خلسه ی هیپنوتیزمی
خلسه ی هیپنوتیزمی چیست؟
یکی از نکات محوری در تاریخ هیپنوتیزم این پرسش بود که آیا برای توضیح پدیده ی هیپنوتیزم لازم است آن را به حالتی خاص از ذهن و یا حتی حالتی تغییر یافته از عملکرد مغز ربط داد؛ به عبارت دیگر آیا فرد هیپنوتیزم شونده به وسیله ی هیپنوتیزم گر وارد حالت ویژه ی تغییر شکل یافته ی هشیاری یا « خلسه» می شود؟ پاسخ به این پرسش موجب به وجود آمدن دو نحله ی فکری در طول تاریخ شد، برخی با دادن جواب مثبت به این پرسش، عنصر ضروری فرایند هیپنوتیزمی را درون فرد جست و جو می کردند و تعریفی « سخت» از خلسه می کردند و برخی دیگر بر این باورند که حالت خاص به نام حالت هیپنوتیزم وجود ندارد و این عنصر را باید در محیط خارج و فضای روانی - اجتماعی پیرامون فرد جست و جو کرد، آن ها چنین می گویند که افراد همانند بازیگران نمایشی هستند که برخی نقش های اجتماعی را به خود می گیرند و آن را بازی می کنند و رفتار آن ها تابعی از اطلاعات کسب شده درباره ی چنین نقش هایی است. پاسخ فرد هیپنوتیزم شده به زمینه ی اجتماعی وی، انتظارات و پیش فرض های ذهنی اش و تمایل او برای اجرای چنین نفشی بستگی دارد، صرف نظر از این که کدام دیدگاه را بپذیریم اصطلاح « خلسه » می تواند کاربردی سودمند برای ارجاع به رفتار فرد در حالت هیپنوتیزم داشته باشد. معتقدین به دیدگاه دوم این اصطلاح را در شکل « نرم» خود به کار می برند که می توان آن را چنین تعریف کرد: « حالتی از بیداری که در آن توجه فرد از محیط پیرامونش گرفته می شود و جذب تجارب درونی خویش از قبیل احساسات، تصورات و تفکرات خود می شود». در این معنی « خلسه» پدیده ای روزمره همانند خیال بافی، مراقبه و یا مجذوب شدن در عملی چون مطالعه و گوش سپردن به موسیقی است.در هیپنوتیزم می توانیم با چه تغییراتی رو به رو شویم؟
الف - کاهش تفکر انتقادی، اختلال در ارزیابی واقعیت و تحمل انحراف در واقعیت: در حالت هیپنوتیزمی جهت گیری کلی فرد در ارزیابی تجارب خود و معنی بخشی واقع بینانه به آن ها میزان زیادی معلق می شود و تفکری ساده و غیر انتقادی جای آن را می گیرد. به موازات این تغییر، فرد آمادگی آن را پیدا می کند که تغییرات ادراکی و عقلانی را که به وسیله ی هیپنوتیزم گر القا می شود، بپذیرد.
ب - افزایش قدرت خیال پردازی: فانتزی ها و خیالات فرد تقویت می شود و گاه به عنوان واقعیت پذیرفته می شود.
ج - تغییر در عملکرد عضلات اختیاری : در پاسخ به تلقینات هیپنوتیزمی در عین حال که فرد نسبت به محیط پیرامونش آگاه است احساس می کند خودکار و غیر ارادی عمل می کند. به وسیله ی هیپنوتیزم می توان حالت سفتی و سختی و یا حالت فلجی را در این عضلات القا کرد.
د - تغییر در عملکرد عضلات غیرارادی، ارگان ها و غدد: تحقیقات نشان داده است که بسیاری از فرایندهای فیزیولوژیک که در شرایط عادی خارج از کنترل آگاهانه است به وسیله ی تلقینات هیپنوتیزمی قابل تغییر است.
هـ - تغییرات ادراکی و حسی : توهمات بینایی مثبت و منفی، کاهش یا افزایش حس، ایجاد تحریف در حس زمان از این جمله است.
و - تغییر در حافظه : فراموشی پس از هیپنوتیزم چه به شکل خود به خودی و یا در پاسخ به تلقین، پدیده ای شایع است. هیپنوتیزم می تواند موجب افزایش حجم مطالب به یاد آورده شود اما دقت خاطرات یادآوری شده را افزایش نمی دهد. به وسیله ی هیپنوتیزم می توان خاطرات کاذب را در ذهن فرد القا کرد.
ز - القای رؤیا : می توان دیدن رؤیا را به فرد تلقین کرد و می توان محتوای آن را به خود فرد واگذار کرد و یا آن که محتوی خاصی را به او تلقین کرد.
ح - القای نوشتن خود به خودی: این نوع نوشتن می تواند بیانگر موضوع های نمادین و ناخودآگاه باشد و از همان قوانینی که در شکل گیری رؤیا دخالت دارد، تبعیت می کند. مدادی نرم در دست فرد در وضعیت نوشتن قرار می دهیم و دست او را روی کاغذ می گذاریم سپس به این صورت به او تلقین هیپنوتیزمی یا پس از هیپنوتیزمی می دهیم که پس از دیدن یا شنیدن علامتی دست او شروع به نوشتن می کند.
ط - تأثیر بر احساسات و هیجانات: می توان به فرد القا کرد که بخندد، لبخند بزند یا گریه کند. به طور معمول این تلقینات بیش تر پاسخی حرکتی ایجاد می کند و کم تر احساس خاصی را به وجود می آورد اما در افراد با تلقین پذیری بالا، احساسات واقعی نیز قابل به وجود آمده است.
ی - واپس روی زمانی : تفاوت این پدیده با افزایش حافظه در این امر است که نه تنها وقایع گذشته با وضوح خاص به یاد آورده می شود بلکه فرد رفتاری حاکی از تجربه ی مجدد این رویداد دارد به حالت روان شناختی که در زمان وقوع رویداد داشته است، باز می گردد. خاطرات یادآوری شده دقیقاً اتفاقاتی نیست که در زمان کودکی رخ داده است و یا اطلاعات زمان بزرگ سالی آمیخته می شود.
در زمان هیپنوتیزم شدن در مغز فرد چه اتفاقی می افتد؟
تاکنون دلیل بیولوژیکی و فیزیولوژیکی که با استناد به آن بتوان به بودن فرد در حالت هیپنوتیزمی پی برد، یافت نشده است و همان طور که در بخش های دیگر توضیح داده شد قابل اعتمادترین ملاک در این باره گزارش خود فرد است؛ اما در حین هیپنوتیزم تغییرات غیر اختصاصی در عملکرد مغز به وجود می آید که در این جا به اختصار به آن ها اشاره می شود. برای فعالیت مغز چهار سطح عملکردی از سوی صاحب نظران بیان شده است: 1) بتا : امواج مغزی در این حال فرکانسی برابر با بیش تر از چهارده سیکل در دقیقه دارد، این موج در حالت هشیاری کامل غلبه دارد و در آن با عملکرد طبیعی عقلانی و پاسخ های حرکتی و انعکاسی روبه رو هستیم. حالت های هیجانی مرتبط با این وضعیت خشم، ناراحتی، ترس، اضطراب، تعجب و گرسنگی است؛ هم چنان که فرد به سوی حالت هیپنوتیزمی پیش می رود و آرامش بیش تری پیدا می کند نوع دیگری از امواج مغزی یعنی امواج آلفا غلبه پیدا می کند. 2) آلفا: فرکانسی بین هفت تا چهارده سیکل دارد و در خواب سبک و حالت هیپنوتیزمی سطحی تا متوسط، غلبه دارد. در این حالت آرامش و انفعال است که در آن توجه فرد به سمت درون معطوف می شود. حالت های روحی مرتبط با آن شامل لذت، سرخوشی و سرزندگی است. 3) تتا: فرکانسی بین چهار تا هفت سیکل در دقیقه دارد و در مراحل اولیه ی خواب و سطوح متوسط تا عمیق هیپنوتیزمی غلبه دارد و در آن آرامش عمیق و خلاقیت وجود دارد. حالت های روحی مرتبط با آن رؤیاپردازی و آسایش خاطر عمیق و حالت تعلیق است. دو نوع موج تتا به این شرح است: یک نوع در حالت آرامش و خواب آلودگی دیده می شود و نوع دیگر مرتبط با اعمال ذهنی خلاقانه است و بیانگر عدم توجهی انتخابی به محیط پیرامون است و در آن قدرت حل مسئله ی فرد بالا می رود. نوع اخیر در مراحل عمیق هیپنوتیزم مشاهده می شود. 4) دلتا: فرکانسی کم تر از چهار سیکل در دقیقه دارد و مشخصه ی آن خواب عمیق و بی خبری کامل فرد از محیط است. هیچ تجربه ی احساسی در این حالت وجود ندارد. این نوع موج در حالت هیپنوتیزمی دیده نمی شود.در هیپنوتیزم روندی چند مرحله ای در عملکرد مغز مشاهده می شود که در مرحله ی اول با توجه پیوسته و متمرکز روبه رو هستیم و در آن عملکرد نیکمره ی چپ مغز افزایش می یابد. در مرحله ی دوم منعی تدریجی در عملکرد این نیمکره رخ می دهد و در مرحله ی آخر نیمکره ی راست یا مغلوب غلبه می کند.
هیلگارد و همکارانش در افرادی که به شکلی عمیق هیپنوتیزم شده بودند افزایش فعالیت امواج آلفا را نشان دادند و مشاهده کردند که فعالیت این امواج در نیمکره ی غالب بیش تر است. این تفاوت به نفع فعالیت بیش تر نیمکره ی مغلوب در هیپنوتیزم است چرا که امواج آلفا به عنوان پارازیتی تلقی می شود که مغز در حال استراحت ولی هشیار تولید می کند. بنابراین میزان فعالیت کم تر امواج آلفا در نیمکره ی مغلوب، بیانگر فعالیت بیش تر این نیمکره است. مطالعات اخیر بیان می کند که امواج تتا به ویژه در ناحیه ی پیشانی می تواند به تمایز افرادی که هیپنوتیزم پذیری بالا دارند کمک کند. افرادی که قابلیت هیپنوتیزم پذیری بالایی دارند نسبت به سایرین امواج تتای بیش تری تولید می کنند.
برخی مطالعات نشان داده اند که در حین هیپنوتیزم فعالیت ساختمان هایی از مغز مانند تالاموس و ساقه ی مغز که در برانگیختگی و توجه دخالت دارد، تعدیل می شود. جریان خون ساقه ی مغز در حالت آرامش کاهش می یابد و به هنگام جذبه و تمرکز افزایش می یابد. هم چنین بین هیپنوتیزم پذیری فرد و فعالیت دستگاه دوپامینی رابطه ی مستقیمی مشاهده شده است. مطالعات تصویرنگارانه نشان داده اند که در حین هیپنوتیزم در نواحی پشتی مغز، جریان خون افزایش می یابد.
از چه روش هایی برای القای هیپنوتیزم استفاده می شود؟
اکثر روش هایی که امروزه به کار می رود از سه مرحله ی اصلی آمادگی، القا و تعمیق عبور می کند. این مراحل گاه در یک دیگر ادغام می شود. هر چند به طور سنتی القا هیپنوتیزم با القای آرامش و خواب همراه شده است اما برای به وجود آمدن حالت هیپنوتیزمی ضرورتی ندارد. شیوه هایی که در این جا مطرح می شود به طور عمده در بالغین کاربرد دارد. اما می توان آن ها را برای کودکان ده تا دوازده ساله نیز به کار برد. برای کودکان کم تر از ده سال شیوه های ویژه ای وجود دارد که باید در جای خود به آن ها پرداخت. حتی در مواقع اضطراری که فرصت کافی وجود ندارد باید زمانی را برای آمادگی فرد اختصاص داد. در مرحله ی آمادگی بهتر است از فرد پرسیده شود که درباره ی هیپنوتیزم چه می داند. در بسیاری از موارد در پاسخ، مطلب زیادی شنیده نمی شود. سپس می توان چنین ادامه داد: « قبل از این که شروع کنیم مایلیم کمی درباره ی این که هیپنوتیزم چیست و چه می کند صحبت کنیم. اولین چیزی که باید بگوییم این است که شما هشیاری و آگاهی خود را از دست نمی دهید و قادرید هر آن چه به شما گفته می شود بشنوید. حتی ممکن است احساس چندان متفاوتی با احساسی که هم اکنون دارید نداشته باشید. بعضی افراد هم حالت تازه ای را تجربه می کنند و برخی هم ممکن است احساس کنند مدتی را خوابیده بودند. مهم ترین چیزی که باید بدانید این است که هیپنوتیزم حالتی از ذهن است که در آن ذهن شما تا اندازه ای نسبت به ایده هایی که به شما داده می شود، باز می شود و این ایده ها اثری فوری بر رفتارتان می گذارد بدون آن که خود شما دخالتی در جهت تأثیر این ایده ها داشته باشید. در واقع بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که فقط به آن چه به شما گفته می شود گوش فرا دهید و اجازه دهید هر آن چه احساس می کنید بی آن که مداخله ای انجام دهید، رخ دهد. سعی نکنید چیزی اتفاق افتد و هم چنین سعی نکنید از روی دادن چیزی جلوگیری کنید. برای آن که گفته هایم را بهتر لمس کنید، تمرینی را با هم انجام می دهیم». در این جا می توان از آزمون رسیدن دست ها به هم استفاده کرد. اگر نتیجه مثبت بود فرد را تشویق می کنیم و می گوییم این شبیه آن چیزی است که در هیپنوتیزم رخ می دهد و حالا می توانیم شروع کنیم.القای هیپنوتیزمی را می توان به روش های گوناگونی انجام داد؛ در واقع این فرد هیپنوتیزم گر است که با توجه به این که با کدام روش راحت است و ارزیابی که از بیمار دارد یکی از این روش ها را انتخاب می کند. می توان القا را با ثابت کردن چشم های فرد به سمت یک نقطه انجام داد یا آن که از میله ای فلزی یا خودکار برای متمرکز کردن وی استفاده کرد. گاه نیز از همان ابتدا از فرد می خواهیم چشمان خود را ببندد و از روش « تن آرامی پیشرونده» استفاده می کنیم. در روش « دست شناور» توجه فرد را به سمت دستش جلب می کنیم و تلقینات را به او می دهیم و به طور مثال بیان می کنیم که دچار احساس سبکی شده است و به سمت بالا حرکت می کند.
عمیق تر کردن حالت هیپنوتیزمی از جنبه ی عینی و عملی به معنی افزایش تلقین پذیری فرد است. به شیوه های متفاوتی می توان عمق هیپنوتیزم را افزاش داد. در این جا به برخی از این روش ها اشاره می کنیم:
- تلقین مستقیم : می توان به فرد گفت که عمق هیپنوتیزم هر لحظه بیش تر می شود و این، خواب او را عمیق تر می کند و علایمی را که در ارتباط با عمیق تر شدن حالت او ظاهر می شود ذکر می کنیم. علایمی مانند بیش تر شل شدن عضلات و یا منفک شدن بیش تر از محیط. هم چنین می توان تلقین پس از هیپنوتیزمی را به این ترتیب به وی داد که در نوبت بعد سریع تر وارد مرحله ی عمیق تری از هیپنوتیزم می شود.
- ربط دادن عمق به عملی یا فرایندی فیزیولوژیک : پاسخی در فرد و یا عملی فیزیولوژیک مثل ضربان قلب یا تنفس را به عمیق شدن حالت هیپنوتیزمی او ربط می دهیم. مثلاً: « هر بار که نفس می کشی و یا هر چه دستت سبک تر می شود، خواب تو هم عمیق تر می شود».
- القای رؤیا : خوابی را به فرد تلقین می کنیم و با استفاده از آن، حالت او را عمیق تر می کنیم.
- روش های بصری : با استفاده از قدرت تجسم فرد، عمق هیپنوتیزم را بیش تر می کنیم. مثلاً می گوییم خود را در بالای پلکانی مجسم کند و با حرکت به سمت پایین، عمق افزایش می یابد.
در اوایل، تلقینات هیپنوتیزمی مستقیم و آمرانه داده می شد، در این حالت صریحاً به بیمار درباره ی تأثیری خاص تلقین می شد. مثلاً به او می گفتند: « تو هیچ تمایلی به خوردن کیک شکلاتی نخواهی داشت». این تلقینات در افرادی که عادت به دستور دادن یا دستور گرفتن داشتند ( مانند سربازان) و یا دارای تفکری خشک و منطقی بودند ( مانند ریاضی دانان، دانشمندان) سودمند بود. گاه تلقین به شکل غیرمستقیم داده می شود و به ذهن ناخودآگاه بیمار اجازه داده می شود که بین احتمالات مختلف گزینه ی دلخواه خود را انتخاب کند. به طور مثال: « من نمی دانم که تو چه وقت خوردن کیک شکلاتی خوشمزه را متوقف می کنی و از خوردن خوراکی هایی که برای سلامتی ات مفید است و می دانی موجب کاهش وزنت می شود لذت می بری؟» برخی افراد تلقینات آمرانه را نمی پذیرند و آن را تهدید کننده می دانند. کودکان پاسخ بهتری به تلقینات غیرمستقیم می دهند. در عمل، این فرد هیپنوتیزم گر است که متناسب با شرایط خاص درمانی و مشکل بیمار روش تلقین را انتخاب می کند.
منبع مقاله: فیروز آبادی، علی، (1388)، هیپنوتیزم به زبان ساده (پرسش های احتمالی- پاسخ های اجمالی)، تهران: نشر قطره
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}