوری و لشکری با تمام جزئیات در آن ثبت می‌شده است (شاردن، 1345، ج8: 314- 312

پرچم ارتش

پرچم نشان دهنده و نمایانگریک سلسله است.درطول تاریخ تمامی شاهان و سلاطین درفش شاهی یا بیرق سلطنتی داشتند که نمایانگرآن ها بود این پرچم ها در رنگ ها و عبارت های گوناگون مزین می شد که در اینجا به توصیف پرچم در جنگ می پردازیم.
هنگامی که شاه ایران به آهنگ پیکار بیرون می‌رود موضوع را به وسیله‌ درفشی که پیوسته در پیشاپیش مرکب وی می‌برند به عموم اعلان می‌کند از آن گذشته چتر شاهی را بر سر وی هم چنان که سوار است نگاه می‌دارند این چتر با احجار کریمه و گوهر مزین است چنان که در نهایت جلال و شوکت و هم چون آفتاب می‌درخشد. عده افراد در سپاه را می‌توان به دقت با شمردن بیرق‌ها دانست. از آن رو که هر بیرقی نشانه‌ی یک هزار تن است مانند بیرقی که گروه‌هی صد نفری سپاه سهم داشتند پس عده سپاهیان به نسبت عده بیرق‌ها است ولی لشکریان شاه ایران آن چنان که من خود شاهد آن بوده‌ام به اندازه‌ای است که به آسانی دویست هزار سوار آماده کند در بسیاری از جنگ‌هایی که سابقاً در آن شرکت کرده‌ام دویست بیرق در آرایش جنگی شمردم. در ایران تا یک هزار سوار و پیاده نباشد هرگز بیرق را نمایان نمی‌کنند (بیگ بیات، 47:1338) درفش ایرانیان مانند درفش نظامی‌ها (فرانسه) به شکل مثلث و به رنگ‌های مختلف و انواع پارچه‌های گران قیمت دوخته شده است این درفش‌ خواه برای سواره نظام و خواه برای پیاده نظام یکسان است و در روی آن‌ها عبارت شهادتین و یا آیاتی از قرآن مجید و یا شکل ذوالفقار (شمشیر علی بن ابی‌ طالب) و یا شکل شیر و خورشید نقش شده است. یکی از سمت‌های مهم ارتش ایران نگه‌داری پرچم بزرگ است که بوی علمدار باشی می‌گویند. (سفرنامه شاردن،1345، ج8: 226- 228)

خوار و بار و حمل و نقل و وسائل ارتباط و خبرگزاری در ارتش:

هنگامی که سربازان را به جنگ می‌بردند آذوقه‌ی آنان را قبلاً فراهم می‌کردند و در موقع جنگ به هیچ وجه از این بابت کمکی به ایشان نمی‌شد فقط ساز و برگ جنگی مانند باروت و فتیله و اسلحه را در ضمن جنگ می‌داند در قشون هیچ فروشند با کالاهای ضروری و لازم وجود ندارد اما هرگز چیزی هم در آن کم و کسر نیست زیرا مراقبت می‌شود که فروشندگان زیادی را به عنوان داوطلب روانه سپاه کنند و این عده همه روزه در اردو هر گونه مواد مورد نیاز سربازان را به فروش می‌رسانند. پادشاهان صفویه به خصوص شاه عباس کبیر در جلوگیری از اجحاف سربازان در ضمن اردو کشی‌ها بسیار سخت‌گیر بودند و مرتکبین را به مجازات‌های شدید می‌رسانند.

انضباط در ارتش:

انضباط و نظم و ترتیب در ارتش دوره صفویه به شدت مراعات می‌شد. در اوان شاهنشاهی صفویه انضباط در ارتش بیشتر جنبه‌ی معنوی داشت و آن علاقه و دلبستگی شدیدی بود که سپاهان نسبت به شخص شاه و مرشد کامل خود داشتند. تقریباً می‌توان گفت که همه، این شهریار جوان (شاه اسماعیل) را به حد پرستش دوست می‌دارند به ویژه لشگریانش که بسیاری از ایشان ذره نپوشیده گام به میدان جنگ می‌نهند معمولاً این گروه با سینه‌های عریان وارد میدان می‌شوند و غریو یاشیخ آنان به آسمان بلند است. (طاهری، 1349: 154) در واقع سپاهیان و لشگریان شاه اسماعیل در بسیاری از خصوصیات اخلاقی و ظاهری وی الگو می گرفتند و این امر باعث همگونی و انسجام سپاه می‌شد و روحیه‌‌ی جنگاوری و دلاوری در آن‌ها شدت می‌گرفت.
در مقابل سختگیری‌های شاهان صفویه نسبت به سرداران و فرماندهان وفادار و شجاع خود نهات مهربانی و رأفت را مبذول می‌داشتند. استعمال مواد مخدر در میان سپاهان اکیداً ممنوع بود و مرتکب، به مجازات سخت تنبیه می‌شد. از آن جا که شاه عباس علاقه شدیدی به انضباط و نظم در میان لشگریان خویش داشت و اعتیاد به مواد مخدر با این متناقص بود شراب خواری را دوباره آزاد کرد اما آب کوکنار نوشی و تریاک خوردن را در بین سپاهان اکیداً ممنوع کرد. (مقتدر،1318_1319: 143)

موسیقی نظامی در دوره‌ی صفویه:

پیشینه‌ تاریخی:

موسیقی سپاهی و رزمی مجموعه‌ای از آهنگ‌ها و نغمه‌های خاص بوده که همراه با عملیات و فعالیت‌های سپاهیگری در تشکیلات نظام ایران و در میدان‌های مشق و نبرد و به هنگام صلح و جنگ، به کار می رفته است. موسیقی نظامی از یک مجموعه علایم ترکیب یافته که هر یک از آن‌ها پیام فرمان را می‌رساند. این پیام‌ها یا فرمان‌ها بیشتر جنبه‌ی «انفورماسیون سمانتیک» دارند و از پش تنظیم شده‌اند و معانی و مفاهیم آن‌ها برای نظامیان فهم پذیرند. به این گونه که هر دسته از علایم بر اساس قواعد خاصی برای رساندن معنا و مقصودی با هم آمیخته‌اند و یک ساخت منطقی و اصولی را پدید آورده‌اند. الحانی که جنبه‌ی همگانی نداشته باشند و علام و پیام علایمی که برای عموم نظامیان قابل فهم و درک نباشند در موسیقی نظامی بسیار اندک اند. (بلوکباشی و دیگران، 1381: 31)
شاهان و فرماندهان نظام در تاریخ ایران به هنگام پیکار با دشمن برای تقوت روحیه‌ی سپاهی رزمندگان به دسته‌های موسیقی دستور نواختن آهنگ‌های رزمی می‌دادند. نبردهای میدانی هر روز با نواختن بوق و شیپور و طبل و کوس جنگ آغاز و با صدای بوق و شیپور و طبل «خاموش باش» پایان می‌یافت. به هنگام صلح نیز نوازندگان سپاه وظایفی بر عهده داشتند. مثلاً، به هنگام حرکت و سفر شاه و بزرگان، به وقت بر تخت نشستن شاه و دادن بار عام، به هنگام بار یافتن سفیران سرزمین‌های بیگانه که عمدتاً با تشریفات رسمی همراه بود، و به وقت دیدار صاحبان مناصب عالی که با تکلف بسیار همراه بود، نوازندگان سپاه آهنگ‌های ویژه‌ای می‌نواختند. (اکرمن، 1350: 207)
در قدیم، نوازندگان دسته‌های موسیقی نظامی را بیشتر از نوازندگان میان مردم و از قشرهای مختلف جامعه‌ها شهری و روستایی انتخاب می‌کردند و در واحدهای نظامی به خدمت می‌گمارند. به این افراد، که هر یک با نواختن سازی با دی یا کوبی آشنایی داشتند، آهنگ‌ها و سرودهای نظام لازم و متناسب با عملیات سپاهی را تعلیم می‌دادند. در تشکیلات نظامی ایران، خلاف نظر عام، به موسیقی و نوازندگان دسته‌های موسیقی به چشم تحقیر نمی‌گریستند و به نوازندگان واحدها به سبب اهمیتی که در پیشبرد هدف‌ها نظامی داشتند ارج می‌گذاردند.

ویژگی‌های موسیقی نظامی:

ویژگی موسیقی نظامی عبارت اند از:
1)موسیقی بیداری و حرکت و کار و تلاش و جنگ است که حس غرور ملی سپاهیان را برمی‌انگیزد.
2) حس نظم و انضباط در کار
3) بهره‌گیری از وقت و دقت
4) باریک بینی در رفتار
5) روحیه‌ی وظیفه شناسی و همراهی و هماهنگی با جمع و گروهی عمل کردن
6) احساس مسئولیت در کار و رعات قواعد و مقررات به هنگام خدمت در پادگان‌ها و در صف‌های

مشق و رزم

7) تقویت نیروی دلیری و سلحشوری در رزمگاه و دفاع از سرزمین در میان سپاهیان
به طور کلی، موسیقی نظامی ایران، خلاف موسیقی سنتی و ملی که معمولاً خصلتی اندوه زا و رخوت آور دارد، از ویژگی شادمانگی و تحرک بخشی برخوردار بوده و روحیه‌ی خمودگی و بیم و ترس را از افراد سپاه می زدوده است .(بلوکباشی ودیگران، 1381: 32)

نقش و اهمیت موسیقی نظامی:

نقش و اهمیت موسیقی در تهییج و تشویق سپاهان به جنگ در میدان نبرد چنان قوی بود که یکی از ترفندها در تضعیف روحیه‌ی سپاهیان و پیروزی بر آنان، نخست خاموش کردن آوای موسیقی و بعد سرنگون کردن بیرق بود (همان : 33) به همین دلیل موسیقی نظامی در پیروزی یا شکست سپاهیان تأثیربه سزایی داشته است.

موسیقی نظامی در دوره صفویه:

موسیقی نظامی ایران، از دوره‌ی صفوی تا زمان سلطنت ناصرالدین شاه، مانند موسیقی ملی و محلی و وضعی نابه سامان و صورتی سنت و شیوه ای غیر علمی داشته است جهانگردانی که در آن دوره‌ی طولانی تاریخی به ایران سفر کرده بودند در سفرنامه‌ها خود اشاره‌هایی به موسیقی نظامی ایران آن دوره کرده‌اند. کمپفر یکی از سیاحتگرانی است که در قرن 17 میلادی در دوره‌ی صفوی به ایران آمده است که درباره‌ی موسیقی در تشکیلات نظامی صفوی این چنین توصیف می‌کند. او می‌نویسد: «موزیکچیان نظام علمی هماهنگی را آن طور که گوش ما (یعنی اروپائیان) به آن عادت دارند، نیاموخته‌اند».
کمپفر از کاربرد دو نوع شیپور در سپاه دوره‌ی صفوی یاد می‌کند. یک نوع «شیپورهای دسته بلند که به قسمتی بارک و یک نوع دیگر به قسمتی پهن که به بوقهای انگلیسی شباهت دارد ختم می‌شود». درباره‌ی صدا این دو نوع شیپور می نویسد: با یکی از این سازها «صدای گوشخراش خشنی ایجاد می‌کنند و با آن دیگر سرو صدا زیر که به عرعر خر می‌ماند». در زمینه‌ی سازهای کربی به کاربرد انواع طبل‌های دستی به اندازه‌های مختلف و سنج‌های بزرگ و پهن اشاره می‌کند و می‌نویسد: طبل‌ها را «با دست‌های کار ناموخته و بدون این که حرکت یا فرمان را با این نواختن توام کنند» می‌نوازند. کمپفر در آداب جنگ در میدان‌های نبرد نیز یادداشت‌هایی دارد. می‌نویسد: سربازان «همه با هم نعره‌های وحشتناک سر می‌دهند و به زبان ترکی می‌گویند «یورو، یورو، یورو» یعنی «به بیش، به بیش، به بیش). از این نعره ها هوا می لرزد، گویی زمین و آسمان به هم برخورده‌اند» (کمپفر، 1360: 93 _94)

نیروی دریایی:

دولت ایران در زمان صفویه فاقد نیروی دریایی بوده است و با این که خلیج فارس از نظر اقتصاد و نظامی فوق العاده اهمیت داشت پادشاهان صفویه هیچ گاه به فکر ابعاد نیرو دریایی نبوده‌اند. شاردن در سفرنامه خود درباره‌ی نیروی دریایی ایران چنن می‌نویسد: ایران با این که به دو دریا بزرگ محدود است و طول ساحل دریای پارس یکی از غنی‌ترین دریاهای جهان بیش از سیصد فرسنگ می‌باشد فاقد نیروی دریایی است. تا آن جایی که من می‌دانم شاه در این دریاها یک کشتی شخصی و یک افسر نیروی دریایی ندارد. با این وصف من طول ساحل این دو دریا را سراسر پیموده ام، پانزده بیست سال است که برای مقابله با قزاقان شروع به تجهیز ناوهایی کرده‌اند، اما این ناوها به هیچ وجه در خور داشتن نام نیروی دریایی یا جزئی از آن هم نیست زیرا پس از دفع خطر ناوها را پراکنده و افراد را که همان ماهگیران اجیر هستند مرخص می‌کنند. ایرانیان به هیچ وجه استعداد کشت رانی ندارند و سفرهای دریائی ایشان همگی در دریای قزوین (خزر) است که در آن جا در کشتیرانی بی‌رقیب هستند و ملت دیگر در آن جا مداخله ندارند اما در خلیج فارس به هیچ وجه دریانورد تربیت نمی‌کنند. کشتی‌هائی که در این خلیج به تجارب مشغولند یا کشتی‌های اروپایی است یا هندیان و اعراب با قایق‌های خود در آن در رفت و آمد هستند جزء کشتی‌هایی که برای بارگیری و باراندازی کشتی‌ها به کار می‌رود کشتی ایران دیگری وجود ندارد به همین دلیل بود که پرتغالیان با آن نیروی اندک سال‌ها به خلیج فارس حکومت کردند. شاردن دو دلیل عمده برای اینکه چرا ایران فاقد نیروی دریایی است ذکر می کند:
1-فقدان بنادر خوش آب و هوا، زیرا در بیشتر ایام سال گرما تمام طول ساحل را به طوری فرا می‌گیرد که مردم آن ناحیه مجبور به کوچ می‌شوند.
2- اینکه تمام بنادر ایران فاقد لنگرگاه است. این کشور پهناور به هیچ وجه بندری ندارد که بتوان با اطمینان کشتی‌ها را در آن نگاه داشت.
اما شاردن عقیده دارد که آن چه من در دریای ایران از کشتی رانی ایرانیان لذت بردم این است که تمام افراد این گروه نه تنها نمونه کامل نجابت و شرافت اند بلکه به شیوه‌ی خاص خود نمونه‌ای از ایمان و اخلاص نیز می‌باشند، همواره نام خدا و پیغمبران را بر زبان دارند و از آنان استمداد می‌طلبند، با یکدیگر با ادب و انسانیت بسیار رفتار می‌کنند و صاحب قایق را رئیس می‌نامند. (شاردن، 1345، ج 8: 222)
بنابراین می‌توان گفت که دولت صفوی در ایجاد یک نیروی دریایی تمایلی نداشته است اما باید اشاره کرد که از راه‌های دریایی بنابر ضرورت‌های سیاسی به عنوان راه تجارت، تبادل کالاها و ... استفاده می‌کردند.

انحطاط ارتش در اواخر دوره صفویه:

شاردن در سفرنامه خود راجع به انحطاط ارتش در اواخر دوران صفویه چنین می‌نویسد:
«چنین بود وضع سپاه ایران به هنگام عزیمت به سال 1677 میلادی (1088 هـ.ق)، تجملی که به سپاه اییران حکومت می‌کند آن را تباه خواهد ساخت زیرا از یک سو حقوق قشون که در حدود دویست و پنجاه فرانک برای هر پیاده (5 تا 6 تومان) و قریب چهارصد فرانک برای هر سواره نظام است بر اثر تقلبات متصدیان امور مالی به یک ربع کاهش یافته است، از سوی دیگر هزینه‌ای که برای موجودیت ارتش و نشان دادن آن لازم است همواره در حال صعود است، از این دوست که از چند سال پیش تا کنون سرداران و فرماندهان با ارزش و لاق مانند سرباز و افسر از ارتش فرار کرده به کار دیگر اشتغال می‌ورزند و هم چنان که گفته‌ام افراد قشون به هیچ وجه به صورت اجتماع در یک جا (سربازخانه) مسکن نمی‌کنند بلکه با ثبت نام در قشون جزو افراد ارتش می‌آیند دربار هم که تقریباً روحیه‌ی جنگ جوئ را از دست داده و تجمل پرستی و عیاشی منحرفش ساخته است، فرار افراد ارتش را به نفع خود می‌پندارد و تصور می‌کند از هزینه‌ی بیوده رهایی یافته است و تقریباً ترس ندارد که دیگر ارتشی نداشته باشد ... ایرانیان دلیر و جنگجوی قدیمی همگی برکنار شدند) (همان: 230)

فرجام سخن:

بنابر مطالبی که در این مقاله آورده شد می توان به جمع بندی زیر درباره وضعیت ارتش در دوره صفویه رسید.
1.در ارتش صفویه برای نظم و تقسیم کارها و در نتیجه بازدهی بیشتر، برای قسمت های مختلف ارتش مقاماتی تعین میشد تا به واسطه آن، کارها با سرعت عمل بیشتری صورت بگیرد بنابراین تشکیلات به حکومتی در ارتش وسعت یافت و مناصب و مقامات بسیاری شکل گرفت.
2. برخی از مناصب حکومتی و نظامی در ارتش تحول و تغیر یافت و بعضی از آن ها به دست فراموشی سپرده شد.
3. گردآوری هزینه و اداره ارتش در اواخر حکومت صفویه دچار مشکلات جدی شد به طوری که این عامل یکی از عوامل انحطاط دولت صفویه محسوب شد.
4. موسیقی در ارتش نقش به سزایی را ایفا کرد به طوری که باعث تقویت یا تضعیف روحیه سپاهیان می شد و این خود یکی از عوامل پیروزی یا شکست سپاهیان مربوط میشد.
بنابراین می توان اذعان کرد که ارتش در زمان شاه عباس به بعد دچار تغیر و تحولی شد و این نیاز پس از جنگ های متمادی و پیروزی های متعدد و پس از اولین شکست در چالدران احساس شد. این شکست برای اولین بار این نیاز را برای دولت صفوی به وجود آورد و توانست قوه محرکی در برابر تهاجمات و تهدیدهای دولت های بیگانه باشد و توانست در طول حکومت نقش به سزایی را داشته باشد.
منابع:
1-اکرمن، فیلیس(1350)، (خصوصیات موسیقی ایرانی)، فرهنگ و زندگی، شماره6.
2-برن، رهرن(1349)، نظام ایالات در دوره صفویه، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
3-بلوکباشی، علی.شهیدی، یحیی(1381)، پژوهشی درموسیقی و سازهای موسیقی نظامی دوره قاجار، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی.
4-بیانی، خان بابا(1353)، تاریخ نظامی ایران دوره صفویه، تهران، انتشارات ستاد بزرگ ارتشتاران.
5-بیگ بیات، اورج(1338)، دون ژوان ایرانی، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
6-سانسون، مارتین(1346)، سفرنامه سانسون، ترجمه دکتر تقی تفضلی، تهران، ابن سینا.
7-سیوری، راجر(1391)، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیزعزیزی، چاپ بیست ویکم، تهران، انتشارات سحر.
8-شاردن، ژان(1345)سیاحتنامه، ترجمه محمد عباسی، تهران امیرکبیر، ج8.
9-طاهری، ابوالقاسم(1349)تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران از مرگ تیمورتامرگ شاه عباس، تهران انتشارات فرانکین.
10-قائم مقامی، جهانگیر(1326)، تحولات سیاسی نظامی ایران، تهران، علمی.
11-کمپفر، ادوارد(1360)، سفرنامه، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران، خوارزمی.
12-کمپفر، انگلبرت(1350)، در دربارشاهنشاه ایران، ترجمه کیکاوس جهانداری، چاپ3، تهران، انتشارات انجمن ملی.
12-گزنفون، (1350)، کوروش نامه، ترجمه رضامشایخی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
13-لاکهارت، لارنس(بی تا)، ارتش در زمان صفویه، مجله اسلام، ش33.
14-مقتدر، سرهنگ غلامحسین(1318-1319)، تاریخ نظامی ایران، تهران، ستاد ارتشتاران ایران.
15-میرزاسمیعا(1368)، تذکره الملوک، به کوشش سید محمددبیر سیاقی، چاپ2، تهران، امیرکبیر.
16-مینورسکی، ولادیمیر(1368)سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمه مسعود رجب نیا، چاپ2، تهران، امیرکبیر.