نویسنده: دکتر قاسمعلی کوچنانی




 

شیخ مفید رئیس متکلمان امامیّه در فضای مکتب بغداد که آکنده از مجادلات و مناظرات کلامی بین مذاهب مختلف اسلامی بود، نشو و نما کرد.(1) ضرورت چنین فضایی اقتضا می کرد که در دفاع از حریم مکتب تشیّع امامی در برابر مکتب عقل گرای معتزله ی بغداد و بصره و در برابر اشاعره و سایر فرقه های کلامی، به ابزار مناظره و گفتگوی عقلی و استدلالی مجهّز گردد.
اما استاد او ابن بابویه رئیس محدّثان شیعه امامیّه در مکتب قم، چون مخالفین کلامی تشیّع را در برابر خود نداشت و شهر قم همه از شیعیان بودند لذا نیاز به مباحثات و مناظرات کلامی چندان احساس نمی شد. و علمای پیش از ابن بابویه نیز که در قم ساکن بودند غالباً توجه آنها به نقل احادیث امامان علیهم السلام بوده است، بدون اینکه به سنجش محتوای احادیث از دیدگاه عقل و استدلال بپردازند.
لذا شیخ مفید که در فضای مکتب عقل گرای بغداد رشد کرده طبیعی است که با روش ابن بابویه که از مکتب قم برخاسته و شاخص آن گرایش به ظواهر احادیث و نقل روایات بود مخالفت داشته باشد و لذا شیخ مفید به کتاب اعتقادات صدوق ایراداتی وارد می کند و آنها را در کتاب تصحیح الاعتقاد خود بیان می کند.
علمای مکتب احمد بن حنبل و مالک بن انس از اهل حدیث که اهل سنّت و جماعت هستند نیز از هرگونه مجادلات و مناظرات کلامی در باب عقاید و آیات قرآنی مربوط به عقاید نهی می کردند و حتی سؤال در مورد آنها را بدعت می شمردند(2) در حالی که هم پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و هم امامان شیعه علیهم السلام در باب خداشناسی و اصول عقاید به بحث و گفتگو با دیگران می پرداختند و به سؤالات اشخاص در موضوعات مذکور پاسخ می دادند. اساساً قرآن کریم پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را به مجادله ی احسن فرمان داده است. بنابراین این شیوه ی تبلیغی پیامبر و امامان علیهم السلام در پیروان ایشان در عالم تشیّع ادامه یافت و به عنوان ابزاری مفید و کارا در برابر هجوم فرهنگ انحرافی و بیگانه مورد استفاده قرار گرفت که شیخ مفید در قرن چهارم و اوائل قرن پنجم در نقطه ی اوج دفاع از حریم تشیّع در برابر سایر فِرَق، با استفاده از ابزار مجادله و مناظره قرار دارد.
مناظرات امامیه در ادوار مختلف، دارای شکل های خاصی بوده است که آنها را از یکدیگر مشخص ساخته ولی از لحاظ غایت و هدف، عموماً وحدت نظر داشته اند.

دوره ی اول مناظرات شیعه

مناظرات مذهبی در آغاز اسلام متّکی به نصوص قرآن بوده است و در موارد احتیاج به احادیث نبوی صلی الله علیه و آله نیز استناد می شد. مناظرات در این دوره با فلسفه و منطق یونان آمیخته نبود، زیرا علوم خارجی و منطق یونان هنوز به قلمرو اسلام راه نیافته بود.
ابومنصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی از علمای قرن ششم هجری، در کتاب خود مناظرات پیامبر اسلام و حضرت علی بن ابی طالب علیهم السلام با فرق مختلف را آورده است.
علامه مجلسی نیز مناظرات حضرت علی علیه السلام را نقل کرده است.
عده زیادی از صحابه ی حضرت علی علیه السلام بودند که به پیروی از پیشوای عالی قدر خود، با مخالفین دین مبین اسلام مناظره می کردند.

دوره ی دوم مناظرات مذهبی شیعه

مناظرات مذهبی شیعه در دوره ی دوم بیشتر متکی به براهین عقلی و قیاسات منطقی می باشد. زیرا هنگامی که آئین مقدس اسلام از مرزهای جزیرة العرب گذشت و مسلمین با ایرانیان، رومیان، سریانیان، قبطیان و نظایر این ها ارتباط برقرار کردند، ملت اسلام در این دوره با تمدنهای جدیدی روبرو شدند، و افکار بیگانه در میان آنها نفوذ پیدا کرد. چنانکه ابوریحان بیرونی می گوید:
«مسلمین از آراء ماوراءالطبیعه هندیان اطلاع حاصل کردند و تحت تأثیر آن افکار قرار گرفتند»(3) . کتابهای فلسفی و منطقی حکمای یونان در جهان اسلام ترجمه شد.
ظهور اختلافات در امر خلافت و بروز جنگ های داخلی و افراط برخی از خلفا در لهو و لعب و ظلم و تعدّی حکّام و پرورش یافتن جمله ای از مسائل و تشکیل مجالس بحث و نفوذ منطق ارسطوئی از راه ترجمه، در قلمرو اسلامی و... موجب گردید تا زنادقه ایراد شبهاتی کنند و «مرجئه» بر روی جنایات حکام ستمگر پوشش اندازند «و خوارج» ملت اسلام را تکفیر نمایند. و بازرگانان حدیث، به جعل احادیث بپردازند.
در چنین اوضاع و احوالی امام باقر(59-114هـ.ق) و امام صادق علیهم السلام (83-148هـ.ق) مدرسه ای تأسیس کردند تا عنصر افراط و تفریط را از میان مسلمین دور سازند و با مناظرات قوی خود، دامن اسلام را از شبهات وارده پاک سازند. این دو امام همام به خوبی دریافتند که خطر بزرگی عالم اسلام را تهدید می کند و اگر یک نهضت علمی و عقلی پدید نیاید، درخت توحید خشک خواهد شد، لذا در اندیشه ی احقاق حق و دفاع از اسلام و پاسخ گفتن به اشکالات و اعتراضات وارده برآمدند. پیروان این مدرسه دارای روشی متوازن و منسجم منطقی و عقلی بودند و در نهضت علمی و فلسفی اسلام سهم بزرگی به عهده داشتند. پیوسته با «غُلاة» «معتزله»، «متصوّفه»، «مرجئه»،«خوارج»، «اشاعره» و دیگر فرقه ها به مباحثه می نشستند و مناظره می کردند.(ابوزهر، محمد، الامام الصادق علیه السلام حیاته و عصره، آراؤه و فقهه، قاهره، 108) .
اولین کسی که به روش متکلّمان، مطابق عقاید امامیّه با ادلّه ی عقلی و براهین نظری، با مخالفین به احتجاج پرداخت، ابوالحسن علی بن اسماعیل بن شعیب بن میثم تمّار بود(4) . او از موالی زادگان کوفه بوده و جدّ او از ایرانیان کوفه و از اجلّه ی اصحاب حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام بوده است. ابوالحسن میثمی از متکلمان طبقه ی اول شیعه ی امامیه به شمار می رود و معاصر ابوالهذیل علّاف(متوفی 227 یا 235هـ.ق) و نظّام(متوفی بین 221-231هـ.ق) بوده و در فن جدل و آداب مناظره بسیار قوی بوده و کتابهایی نگاشته که از جمله آنهاست:«الامامه» و «الاستحقاق». میثمی با معتزله مناظراتی داشته که بسیاری از مؤلفان اسلامی از قبیل علّامه حلی، سمعانی، و قاضی نورالله شوشتری، ابوالعباس نجاشی و شیخ طوسی و دیگران، احتجاجات او را به تفصیل و اجمال ذکر کرده اند.(5)
محدث قمی آورده: «روزی [ابوالحسن میثمی] در اثبات کمال که از شروط امامت است به ابوالهذیل علّاف گفت: آیا می دانی که ابلیس پیوسته مردم را از انجام هر خیری باز می دارد و به ارتکاب هر شرّی وامی دارد؟ ابوالهذیل گفت: آری! میثمی گفت: پس ابلیس به تمام وجوه خیر و شر آگاه است. ابوالهذیل گفت: آری! میثمی گفت: آیا خلیفه ای را که تو بعد از حضرت رسول صلی الله علیه و آله می شناسی و به او اقتدا می کنی، بر تمام وجوه خیر و شر محیط است؟ ابوالهذیل گفت: نه! میثمی گفت: پس به اقرار خودت، شیطان را از امام خویش داناتر می دانی! ابوالهذیل شرمنده و محکوم گردید(6) .
خلاصه اینکه، بنای باشکوه مناظرات مذهبی در دوره ی دوم، که اساس آن را امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهم السلام بنا نهادند، به دست توانای پیروان و اصحاب و دوستان ایشان به اوج ارتقاء خود رسید و به دنیا نشان داد که تشیع، مکتبی است مبارز و شیعه ی امامیه، ملتی است مناظر و زنده و بیدار و در راه حمایت از دین و عقیده ی خویش، قلم و زبان و جان خود را به خدمت درآورده و برای مبارزه با هرگونه بدعتی، تمام امکانات خویش را به کار خواهد گرفت.
این دوره تا روزگار شیخ مفید(متوفی 413هـ.ق) ادامه داشت.

دوره ی سوم از مناظرات مذهبی شیعه

آغاز این دوره را می توان از زمان شیخ مفید، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان(متوفی 413هـ.ق) دانست، که در این دوره، تعلیمات اسلامی و تحصیلات، از مسجد بیرون آمد و تدریجاً در دانشگاه های بزرگی زمینه سازی شد، چنان که در بغداد و نیشابور، نظامیّه هایی تأسیس گردید و دانشمندان در رشته های مختلف علوم، در این دانشگاه ها به بحث و تحقیق پرداختند و به موازات آنها، دانشمندان بنامی در رشته های علوم اسلامی و متکلمان بزرگ در حوزه های دینی بپاخاسته و به دفاع از معتقدات شیعه و رفع شکوک وارده پرداختند.

مشخصات این دوره

قبل از شیخ مفید، بزرگان مذهب تا می توانستند از نصوص و منقولات، پا فراتر نمی نهادند و علمای شیعه در اصول و فروع، به کلام خدا و سنت نبوی بیشتر استناد می جستند تا به مبانی عقلی و فلسفی، لکن در این دوره، عقل همپای نصوص دینی به میدان مناظره گام نهاد و ارزش و موقعیت خاصّی پیدا کرد، اما نه به آن اندازه که معتزله ی افراطی به آن ارج می نهادند؛ به عبارت دیگر، شیعه نیروی ثالثی بود بین معتزله ی افراطی و اشاعره ی تفریطی.
جهت این امر هم، پُرواضح بود چون متکلمان شیعه احساس مسئولیت بیشتر و بزرگتری می کردند، زیرا داعیان مذهبی به طور آشکار و نهان فعالیت می کردند؛ از یک سو علویان زیدی مذهب طبرستان، و از سوی دیگر اسماعیلیان اَلَموت به رهبری حسن صبّاح، از طرفی فرقه های معتزله، و از طرف دیگر اشاعره ی تازه نفس که به پیشوایی ابوالحسن اشعری(متوفی 324هـ.ق) قدرتی کسب کرده بودند و مردم را به قبول آراء و نظریات خود دعوت می کردند، بویژه شیخ اشعری نامبرده که در کلام، نیرومند بود و بر حدیث و سنت اطلاع وسیعی داشت و پیروزی او در میدان مبارزه با معتزله و تألیف و انتشار کتاب هایی از ناحیه ی هر فرقه ای و علل و عوامل دیگر موجب گردید تا علمای شیعه حالت دفاعی خاصی به خود گیرند و در این عصری که مورّخین، آن را «عصر اختلافات بزرگ و مناقشات و شکوک» نامیده اند، به حمایت مذهب جعفری برخیزند و ملت قرآن را از افکار مسموم و انحرافی داعیان فرقه های مختلف حفظ نمایند.
اساس مناظرات و احتجاجات ائمه ی شیعه و اصحابشان در دوره ی دوم، بیان عقیده ی خویش، و قصد اولیه آنان معرفی و شناخت مکتب تشیّع و اعلان و اثبات ولایت بوده است. اما در این دوره چون مجادلات و مناظرات در پیرامون مسائل اعتقادی به اوج خود رسیده بود و هر فرقه ای در مقام ردّ مذاهب دیگران بود و بدین منظور کتاب های فراوانی نگاشته شد و عده ای علیه شیعه و تشیّع برخاستند، لذا شیعه کاملاً مسلح به سلاح علم و منطق شده و با حالت دفاعی خاص در برابر مخالفین ایستادگی کرد، که مقدّم بر آنها شیخ مفید بوده است که زبان و قلمش در خدمت دین و پاسخ گفتن به اشکالات وارده بود و عهده دار کرسی مباحثه و مناظره، پیرامون ادیان و مذاهب و بیان مذهب حق و ابطال آراء باطله بود. شیخ مفید با دقت نظر و بصیرت کامل و احاطه ی وسیعی که داشت به تشریح نظریه ی شیعه می پرداخت و با دلائل قاطع و براهین عقلی آن را اثبات می کرد، سپس به ردّ و نقض آراء فاسده و نظریات سایر فرق می پرداخت. او عالمی چیره دست و سخنوری با قدرت بود و در حاضرجوابی و مناظره و غلبه بر خصم، بسیار قوی بود تا آنجا که کسی را یارای مقابله با او نبود(7) .
ابن ندیم که از معاصرین شیخ مفید است، گوید:«او در این زمان بر متکلّمان شیعه ریاست دارد و در صنعت کلام به مذهب اهلش بر همه مقدّم، من او را دیده ام و بسیار دانشمند یافتم».(8)
مناظرات او با قاضی عبدالجبّار معتزلی(متوفی 415هـ.ق) و قاضی ابوبکر باقلانی، پیشوای اشاعره ی بغداد(متوفی 403هـ.ق) و علی بن عیسی رمانی و دیگران معروف است، و همین مناظرات موجب شهرت و عظمت او گردید(9) .
از خطیب بغدادی که هم عصر شیخ مفید بوده است، نقل شده که گفته است: «او اگر می خواست می توانست ثابت کند که ستون چوبی از طلاست.»(10) .

پی نوشت ها :

1.رجوع شود به: مقاله دکتر محمود فاضل، تحت عنوان«مذکور» در المقالات و الرسالات، ج49.
2.به مقدمه استاد مطهری بر جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم رجوع شود.
3.بیرونی، ابوریحان، تحقیق ماللهند، حیدرآباد، 1377هـ.ق.
4.ابن ندیم، الفهرست، تهران، 1390هـ.ق، 223.
5.اقبال آشتیانی، عباس، خاندان نوبخت، تهران، 1345هـ.ش، صفحات 80-81.
6.الکنی و الالقاب، نجف، 1389هـ.ق، ج1، صفحات 177-178.
7.دکتر صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1338هـ.ش، 263/1-268 و 234 به بعد.
8.فهرست ابن ندیم، 226.
9.الفصول المختارة من العیون و المحاسن، انتخاب سیدمرتضی، نجف، 1365هـ.ق، مناظرات و مجالس و گزیده ی سخنان شیخ مفید در این کتاب آمده است.
10.علی دوانی، شیخ مفید(ره) ، در مقالات فارسی، ج63، مربوط به کنگره ی جهانی هزاره ی شیخ مفید، ص 13.

منبع مقاله :
کوچنانی، قاسمعلی(1388)، مدافع حریم تشیّع(مروری بر زندگی و آثار شیخ مفید)، تهران: همشهری، چاپ اول