نویسنده: علی اکبر شعاری نژاد




 

در دوران نوجوانی کودک بتدریج به صورت یک پسر یا دختر بزرگسال در می آید و دامنه روابط اجتماعی وی گسترش پیدا می کند. فرد در این دوره برای سازگاریهای شخصی- اجتماعی با مسائلی مواجه می شود. اعمال رشدی مهم نوجوان عبارتند از: 1) بدست آوردن پذیرش آرام بخش از رشد بدنی سریع خود، 2) مطمئن و خوشحال شدن در روابط اجتماعی تازه همسالان خویش (پسر و دختر)، 3) بدست آوردن استقلال از والدین و اداره خود بدون از دست دادن محبت و احترام متقابل، 4) طرح ریزیها و آماده شدن برای وضع اقتصادی و اجتماعی مستقل، 5) بدست آوردن اطمینان از اینکه می تواند نقش های خود را بشناسد و خوب ایفا کند، 6) ساختن نظام یا سیستمی از ارزشهایی که از صمیم قلب آنها را پذیرفته و تسلیم آنها شده است.
بعلاوه، نوجوان برای بهره مندی از رشد و تکامل اجتماعی خوب نیازهای زیر را دارد:
1-معرفت و مهارتهایی از قبیل آداب معاشرت، توانایی گفتگوی خوب، کاردانی و رغبت های زیاد برای گرد آمدن با دیگران.
2-گرایش های مساعد نسبت به دیگران مانند دوست داشتن بیشتر مردم، قدردانی از ایشان به سبب ارزش حقیقی که دارند، و دوستانه و صمیمی بودن.
3-احساس مسئولیت و پیروی از قوانین و مقررات اجتماعی.
4-شرکت در گروهها و درک ارزشهای برنامه ریزی و فعالیت گروهی و شناخت حقوق دیگران.
5-کار کردن و شناخت ارزش کار دیگران و تقدیر از کوشش های ایشان.
6-گرایش مساعد نسبت به همسایگان و ایجاد روابط دوستانه با ایشان.
7-گرایش مساعد نسبت به جامعه و پذیرش مسئولیت هایی در جامعه.
8-گرایش مساعد نسبت به جهان به صورت اظهار تمایل به رفاه و آسایش همه مردم، و کوشش به حل مشکلات جهانی بدون تعصب.

مسئولیت بزرگسالان در برابر رشد اجتماعی نوجوان

بزرگسالان نسبت به زندگی اجتماعی و سازگاری اجتماعی نوجوان مسئولیت هایی دارند که می توان آنها را چنین خلاصه کرد:
1-بزرگسالان باید بدانند چه نوع فعالیت های اجتماعی برای نوجوانان در جامعه وجود دارند: سینما رفتن، باشگاههای تفریحی، بازی و ... و درباره ی هر کدام از این فعالیت ها اطلاعات کافی داشته باشند تا بتوانند در مورد ارزشها و زیانهای آنها قضاوت کنند.
2-بزرگسالان باید اهمیت این زندگی اجتماعی را برای نوجوان بدانند. ایشان باید بدانند هر یک از این فعالیت ها چقدر وقت می گیرد و چقدر مورد توجه نوجوان است، موفقیت ها و شکست هایش برای او چه معنایی دارند، چه تأثیری در رفتار وی دارد، و نوع نامطلوب آنها چه زیانهایی برای نوجوان دارد.
3-بزرگسالان باید بدانند رشد و تکامل اجتماعی سالم برای نوجوان در چه صورت امکان دارد. در تعیین و شناخت این معیار باید بیشتر احتیاط کنند تا در داوریها و تصمیم گیریهای خود درباره ی رفتار نوجوان از خطا و لغزش مصون باشند.
4-بزرگسالان باید به نوجوان کمک کنند که بقدر کافی فعالیت های مطلوب اجتماعی انجام دهد و این وضع پیش نیاید که نوجوان بگوید: «برای ما کاری جز این نیست که به سینما و تأتر برویم و یا خیابانها را بگردیم». و بزرگسالان نیز با این گفتار نوجوان موافق باشند. بزرگسالان نباید از این واقعیت غفلت کنند که زندگی سالم ایشان بستگی دارد به اینکه نوجوان و جوانان جامعه شان از زندگی عاطفی و اجتماعی سالم بهره مند باشند.
5-بزرگسالان باید نوجوانان را که در سازگاری اجتماعی خود مشکلاتی دارند بشناسند و به آنها کمک کنند. برای کشف و شناخت نوجوان ناسازگار از لحاظ اجتماعی فنونی وجود دارد ولی بیشتر بزرگسالان به سازگاری قابل قبول راضی هستند. ما باید این واقعیت را در نظر بگیریم که نوجوان ناسازگار از لحاظ اجتماعی یک شخص بدبخت است و اگر این وضع خود را ادامه دهد یک بزرگسال بدبخت خواهد شد که ما مسئول آن هستیم.

مظاهر اساسی رشد اجتماعی در نوجوانی

رشد اجتماعی در مرحله نوجوانی- مانند دوران کودکی- دارای خصایص اساسی است که آن را از دو مرحله کودکی و بزرگسالی ممتاز می کنند و این مظاهر و خاصیت ها در انس و الفت فرد با دیگران یا نفرت و انزجار از ایشان آشکار می شود.

الف- انس و الفت

دگرگونی رشد اجتماعی نوجوان در میل ایشان به جنس مختلف، اعتماد به نفس و اثبات شخصیت خود، اطاعت از گروه همسالان، عمق بینش اجتماعی و گسترش میدان سازگاری اجتماعی دیده می شود.

1 -میل به جنس مختلف

فرد در اوایل نوجوانی به جنس مختلف متمایل می شود و این میل در رفتار و فعالیت او اثر می کند. میل به جنس مختلف، به طور پنهانی آغاز می شود و سپس خود را به شکل عشق افلاطونی (flatonic love) آشکار می سازد. پس از آن دگرگونی می یابد و به زندگی روزانه واقعی نزدیک می شود. نوجوان در این حال می کوشد به طرق گوناگون و متضاد، توجه جنس مخالف را به سوی خود جلب کند.

2-اعتماد به نفس و اثبات خود

نوجوان، سلطه خانواده را سبک و حقیر می شمارد و شخصیت خود را اثبات و مقام خود را احساس می کند و می کوشد که اطرافیانش را به اعتراف به این موقعیت و مقام خود وادار سازد. به همین سبب، بر خود می بالد، در سخن گفتن از خود و میزان تحصیلات و اطلاعات و عشق هایش افراط می کند، و برای جلب توجه مردم به سوی خود به آرایش ظاهرش می پردازد.

3 -اطاعت از همگنان

نوجوان از رفتارها، روشها، مقیاسها و دستورهای دوستان و همسالانش پیروی می کند و بدین ترتیب از خانواده اش می برد و آزاد می شود و به گروه همسالانش می پیوندند و تابع آن می شود. بدین ترتیب، محبت او از خانواده به گروه همسالان تحول می یابد.

4-بینش اجتماعی

فرد در دوره ی نوجوانی می تواند ارتباطهای موجود میان خود و دیگران را دریابد و آثار تعامل خود را با مردم مشاهده کند. چنانکه با گفتن کلمه ای، نفرت دوستانش را تحریک یا موجب افزایش انس و الفت می شود و بدین ترتیب، با کمال بصیرت و توانایی به اعماق رفتار نفوذ کرده میان خود و مردم سازگاری برقرار می کند.

5 -گسترش دایره سازگاری اجتماعی

افق های زندگی اجتماعی فرد، به توالی مراحل رشد دگرگون می شوند و او از دور و نزدیک با افراد گوناگون تماس می گیرد. بدین ترتیب، دایره فعالیت اجتماعی خود را توسعه می دهد، حقوق و وظایف خود را می شناسد، از غرور خود می کاهد، و رفتارش را به معیارهای مردم نزدیک کرده در فعالیت های اجتماعی با ایشان همکاری می کند.

ب- نفرت

هدف اصلی پدیده نفرت، ایجاد حدود میان شخصیت نوجوان و بعضی افراد و گروههایی است که خود، عضو آن است و فعل و انفعالهایی با آن دارد، تا بدین وسیله خود را از دیگران ممتاز کند و شخصیت خود را محفوظ دارد.
مهمترین علامت های نفرت نوجوان در تمرد و سرکشی او بر بزرگان، مسخره بعضی از نظم های موجود و اظهار تعصب نسبت به افکار و عقاید خود و دوستان و رقیبان و همسالانش خلاصه می شود.

1-تمرد و سرکشی

نوجوان از سیطره و تسلط خانواده آزاد می شود تا فردیت، نضج و استقلال خود را احساس کند. گاهی در این آزادی زیاده روی می کند و به سرکشی می پردازد و علیه سلطه موجود خانواده اش قیام می کند، گو اینکه بدین ترتیب، علیه طفولیت خود- که در آن مرحله کاملاً تابع و مطیع اوامر و نواهی خانواده اش بود- انقلاب می کند.

2-تمسخر

ایمان نوجوان نسبت به آرمانی (ideal) که افراد خانواده اش معتقدند سست می شود و به استهزا و تمسخر آن می پردازد. لکن بتدریج که به رشد و کمال نضج می رسد به واقعیت نزدیک می شود و از آسمان خیال- که در آغاز نوجوانی به سیر و صفا در آن می پرداخت- به زندگی روزانه فرود می آید.

3 -تعصب

تعصب نوجوان نسبت به عقاید و مقیاسهای گروه همسالان و افکار و روش دوستانش- به خصوص میان 12 و 16 سالگی- افزایش می یابد. سپس با نزدیک شدن به مرحله ی کمال، از تندی و شدت این تعصب کاسته می شود. نوجوان در رفتار تعصب از عوامل زیادی متأثر می شود که عبارتند از: ارتباط او با خانواده، تعداد تماسها، نوع فرهنگ حاکم بر محیطش، آداب و رسوم دینی که بدان ایمان دارد، طبقه اجتماعی که خود عضو آن است و شخصیت نوجوان. گاهی تعصب به شکل یک رفتار خصمانه در الفاظ زشت و رکیک و انتقاد، ظاهر می شود.

4-رقابت

نوجوان برای اینکه منزلت و مقام خود را در بازی، تحصیل و فعالیت ثابت و محکم کند با همسالانش به رقابت می پردازد. و زیاده روی در رقابت فردی، او را از رسیدن به معیارهای درست لازم برای نضج باز می دارد. برای نوجوانان بهتر است تا آنجایی رقابت کنند که کارهای خود را با اوضاع جامعه خویش سازگار کنند و سپس رقابت فردی را به رقابت گروهی تبدیل کنند.

تغییر رفتار اجتماعی در نوجوانی

رفتار اجتماعی پسران نوجوان در بعضی قسمت ها با دختران تفاوت دارد. بنابراین، به ذکر تفاوتهای جنسی در رشد رفتار اجتماعی می پردازیم.

الف- دگرگونی رفتار اجتماعی در پسران نوجوان

رشد اجتماعی پسران نوجوان را می توان در مراحل زیر خلاصه کرد:

1-مرحله تقلید

این دوره در 12 سالگی آغاز و تقریباً در پانزده سالگی پایان می یابد. این مرحله با اعجاب خارج از اندازه نوجوان نسبت به دوستان شجاع و نیرومند و باهوش، که در بازیها و دروس بر او برتری دارند، مشخص می شود. به عبارت دیگر، اعجاب او از پدرش، به دوستانی که رهبر و پیشوای گروه همسالانش می باشند انتقال می یابد و نوجوان با همه قدرت و توانایی خود می کوشد که از این افراد تقلید کند و در رفتارش پیرو آنها باشد.

2 -مرحله افتخار به شخصیت

این مرحله بعد از پانزده سالگی آغاز می شود و مشخصاتش این است که نوجوان می کوشد در بازیها بر دوستان خود پیروز شود، در رقابت با آنها زیاده روی می کند، احیاناً به رفتار خصمانه متوسل می شود و به قیام علیه بعضی ترسها جسارت پیدا می کند. تا بدین ترتیب، شخصیت و موقعیت خود را ثابت کند و بر نیرو و شجاعت خود استدلال کند.

3 -مرحله تعادل اجتماعی

در این دوره که از اواخر نوجوانی آغاز می شود نوجوان از سرکشی و تندی و تهور خود می کاهد، و آن رفتارها را اعمال بچگانه و نشانه عجز تلقی می کند.

ب- دگرگونی رفتار اجتماعی در دختران نوجوان

مهمترین مراحلی که دختران نوجوان در رشد اجتماعی خود ازآغاز نوجوانی تا بزرگسالی می پیمایند عبارتند از:

1 -مرحله اطاعت

این دوره پیش از نوجوانی آغاز و تا اوایل آن ادامه می یابد و مشخصات اساسی آن بدین قرار است که دختران تابع نظرات بزرگان خانواده و خویشاوندان می شوند و می خواهند با نشان دادن رفتار حیا و تظاهر به خجالتی و کمرویی، افراد خانواده و والدین خود را خشنود سازند.

2-مرحله اضطراب و تشویش

این مرحله از اوایل نوجوانی تا پانزده سالگی ادامه می یابد و با اضطراب هیجانی و اختلال تعادل، مشخص می شود. بدین معنا که دختر نوجوان در واکنش به انگیزه های ساده، زیاده روی می کند چنانکه نسبت به امور بسیار ساده و بی اهمیت گاهی قهقهه می زند و گاهی به شدت عصبانی می شود. سپس یک نوع حالت یأس و غمگینی به خود می گیرد، یا در توجه و پرداختن به خود و ظاهر آرایی افراط می کند و سپس به تدریج به همان سیرت اولیه اش بر می گردد.

3-مرحله تقلید از پسران

این دوره در پانزده سالگی آغاز می شود و گاهی تا 16 یا 17 سالگی ادامه می یابد. دختران نوجوان در این مرحله از حیث رفتار و روش گفتگو از پسران تقلید می کنند. همین رفتار، ظاهراً عجیب دختران نظر بعضی از فلاسفه جدید و گروهی از روانکاوان را به خود جلب کرده است و آنان معتقد شده اند که زندگی به شکل عمومی خود، همواره به سوی نیرو و قدرت جریان دارد و مردانگی مظهر این قدرت است. از این رو، زن عصر جدید در بیشتر کارهایش از مردان تقلید می کند. صرف نظر از درستی و نادرستی این عقیده، امر مسلم و غیر قابل انکار این است که دختر نوجوان در رشد اجتماعی خود این مرحله را می پیماید و گاهی رشد او در همین دوره، متوقف می شود در نتیجه، بعد از آن در طول زندگی روش و رفتار مردانه به خود می گیرد.

4- مرحله تعادل اجتماعی که در اواخر نوجوانی و اوایل رشد ظاهر می شود

در این دوره، دختران نوجوان رفتار صحیح زنانه پیدا می کنند و در گفتار و کردار خود، حالت زنانه دارند.
منبع مقاله :
شعاری نژاد، علی اکبر؛ (1385)، روان شناسی رشد، تهران: نشر اطلاعات، چاپ نوزدهم 1388