روان درمانی چیست؟
در این میان تأثیر روان درمانی بیش تر از راه ارتباط کلامی و غیرکلامی است.
در نتیجه، روان درمانی یک رابطه ی منحصر به فرد با هدف درمان روان بیمار است. رابطه ای که نه به روابط افراد در یک مهمانی شباهت دارد و نه مشابه وضعیت در یک عمل جراحی است، بلکه مبتنی بر نوعی همکاری بین بیمار و درمانگر علیه بخش هایی از وجود فرد است که چوب لای چرخ زندگی او می گذارند و باعث آزردگی او شده اند و اجازه نمی دهند فرد خود واقعی اش را ببیند.
در روان درمانی، بیمار هرچه بیش تر با خودش و رنج هایش روبه رو می شود.
روان درمانگر کیست و باید دارای چه شرایطی باشد؟
به شکل معمول و مرسوم و بر اساس معیارهای رایج بین المللی روان درمانگر باید حایز شرایط زیر باشد:
1- داشتن مدرک دانشگاهی حداقل فوق لیسانس در روان شناسی (یا مشاوره) و تخصص در روان پزشکی.
2- داشتن پروانه ی تخصصی از مراجع ذی صلاح، یعنی سازمان نظام روان شناسی و مشاوره و سازمان نظام پزشکی. (برای مراکز می تواند مجوز از سازمان بهزیستی باشد).
3- تسلط بر منابع مطالعاتی و کلیدی متناسب با رویکرد مورد استفاده در درمان.
4- گذراندن دوره ها یا کارگاه های آموزشی مرتبط با رویکرد درمانی، افزون بر کلاس های دانشگاهی.
5- درمان تحت نظارت (سوپرویژن) چند بیمار زیر نظر و سرپرستی یک یا چند روان درمانگر ارشد و تأیید شدن از سوی آن ها. (این شرط را «سابقه ی مفید درمانگری» هم می نامند.)
6- سابقه ی درمان یا تحلیل فردی توسط یک درمانگر یا روان کاو ارشد (این شرط در روان درمان تحلیلی شرط غیرقابل جایگزینی است).
7- رعایت کامل اخلاق حرفه ای.
8- روان درمانی بایستی شغل اصلی (و نه تفننی یا فرعی) فرد باشد.
داشتن مدرک دانشگاهی یا مجوز که شرط اولیه محسوب می شود، مانند این است که گفته شود برای مطالعه ی این کتاب بایستی با سواد بود. این شروط، در اصطلاح، شروط دروازه ای هستند. در مورد بقیه ی شرایط کار را به شکل پرسش و پاسخ ادامه می دهیم.
چرا درمانگر خود باید درمان شده باشد؟
البته این شرط در درمان های تحلیلی (روان کاوانه) به شدت مورد تأکید است، اما در سایر درمان ها مثل رفتاری - شناختی (CBT) به عنوان شرط در نظر گرفته نمی شود. هر چند که یک درمانگر رفتاری - شناختی نیز بایستی روی افکار اتومات یا خودکار خود کارکرده باشد.پاسخ به این پرسش از جهاتی خیلی روشن است، درمانگر خود را وارد درمان می کند. اگر درمانگر روی موضوعی که بیمار مطرح می کند خودش مشکل داشته باشد، آن صحبت را مؤثر گوش نمی کند و اگر خوب گوش نکند، درک بیمار تحریف می شود و درمان به سمت و سویی غیر از جهت اصلی اش می رود. ضمن این که، درمانگری که با مشکلات خودش درگیر باشد، خیلی زود در کار دچار فرسودگی شغلی می شود (از پا می افتد). به خاطر همین است که بسیاری از درمانگران ترجیح می دهند در 10-20 جلسه کار را به اصطلاح ببندند. به طور کلی روبه رو شدن تمام عیار با بیماری مُراجع برای درمانگر اضطراب زاست.
در این میان خودکاوی، خوددرمانی و امثال این ادعاها از سوی درمانگر قابل پذیرش نیست و به طور حتم این کار باید توسط یک درمانگر یا روان کاو ارشد انجام شده باشد (ارشد نسبت به درمانگر).
حتی بسیاری از درمانگران حرفه ای تاریخ روان درمانی بر این باورند که به کار گرفتن تکنیک یا داور، به خاطر ترس درمانگر از روبه رو شدن با خودش است تا با بیمار. هر چند که به شکل عملی به خاطر عدم اختصاص بودجه و امکانات دانشگاهی، درمانگران زیادی صاحب تکنیک درمانگری می شوند تا سبک درمانگری. این روند چه بخواهیم و چه نخواهیم دید کارخانه ای و خط تولیدی را بر روان درمانی حاکم می کند.
چرا درمانگر باید چند مریض را تحت نظارت یک درمانگر ارشد مداوا کرده باشد؟
با توجه به پرسش و پاسخ قبلی مشخص است که تنها درمان شدن برای اداره کردن جلسه های درمان کافی نیست و بسیاری از ریزه کاری ها که از چشم خود فرد (و البته پشت پرده ی بیماری خود درمانگر) دور می ماند، توسط استاد ارشد به او تذکر داده می شود.پیش می آید، افرادی با دارا بودن مدارک دانشگاهی یا هیئت علمی سال ها تجربه را تکیه گاه خود قرار می دهند و به این تجربه ی طولانی افتخار می کنند. حال آن که در روان درمانی اصولی، منظور از تجربه ی مفید زمان هایی است که درمان تحت نظارت انجام شده است و منظور از تجربه ی کاری، تجربه ای است که پس از تأیید صلاحیت درمانگر به دست آمده است.
جالب است بدانیم وجود برخی کم و کاستی های حرفه ای در اساتید آموزش دهنده باعث شده است مسیر آموزش روان درمانی دستخوش تحریف شود. به خاطر همین است که امروزه بیش تر با جریان پژوهش گرا یا آموزشی روان پزشکی و روان شناسی مواجه هستیم.
چرا درمانگر باید بر علت شناسی بیماری (اختلال) تحت درمان مسلط باشد؟
تسلط علت شناسی مثل داشتن قطب نما در کار است. حال نگاه به علت شناسی متفاوت است. به عنوان مثال علت افسردگی در رویکرد رفتاری - شناختی افکار ناکارآمد است، مثل این که فرد با خود می گوید: «چه قدر بدبختم.» درمان رفتاری - شناختی از اساس بر پایه ی تشخیص روان پزشکی است (یعنی بر اساس 17 طبقه ی عمده و بیش از 300 اختلال خاص)، و در روان درمانی های روان کاوانه می تواند بازگشت خشم ناخودآگاه به سوی خود باشد. این رویکردها (روان کاوانه) تشخیص های زیاد را مانع درک بیمار می دانند و ممکن است حداکثر 10 طبقه ی تشخیصی داشته باشند. واقعیت این است که هر کسی که آشنایی سطحی با روان درمانی داشته باشد، خیلی بهتر از ملاک های تشخیصی و کتاب های پیرامون آن می فهمد که بیمار چیزی فراتر و متفاوت تر از علایم و نشانه هاست. اگر در یک مصاحبه ی تشخیصی شرکت کرده باشید، این نکته را درک می کنید که متخصص با چهره ای کنجکاو شروع به پرسیدن سؤال هایی می کند و به یک باره قیافه ی او تغییر می کند انگار شما این کلمه های ساده انگارانه را از پس چهره ی او می شنوید: «آخ جون با پنج تا سؤال همه چیز مشخص شد این هم تشخیصش». بعد خواهید شنید که: «خوب شما به مقداری دارو نیاز دارید!» پس از مدتی مصرف دارو و نتیجه ی مطلوب نگرفتن، مقداری دیگر دارو و بعد قدری مشاوره در راه خواهد بود. البته اگر مقداری بستری شدن و شوک هم به این نسخه ها اضافه نشود.در واقع، منظور از علت شناسی دانستن واقعیت درمان جو است. چه شده که درمان جو آسم دارد؟ آیا آسم نتیجه ی گریه های کودکی برای مادرش است، کودکی که مادر را صدا می کند اما مادر نمی آید و در بزرگسالی این گریه ها تبدیل به خس خس سینه و سرفه شده است؟ یا نه، آسم آسم است و با تجویز اسپری و سایر داروهای ضد آسم قضیه حل می شود.
ویژگی های شاخص روان درمانی چیست؟ و رایج ترین روش های درمانی کدامند؟
اگر با یک روان درمانی واحد سر و کار داشتیم پاسخ آن را می توانستیم در قسمت تعریف روان درمانی و شرایط روان درمانگر جست و جو کنیم. اما خوب می دانیم که با روان درمانی ها و نظام های مخالف سر و کار داریم نه با یک روان درمانی واحد. در نتیجه، پاسخ این پرسش را بایستی در روش های رایج درمانی جست.در روان درمانی چهار مدل رایج و متعارف وجود دارد که عبارتند از: روان کاوانه یا تحلیلی، وجودی - انسان گرا، رفتاری - شناختی و فراشخصی. مهم ترین رویکردها در هر مدل عبارتند از:
الف – روان کاوانه روان پویشی
روان درمانی های فشرده و کوتاه مدت
روان تحلیلی (روان کاوانه)
روان کاوی
ب- انسان گرا – شخص محور
وجودی معنادرمانی
گشتالت درمانی
واقعیت درمانی
پ- شناختی – رفتاردرمانی
رفتاری شناختی – رفتاری (CBT)
رفتاردرمانی عقلانی – هیجانی
(REBT)
ت- فراشخصی
شکل های مختلف روان درمانی کدامند؟
روان درمانی می تواند به شکل های مختلفی ارائه شود که رایج ترین آن ها عبارتند از:
1. انفرادی
2. زوج
3. خانواده
4. گروه
گروه درمانی، نوعی فرآیند درمانی است که یک یا دو درمانگر دوره دیده با استفاده از تعامل گروه های کوچک (به طور معمول 6-12 نفر) تلاش می کنند مشکلات شخصیتی بیماران را به شکلی حساب شده تعدیل و اصلاح نمایند. در عین حال، مقرون به صرفه بودن و صرف زمان کم تر از ویژگی هایی هستند که در رواج هرچه بیش تر گروه درمانی نقش عمده ای دارند.
چه گروه های سنی می توانند از روان درمانی استفاده کنند؟
محدودیت سنی خاصی در این مورد وجود ندارد. کودکان، نوجوانان، بزرگسالان و سالمندان می توانند از روان درمانی استفاده کنند، چرا که مسائل هر گروه سنی متفاوت است. روان درمانگران بر اساس گروه سنی روش کاری خود را تغییر می دهند، به عنوان مثال در مورد کودکان از بازی درمانی یا نقاشی استفاده می کنند.گاهی گروه های مورد نظر روان درمانی بر اساس سن تقسیم نمی شوند و یک گروه از مردم اند که تجربه ی مشترکی داشته اند. نظیر این را در زلزله زدگان، سیل زدگان یا کسانی که هدف حمله ای تروریستی بوده اند می توان یافت.
امروزه، با توجه به اهمیت بلایای طبیعی و به ویژه بازیابی قربانیان پس از حمله های تروریستی، نقش روان درمانی برجسته تر از پیش شده است.
بنابراین، روان درمانی از چارچوب مطب ها و کلینیک ها فراتر رفته و به عنوان عامل مداخله در بحران مطرح می شود. نقش درمانگران در زلزله ی بم و ارائه ی خدمات گروه درمانی و مداخله در بحران به شکل انفرادی از این جمله است.
چه عواملی باعث تداوم و پیگیری روان درمانی از سوی بیمار می شود؟
چهار عامل اساسی در تداوم روان درمانی از سوی بیمار وجود دارد:
1- علایم
2- اشتیاق
3- وضعیت مالی
4- مهارت روان درمانگر
در نگاه نخست، اشتیاق بیمار برای مراجعه به روان درمانگر تابعی از کم شدن کنترل او روی بیماری اش است، یعنی به نوعی کشتی فرد به گل نشسته و به جست و جوی کمک برمی آید.
اما با نگاهی عمیق تر درمی یابیم که هر اشتیاقی خودجوش و هر درخواستی برای درمانی (به ویژه در تحلیل و روان کاوی) اصیل نیست. توضیح فرآیند اشتیاق پیچیده و وقت گیر است. اما مصداق این شعر است:
آب کم جو تشنگی آور به دست.
نقش اشتیاق مانند جنبه ی روانی یا عاطفی در درمان است. یک اتومبیل آخرین مدل بدون بنزین یا سوخت مناسب کار نمی کند. یک فرآیند درمانی هم بدون اشتیاق جلو نمی رود.
پول جایگاهی حرفه ای - شغلی به روان درمانی می دهد و حامل معانی متفاوتی است که از یک روش درمانی تا روش دیگر فرق دارد. در برخی روش های درمانی با سخت گرفتن روی مسائل مالی تلاش می شود تا بیمار اگر بی کار است سر کار برود و اگر به درآمد کمی بسنده می کند شغل و حرفه ی خود را گسترش دهد.
در مواردی پیش می آید که خانواده عهده دار هزینه ی درمان می شود، در چنین شرایطی اگر درمان شدن بیمار به نفع یکی از اعضا نباشد از پرداخت هزینه سرباز می زند و روند درمان به مخاطره می افتد. بنابراین، بسیار مهم است که بیمار خود عهده دار هزینه ی درمانش باشد یا پس از مدتی پیش رفتن روان درمانی این اتفاق بیفتد.
مهارت درمانگر مهم ترین مسئله است که در کنار اشتیاق بیمار حرف اول را می زند. از سویی، برخی درمانگران بزرگ معتقدند این درمانگر است که برتری دارد نه سبک درمانی.
از سوی دیگر، برخی با تأیید این مطلب معتقدند که درمانگر برتر در یک سبک برتر شکل می گیرد. این گروه آخر بر این باورند: «به طور حتم این جمله را شنیده اید که همه باید برنده شوند و یا همه یک حرف را می زنند و یک وحدت فراگیر وجود دارد. البته این جمله ها زیبا هستند و آرزو می کنیم روزی واقعی شوند ولی در روان درمانی برخی سبک ها بر برخی دیگر غلبه دارند.»
بنابراین، عامل درمانگر مهم است اما روش های درمانی مختلف از نظر کمّی و کیفی با هم تفاوت دارند. این تفاوت در محصول درمان مشهود است.
در مورد ارتباط جنسیت و مدرک تحصیلی درمانگر با تداوم درمان اخیراً مطالعه ی گسترده ای صورت گرفته که نشان می دهد ارتباطی بین جنسیت و مدرک تحصیلی درمانگر با تداوم درمان وجود ندارد.
همان طور که پیش تر هم اشاره شد مهارت درمانگر و دوره های مهارت محور او مهم تر از تحصیلات دانشگاهی یا جنسیت اوست.
منبع مقاله: محمدپور یزدی، احمدرضا؛ (1357)، روان درمانی چیست؟ (آشنایی با مداخله ها و درمان های روان شناسانه)، تهران: نشر قطره، چاپ اول، (1388).
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}