نویسنده: استاد علی کورانی




 

فرود آمدن حضرت روح الله، عیسی مسیح (علیه السلام) از آسمان، در آخرالزمان، مورد اتّفاق تمام مسلمانان است. بیشتر مفسّران این آیه را که می فرماید: «هیچ یک از اهل کتاب (تورات و انجیل) نیست مگر آنکه پیش از مرگ، به او (عیسی) ایمان آورد و او نیز روز قیامت به آن گواه باشد.» (1) به همین معنا تفسیر کرده اند. مؤلف کتاب «مجمع البیان» این تفسیر را از ابن عباس و دیگران نقل نموده و می گوید:
طبری نیز این تفسیر را پذیرفته است. علامه مجلسی این تفسیر را از امام باقر (علیه السلام) روایت کرده است که فرمودند:
«پیش از قیامت، (عیسی) به دنیا فرود آید و هیچ یک از ملت های یهود و مسیح نماند؛ مگر آنکه قبل از مرگ به او ایمان آورد و آن حضرت پشت سر مهدی (علیه السلام) نماز گزارد.» (2)
روایات فرود آمدن مسیح (علیه السلام) در منابع شیعه و سنّی فراوان است، از جمله این روایتِ مشهور از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمودند:
«چگونه خواهید بود آنگاه که عیسی بن مریم در میان شما فرود ‌آید و پیشوای شما از خود شما باشد.» (3)
این روایت را جمعی از علمای اهل سنت، از جمله بخاری و دیگران درباره فرود آمدن عیسی آورده اند. (4)
ابن حماد حدود سی روایت را تحت عنوان فرود عیسی بن مریم (علیه السلام) و روش او و تحت عنوان مدت حیات مسیح بعد از فرود آورده است، از جمله روایتی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است:
«سوگند به آنکه جانم به دست اوست، به یقین عیسی بن مریم (علیه السلام) به عنوان داوری عادل و پیشوای دادگر در میان شما فرود آید. او صلیب را بشکند، خوک را بکشد و مالیات را بردارد، اموال مردم به قدری زیاد شود که دیگر کسی مالی قبول نکند.» (5)
و در همین مأخذ آمده است:
«پیامبران به دلایلی با یکدیگر برادرند. آیینشان یکی و مادرانشان مختلف است. نزدیک ترینشان به من عیسی بن مریم است؛ زیرا بین من و او پیامبری نیست. او در میان شما فرود خواهد آمد، پس او را بشناسید، مردی چهارشانه و سرخ و سفید گونه است، خوک را می کشد، صلیب را می شکند، مالیات را برمی دارد و به جز اسلام آیینی را قبول نمی کند. دعوت او فقط در راستای پروردگار جهانیان است.»
در شماری از روایت های ابن حماد به اماکن متعددی به عنوان محلّ فرود عیسی (علیه السلام) اشاره شده است، از جمله «قدس شریف»، پل سفید بر دروازه «دمشق»، کنار مناره ای در محل دروازه شرقی دمشق و «دروازه لُدّ» (6) در «فلسطین».
بر اساس این روایات ابن حماد، مسیح پشت سر امام مهدی (علیه السلام) نماز می گزارد و هر سال به حجّ خانه خدا مشرف می شود. مسلمانان به همراه او به نبرد با یهود، روم و دجّال می پردازند. آن بزرگوار پس از چهل سال زندگی رحلت می کند و مسلمانان پیکر او را به خاک می سپارند.
در روایتی از اهل بیت (علیهم السلام) آمده است که امام زمان (علیه السلام) مراسم دفن او را به طور آشکار و در برابر دیدگان مردم برگزار می کند تا دیگر مسیحیان حرف های گذشته را درباره او بر زبان نیاورند و پیکر او را با پارچه ای که دستباف مادرش حضرت مریم (سلام الله علیها) است، کفن نموده، در قبر مریم (سلام الله علیها) در «قدس» به خاک می سپارند.
با توجه به آیه «قرآن» که:
«هیچ کس نیست؛ مگر اینکه به او ایمان آورد.»
می توان گفت همه ملل مسیحی و یهودی پس از نزول مسیح به او ایمان می آورند. شاید فلسفه عروج او به آسمان و طولانی شدن عمرش برای ایفای نقش بزرگی است که در مرحله حساس و تاریخی ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر عهده می گیرد تا مسیحیان عالم که احتمالاً بزرگ ترین قدرت جهانی و جدّی ترین مانع برپایی حکومت و تمدن الهی حضرت مهدی (علیه السلام) اند، از سر راه برداشته شوند.
از این رو، طبیعی است که با ظهور مسیح (علیه السلام)، جهان مسیحیّت خرسندی عمیق خود را با برپایی تظاهرات گسترده مردمی ابراز نماید و فرود عیسی (علیه السلام) را برای خود در برابر ظهور مهدی (علیه السلام) برای مسلمانان، موهبتی الهی پندارند و طبیعی است که حضرت مسیح (علیه السلام) از کشورهای مختلف آنان دیدار کند و خداوند نشانه ها و معجزه هایی را به دست او آشکار سازد و جهت هدایت تدریجی مسیحیان به اسلام در درازمدت اقدام نماید. در نتیجه، نخستین نتایج سیاسی فرود مسیح (علیه السلام) کاهش دشمنی حکومت های غربی نسبت به اسلام و مسلمانان و به گفته روایات، انعقاد پیمان صلح و آتش بس بین آنها و حضرت مهدی (علیه السلام) خواهد بود.
ممکن است نماز گزاردن مسیح، پشت سر امام مهدی (علیه السلام) پس از نقض قرارداد صلح توسط غربی ها و اقدام آنان به جنگ با لشکری انبوه در منطقه باشد و در پی آن، مسیح (علیه السلام) موضع صریح خود را در طرفداری از مسلمانان اعلام و پشت سر حضرت مهدی (علیه السلام) نماز گزارد.
اما شکستن صلیب و کشتن خوک، بعید نیست که پس از جنگ غربی ها در منطقه و شکست آنها به دست مهدی (علیه السلام) باشد. این نکته نیز قابل توجه است که امواج خروشان حمایت های مردمی از مسیح (علیه السلام) تأثیر شگرفی بر حکومت های غرب، قبل از نبرد بزرگ آنها با حضرت مهدی (علیه السلام) خواهد داشت.
اما ماجرای ظاهر شدن دجّال، با توجه به روایات، به احتمال قوی مدتی، نه چندان کوتاه، پس از برپایی حکومت جهانی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و رفاه عمومی ملت های جهان و پیشرفت حیرت انگیز علوم به وقوع خواهد پیوست.
خروج دجّال جنبشی بر اساس لاابالی گری و نشئت گرفته از توطئه یهود و همانند جریان هیپی گری غربی است که ناشی از عیش و نوش و خوش گذرانی است؛ البته جنبش دجّال یک چشم بسیار پیشرفته و دارای ابعاد عقیدتی و سیاسی گسترده ای است که تمامی ابزارهای علمی روز را در تبلیغات و ترفندهایش به کار می گیرد و یهودیان که در پشت این حرکت قرار دارند، از او پیروی کرده، با فریب دختران و پسران جوان آنان را در راستای اهداف خود قرار می دهند و می توان گفت که فتنه و آشوب دجّال بر مسلمانان فتنه ای سخت و ناگوار خواهد بود.
درباره روایاتی که می گویند: مسیح (علیه السلام) دجّال را می کشد، باید دقت و بررسی به عمل آورد؛ زیرا این عقیده مسیحیان است که در «انجیل» آنان آمده؛ در حالی که فرمانروای حکومت جهانی، بنابر نظر تمام مسلمانان، حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و مسیح (علیه السلام) نقش یاور و پشتیبان او را بر عهده خواهد گرفت. در روایات اهل بیت (علیه السلام) آمده است که مسلمانان به رهبری حضرت مهدی (علیه السلام)، دجّال را به هلاکت می رسانند.

1- پیمان صلح بین امام (علیه السلام) و غربی ها

از روایات فراوانی که مربوط به این پیمان است، می توان پی برد که محتوای اصلی پیمان، برقراری صلح، عدم تجاوز و هم زیستی مسالمت آمیز است. به نظر می رسد هدف امام (علیه السلام)، ایجاد بستری مناسب برای فعالیت های خود و برنامه های حضرت مسیح (علیه السلام) است تا او بتواند به شکل طبیعی،‌ در هدایت ملل غربی گام بردارد، تحوّلی در عقاید و سیاست های آنان به وجود آورد و انحرافات حکومت ها و تمدن های غرب را برملا سازد. از روایات مربوط به این قرارداد می توان فهمید،‌ بین این صلح و صلح حدیبیّه که پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) با قریش منعقد کرد، شباهت زیادی وجود دارد. در صلح حدیبیّه، متارکه جنگ به مدت ده سال مورد توافق طرفین قرار گرفت و خداوند آن را فتح المبین نامید؛ اما زمامداران ستمگر قریش این عهد و پیمان را یک جانبه شکستند و از نیّات خود پرده برداشتند و همین عمل آنها، انگیزه روی آوردن مردم به اسلام و مجوّزی برای سرکوبی مشرکان گردید. در این صلح نیز غربی ها دست به پیمان شکنی می زنند و از خصلت طغیان و تجاوز خود پرده برمی دارند. به گفته روایات، با یک میلیون سرباز، منطقه را به جنگ و آشوب کشانده، پیکار بزرگی به وجود می آورند که از نبرد آزادی «قدس» نیز بزرگ تر خواهد بود. از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمودند:
«بین شما و روم چهار پیمان صلح برقرار گردد که چهارمین آنها به دست مردی از خاندان هرقل است و سال ها (یا دو سال) ‌به طول انجامد. مردی از قبیله عبدالقیس به نام سؤدد بن غیلان». پرسید: در آن روز پیشوای مردم چه کسی خواهد بود؟ فرمودند: «مهدی از فرزندانم.» (7)
از حذیفه بن یمان نقل شده که گفت:
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «بین شما و بنی اصفر (رومی ها یا اروپایی ها) صلحی برقرار شود؛ ولی آنها در مدت بارداری زن (یعنی 9 ماه) به شما خیانت کنند و با هشتاد لشکر از راه زمین و دریا حمله ور شوند. هر لشکر شامل دوازده هزار سرباز است. آنها بین یافا و عکّا فرود آیند. فرمانروای آنها کشتی هایشان را به آتش کشد و به یاران خود گوید: از سرزمینتان دفاع کنید. آنگاه جنگ و کشتار از دو طرف آغاز شود. سپاهیان به کمک یکدیگر بشتابند. حتی کسانی که در حضر موت یمن هستند به یاری شما آیند. در آن هنگام خداوند با نیزه، شمشیر و تیر خود، بر آنها هجوم آورد و به سبب آن بزرگ ترین کشتار در میانشان واقع گردد.» (8)
معنای جمله: «خداوند با نیزه... به آنها هجوم آورد» این است که خداوند مسلمانان را به کمک فرشتگان و امداد غیبی علیه دشمنان یاری فرماید.
در صفحه 142 کتاب ابن حماد آمده است:
رومی ها بین صور تا عکّا لنگر اندازند، آن هنگام است که فتنه ها آغاز شود.
همچنین در صفحه 115 آن آمده است:
خداوند دو کشتار میان مسیحیان مقدّر نموده که یکی واقع شده و دیگری باقی مانده است.
و نیز آمده است:
آنگاه خداوند، باد و پرندگان را بر ما مسلط کند. پرندگان بال های خود را به صورت آنها بکوبند تا چشمانشان از حدقه درآید. زمین آنها را در خود فرو برد. پس از آن دچار صاعقه و زمین لرزه شده، زمین زیر پایشان گود شود. خداوند صبر کنندگان را یاری کند و آنان را پاداش نیک دهد، همچنان که یاران محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را پاداش نیک بخشید و دل ها و سینه هایشان را مالامال از شجاعت و جرئت گرداند. (9)
چنین به نظر می رسد که هدف غربی ها از پیاده کردن نیرو بین «یافا» و «عکّا» یا بین «صور» و عکّا، چنانچه در این دو روایت آمد، باز گرداندن مجدد «فلسطین» به یهودیان از یک سو و تعیین «قدس» به عنوان هدف نظامی جهت توجیه هجوم آنها از سوی دیگر است.
در روایت بعدی می خوانیم که آنان نیروهای خود را در طول سواحل از «عریش» در «مصر» تا «انطاکیه» در «ترکیه» پیاده می کنند. از حذیفة بن یمان نقل شده که گفت:
پیامبر خدا را پیروزی و فتحی نصیب شود که همانند آن از زمان بعثت وی رخ نداده است. عرض کردیم: ای رسول خدا این فتح و پیروزی بر شما مبارک باد، آیا جنگ پایان می یابد؟ فرمودند: هرگز، هرگز، سوگند به کسی که جانم به دست اوست، ای حذیفه، پیش از آن، شش حادثه واقع شود... حضرت آخرین آنها را فتنه روم یاد کرد که آ‌نها به مسلمانان خیانت کرده و با هشتاد لشکر در فاصله بین انطاکیه تا عریش فرود آیند. (10)
در روایات مربوط به فرود عیسی (علیه السلام) آمده است که جنگ در آن زمان پایان خواهد یافت و تأیید این مطلب، جنگ های امروز مسلمانان با رومیان (غربی ها) است که پایان نیافته و نخواهد یافت تا حضرت از پس پرده غیبت خارج شده، مسیح (علیه السلام) از آسمان فرود آید و خداوند ما را بر آنها در مرحله طغیان جهانی شان پیروز گرداند. در روایت آمده است که:
در فلسطین دو درگیری با رومیان اتفاق افتد که یکی از آنها «گل چین» ‌و دیگری «درو» نامیده شود. (11)
یعنی جنگ دوم، نابودکننده تر از جنگ اول خواهد بود.
روایت بعدی به این معنا اشاره می کند که نبرد مهدی (علیه السلام) با غربی ها جنگی نابرابر است و البته به ظاهر موازنه قدرت به نفع آنهاست. از این رو، برخی بُزدلان عرب به آنها می پیوندند و بقیه بی طرف می مانند. ابن حماد به نقل از صفوان در تفسیر این آیه که فرموده است:
«شما به زودی به سوی قومی بسیار قدرتمند فراخوانده شوید» می گوید: منظور رومیانند در روز نبرد بزرگ». سپس می افزاید: «خداوند عرب ها را در آغاز اسلام به جنگ با کفّار دعوت نمود»، آنها گفتند: «مال، زن و فرزندان، ما را سرگرم و مشغول داشته است». خداوند فرمودند: «شما به زودی به سوی قومی بسیار نیرومند فراخوانده شوید»، آنها بار دیگر در جنگ با روم همان گویند که در آغاز اسلام گفتند ما آنکه تهدید آخر آیه درباره آنها تحقق یابد که «خداوند شما را به عذابی دردناک کیفر دهد.» (12)
صفوان می گوید:
استادان ما چنین نقل کرده اند که در آن روز گروهی از عرب ها از دین برگشته، مرتد شوند و برخی دیگر دچار تردید شده، از نصرت و یاری اسلام روی گردان شوند.
از دین برگشتگان آنانند که از رومیان حمایت می کنند و روی گردانان از یاری اسلام، همان افراد بی طرفند و به دست حضرت، بعد از پیروزی بر رومیان، به عذابی دردناک گرفتار شوند. روایتی از ابن حماد نقل شده که، اجر شهیدان این جنگ را معادل پاداش شهدای بدر در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می داند:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «برترین شهیدان در زیر آسمان از آغاز خلقت عبارتند از: هابیل که به دست قابیل ملعون، مظلومانه کشته شد، پس از او پیامبرانی که به دست امّت های خود شهید شدند؛ در حالی که برای هدایت آنها مبعوث شده بودند و سخنشان این بود که پروردگار ما خداست و مردم را به سوی او دعوت می کردند، سپس مؤمن آل فرعون و‌ آنگاه صاحب یاسین و بعد حمزه، پسر عبدالمطلب و بعد کشتگان جنگ بدر و بعد کشتگان جنگ احد، آنگاه کشتگان حدیبیّه و پس از آن کشته های جنگ احزاب و سپس کشتگان حُنین و پس از آن کسانی که بعد از من به دست خوارج طغیانگر و نابکار کشته شوند، بعد از اینها مجاهدان راه خدا... تا آنکه کارزار بزرگ روم اتفاق افتد که کشتگان آن همچون شهدای بدر خواهند بود.» (13)
شاید عبارت کشتگان حدیبیّه که در روایت وارد شده، اشتباه یا اضافه باشد؛ زیرا منابع تاریخی وقوع جنگ یا کشته ای را در حدیبیه درج نکرده اند.
ولی در منابع شیعه به نقل از اهل بیت (علیه السلام) آمده است که:
«برترین شهیدان در پیشگاه خدا، یاران سالار شهیدان، امام حسین (علیه السلام) و شهیدانی هستند که در رکاب امام مهدی (علیه السلام) به قتل می رسند.»
درباره زمان هجوم اروپاییان به سرزمین های اسلامی، باید گفت که بر اساس روایات، مدت پیمان صلحی که با غربیان منعقد می گردد، هفت سال است؛ اما آنان بعد از گذشت دو سال و به نقل برخی روایات سه سال، خیانت نموده، پیمان شکنی می کنند؛ چنان که در روایت ابن حماد به نقل از ارطات آمده است:
«پس از کشته شدن سفیانی و به غنیمت در آمدن اموال قبیله کلب، صلحی بین مهدی و فرمانروای طغیانگر روم برقرار شود،‌ به گونه ای که بازرگانان شما و آنها به کشورهای یکدیگر رفت و آمد کنند. آنها سه سال به ساختن کشتی های خود پردازند (نیروی دریایی خود را مجهز سازند) تا آنکه کشتی های رومیان در سواحل صور تا عکّا لنگر اندازند و آنجا صحنه کارزار گردد.» (14)
اما در روایتی که قبلاً گذشت، خیانت و نقض پیمان آنها را پس از مدت بارداری زن یعنی بعد از نُه ماه بازگو کرد. و الله العلم.

2- گرایش غربی ها به اسلام

شکست فاحش غربی ها به دست حضرت مهدی (علیه السلام) در «فلسطین» و «شام»، تأثیر فراوانی بر ملل و آینده آن خواهد گذاشت و بی تردید نفوذ کلام، در دنیای غرب، متعلق به مسیح (علیه السلام)، مهدی (علیه السلام) و موج افکار مردم «اروپا» که پشتیبان آن دو بزرگوارند، خواهد بود. موجی که عهده دار براندازی حکومت های کفر پیشه و برپایی حکومت هایی است که با دولت حضرت مهدی (علیه السلام) رهسپار غرب می شود و به اتفاق یارانش، شهر بزرگ «روم» یا شهرهای روم را فتح می کند. برخی از این روایات می گویند:
او به همراه یارانش با گفتن تکبیر آنها را فتح می نمایند. در روایتی چنین آمده است: «او قسطنطنیه، روم و سرزمین چین را می گشاید.» (15)
همچنین آمده است:
«او رهسپار سرزمین روم شود و به اتفاق یارانش شهر بزرگ روم را آزاد کند» (16) و اینکه: «شهری که مهدی (علیه السلام) در روم فتح می کند، مرکز و کانون سرزمین روم است.» (17)
از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمودند:
«آنگاه رومیان به دست حضرت اسلام آورند و امام (علیه السلام) برای آنان مسجدی بنا کند و مردی از یارانش را جانشین و نماینده خود قرار دهد و بازگردد.» (18)
از عکرمه و سعید بن جبیر در تفسیر این گفته خداوند که:
«لهم فی الدّنیا خزیٌ؛ برای آنان در دنیا خفّت و خواری است».
نقل شده که گفت: «مراد شهری در روم است که آزاد گردد.» (19)
و در روایتی دیگر آمده است:
«شهر رومی را با تکبیر هفتاد هزار تن از مسلمانان آزاد سازد.» (20)

پی نوشت ها :

1. سوره نساء (4)، آیه 159.
2. بحارالانوار، ج 14، ص 530.
3. همان، ج 52، ص 283.
4. صحیح بخاری، ج 2، ص 256.
5. نسخه خطی الفتن ابن حماد، صص 159-162، به نقل از: صحاح اهل سنت. همین روایت در کتاب بحارالانوار نیز آمده است.
6. «لُدّ» روستایی در نزدیکی «بیت المقدس»، در سرزمین «فلسطین» است. دروازه لدّ که با نام «باب لدّ» نیز شناخته می شود، در برخی روایات و احادیث، محلّ فرود آمدن حضرت عیسی (علیه السلام) معرفی شده است، ‌اما علت عمده شهرتش بدین جهت است که با توجه به احادیث، محلّ به هلاکت رسیدن دجّال می باشد. در شماری از روایت های ابن حماد آمده است که محلّ فرود آمدن عیسی (علیه السلام) در «قدس» خواهد بود و در برخی دیگر آمده که در محلّ پل سفید بر دروازه «دمشق» و در بعضی دیگر، نیز ذکر شده است که در کنار مناره ای در محلّ «دروازه شرقی دمشق»، خواهد بود؛ اما نظر مشهور این است که آن حضرت نخست در قدس فرود می آید و سپس رهسپار «شام» و دیگر نقاط می شود. در زمینه فرود آمدن حضرت عیسی (علیه السلام) احتمال قوی این است که با توجه به گفتار خداوند متعال در «قرآن کریم»: «هیچ کس از اهل کتاب نیست، مگر اینکه به او ایمان می آورد.» می توان گفت همه ملل مسیحی و یهودی به او ایمان می آورند. فلسفه عروج او به آسمان و طولانی شدن عمر آن حضرت این است که خداوند او را برای ایفای نقش بزرگ وی در مرحله حسّاس تاریخی که امام مهدی (علیه السلام) ظهور می کند و مسیحیان، بزرگ ترین قدرت جهانی را تشکیل می دهند، ذخیره نموده است. در روایات آمده است که حضرت مسیح (علیه السلام)، دجّال را در «دروازه لدّ» می کشد. هرچند برخی احادیث گویای این مطلبند که حضرت مهدی (علیه السلام)، خود، این کار را انجام می دهد. به طور مثال: در حدیث نوروز از معلی بن خنیس از حضرت صادق (علیه السلام) فرمودند:
«نوروز آن روزی است که قائم ما در آن روز ظاهر می شود و خداوند او را بر دجّال ظفر خواهد داد، پس او را در کناسه کوفه به دار آویزد.»
با این حال، این حدیث چون در کتب قدیمی نیامده است، چندان اعتباری ندارد و حدیثی که بیانگر این است که دجّال به دست حضرت عیسی (علیه السلام) به هلاکت می رسد، ‌قوی تر است.
توضیح درباره شخصیت دجّال و اینکه آیا او نمادین است یا مصداق خارجی دارد و نیز ویژگی های ظاهری او در این مقاله نمی گنجد، اما آنچه مسلم است، اینکه دجّال در آخرالزّمان ظهور می کند و ابزارهای پیچیده ای برای مقابله با حقیقت اسلام دارد.
درباره دجّال از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است:
چون دجّال خروج کند، طوفانی چون قوم عاد و بانگی چون بانگ قوم صالح و مسخی چون مسخ اصحاب رس واقع شود. وی از مشرق، از دهکده ای به نام «دارس» خروج می کند، بر مرکبی نابینا و سُم شکسته سوار می شود که تا سینه اش در آب فرو می رود، به هر شهری وارد شود، جز چهار شهر: مکه، مدینه، قدس و طرسوس. آنگاه حضرت عیسی (علیه السلام) نازل می شود و دجّال به دست او کشته می شود، با وسیله ای که با خود موقع نزول می آورد. دجّال چهل روز در زمین می گردد که یک روز آن چون یک سال و یک روزش چون یک ماه و دیگر روزهایش چون روزهای معمولی است. حضرت عیسی (علیه السلام) او را درباره لدّ می کشد.
7. بحارالانوار، ج 5، ص 80.
8. نسخه خطی الفتن ابن حماد، ص 141.
9. همان، ص 124.
10. همان، ص 118.
11. همان، ص 136.
12. همان، ص 12.
13. همان، ص 131.
14. همان، ص 142.
15. بشارة الاسلام، ص 258، به نقل از غیبت طوسی.
16. الزام النّاصب، ج 2، ص 225.
17. ملاحم و فتن، ص 64.
18. بشاره الاسلام، ص 251، به نقل از بحارالانوار.
19. نسخه خطی ابن حماد، ص 136.
20. بشارة الاسلام، ص 297، به نقل از فتوحات مکّیه ابن عربی.

منبع مقاله :
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه ی شریف ظهور، ج 1، تهران: موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، دوم