ترجمه و تألیف: حمید وثیق زاده انصاری
منبع: راسخون



 
قهرمان دو سرعت، پشت خط آغاز، خمیده بر روی زمین، در انتظار شلیک تیرِ شروعِ مسابقه است. زندگی ورزشکاران رده‌ی بالا در دو کلمه‌ی نگرانی و اضطراب خلاصه می‌شود. هر قهرمان برای بهبود تمرکز و تسلط بر هیجانات خود، روش‌های خاص خود را دارد. . . آن چه که اهمیت دارد برخورداری از نیروی تفکر و تمرکز، و داشتن پاهایی نیرومند است.
در سال 1925 میلادی، در مسابقات قهرمانی گلفِ زنان در انگلستان، جویس وظرد موفق می‌شود که توپ بسیار مشکلی را وارد یازدهمین سوراخ زمین گلف بکند و این در حالی بود که عبور پر سر و صدای قطاری گوش‌ها را کر می‌کرد. دوستی از او پرسیده بود که آیا این سر و صدا برای او مزاحمتی نداشته بوده است، و جویس گفته بود: «قطار؟ کدام قطار؟» جویس وظرد، مانند بیش‌تر قهرمانانِ بزرگ از نیروی تمرکز و تسلط کامل بر هیجانات خود برخوردار بود، و به طور کامل توجه خود را در مسیر صحیح متمرکز می‌کرد و اجازه نمی‌داد که اضطراب، که فلج کننده‌ی بسیاری از قهرمانان در روز مسابقه است بر او غلبه کند. او می‌دانست که تن بدون مغز، همانند اتوموبیلی بدون راننده است، و حرکات ورزشکار وابستگی تنگاتنگی با مغز دارد. این مغز است که تمامی اطلاعات وارده از محیط خارج را یک پارچه می‌سازد، طبقه بندی می‌کند، و به ماهیچه‌ها فرمان فعالیت می‌دهد. چنان چه ورزشکار مضطرب، فاقد تمرکز ، یا به عکس بیش از حد لزوم توجه داشته باشد، نمی‌تواند موقعیت را به درستی تجزیه و تحلیل کند، در درک علائم دچار خطا می‌شود، دست او می‌لرزد، و حرکاتش دقت کافی را نخواهد داشت. امروزه در اثر فشارهایی که بر قهرمانان وارد می‌شود، برای آشفتگی ذهنی آنان هزاران دلیل وجود دارد.
حامیان و مربیان قهرمان و هم چنین هزاران طرف دار و تماشاگر، در انتظار کاری برجسته و شکستن رکوردهای پیشین هستند. بنا بر این برای پرهیز از تشویش، فقط یک راه حل وجود دارد و آن، اعتماد به نفس است. در غیر این صورت، در روز مبارزه، بر روی خط آغاز، دلواپسی و بحران‌های ناشی از اضطراب بر قهرمان غلبه می‌کند و شکست او حتمی خواهد بود.

حمایت روان شناختی (مددکار روان شناس)

بهبود بخشیدن به تمرکز و تسلط بر هیجانات کاری است که به متخصصان مربوط می‌شود. دست کم بروناروسی، قهرمان سابق المپیک شیرجه، چنین عقیده‌ای داشت. این بانوی ورزشکار، در دوره‌ی پس از ورزش خود، در مقام مددکار روان شناسیِ ورزشکاران سطح بالا خدمت می‌کرد. وی پس از به کار گیری قابلیت‌های خود در رشته‌های دوچرخه سواری، تیر اندازی، و ورزش‌های دهگانه، گروه واتر پلوی ایتالیایی را از نظر روانی آماده می‌ساخت.
تکنیک او این بود: حمله به اضطراب در همه‌ی جبهه‌ها. او می‌گفت: «اضطراب دشمنِ قسم خورده‌ی ورزشکار است. اگر چه مقدار کمی فشار روانی، با فعال ساختن انرژی و بیدار سازی حواس، اندام ورزشکار را برای صرف نیرو آماده می‌سازد، اما اضطراب، آن را در وضعیت روانی نامساعدی قرار می‌دهد، به این معنی که ضربان قلب سرعت می‌گیرد، تعرق افزایش می‌یابد، و ماهیچه‌ها به طور غیر ارادی منقبض می‌شوند. در این حال، ورزشکار با آگاهی از این تغییر و تحول‌ها دچار هراس و تشویش آنی بیش‌تری می‌شود. در نتیجه، ضربان قلبش باز هم افزایش می‌یابد، بیش‌تر عرق می‌کند، و بدین سان این پدیده‌ها مرتباً تشدید می‌شوند. برای فرد مضطرب، تمرکز صحیح نا ممکن می‌گردد و این فاجعه است، به ویژه در مسابقاتی که همه چیز بستگی به چند دهم ثانیه دارد.»
بروناروسی برای سرکوبی اضطراب از دو جبهه حمله‌ور می‌شد. نخست تلاش می‌کرد تا افکار کوچک نا مساعد را که مغز ورزشکاران را آشفته می‌سازند از سر آن‌ها بیرون کند. وی به آن‌ها می‌آموخت که اهمیت مسائل موجود را به طور نسبی مورد توجه قرار بدهند و نه به صورت مطلق؛ از رقیب نهراسند، اما در ضمن او را هم دست کم نگیرند . . . و بالاخره، قهرمانان می‌آموزند که چگونه بالا گرفتن اضطراب را خنثی کنند. به یُمن فنون آرام گردانی (relaxation) مانند یوگا، سوفرولوژی (مطالعه‌ی آثار روان تنی ناشی از تکنیک‌های مختلف مانند آرام گردانی، خواب مصنوعی، و غیره که هدف از آن‌ها ایجاد حالت‌های ویژه در ضمیر است) و تلقین به خود، ورزشکاران پس از چند ماه آموزش و تمرین موفق می‌شوند که به طور ارادی تواتر ضربان‌های قلبی، تعرق، یا لرزهای نا به هنگام را کنترل کنند و اجازه نمی‌دهند در دام بحران‌های بالا رونده‌ی اضطراب گرفتار شوند.

رد یاب اضطراب

بروناروسی تأکید می‌کرد که: «مشکل‌ترین کار، ارزیابی حالت فعال سازی (یا برانگیختگی) ورزشکاران است. این کار از راه تخمین زدن مسلّم نمی‌شود. ما از دستگاه رد یاب اضطراب استفاده می‌کنیم تا ببینیم آیا آرام گردانی تأثیر بخشیده است یا نه.» البته این دستگاه وسیله‌ای تفننی نیست، بلکه دستگاهی کوچک و بسیار جدی است که همراه با وسایل دیگر، در پی گیری پزشکی حالت‌های صرعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این دستگاه می‌تواند کم‌ترین تخلیه‌ی بار الکتریکی تولید شده به وسیله‌ی یک ماهیچه، تواتر ضربان قلبی، فشار خون، یا میزان اسیدی بودن پوست را معلوم کند، یعنی همه‌ی عواملی که فشارهای روانی، آن‌ها را مختل می‌سازند. به این ترتیب، در هر لحظه، قهرمان شاخص‌هایی از درجه‌ی اضطراب خود در دست دارد که می‌تواند در تنظیم آن‌ها کوشش کند.
از وسایل دیگری که این بانوی روان شناس مورد استفاده قرار می‌داد، دستگاه ثبت نوار فعالیت‌های الکتریکی مغزی در زمین بازی است. این دستگاه قادر است که امواج مغزی ورزشکار را در حین فعالیت ثبت کند تا درجه‌ی توجه او مورد ارزیابی قرار بگیرد.
توضیح تصویر: با دل و جرأت کافی هیچ چیز نشدنی نیست. اما همین دل، پیش از مسابقه کمی تند می‌زند. همه چیز بستگی به میزان تسلط بر خود دارد. مبارزه با فشار روانی باید از زمان تمرین آغاز شود. میزان اضطراب را می‌توان به وسیله‌ی ردیاب مخصوصی اندازه گیری کرد.
حال ببینیم نظر مربیان در این مورد چیست؟ برونا با لبخندی گفت: «ابتدا گاهی آن‌ها با نا خشنودی به این روش‌ها نگاه می‌کنند. اما باید آن‌ها را مطمئن ساخت و توضیح داد که ما برای گرفتن جای آن‌ها نیامده‌ایم، بلکه هدف ما کارایی بیش‌تر قهرمانان است. در ورزش، فقط نتایج بازی به حساب می‌آیند. ما در مورد قهرمانان ورزش‌های پنجگانه و دوچرخه سواری به نتایجی عالی دست یافتیم. از آن زمان به بعد، مربیان نظر دیگری نسبت به ما پیدا کردند.»
در فرانسه، بروناروسی شانسی نداشت، زیرا غالباً روان شناسان از همان ورودی رخت کن ورزشکاران به بیرون رانده می‌شدند. عقیده‌ی کریستیان دیو، مربی سابق زنان جودو کار فرانسه، مشابه با نظر بسیاری از مربیان دیگر بود: «اندیشه یا طرز فکر، هفتاد در صد از موفقیت را می‌سازد. آیا نیازی هم به روان شناسی هست؟ آیا این موجب نخواهد گشت که ورزشکاران پرسش‌هایی بیش از اندازه‌ی ضروری از خود به عمل بیاورند؟ حقیقی‌ترین مدد روان شناختی فقط می‌تواند از سوی کسی انجام بگیرد که هر روز با قهرمانان زندگی می‌کند و با آن‌ها سر و کار دارد و مربی برای این کار کاملاً مناسب است. آیا لزومی دارد که روان شناس هم باشد؟» . . .

آیا این پیروزی است که اهمیت دارد یا محبوبیت؟

دکتر فرانسواز شامپیرو، روان درمانگر سابق وابسته به کلینیک ورزش در فرانسه، ورزشکاران را به تنهایی در پشت درهای بسته در مطب خود می‌پذیرفت. توجه او بیش‌تر به ورزشکارانی بود که دچار آسیب دیدگی مزمن بودند. یعنی او مانند کار آگاه در پی عواملی بود که در پشت مثلاً دردی پی گیر یا آسیب‌های پی در پی پنهان شده‌اند. او در این زمینه چنین می‌گفت: «ورزشکاری که می‌گوید پشت درد دارم، شاید منظورش این است که من با تیم ورزشی خود مشکلاتی دارم. گاهی دردهایی که در جسم پدید می‌آیند مربوط به مشکلاتی می‌شوند که در روح و روان فرد وجود دارد. به چه دلیل عده‌ای از ورزشکاران در تمرین‌ها کاملاً موفق هستند اما در مسابقات شکست می‌خورند؟ چرا عده‌ای دیگر از پیروز شدن وحشت دارند؟ مثلاً ایوان لندن (قهرمان سابق تنیس) در طی تمام مسابقه می‌درخشد، اما در آخرین ست در هم فرو می‌ریزد.» فرانسوا شامپیرو در این زمینه نظریه‌ای داشت: «شاید در اعماق فکر خود چنین می‌اندیشد که حق ندارد این همه پول را ببرد. پذیرفتنِ آگاهانه‌ی پیروزی، همیشه کار ساده‌ای نیست. پاره‌ای از برد احساس گناه می‌کنند، عده‌ای دیگر میل ندارند به صورت مرد افکن در بیایند.»
دکتر شامپیرو از دختری جوان که قهرمان پاتیناژ (یخ بازی) بود یاد می‌کرد که در تمرین‌ها فوق العاده بود ولی همیشه در مسابقاتی که در برابر تماشاچیان انجام می‌گرفت خطا می‌کرد: «مربی طی تمرین‌ها از او فیلم برداری می‌کرد. از طرفی، برخی از رفقای حسود او، نوارهای ویدئویی تمرین‌های برجسته‌ی او را پاره می‌کردند. او نمی‌توانست بپذیرد که موفقیتش چنین واکنش‌هایی را برانگیزد. از نظر او، اگر موفق به برد می‌شد، دیگر مورد علاقه‌ی همتایانش قرار نمی‌گرفت . . . »

اضطراب دروازه‌بان

گاهی در پس یک زخم یا آسیب دیدگی، بی استعدادی یا کم بود ظرفیت نسبت به ورزش انتخابی پنهان شده است. یکی از بیماران فرانسواز شامپیرو، فوتبالیستی دوازده ساله بود. او برای این که پایش را جای پای پدرش بگذارد دروازه‌بان شده بود، اما پیوسته آسیب می‌دید. از سویی، دروازه‌بان کسی است که باید اضطراب همه‌ی اعضای تیم خود را تحمل کند که موقعیتی بسیار دشوار است. وقتی که تصمیم گرفت که در پست حمله بازی کند – که هماهنگی بیش‌تری با طبیعت او داشت – دیگر آسیبی ندید.
در نزد قهرمانان، مسأله‌ی روانی موضوعی اساسی است. دکتر بووه از روان پزشکان سابق، با علاقه به این موضوع می‌پرداخت. او نخست با اسکی بازان تأیید شده به کار پرداخت و آن‌ها را تحت آزمون‌های روانی – حرکتی (به خاطر سپاری سریع مسیری پیچاپیچ و هزار خم، ظرفیت تجسم فرود آمدن از یک شیب با تقریب ثانیه . . .) قرار داد. سپس آن‌ها را با تکنیک‌های مختلف آرام گردانی آشنا کرد و بر مبنای این مطالعات، به تهیه‌ی آزمون رد یابی استعدادهای جوان پرداخت، یعنی به جای گزینش بر اساس استعدادهای جسمانی، توجهش را صرف روان و اندیشه‌ی آن‌ها کرد. داوطلبان، آزمون‌های روانی – حرکتی مخصوص قهرمانان اسکی را گذراندند و ده نفر اول برگزیده شدند. این عده، کلاس‌هایی را که ساعت‌های تدریس در آن‌ها تنظیم یافته بود گذرانیدند. این آزمایش حدود چهار سال پی گیری شد و متوجه شدند که بسیار سریع‌تر از بچه‌های باشگاه اسکی که تجربیات بیش‌تری در روی پیست داشتند پیش رفت کردند.
کسانی که میل دارند در بهترین مدارس ورزشی پذیرفته شوند باید دقت کنند که در مورد مسائل عصبی و روانی بی اعتنا نباشند. تا چند سال دیگر، ورزشکاران برای این که در صف بهترین‌ها قرار بگیرند دیگر تنها نیاز به قد و قواره‌ی موزون نخواهند داشت، بلکه باید از مغز و روان خوبی هم برخوردار باشند.
توضیح تصویر: حالت آرامش در فاصله‌ی بین دو مبارزه، ورزشکار پس از آرام گردانی خود، با اطمینان به خویش، درست به هدف می‌زند.
تسلط دوگانه: تسلط بر جسم و کنترل هیجانات در هنگام شرکت در مسابقات، خودریال کار پیچیده و مشکلی است. اگر این مسابقه به همراهی یک حیوان باشد مسأله باز هم دشوارتر می‌شود. با این حال پی یر دوران به همراهی اسب خود به نام ژاپلو، موفق به کسب ده‌ها پیروزی در پرش از مانع شد و در بازی‌های المپیک سئول، مدال طلای این رشته را ربود. او اظهار داشت: «اسب، مانند کاغذ آب خشک کن است و کوچک‌ترین حالت‌های روحی سوار کارش را جذب می‌کند و با تیز بینی، تشویش یا اعتماد را احساس می‌کند. بدین لحاظ، برای مسلط بودن بر اسب، باید نخست بر خود تسلط کافی داشت.» دستور العمل وی برای سوار کار خوب و بدون ترس، استفاده‌ی مختصری از فلسفه‌ی ذِن، کمی یوگا، و مقادیر زیادی هنرهای رزمی است. تمرکز و تنفس با شکم هم در این برنامه گنجانیده شده است، هم چنین تفکر عمیق در مورد مسابقه‌ای که در پیش است. تمرین اصلی مبتنی است بر خیره شدن بر هدف‌هایی کاملاً دقیق و ارزیابی بهترین شیوه برای دست یابی به آن‌ها.
از جمله سایر ترفندهای پی یر دوران، گذراندن دو تا سه ساعت وقت در محل‌های مسابقه‌ی آینده، برای بو کشیدن جوّ موجود و تجسم آن در ازدحام و حضور انبوهی از تماشاگران، در زیر باران و مسابقه در گِل و لای بود. به طور خلاصه، شناسایی هر چیزی که ممکن است تردید به بار بیاورد، و پیش بینی تمامی پیش آمدهای غیر منتظره، و یک پارچه سازی آن‌ها به منظور حذف بهتر آن‌ها و پرهیز از ایجاد مزاحمت‌ها و درد سرها.

استراتژی فنر

کاترین فلوری قهرمان سابق اروپا و قهرمان سابق جهان در رشته‌ی جودوی بانوان، وقتی از روان شناسی با او سخن گفته می‌شود کمی روی ترش می‌کند: «از نظر من برخورداری از قابلیت ذهنی و روانی آموختنی نیست بلکه یک امر سرشتی است و به نیروی منش انسان‌ها مربوط می‌شود. من مرتب با دخترانی به جودو می‌پردازم که بهتر از من مبارزه می‌کنند. اما سعی می‌کنم با روحیه‌ی جنگجویی و عادت دادن خود به مبارزه طلبی، موازنه ایجاد کنم. من اندیشه‌ام را بر ضرورت پیروزی و برتری جستن متمرکز می‌کنم و در سرم فیلم مبارزه‌ی آینده را مجسم می‌کنم.» وی برای پرهیز از فشار روانی، از روش دیگری هم سود می‌جست: «در فاصله‌ی میان دو دیدار، به بالاترین ردیف صندلی مخصوص تماشاگران می‌روم و با گوش دادن به موسیقی با دستگاه پخش گوشی (واکمن) خود را رها و ذهنم را خالی می‌کنم. ده دقیقه قبل از بازگشت بر روی تشک، مانند فنر بالا و پایین می‌پرم، فشارم بالا می‌رود و قلبم سریع‌تر می‌زند، در این لحظه می‌توانم مبارزه را شروع کنم.» کاترین فلوری خبر نداشت که خودش یک روان شناس است.

فنون آرام گردانی (یا تمدد اعصاب)

تلقین به خود: این روش در میان ورزشکاران سطح بالا متداول شده است. ورزشکار می‌کوشد اضطراب و اندوه و اشتغال‌های فکری را کنار بگذارد و تمام افکارش را در جسمش تمرکز دهد تا در اثر آرامش روحی که به او دست می‌دهد تن خود را کاملاً آزاد سازد. همه چیز باید در جهت متقاعد کردن خود به این آرامش و تکرار طوطی‌وار «من کاملاً آرام هستم . . . بله، بله من کاملاً آرام هستم» باشد. نخستین تمرین، تکرار مرتب این جمله است: «دست راست کاملاً سنگین است.» و اگر بتوانیم خود را متقاعد بسازیم، این مسأله کاملاً جدی می‌شود. با اندیشیدنِ بسیار جدی به : «دست راست بسیار گرم است» می‌توان حتی گرمای آن را احساس کرد. جمله‌ی تلقینی برای کنترل ضربان قلب این است: «قلب آهسته و نیرومند می‌‌تپد» . . . و بدین سان ضربان قلب کندتر می‌شود. این کار، تلقین به خود نام دارد و مهم آن است که آن را باور کنیم!
روش یاکوبسن: دو و باز دم عمیق. منقبض کردن عضلات اصلی بدن، یکی پس از دیگری، به آهستگی اما با شدت، و بعد، رها ساختن آن‌ها: پسِ گردن، دست‌ها، بازوها، پاها، باسن، پشت، سرین، و صورت. با استفاده از این شیوه، آرام شدن حتمی است.
هیپنوتیسم: آیا از شکست واهمه دارید؟ دچار فشارهای روانی یا دلهره‌های بدون دلیل همیشگی هستید (به ویژه به هنگام آغاز مسابقات)؟ در این صورت بهتر است به نزد متخصص هیپنوتیسم مراجعه کنید. هیپنوتیسم، حالت رخوتی است شبیه به خواب: «پلک‌ها سنگین می‌شوند. سنگین و سنگین‌تر . . .» سپس فردی که به خواب مصنوعی فرو رفته است، رام و مطیع، از اشاراتی که به او تلقین می‌شود فرمان برداری می‌کند. استفاده از این روش محدودیت‌هایی دارد: بعضی از افراد نمی‌توانند این حالت را تحمل کنند. کافی است به آن‌ها بگویند که پلک‌هایشان سنگین شده است تا در آن‌ها احساس مقاومت ناپذیری برای دویدن مانند خرگوش، بیدار شود! از دیگر معایب این روش، اعتیاد به آن است، یعنی دیگر ورزشکار نمی‌تواند از این جلسات کوتاهِ آرام گردانیِ اجباری چشم بپوشد. در نتیجه روان شناس تبدیل به مرشد می‌شود.
یوگا: در محیطی آرام، زیر نوری غیر مستقیم، ورزشکار از خود می‌پرسد: «کی هستم؟ به کجا می‌روم؟ در چه حالتی به سر می‌برم؟ و . . . » او سعی می‌کند تا با تمرین‌های آرام و با نرمش و با فعال‌تر کردن تنفس خود، تسلط بیش‌تری بر خود پیدا کند.

فنون تمرکز

نمرین‌های ذهنی یا دیداری: ورزشکار، فیلم خصوصی کوتاهی را در مغزش مجسم می‌کند. موضوع فیلم عبارت است از: مسابقه‌ی بعدی. روزی چند بار تا موعد مقرر این کار را تکرار می‌کند. او خود را ملزم می‌کند که در ذهن خود چگونگی برگزاری مسابقه‌ی آینده را ببیند. این روش بسیار مؤثر است به ویژه اگر در ضمن این تمرین‌ها استعدادهای واسطه شدن (مدیوم) را نیز در خود کشف کند. جک نیکلاوس، قهرمان سابق گلف، تعریف می‌کرد که هیچ گاه به توپ سفید کوچک، بدون مجسم کردن مسیر آرمانی و حرکت صحیح آن، ضربه نزده است.
تمرین شفاهی: اگر ورزشکاری را دیدید که با خود حرف می‌زند، نگران نشوید. این مربی او است که به تازگی تمرین جدیدی به او آموخته است. مربی از او خواسته است که با صدای بلند آن چه را به او آموخته است تکرار کند. به نظر می‌رسد که این شیوه برای یاد گیری بسیار مؤثر است.
توضیح تصویر: تمرکز فوق العاده و روحیه و اعصاب فولادین، برای ورزشکار رکورد جدید به ارمغان می‌آورد.

روحیه‌ی قهرمان شدن

آیا خود را از خمیره‌ی قهرمانان بزرگ می‌پندارید؟ در آن صورت، چهره‌ی خود را در تصویر روان شناختی که با زیبایی تمام توسط بروناروسی طراحی شد شناسایی خواهید کرد: شما نیازی به موافقت و به اصطلاح صحه گذاشتن دیگران ندارید؛ در زمان حال زندگی می‌کنید و تمرکزتان بر روی کاری است که در حال انجام دادن آن هستید؛ به خود اطمینان و به موفقیت ایمان دارید؛ از قدرت تحلیل روی دادها برخوردار هستید؛ چنان چه مسأله‌ی پیش بینی نشده‌ای پیش آمد کند قادر به واکنش سریع در برابر آن هستید؛ از رقابت و مسابقه خوشتان می‌آید؛ به موفقیت علاقه‌مند هستید، اما پوست خرس را پیش از کشتن خرس نمی‌فروشید؛ و بالاخره از موفقیت‌ها و شکست‌های خود می‌توانید درس بگیرید و تجربه بیاندوزید. اگر این چهره بسیار شبیه به شما است و افزون بر آن، جوان و نیرومند هم هستید، پس هر چه زودتر در نزدیک‌ترین باشگاه ورزشی ثبت نام کنید.