نویسنده: دکتر قاسمعلی کوچنانی




 

توقیع امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شیخ مفید

سه توقیع یا نامه از طرف امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بنابر نقل کتب، صادر شده است(1). توقیع اول در سال 410هـ و توقیع دوم در سال 412هـ صادر شده است، و توقیع سوم مفقود شده است(2).
برخی از علما در جزم به صدور توقیعات از ناحیه ی مقّدسه امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مناقشه کرده و گفته اند: برای ما ممکن نیست نسبت به صدور این توقیعات جزم داشته باشیم به جهت اینکه روایت طبرسی در کتاب الاحتجاج در باب دو توقیع ذکر شده مرسل است. و واسطه ی بین طبرسی و شیخ مفید مجهول است(3). و سلسله ی راویان آنها ذکر نشده است.
اما شواهد صادق و قرائن ناطق بر صحت صدور آن توقیعات از ناحیه ی مقدّسه و امکان جزم بر آنها وجود دارد.
از جمله شواهد، اجماع منقول و اتّفاق شیعه در قرن ششم بر آن است و جمعی آن را روایت کرده اند. از جمله حافظ یحیی بن الحسن الاسدی الحلّی صاحب کتاب العمدة مشهور به ابن البطریق متوفّی 600هـ است.
بحرانی در لؤلؤة البحرین(4) بعد از ذکر ابیات نوشته شده بر قبر مفید، گفته است:
«محتوای این اشعار که منسوب به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد بعید نیست بعد از خارج شدن توقیعاتی برای شیخ مفید که از طرف آن حضرت که مشتمل بر تعظیم و بزرگداشت فراوان است صادر شده است».
و از جمله صاحب کتاب مقابس الانوار است که در مقدمه ی کتابش در مورد سیمای اهل وثوق گفته است: «مفید» شیخ مشایخ بزرگ و حجّت حجّتهای هدایتگران بزرگوار، زنده کننده ی شریعت و نابودکننده ی بدعت و زشتی، الهام کننده به حق و دلیل آن و منار دین و راه آن، صاحب توقیعات معروف مهدویت، که امامیّه بر نقل آن اجماع دارند و... (5) پس بعد از اجماع بر صدور توقیعات جای تردید نیست.
و از شواهد سخن شیخ طبرسی در بیان وجه ارسال(و عدم ذکر سلسله راویان) در سندها، محتوای کتاب الاحتجاج است که در مقدمه آن کتاب گفته است.
«در اکثر موارد اخبار را با سندهای آنها نمی آوریم یا به دلیل وجود اجماع بر آن اخبار است یا به دلیل موافقت آن اخبار با عقول است یا به دلیل اشتهار آنها در تاریخ و کتابها بین مخالف و موافق است، جز آنچه را که از امام حسن عسکری علیه السلام آوردم، که اسناد آن اخبار را به دلیل اینکه در حدّ اشتهار نیست ذکر کردم. »(6)
و از شواهد بر جزم به صدور توقیعات، عمل طایفه ی شیعه به احادیث مرسل است همانطور که به احادیث دارای سند عمل می کنند تا وقتی که دلیلی معارض با احادیث مرسل نبوده باشد، چنانکه شیخ الطائفه طوسی در کتاب العدّة الاصول به آن تصریح کرده است(7).

سبب مناقشه پیرامون سند دو توقیع

شاید مهمترین چیزی که در اذهان جا گرفته و مناقشه در پیرامون سند دو توقیع را باعث شده، عدم تعرّض سیّدمرتضی و شیخ طوسی و نجاشی از بزرگان شاگردان شیخ مفید و عدم ذکر علمای عصر شیخ مفید نسبت به دو توقیع شیخ مفید است و خود شیخ مفید نیز متعرض آن دو توقیع نشده است، و لذا گفته می شود اگر آن دو توقیع از ناحیه ی مقدّسه صادر شده اند پس چرا قدما در کتابهایشان درصدد ذکر آن برنیامده اند؟!
جواب مناقشه ی مذکور این است که خود شیخ مفید به تحقیق از اظهار دو توقیع(نوشته) نهی کرد، به جهت سخن امام زمان علیه السلام در ابتدای توقیع (نوشته) اول فرمود: «بر خطّ ما که در ضمن آن مطالبی را مسطور کردیم کسی را آگاه نکن»(8).
و شاید بقیه ی قدما که اسامی آنها ذکر شده بعد از اطّلاعشان از دو توقیع (نوشته) به وجهی از وجوه، از اظهار و حتی از کتابت آنها در مؤلّفات خود به دلیل نفس خطاب یا فحوای خطاب امتناع کردند، هرچند مورد خطاب به شیخ مفید بود. زیرا خصوص خطاب به مورد خاص از عمومیت حکم واردشده منع نمی کنند. (9)

قسمتی از توقیع اول

به برادر استوار و حق طلب، و دوست رشید، شیخ مفید، ابی عبدالله محمد بن محمد بن النعمان خداوند عزّت او را مستدام بدارد، از محل نگهداریِ عهدِ گرفته شده بر بندگان(یعنی از امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ).
بسم الله الرحمن الرحیم
اما بعد: سلام بر تو ای دوست مخلص در دین، و ای کسی که با یقین در مورد ما مخصوص گشته، و از خاصّان ما گردیده، ما خدا را که خدایی جز او نیست سپاس می گوییم، و از وی درود بر سیّد ما و مولای ما و نبیّ ما محمد و‌ آل طاهرین او را مسئلت می کنیم، و به تو- خداوند توفیقت را برای یاری به حق مستدام بدارد- بابت سخن گفتن تو از روی صدق از ما، ثواب درخور به تو عنایت فرماید.
همانا به ما اذن داده شده در بزرگداشت تو به مکاتبه، و تکلیف تو نسبت به آنچه از ما به دوستان ادا می کنی، خداوند آنها(دوستان ما) را به واسطه ی طاعت خداوند عزّت دهد، و با رعایت حقوق او امور مهم آنها را کفایت و حراست فرماید، به یاری خداوند علیه دشمنان و خارج شوندگان از دین خدا آنچنان که ذکر می کنم بایست و...
ما هرچند به سبب مکان دور ما، از مساکن ستمگران دوریم، به حسب آنکه خدای تعالی صلاح ما و شیعیان ما را به ما در مورد آنها- مادام که دولت دنیا برای فاسقان ادامه یابد- ارائه می دهد لذا ما احاطه ی علمی به اخبار شما داریم و چیزی از اخبار شما از ما مخفی نمی ماند...
ما در مراعات شما سستی نمی کنیم و یاد شما را فراموش نمی کنیم. و اگر چنین نبود معیشت بر شما سخت می شد و دشمنان، شما را مستأصل می کردند، پس تقوای خداوند جلّ جلاله را داشته باشید و در امر نجاتتان از هلاکت و فتنه ما را پشتیبانی کنید،...
از برافروخته شدن آتش جاهلیت که عصبیّت اموی آن را برمی افروزد، و با آن، فرقه هدایت شده را می ترساند، به تقیّه چنگ زنید. من رهبر برای نجات کسی هستم که بودن در آن جایگاهها را قصد نکند و در طعن از آنها راههای پسندیده را بپیماید.
پس هر یک از شما باید کاری کند که موجب نزدیکی به محبت ما شود، و از آنچه که کراهت و سخط ما در آنست اجتناب کند. زیرا کار ما ناگهانی و یک دفعه رخ می دهد، وقتی که، توبه سود ندهد و پشیمانی بر گناه از عقاب ما را نمی رهاند و خداوند راه رشد را به شما الهام کند، و با رحمت خود توفیق را به شما لطف فرماید(10).

قسمتی از توقیع دوم

از بنده ی خدا، ارتباط دهنده در راه او، به الهام کننده به حق و دلیل به سوی او:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر تو ای یاری کننده ی حق، و دعوت کننده ی به او با کلمه ی صدق، ما خدایی را حمد می کنیم که خدایی جز او نیست، خدای ما و خدای پدران پیشین ما، و از خداوند درود بر سیّد ما و مولای ما محمد خاتم انبیاء‌ و بر اهل بیت طاهرینش را مسئلت می کنیم...
و ما با تو ای دوست مخلصِ مجاهد در راه ما با ستمگران- خداوند تو را به یاری خود که با آن دوستان صالح پیشین ما را تأیید کرده تأیید کند- عهد می کنیم که همانا هر کس از برادران دینی تو که از پروردگارش پروا داشته باشد و از آنچه از حقوق بر گردن اوست به مستحقّش برساند، از فتنه ی باطل کننده و محنتهای تاریکِ سایه افکنده ایمن می ماند، و کسی که از آنچه از اموال که خداوند از نعمت خود به او عاریه داده از امر خدا به رساندنش بر مستحق بخل ورزد، پس او با آن کارش ضررکننده است.
و اگر شیعیان ما- خداوند برای طاعتش آنها را موفق بدارد- بر اجتماع از دلها در وفای به عهد بسته شده ی بر آنها رو آورند یُمن دیدار ما از آنها، تأخیر نمی یابد، و در رسیدن سعادتِ مشاهده ی ما بر حقّ معرفت و صدق آن از آنها به ما تعجیل خواهد شد... (11).

پی نوشت ها :

1. احمد بن علی الطبرسی، الاحتجاج، ج2، چاپ مشهد، 1493هـ، صفحات 495 و 498.
2. المقالات و الرسالات؛ ج6، مقاله ی محمد الغروی: مقاله ی «الشیخ المفید و التوقیعات الصادرة عن الناحیه المقدّسه بین الأخذ و الرّد»، به نقل از رساله ی نهج العلوم یحیی بن بطریق، ص1.
3. معجم الرجال الحدیث، ج17، صفحات 227 و 236، طبع اول نجف اشرف.
4. لؤلؤة البحرین، ص 367.
5. مقابس الانوار، ص 5.
6. الاحتجاج، ج1، ص 4.
7. عدّة الاصول، طوسی، ج1، ص 387 طبع قم، تحقیق، مهدی نجف.
8. الاحتجاج، ج2، ص 324.
9. المقالات و الرسالات، ج9، محمد الغروی، مقاله ی «الشیخ المفید و التوقیعات الصادرة عن الناحیة المقدسة بین الاخذ و الرد»، ص 9.
10. الاحتجاج، ج2، ص 495.
11. الاحتجاج، ج2، ص 498، طبع مشهد، 1403هـ.

منبع مقاله :
کوچنانی، قاسمعلی(1388)، مدافع حریم تشیّع(مروری بر زندگی و آثار شیخ مفید)، تهران: همشهری، چاپ اول