حسادت، بهره انسان را از لذّت جنسی، کم میکند!
منبع: راسخون
بررسی حدیث: "أقلّ النّاس لذّةً الحَسود"
مقدّمه:
از میان تمام مردم که در حال گذران زندگی و بهرهمندی از داشتهها و لذت بردن از آن و ساختن آخرت خویشند گروهی خود را از لذّات دنیا محروم ساخته و چون همیشه به حکمت و قضا و قدرِ پروردگار معترضند و لذا آخرت خویش را نیز تباه نموده؛ این گروه همان حسودانند که دارایی و خوشی دیگران را استخوان گلو کرده خود را با آن خفه کردهاند.به قول شاعر:
حسود از غم عیش شیرین خلق همیشه رود آب تلخش بحلق [1]
مردم از زندگی لذّت میبرند امّا حسود تلخی آن را نصیب خود میکند.
کلید واژه:
شرح نهج الفصاحه، نهجالدرایة، حسود کیست، لذّت، کامجویی، شرح حدیث، شهوت، رابطه لذت جنسی و حسادت.اصل مقاله:
قالَ رسول الله صلی الله علیه و آله: أَقَلُّ النّاسِ لِذّةً الحَسود [2] ؛ لذت حسود از همه کس کمتر است.بررسی لغت حسد:
حسود از سه حرف حسد تشکیل شده برخی معتقدند حسد از حسدَل أخذ شده؛ حسدل[3] به معنای حشرات ریزیست که بر بدن شتران مینشیند و خون آنها را کمکم میمکد مثل آنچه شپش با بدن انسان میکند[4]. طبق این مبنی، حسادت در آزار رساندن به بدن و مکیدنِ از خون و رساندن بیماری به حسدل (=قُراد) تشبیه شده است.طبق گفته راغب در کتاب مفردات، حسد به معنای آرزو و تمنّای از بین رفتن نعمت کسی است که استحقاق داشتن آن نعمت را دارا میباشد[5].
طبق یک تقسیمبندی حسادت بر دو بخش کلی قابل تقسیم است:
1. بخشی که حسود علاوه بر تمنا و آرزو، برای زوال نعمت طرف مقابل، تلاش هم میکند.2. فقط آرزوی زوال آن را دارد و هیچ تلاش عملی، انجام نمیدهد.
گر چه قسم نخست بدتر از قسم دوم است امّا فرمایش حضرت در این حدیث، کلی بوده و هر دو قِسم را در بر میگیرد.
ویژگیهای حسود:
1. حسود به جای اینکه برای خود دعا کند برای دیگران تمنای بد میکند.
2. حسود اصلاً توجهی به خودش ندارد.
3. تمام توجه حسود، داشتههای دیگران است.
4. حسود به آنچه برای آن حسادت ورزیده احتیاجی ندارد.
5. حسود همیشه در حال مقایسه موردی خود با دیگران است یعنی فقط به همان موردی که دیگران از او پیشترند توجه میکند و بقیه صفات و داشتههای خوب خود را فراموش میکند.
6. حسود دائماً معترض است.
7. حسود ناسازگار است.
بررسی جامع لغت لذّة:
مطابق آنچه حسن مصطفوی در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم آورده است واژه لذذ در اصل لغت به معنای سازگاری چیری با نفس و طبع انسان است[6]. بر همین اساس "أقلّ النّاس لَذّةً الحسود" یعنی حسود کسی است که کمترین سازگاری را با دیگران و رویدادهای زندگی پیرامونی خود دارد و دائماً طبع او با دیگران سرِ جنگ دارد.از طرف دیگر لذت به معنای کامگرفتن است و کام بردن در پسِ توجّه برای انسان حاصل میشود و لذا افرادی که سریع، غذا میخورند یا با مشغله، سر سفره مینشینند چون به غذای سر سفره، توجّه کافی ندارند لذّت کمتری از غذا میبرند. بر همین اساس ممکن است کسی بهترین همسر را داشته باشد بهترین امکانات اعمّ از خانه و وسایل رفاه و فرزندان صالح را دارا باشد؛ امّا چون به آنها بیتوجه بوده و ذهن خود را مشغول چیزهای دیگری نموده باشد که در اختیار دیگران است هرگز از وجود آنها لذّت نبرد. غافل از آنکه حتی اگر انسان، نگاه مادی هم به این دنیا داشته باشد برای کامجویی، بیش از آنکه به فکر امکانات زیادتری باشد که در دست دیگران است باید قدری هم به داشتههای موجود و بهرهوری از آنها توجه کند. امّا باید دقت کرد که وقتی میگوییم توجه به داشتهها و رهاکردن فکر نداشتهها، حد اعتدالیِ آن، مد نظر است زیرا اگر بیش از حد، داشتههایش برایش ارزشمند گردند مبتلا به خسّت و بخل میگردد و اگر بیش از حد، بیفکرِ نداشتهها باشد رشد و تعالی نخواهد یافت.
از آنجایی که لذّةً در این حدیث به صورت نکره آمده متوجه میشویم لذّة خاصی مدّ نظر حضرت نبوده و لذا انواع لذّت را در بر میگیرد. یکی از آن لذّتها که اتفاقاً در روایات به عنوان لذیذترین لذّات معرفی شده لذّت جنسی است. جمیل بن دراج از قول امام صادق علیهالسلام نقل میکند که آن حضرت میفرمایند: ما تَتَلَذَّذُ النّاسُ فی الدُّنیا وَ الآخِرَة بِلِذَّةٍ أکثَر لَهُم مِن لِذَّةِ النِّساءِ[7]، یعنی مردم نه در این دنیا و نه در آخرت، لذتی بالاتر از لذّت جنسی را نخواهند چشید.
اگر این حدیث را و عمومیّت آن را پذیرفتیم بالتبع باید بپذیریم حسادت، بهرهیِ انسان را در روابط زناشویی و جنسی، کاهش میدهد. یا حتی شاید بتوانیم بگوییم: حسادت میل جنسی انسان را کم میکند.
بنابراین اگر بهترین لذت در این دنیا، لذت جنسی است برای بهرهمندی از آن، لازم است حسادت را از خود دور نماییم.
جالب اینکه در روایات اسلامی، تصریح شده میل جنسی و میزان کامجویی و لذّت زنان تا نود و نه بار، بیش از میل جنسی و لذّت مردان است إلا اینکه زنان در ابراز نمودن آن حیاء میکنند[8]. با این وجود زنان به خاطر حسادت زیادشان از بخش زیادی از این لذّت، محروم میشوند.
همچنین از قول ابن عبّاس منقول است که بیشترین قومی که حسادت میورزند قوم یهود است. جَعَلَ الْحَسَدَ عَشَرَةَ أَجْزَاءٍ فَتِسْعَةٌ مِنْهَا فِی الْیَهُودِ وَ وَاحِدَةٌ فِی سَائِرِ النَّاس [9]، یعنی خداوند حسادت را ده جزء نمود و نه جزء آن را به قوم یهود داد و یک جزء دیگر را میان بقیه اقوام تقسیم نمود. و لذا نتیجه میگیریم قومی که کمتر از دیگران در این دنیا، لذّت میبرد و از لذائذ دنیا بهرهمند است قوم یهود است.
در همین رابطه از امام صادق علیهالسلام روایت شده که میفرمایند: الْحَاسِدُ یُضِرُّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ یُضِرَّ بِالْمَحْسُود[10]؛ یعنی شخص حسود پیش از آنکه به محسود، ضرر بزند به نفس خود صدمه وارد میسازد.
پیشینه حسادت:
اوّلین کسی که مورد حسد واقع شد حضرت آدم علی نبینا و آله و علیهالسلام بود[11]. بالتبع شیطان اوّلین کسی است که حسادت ورزید[12]. سپس قابیل[13] و در طول تاریخ، همیشه این روند ادامه داشته است.از یادآوری این نمونهها متذکر میشویم فرقی نمیکند در چه جایگاه و منزلتی باشی در آسمانها با ملائک، مشغول عبادت پروردگار یا فرزند نبی و فرستاده خدا، فرقی نمیکند زیرا اگر حسادت کردی سقوط میکنی و از لذّت زندگی در این دنیا و حتی از لذّت زندگی در سرای آخرت، محروم میشوی چنانچه شیطان تا پیش از حسادت در زمرهیِ ملائکة الله در آسمان مشغول عبادت بود و عزیز بود و احترام داشت امّا با حسادت، حبوط کرد و ملعون شد خسران دید.
تفاوت حسادت و غبطه:
حسود عین آن چیزی را که طرف مقابل دارد (محسود) طلب میکند که لازمه آن این است که آن نعمت را از طرف مقابل گرفته و به او بدهند امّا در غبطه مسئله متفاوت است و آن اینکه او عین آنچه، طرف مقابلش دارد را نمیخواهد بلکه مثل آن را از خداوند میطلبد یعنی از خداوند میخواهد و دعا میکند تا مثل آن چیزی را که به دیگری داده در صورت صلاحدید به او هم بدهد ولی حسود دُعا نمیکند بلکه دائماً زبان اعتراضش دراز است که چرا آنچه را که حقّ من بود به دیگری دادی؛ پس میباید آن را دوباره از او ستانده و به من باز گردانی.نبی مکرّم اسلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله میفرمایند: الْمُؤْمِنُ یَغْبِطُ وَ الْمُنَافِقَ یَحْسُد[14]؛ مؤمن غبطه می خورد امّا منافق حسد می ورزد.
مؤمن به کسی میگویند که به خداوند و همه شئون او ایمان کامل داشته باشد لذا هرگز به مشیّت خداوند اعتراض نمیکند که چرا به فلانی عطا کردی و مرا محروم ساختی مؤمن به سبب ایمانش در محضر خداوند چرا، چرا نمیکند. خداوند در آیه 54 سوره نساء میفرماید:أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه ؛ آیا مردم به خاطر فضیلتى که خداوند به آنان داده است، حسد مى ورزند؟
نتیجه:
در این نوشتار به بررسی حدیثی از نبی مکرم اسلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله پرداختیم؛ حضرت میفرمایند: لذّت حسود از همه انسانها، کمتر است. ما در این نوشتار، اوّلاً به این نتیجه رسیدیم که لذّت جنسی، بالاترین لذّات است و لذا حسود، کمتر از این لذّت، بهرهمند است ثانیاً دانستیم زنان که 99 بار، لذّت جنسیِ قویتری نسبت به مردان دارند به خاطر حسادت، کمتر از آن بهرهبرداری نمودهاند. و در در آخر اینکه، قوم یهود به خاطر بیشترین حسادت، کمترین کامجویی را از نعمتهای الهی به خود اختصاص داده است.پینوشتها:
1. نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر، صفحه 123
2. نهج الفصاحة؛ حدیث 432
3. فرهنگ ابجدی، صفحه 668
4. أبو العباس عن ابن الأعرابی قال: الحَسْدَلُ: القُرَادُ، قال: و منه أُخِذ الحسد لأنه یَقْشِرُ القَلْبَ کما یَقْشِر القُرادُ الجلد فیمتصّ دَمَهُ. (تهذیب اللغه، 4/164)
5. تمنّی زوال نعمة من مستحق لها، (مفردات راغب، 1/234)
6. أنّ الأصل الواحد فی المادّة: هو التلاؤم بین الشی ء و بین الطبع بحیث یوجب ارتیاحا للنفس. (التحقیق، 10/204)
7. تفسیر العیاشی، 1/164
8. أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام یَقُولُ : فُضِّلَتِ الْمَرْأَةُ عَلَى الرَّجُلِ بِتِسْعَةٍ وَ تِسْعِینَ مِنَ اللَّذَّةِ وَ لَکِنَ اللَّهَ أَلْقَى عَلَیْهِنَ الْحَیَاءَ. (الکافی، 5/339)
9. معدن الجواهر و ریاضة الخواطر، صفحه 71
10. مصباح الشریعة، صفحه 104
11. أَوَّلُ مَنْ حُسِدَ آدَمُ ع الَّذِی خَلَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِیَدِه . (المسترشد فی إمامة علیّ بن أبی طالب علیه السلام ، صفحه 397)
12. إِنَّ إِبْلِیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَد. (التحصین لأسرار ما زاد من کتاب الیقین ، صفحه 585)
13. قَابِیلُ قَتَلَ هَابِیلَ حَسَدا. (بخشی از نامه حضرت علی علیهالسلام به معاویه لعنة الله علیه در کتاب مکاتیب الأئمة علیهم السلام ، 1/270)
14. کشف الریبة، صفحه 57
1. قرآن کریم.
2. ابن طاووس، على بن موسى ؛ (1413ق.) التحصین لأسرار ما زاد من کتاب الیقین ، مصحح: اسماعیل انصارى زنجانى خوئینى، قُم، انتشارات مؤسسة دار الکتاب ، چاپ اوّل.
3. احمدى میانجى، على ؛ (1426ق.) مکاتیب الأئمة علیهمالسلام ، مصحح: مجتبی فرجى، قُم، انتشارات دار الحدیث ، چاپ اوّل.
4. ازهرى، محمد بن احمد؛ (1421ق.) تهذیب اللغة، بیروت، انتشارات دار احیاء التراث العربی ، چاپ اوّل .
5. بستانى، فواد افرام ؛ (1375) فرهنگ ابجدی ، تهران، انتشارات اسلامی ، چاپ دوم.
6. پاینده، ابو القاسم ؛ (1363) نهج الفصاحة، تهران، انتشارات دنیاى دانش، چاپ چهارم.
7. راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ (1412ق) مفردات ألفاظ القرآن ، بیروت، انتشارات دار القلم ، چاپ اوّل.
8. شهید ثانى، زین الدین بن على ؛ (1390ق.)کشف الریبة، مشهد، انتشارات دار المرتضوی للنشر، چاپ سوم.
9. طبرى آملى کبیر، محمد بن جریر بن رستم ؛ (1415ق.) المسترشد فی إمامة علیّ بن أبی طالب علیهالسلام ، مصحح: احمد محمودى، قُم، انتشارات کوشانپور، چاپ اوّل.
10. عیاشى، محمد بن مسعود؛ (1380) تفسیر العیّاشی ، محقق: هاشم رسولى محلاتى، تهران، انتشارات المطبعة العلمیة، چاپ اوّل.
11. کراجکى، محمد بن على ؛ (1353) معدن الجواهر و ریاضة الخواطر، مصحح: احمد حسینى، تهران، انتشارات المکتبة المرتضویة، چاپ دوم.
12. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق ؛ (1407ق) الکافی، محقق: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، تهران، انتشارات دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم.
13. مصطفوی، حسن؛ (1430ق) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بیروت ـ قاهره ـ لندن، انتشارات دار الکتب العلمیة- مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، چاپ سوم.
14. منسوب به جعفر بن محمد علیهالسلام ؛ (1400ق.) مصباح الشریعة، بیروت، انتشارات اعلمى ، چاپ اوّل.
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}