نویسنده: آذر آقامیرزا




 

مقدمه

کتاب استیعاب الوجوه الممکنه فی صنعه الاصطرلاب که در این کتاب با عنوان مختصر استیعاب از آن یاد شده، نباید با رسالات دیگری از ابوریحان چون استیعاب فی علم (یا معرفه) الاسطرلاب اشتباه گرفته شود. استیعاب یکی از مهم ترین رساله هایی است که درباره ی ساخت اسطرلاب (وسیله ای قابل حمل که از روزگاران کهن برای رصد ستارگان به کار می رفت) نوشته شده. همان گونه که از نام رساله برمی آید بیرونی در نگارش این رساله قصد داشته تا روش های ممکن در ساخت اسطرلاب را به صورت همه جانبه بررسی کند. بیرونی در مقدمه ی این اثر، از ابوسهل مسیحی دانشمند ایرانی (که همراه ابوریحان در دربار خوارزم شاهیان آل مأمون می زیست)، با عنوان احترام آمیز شیخ یاد کرده و این کتاب را بدو هدیه کرده است. محققانی چون ماکس کراوزه و به پیروی از او ابوالقاسم قربانی تاریخ تألیف این رساله را پیش از 390 ق دانسته اند. این استدلال تنها از آنجا ناشی می شود که نام این کتاب در الآثار الباقیه که بخش عمده ی آن در 390 ق نگاشته شده ذکر شده است. اما بیرونی خود در فهرستی که در 427 ق از آثار خویش ترتیب داده، الآثار الباقیه را جزو آثار ناقص و در دست تکمیل خود برشمرده است. گذشته از این در برخی از مواضع الآثار الباقیه به نام آثاری برمی خوریم که در فهرست سال 427 ق بیرونی دیده نمی شوند (مانند 3 کتاب الاستشهاد باختلاف الأرصاد، الشموس الشافیه للنفوس و نیز العجائب الطبیعیه و الغرائب الصناعیه) و معلوم است که بیرونی پس از تهیه ی این فهرست آنها را نوشته و طبعاً هنگام تکمیل الآثار الباقیه (در سال های پس از 427 ق) بدین آثار خود نیز استناد جسته است. از این رو ذکر نام کتابی در الآثار الباقیه را نمی توان دلیلی بر تألیف آن پیش از 390 ق دانست. اما به هر حال چون نام استیعاب در فهرست سال 427 ق نیز آمده تاریخ نگارش این رساله را باید پیش از این سال دانست. همچنین می توان گفت که خود رساله ی استیعاب نیز پس از 427 ق اصلاح شده است زیرا بیرونی در این رساله از 3 اثر دیگر خود یعنی فی صفیحه التسییر، کتاب المدخل الی علم النجوم و علی حدود النحوس و المواضع القاطعه باالتجارب، که در فهرست 427 ق نامی از آنها دیده نمی شود، استناد جسته است.

موضوعات کتاب

مهم ترین بخش های این رساله بدین شرح است: مسائل مختلفی درباره ی ساخت اسطرلاب از جمله رسم مدارات، رسم منطقه البروج روی عنکبوت، رسم رؤوس کواکب ثابت بر عنکبوت، شناخت ابعاد ستارگان از معدل النهار و غیره، روش ابومحمد سیفی و ابومحمد حامد بن خضر خجندی در رسم دایره های سَمْت، تصحیح اسطرلاب های قدیمی و تنظیم آن برای زمان حاضر، ساخت اسطرلاب های زورقی، مسطری، صلیبی، لولبی، رصدی، و مبطخ، ساخت اسطرلاب موسوم به کامل با تسطیح اسطرلاب، گزیده ای از کتاب ابوحامد صاغانی درباره ی تسطیح تام، رسم قطع مکافی (سهمی)، رسم قطع زاید (هذلولی) به نقل از کتاب سُموت ابونصر منصور بن عراق، وصف پرگار تام و حرکات آن، رسم قطع ناقص (بیضی)، مکافی و زائد با پرگار تام. رسم صحیفه ی کسوفیه و ساخت دستگاهی برای شناخت زمان رؤیت هلال. و بسیاری مطالب دیگر.

اسطرلاب زورقی و نظریه ی گردش وضعی زمین

یکی از مهم ترین بخش های این کتاب، وصف اسطرلاب زورقی توسط ابوریحان بیرونی است که بحث های بسیاری در تاریخ علم در پی داشته است. این اسطرلاب ساخته ی ابوسعید سجزی است و برخی ساخت این اسطرلاب را نشانه ی اعتقاد سجزی به حرکت وضعی زمین دانسته اند. برخی نیز به خطا این کار را نشانه ی اعتقاد سجزی به حرکت انتقالی دانسته اند که کاملاً نامربوط است. بیرونی در هنگام بحث درباره ی اسطرلاب زورقی چنین آورده است:
«از ابوسعید سجزی اسطرلابی از نوع واحد و بسیط دیدم که از شمالی و جنوبی مرکب نبود و آن را اسطرلاب زورقی می نامید و او را به جهت اختراع آن اسطرلاب بسیار ستودم. چه اختراع آن متکی بر اصلی است قائم به ذات خود و مبتنی بر عقیده ی مردمی که زمین را متحرک دانسته و حرکت روزانه را به زمین نسبت می دهند و نه بر کره ی سماوی و بدون شک این شبهه ای است که تحلیلش دشوار و رفع و ابطالش مشکل است. مهندسان و علمای هیأت که اعتماد و استناد ایشان بر خطوط مساحیه است. در نقض آن شبهه چیزی (گفتنی) ندارند. زیرا چه حرکت روزانه را از زمین بدانند و چه آن را به کره ی سماوی نسبت دهند در هر دو حالت به صناعت آنان زیان نمی رسد و اگر نقص این اعتقاد و تحلیل این شبهه امکان پذیر باشد موکول به رأی فلاسفه ی طبیعی دان است».
البته ساخت اسطرلاب زورقی را نمی توان به خودی خود نشانگر اعتقاد سجزی به حرکت وضعی زمین دانست. کارلو آلفرنسو نالینو، پژوهشگر برجسته ی ایتالیایی نیز درباره ی این که سجزی چنین اعتقادی داشته یا تنها حرکت وضعی زمین را فرض قرار داده، مستقل از این که حرکت بکند یا نه، تردید کرده است. (1) اما با توجه به سخن بیرونی می توان پنداشت که سجزی در مکاتبات خود با بیرونی چنین نظریه ای را مطرح کرده باشد. از این رو پذیرفتن سخن بیرونی چندانی مشکل نیست. هر چند سخن او تنها شاهدی است که در این زمینه وجود دارد. گفتنی است ابوعلی حسن بن علی مراکشی (از دانشمندان سده ی 7 ق) با اشاره به همین سخن بیرونی از وی به جهت تحسین (و نه پذیرفتن) نظر سجزی به شدت انتقاد کرده که البته کاملاً نابجا است. او در جلد دوم جامع المبادی و الغایات فی علم المیقات ضمن بحث مفصل خود درباره ی ساخت انواع اسطرلاب، درباره ی اسطرلاب زورقی چنین می گوید:
«ابوریحان بیرونی گفته است که پدید آورنده ی این اسطرلاب ابوسعید سجزی است و آن اسطرلاب مبتنی بر آن عقیده است که زمین متحرک و کره ی سماوی، به استثنای سیارات هفتگانه، ثابت است. بیرونی گفته است که این شبهه ای است که حل آن دشوار است و از بیرونی عجیب است که چگونه [رد کردن] شبهه ای را که نادرستی اش بی اندازه آشکار است دشوار می شمارد. حال آنکه نادرستی این سخن را ابوعلی سینا در کتاب شفاء و رازی در کتاب ملخص و بسیاری دیگر از آثارش روشن کرده اند».
دست نوشته ها، چاپ متن عربی و ترجمه های اروپایی
از این کتاب چند نسخه ی خطی در کتابخانه های ایرانی و اروپا موجود است که از آن جمله می توان به نسخه ی خطی شماره ی 150 مجلس شورا و نسخ خطی 705 و 706 سپهسالار اشاره کرد. ظاهراً نخستین نسخه ی مدرسه ی سپهسالار، هرچند که بسیار متأخر است، به یک واسطه از روی خط مؤلف نوشته شده. این کتاب در 1380 ش در قم به چاپ رسیده اما حواشی و شرح مصحح چندان برای پژوهشگران تاریخ علم مفید نیست.
از آنجا که استیعاب از جمله مهم ترین آثار تاریخ نجوم (بویژه تاریخ ساخت ابزارهای رصدی) به شمار می آید، بخش های مختلف (و بویژه مقدمه ی) آن توسط محققین اروپایی به زبان های مختلف ترجمه و بررسی شده است.

پی نوشت ها :

1. نالینو، ص 252.

منبع مقاله :
آقامیرزا، آذر؛ (1388)، نادره ی دوران (مروری بر زندگی و آثار ابوریحان بیرونی)، تهران: همشهری، اول بهار 1389