دوربین فیلمبرداری از ابتدا تا کنون

چندی پیش در عرض پنج سال بیش از یک و نیم میلیون دوربین ویدئویی در فرانسه به فروش رفت. با وجود بهای گزاف و جنگ استانداردها، ویروس ویدئو نشر پیدا می‌کند. هوادارانش با تخصیص بودجه‌های هنگفت برای ساختن سینمای خصوصی در تلویزیون شخصی، از این پس روز به روز بیش‌تر می‌شوند. اینان از فیلم‌های مستند خانوادگی شروع می‌کنند و به تهیه‌ی فیلم‌های کوتاه و حتی آثار تخیلی دست می‌زنند.
 
پدرانِ نُنُرپرور، دوربین الکترونیکی در دست، دائماً به ثبت جست و خیزهای کودکان خود می‌پردازند. دل‌دادگانی که خود را همتای تروفو (فیلم‌ساز فرانسوی) یا وودی آلن (فیلم‌ساز و هنرپیشه‌ی امریکایی) می‌پندارند، از «نغمه‌های خوش‌بختی» خویش فیلم می‌گیرند. جهان‌گردان، خویشتن را در میدانگاه سنت مارک شهر ونیز یا روی پله‌های ساکره کور، محله‌ی مون مارتر پاریس، جاودانه می‌سازند. طی بیش از نیم قرن، مردم به سینما می‌رفتند. از سال‌های 1980، شروع به بردن سینما به خانه‌ی خود کردند. با دوربین ویدئویی، هر کسِ تازه‌کار یا حرفه‌ای می‌تواند از این پس با سهولتی شگفت‌انگیز، تصاویری عالی بگیرد و آن‌ها را فوراً بر روی پرده‌ی تلویزیون تماشا کند. این دوربین که تلفیقی آرمانی از طرز کاری تازه و تکنولوژی‌ای پیش‌رفته است، با کنار زدن فیلم‌های لرزان زمان کودکی و نورافکن‌های دست و پاگیر، در پرتو خاطرات حسرت‌بار، اکنون توجه انبوه مردم را به خود جلب کرده است.
 

 
دوربین‌های ویدئویی از سال 1984 در فرانسه به تولید انبوه رسید و امروزه میلیون‌ها دستگاه از آن‌ها در این کشور وجود دارد. نخست، نسلی از دل‌باختگان تصویر پدید آمد که حاضر بودند مبالغ زیادی برای فرونشاندن عطش خود در تهیه‌ی قطعات کوتاه یا تخیلی از سنتی‌ترین تا شخصی‌ترین موضوع‌ها سرمایه‌گذاری کنند. سپس ویروس اشاعه یافت. حال دوربین ویدئویی عملاً دارد جای دوربین عکاسی خانوادگی را می‌گیرد، و این پدیده با کاهش روزافزون بهای دوربین ویدئویی گسترشی روزافزون پیدا می‌کند.

دوربین ویدئویی، چنان که از نامش بر می‌آید، ترکیبی از یک دوربین فیلم‌برداری و یک ضبط مغناطیسی است. اولی تصاویری می‌گیرد که روی دومی ضبط می‌شود.

هشتاد و اندی سال پیش، تلویزیون وارد صحنه شد. در آن زمان، دوربین فیلم‌برداری، افزاری دست و پاگیر و اختراع یک انگلیسی به نام جان برد بود که طبله‌ای گردان و سلولی حساس به نور برای تولید تصویر سی سطری ناهنجار داشت.

بیست سال پس از آن در 1952، دوربین‌ها لامپ الکترونی بزرگی به نام اورتیکن (Orthicon) به کار بردند که عدسی‌های بسیار بزرگی را برای وضوح تصویر لازم داشت. میانگین عمر آن‌ها حدود صد ساعت بود و اغلب در حین عمل از کار می‌افتادند. حساسیت آن‌ها به رنگ قرمز چنان کم بود که هنرپیشه ناچار ماتیک سیاه به کار می‌برد.

اولین لامپ تحلیلگر که در ویدئوهای سیار به کار می‌رفت و ویدیکن (Vidicon) نام داشت در پایان دهه‌ی پنجاه ظاهر شد. این لامپ که کاملاً کوچک‌تر، ده بار ارزان‌تر، و دارای عمری چهل بار درازتر بود، نخستین لامپی بود که ساخت تصویر رنگی را در تلویزیون امکان‌پذیر ساخت. با پیدایش پلومبیکُن (Plumbicon) در سال‌های 1960 که مواد فوتورسانایی حساس‌تر به کار می‌برد و در زمان پاسخی کوتاه‌تر تصویر واضح‌تری می‌داد، گامی به پیش برداشته شد. اما در دوربین‌های فیلم‌برداری حرفه‌ای، برای جدا کردن علامت نوری از علائم رنگ (سه رنگ اصلی قرمز، سبز، و آبی) سه یا چهار لامپ ضرورت دارد.

کمی بعد، ژاپنی‌ها با لامپی یگانه، دوربین فیلم‌برداری سیاه و سفید جمع و جوری را طراحی کردند و ده سال پس از آن در سال‌های 1970، دوربین فیلم‌برداری ویدئویی رنگی کوچکی همراه با یک ضبط سیار به صحنه آمد. اما ده سال دیگر وقت لازم بود تا دوربین ویدئویی طراحی شود و دوربین فیلم‌برداری همراه صدابردار، تأیید فراگیر و عام بیابد. عدسی با فاصله کانونی متغیر، دستاورد 1983 است. در اکتبر، میشل پاربو، خبرنگار و فیلم‌بردار فرانسوی، از جزیره‌ی گرانادا فیلم پیاده شدن امریکاییان را به ارمغان آورد که یک گزارش هیجان‌انگیز روزنامه‌نگارانه و در عین حال فنی است. برای بار نخست، یک خبرنگار، با استقلال کامل در فیلم‌برداری، به یاری دوربین تازه‌ی سونی به تنهایی کار کرد. اولین دوربین ویدئویی به وزن هشت کیلوگرم پا به جهان گذاشت.
 

امروزه مدل‌های حرفه‌ای معادلش وزنی به مراتب کم‌تر (در حد چند صد گرم یا کم‌تر) دارند. در کم‌تر از ده سال، الکترونیک ژاپنی پیش‌رفتی نمایان کرد، به ویژه JVC و سونی که پیش‌تازان قلمرو دوربین‌های الکترونی حرفه‌ای استودیو و خبرنگاری‌اند...

... پس از چند سال مبارزه‌ی علنی و تقسیم تقریباً مساوی بازار جهانی بین هشت میلیمتری و VHS، جنگ اندازه‌ها کمی آرام گرفت... از 1985، میزان فروش تقریباً هر سال دو برابر شده است. میانگین قیمت نیز در همین مدت به نزدیک پنجاه درصد کاهش یافته است.

مصرف این دوربین‌ها اساساً چهار نوع است: حرفه‌ای، خانوادگی، ورزشی، و مسافرتی. صنعت الکترونیک با ترکیب کردن و کوچک ساختن، مصرف کنندگان را به سوی ارتباط الکترونی نوع مطلقی که انسان را به سرسام دچار می‌سازد سوق می‌دهد. شاهد بودیم که چگونه پاره‌ای از کارشناسان، ورود مینی دوربینی را شامل یک تلویزیون و یک فرستنده – گیرنده‌ی ماهواره‌ای نوید می‌دادند.