نویسنده: علی اکبر شعاری نژاد




 

انسان همانند سایر موجودات زنده پیوسته در حال تغییر اختصاصی خودش است و هرگونه تغییر، به شکل افزایش و کاهش ظاهر می شود. تغییر طبیعی و همگانی انسان معمولاً به صورت افزایش قد و وزن، کاهش ناتوانی ها، پیدایش عادتها و مهارتهای گوناگون و به طور کلی، تغییر در رفتار (همه افکار و اعمال مشهود و نامشهود) در طول زمان پیدا می شود. مجموعه این تغییرات کمی و کیفی متعدد و متنوع را کلاً «رشد و تکامل» (development) گویند.
بیشتر مسائل مورد بحث در روان شناسی با حقایقی درباره ی رشد و نمو ارتباط کامل دارد. در واقع، تحقیق و تفسیر و تبیین رفتار آدمی بدون در نظر گرفتن وضع (کم و کیف) رشد و نمو آن دشوار و گاهی غیرممکن است زیرا رفتار انسان مدام در حال دگرگونی است و ثبات قطعی به آن راه ندارد. مطالعه نظری رفتار خود و اطرافیان مان این واقعیت را ثابت می کند. به عبارت دیگر، وجود یک جاندار به تغییر مداوم بستگی دارد: سلولهای قدیمی مرتباً جای خود را به سلولهای تازه می دهند، و مواد شیمیایی بدن پیوسته کم و زیاد می شوند و تغییر می یابند. البته «تغییری» را رشد و نمو خواهیم گفت که حالت پیشروی و تکاملی دارد. بنابراین، تغییر ناشی از بیماری را رشد و نمو نمی گویند مثلاً شخص دندان کرم خورده اش را می کشد، زخم بدنش را درمان می کند، یا دستش در اثر تصادف می شکند و نقص عضو پیدا می کند و ... اینگونه تغییرات را رشد و نمو یا رشد و تکامل نمی گویند.
دانشمندان برای تغییرات رشد و تکاملی سه خاصیت زیر را نام می برند:

1 - نظم و ترتیب

یعنی تغییرات رشد و نموی به طور متوالی و مسلسل و منظم و مرتب انجام می گیرند.

2 - جهتداری

یعنی در تغییرات رشد و تکاملی یک نوع سازمان بندی تعاملی میان اجزاء یا عناصر دیده می شود هر تغییر در یک جنبه (یا جزء) از تغییرات قبلی آن و تغییرات سایر جنبه ها (یا اجزاء) نتیجه می شود و در تغییرات بعدی آنها اثر می گذارد.

3- ثبات

یعنی آثار تغییرات رشد و نمو در کوتاه مدت ظاهر نمی شوند.
بنابراین، می توان گفت رشد و تکامل یک سلسله تغییرات پی در پی یا متوالی است که برای رسیدن به هدف واحدی انجام می گیرند و آن هدف، تکمیل (کمال) نضج است یعنی هدف تغییرات طبیعی در طول زمان این است که بچه به کمال برسد، استعدادهای طبیعی خود را شکوفا سازد و توانایی های بدنی و ذهنی لازم را با گذشت زمان دارا شود.
رشد و تکامل به این معنا هرگز دفعتاً و تصادفاً انجام نمی گیرد بلکه، چنانکه خواهیم گفت، تابع نظم خاص یا قانون است و همیشه از پایین به بالا یعنی به پیش متوجه است. یا به گفته یکی از روان شناسان، رشد و تکامل همچون خیابان یک طرفه است. رشد و نمو به شکل خصایص و توانایی های تازه در دوران طفولیت آشکارتر و محسوس تر از سایر مراحل زندگی است. دوره طفولیت نیز در همه جانداران یکسان نیست چنانکه در انسان طولانی تر از سایر حیوانات است.
هدف عمده متخصصان رشد و نمو یا «رشدگرایان» ( (developmentalists تعیین و ترسیم دقیق مراتب رشد و نموی است، یعنی توصیف و تبیین رشد و نمو به طرز و شیوه دقیق و نظامدار (سیستماتیک). همچنین، ایشان می خواهند توجیه و تبیین کنند که آدمی چرا و چگونه رشد می کند، و به شکل موجودش در می آید؛ و پیش بینی کنند که اشخاص مختلف چگونه در طول زمان رشد و نمو خواهند کرد.
دو اصطلاح «نمو» (growth) و «رشد» (development) گاهی مترادف به کار می روند لکن هر یک از آنها حوزه خاصی دارد. نمو غالباً برای توصیف تغییرات بدنی در موجود زدنه از هنگام انعقاد و باروری نطفه تا بزرگسالی، به کار می رود؛ در صورتی که رشد به تغییرات روان شناختی همراه با تغییرات زیستی (زیست شناختی) اطلاق می شود. هدف نمو زیست شناختی بار آمدن یک موجود بیولوژیک است و محصول یا نتیجه رشد روان شناختی فرد یا شخص انسان شایسته شدن است. ماهیت رشد روان شناختی به طبیعت موجود انسانی بستگی دارد. نضج(1) (maturation) که گاهی مترادف رشد به کار می رود اساساً به ساخت های بدنی موروثی و کنش مربوط به آنها گفته می شود که مهارت ها و خصایص آموخته (یا اکتسابی) را در نمی گیرد. به عبارتی دیگر، پیدایش تغییرات حتمی و قطعی را غالباً نضج می نامند.
در این جا رشد و تکامل تقریباً معادل development به کار می رود و منظور از آن تغییرات همه جانبه روان شناختی و زیست شناختی و بستگی کامل این تغییرات با ساخت و تغییرات در کنش است. به عقیده ی متخصصان و رشد و نمو اصطلاح مذکور جامع تر از نمو است و شامل آن نیز می شود. در واقع، داستان رشد و تکامل یعنی تاریخ تغییر، و بحث از کم و کیف رشد و تکامل یعنی مطالعه ی کم و کیف تغییری که یک موجود زنده در طول زندگی خود تجربه می کند.
از آنچه گفتیم می توان نتیجه گرفت که روان شناسی عمومی ناگزیر است بحث از چگونگی رشد و تکامل رفتار را از جمله مباحث اساسی خودش قرار بدهد و آشنایی با روان شناسی رشد مستلزم شناخت زبان و ادبیات روان شناسی است که موضوع بحث روان شناسی عمومی می باشد؛ از این رو، روان شناسی عمومی را پیش نیاز روان شناسی رشد می دانند و تا دانشجو روان شناسی عمومی را خوب یاد نگیرد یادگیری مطلوب روان شناسی رشد برایش دشوار خواهد بود.
روان شناسی رشد، تغییرات رشدی رفتار را مورد مطالعه و تحقیق قرار می دهد و به بررسی همانندیها و ناهمانندیهای رفتاری که در طول رشد و نمو پیدا می شوند می پردازد، بدون اینکه این بررسی را به سن یا مرحله ی رشد و تکاملی مشخصی اختصاص دهد. فرق عمده ی روان شناسی رشد و روان شناسی کودک این است که روان شناسی کودک خصایص رفتار کودک را در سنین و مراحل مختلف مورد مطالعه قرار می دهد و بیشتر به کاربردهای عملی این شناخت در تربیت کودک و پرداختن به ناهنجاری های رفتاری در دوران کودکی علاقه مند است. در صورتی که روان شناسی رشد اولاً همان طوری که گفتیم رشد و تکامل رفتار انسان را از پیش از تولد تا پایان زندگی مطالعه می کند، ثانیاً به کاربرد عملی یافته های خود توجه ندارد. به بیان دیگر، روان شناسی رشد تنها به مطالعه رشد و نمو فرد نمی پردازد بلکه تکامل انواع بشر و جایگاه انسان در طبیعت را مطالعه می کند. به عبارت دیگر، روان شناسی رشد می کوشد فرایندهای بنیانی و پویایی های رفتار انسان را در مراحل گوناگون زندگی بشناسد و کنترل کند و رشد و نمو همه جنبه های رفتار اعم از شناختی، عاطفی و ساخت شخصیت را در برمی گیرد. همچنین، عواملی را که باعث سرعت یا رکود و تعویق رشد و نمو می شوند مطالعه می کند و در این میان، انواع تعامل (تأثیر متقابل) بین انسان و عوامل محیطی را به دقت مورد مطالعه قرار می دهد. بدین ترتیب، روان شناسی رشد به مطالعه همه فرایندهایی می پردازد که سبب می شوند نطفه بارور به جنین، جنین به نوزاد، نوزاد به بچه، بچه به کودک، کودک به نوجوان، و نوجوان به یک بزرگسال و سالمند تغییر یابد و تبدیل شود و به صورت و شکلی که باید باشد در آید.
هدف عمده رشدشناسی عبارت است از توصیف رشد و نمو در یک راه و روش جامع و نظامدار (سیستماتیک) و تبیین اینکه مردم چگونه و چرا رشد و نمو می کنند، و پیش بینی اینکه مردم چگونه در طول زمان رشد و تکامل پیدا خواهند کرد. مثلاً بچه ای که در یک محیط نامساعد بارآید وضع رشدی او در سالهای کودکی، نوجوانی و بزرگسالی چگونه خواهد شد؟ یا چرا بعضی از افراد در 12 سالگی به بلوغ جنسی می رسند در حالی که بعضی دیگر در 16 سالگی وارد آن مرحله می شوند؟ همچنین رشدشناسان (developmentalists) می کوشند فرایندهای انتقال تدریجی همه نوزادان به مراحل کودکی و نوجوانی را دریابند و به فرایندهای شخصی که رشد و تکامل یک شخص را با دیگران متفاوت می کنند و به هر فرد، هویت می بخشند پی ببرند. (2)
چنانکه ملاحظه می کنیم روان شناسی رشد به تبیین علمی تغییرات رشد و رفتار انسان در همه مراحل و سطوح زندگی می پردازد و نیازها و هدفهای خاص هر یک از دوره های رشد و تکامل را روشن می کند و این شناخت را باید «شناخت بنیانی» یا اساسی انسان دانست.

پی نوشت ها :
 

1- نضج (به فتح و ضم نون) به معنای رسیدن میوه است و در بحث از رشد و تکامل به پیدایش و ویژگی بدن موروثی در مرحله خاصی از رشد و نمو گفته می شود، مانند دندان در آوردن کودک در سن معین.
2. Fischer, Kurt W. and Lazerson, Arlyne (1984): Human development: From conception through adolescence U.S.A.P.5

منبع مقاله :
شعاری نژاد، علی اکبر؛ (1385)، روان شناسی رشد، تهران: نشر اطلاعات، چاپ نوزدهم 1388