پرسشی از محضر علامه مصباح یزدی

پرسش:

رابطه ی عقل و توانمندی های آن با دین چیست؟ به عبارت دیگر: اگر دین همه ی جوانب زندگی انسان را در بر می گیرد، چه جایی برای عقل و علوم بشری باقی می ماند؟

پاسخ:

برای روشن شدن پاسخ پرسش فوق باید بین دو جنبه ی از افعال انسان تفکیک قائل شد: جنبه ی ارزشی افعال انسان و جنبه ی ماهوی و کیفیّت انجام افعال.
اسلام دنیا و تمام اعمال ریز و درشت و فردی و اجتماعی انسان را که در آن صورت می دهد مقدمّه ی آخرت و پیوسته ی با آن می بیند و معتقد است مجموعه ی رفتارها و اعمال انسان در تکامل و سعادت ابدی یا انحطاط و شقاوت او نقش دارند و در واقع افعال انسان از همین جا و به دلیل همین نقش و تأثیر رنگ ارزشی به خود می گیرد و دین حق پیدا می کند که درباره ی آنها قضاوت کند. بنابراین دین جنبه ی ارزشی همه ی افعال و جوانب زندگی انسان را در بر می گیرد و راجع به این بُعد از اعمال و رفتار انسان نظر می دهد. (1)
اما درباره ی ماهیّت و کیفیّت انجام افعال و یا ساختار و چگونگی چیزهایی که اعمال انسان بر روی آنها صورت می گیرد و بیان قوانین علمی و فلسفی و چگونگی کشف این امور از جهان هستی و محیط پیرامون، سخنی نمی گوید. و اظهار نظر دراین باره را به عقل و فهم دستاوردهای علمی بشر وا می نهد و هرچه بیشتر او را تشویق می کند تا با به کارگیری قوّه تعقّل و اندیشه و استعدادهای خدادادی درصدد شناخت عالم و پدیده های موجود در آن، و کیفیّت بهتر انجام امور زندگی خود برآید.
به زبان ساده، دین حلال و حرام افعال ما را بیان می کند، نه کیفیّت انجام آنها را؛ دین می گوید خوردن برخی از غذاها حرام و گناه است. مثلا خوردن گوشت خوک و نوشیدن مسکرات حرام است. اما بیان نحوه ی درست کردن شراب و پروراندن خوک کار دین نیست. این که دین خوردن گوشت خوک را حرام کرده، از آن روست که در راستای تکامل دینی نیست و اساساً احکام ایجابی و سلبی دین به جهت اثرات مثبت و منفی ای است که متعلّقات (2) احکام برای سعادت و آخرت انسان در پی دارند و برای بیان وجه ارزشی رفتارهاست.
بنابراین دین نمی گوید چه غذایی بخورید یا چگونه غذا تهیّه کنید و چگونه خانه بسازید، اما می گوید در زمین غصبی خانه نسازید و یا خانه را چنان نسازید که مشرف به خانه ی دیگران شود، تا بر ناموس آنها اشراف داشته باشید و نیز می گوید با پول حلال خانه بسازید نه با پول ربا، در واقع کیفیّت ارزشی تهیّه خانه را برای ما بیان می کند.
حاصل پاسخ این است که حوزه ی زندگی انسان و واقعیّت های خارجی مربوط به آن، دو رویه دارند: رویه ی اول روابط علّی و معلولی و سببی و مسببّی است، چنان که این روابط بین پدیده ها نیز وجود دارد؛‌ مثل این که چه عناصری باید با هم ترکیب شوند تا فلان پدیده ی شیمیایی به وجود آید و در چه شرایطی موجود زنده رشد می کند. این که انسان به عنوان موجودی زنده چگونه زندگی کند و چگونه سلامتی خویش را حفظ کند و وقتی بیمار شد از چه راهی به مداوای خویش بپردازد. رویه ی دیگر واقعیت های این جهانی ارتباطی است که با روح انسان و کمالات معنوی و مسائل ارزشی دارند.
این که الکل چگونه و از چه موادی ساخته می شود و چند نوع الکل داریم، بحث علمی است و کار دین بررسی این گونه مسائل نیست، کار دین این است که بیان کند الکل را باید نوشید یا نه، و نوشیدن آن برای روح و ساحت معنوی انسان ضرر دارد یا نه؛ به عبارت دیگر، دین بیان می کند که مصرف الکل حلال است یا حرام؛ و همین طور در سایر موارد دین حکم و وجه ارزشی را بیان می کند، نه جهات علمی را. دین به روابط بین پدیده ها نمی پردازد، بلکه رابطه ی پدیده ها را با روح انسان و مصالح انسانی بررسی می کند.
بنابراین گرچه دین تمام شؤون زندگی و رفتارهای انسان را در بر می گیرد و درباره ی آنها از زاویه ی ارزشی حکم صادر می کند اما این همه نافی جایگاه علم و عقل در شناخت واقعیّات و تبیین روابط آنها و لزوم برنامه ریزی براساس آن دو، و شناخت هرچه بیشتر جهان و طبیعت با استفاده از ابزار عقل و دانش نیست. و اتفاقاً دین اسلام مؤکّداً بر کسب و افزایش دانش و بکارگیری هرچه بیشتر عقل، و همینطور پیشبرد امور براساس آن دو سفارش می کند.

پی نوشت ها :

1. البته این بدان معنا نیست که دین کیفیّت انجام هیچ عملی را بیان نمی کند؛ زیرا کیفیت انجام اعمال عبادی و حتّی در مواردی اعمال غیر عبادی مانند کیفیت انجام نماز و حج و یا دفن میّت را نیز بیان کرده است. چنان که بعضاً راه کارهایی برای پیاده شدن ارزش های دینی در جامعه ارائه نموده است. اما به هر حال این مسأله کلیّت ندارد و آنچه در تمام اعمال از سوی دین مورد توجّه قرار می گیرد همان جنبه ی ارزشی آنهاست.
2. مقصود از متعلقات احکام همان اعمال و افعال انسان است که مفاهیمی چون واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح به آنها نسبت داده می شود. مانند: نماز خواندن یا شراب نوشیدن که به اوّلی واجب و به دومی حرام گفته می شود.

منبع مقاله :
مصباح یزدی، محمد تقی؛ (1391)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، قم: انتشارات مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (قدس سرّه)، چاپ اول