تقارن فرهنگی در آسیا
در هند و یونان، کرانه های جهان متمدن کهن، تمدن های نوخاسته، بعضی پدیده ها از تمدن های پیشین سند و مینوسی و بعضی پدیده ها از مهاجمان نیمه متمدن که بر پیشینیان ایشان تاخته بودند و نیز بعضی پدیده های از برخورد با
نویسنده: ویلیام هاردی مک نیل
مترجم: مسعود رجب نیا
مترجم: مسعود رجب نیا
سده های پس از تاخت و تازهای نیمه متمدنان عصر مفرغ گواه پیدایش سه تمدن نو در اوراسیا شد.
در هند و یونان، کرانه های جهان متمدن کهن، تمدن های نوخاسته، بعضی پدیده ها از تمدن های پیشین سند و مینوسی و بعضی پدیده ها از مهاجمان نیمه متمدن که بر پیشینیان ایشان تاخته بودند و نیز بعضی پدیده های از برخورد با فرهنگ کهن خاورمیانه به ارث بردند. با این همه، ریشه های پراکنده و عناصر جداگانه ای که تشکیل تمدن های هند و یونان را دادند، از اصالت ژرف جلوگیری نکردند، بلکه آن را تشویق کردند. اندک اندک با پیشرفت یکنواختی تمدن خاورمیانه، در دو سوی این سرزمین ها، یعنی هند و یونان، شیوه های گوناگونی روی نمود. ضمناً یک تمدن نو هم در منتهای شرق اوراسیا پدیدار شد. چین از هند یا یونان دور افتاده تر بود؛ اما با وجود دورافتادگی و پراکندگی، از اواسط هزاره ی دوم پ م، در فرایندهای اجتماعی اوراسیا مدخلیت یافت.
تاخت و تازها ی نیمه متمدنان در سده ی هیجدهم پ م و سده های بعدی در هر کدام از این تمدن های نوخاسته اثر گذاشتند و آن ها را بیدار کردند و به راه انداختند. این هر سه تمدن با برخورد میان مهاجمان گردونه ران با کشاورزان بومی پدیدار شدند. پس جای شگفتی نیست که می بینیم در سده ی ششم پ م بسیاری از صفات برجسته ی این تمدن ها همزمان پدیدار شده است و در آن بودا و کنفوسیوس ظهور کردند و نیز در یونان فیلسوفان خرد گرا، تا 500 پ م اساس عمده ی نظام اجتماعی در هند و یونان با پیدایش نظام کاستی در هند (محتملاً) و دولت- شهر یونان (یقیناً) رو به پیشرفت گذاشت. شاید در چین به سبب دور افتادگی نسبی، نهادهای اجتماعی دیرتر پدید آمدند و پایه های خانواده و دستگاه دیوانی تمدن شکوفای چینی با سر کارآمدن دودمان ها (220 پ م) به رشد و ثمر رسید.
بی گمان با بارو شدن و گسترش تمدن در هند و یونان و چین، دگرگونی های کلی بسیاری در جهان رخ داد. با این همه تا 500 پ م، جهت اساسی گسترش بیشتر در هند و یونان بود و چین اندکی از نظر صفات و گرایش تمدن خویش از آن ها عقب مانده تر می نمود.
وضع چین متفاوت بود، منتها اندکی. بخش های پهناوری از بیابان ها، کوه ها و استپ ها مانع شگرفی بودند برای ارتباط میان دره ی رود زرد و خاورمیانه. ارتباط مرتب و مستقیم از یک سو به سوی دیگر آسیا، تنها در سده ی نخستین پ م آغاز شد که امپراتوری های نیرومند چین و ایران جاده ی ابریشم را از راه واحه های آسیای میانه گشودند. دریا که راه نسبتاً آسانی برای ارتباط میان خاور میانه با یونان و هند به دست می داد، گویا برای اتصال چین و هند و خاورمیانه تا پیش از نخستین سده ی میلادی مطلوب واقع نشده بود. بنابراین، چون تمدن چین در جریان تشکیل و در مرحله ای بسیار حساس بود، تنها آن عوامل قابل انتقال توسط نیمه متمدنان درشت و جنگ آور از غرب به شرق آسیا می توانست بگذرد. جنگ افزارهای مفرغی و گردونه های اسبی چنان عواملی بودند که می گذشتند؛ ولی پدیده های باریک تر و ظریف تر مانند نگارش الفبا، نتوانست از سد قبیله های نمیه متمدن و موانع جغرافیایی بگذرد. به هنگامی که این مانع ها از سر راه برداشته شدند، یعنی سده ی دوم پ م، که امکان آن وجود داشت تا چینیان نگارش الفبا را بیاموزند، زبان ایشان و سنت های دانش و آموزش در آنان چنان ژرف رسوخ کرده و پا گرفته بود که دیگر امکان دگرگونی پندار نگاری در الفبا میسر نبود.
پس، تمدن چینیان از آغاز از شیوه ای تمدنی خاورمیانه تأثیراتی بسیار کمتر از هند و یونان پذیرفته بود. از نظری، توسعه ی فرهنگی اوراسیا پس از 1500 پ م، از دو سو بود و نه چهار سو. تمدن های خاورمیانه و هند و یونان دارای پیوستگی یگانه و پهناور جغرافیایی با بخش های انتقالی میان این سه منطقه ی عمده بودند، در صورتی که تمدن چین از خاورمیانه بدور افتاده بود. با این همه، نظر به رویدادها و تاریخ بعدی چنین مقتضی می نماید که با توجه به تمایز ان ها از هم، نظری به شیوه ی زندگی پدید امده در هند و یونان در حدود 500 پ م بیندازیم؛ گرچه از لحاظ تمدن، این دو به سبب بزرگی و شگرفی اهمیت تاریخی با پدیده ی همانند خویش در خاورمیانه و شاخه ی دور چین پیوسته و برابرند.
در این جا، شاهد تپیدن نبض تاریخ به شدیدترین وجه هستیم. در عصر تمدن دره رودها، بین النهرین انگیزه ای شد برای پیشروی تمدن های مصر و سند تا ان که بدان درجه از کمال رسیدند که وام گیری از بیرون برای آنان ممتنع شد. سپس، یک دوران هزار ساله ی توازن، تقریباً از 2700 تا 1700 پ م، روی نمود که در آن تمدن بین النهرین و مصر و سند بر حسب فرآیندهای داخلی خویش گسترش جداگانه یافتند. این توازن جهانی آهسته در سده های پایان هزاره ی سوم و هزاره ی دوم پ م به سبب پیدایش رو به تعادل گذاشت. ولی، تباهی قطعی تمدن های کهن دره رود ها تنها پس از 1700 پ م فرا رسید، زمانی که نیمه متمدنان از استپ ها، مجهز به آخرین انواع جنگ افزارها با بازپسین اصول فنی به کانون های تمدن سرازیر شدند.
تمدنی جهانی در خاورمیانه اندک اندک از آشفتگی و تباهی ناشی از تاخت و تازهای نیمه وحشیان پدیدار شد. در همین سده ها در بخش کشاورزی، در مرزهای اوراسیا در شمال هند و یونان و شمال چین دیگر الگوهای تمدنی شکل می گرفت؛ و هم چنان که مصر باستان و فرهنگ سند از برخوردهای گه گاهی با بین النهرین وسیله ی تحرکی برجسته و نیرومند یافتند، همان گونه نیز در سال های 1700- 500 پ م تمدن ژرف ریشه دار و مؤثر خاورمیانه در بخش پهناوری از جهان، محرک نیرومندی شد در پیشروی تمدن هند، یونان و چین که گرایشی و تلاشی برای رسیدن بدان داشتند، اما تا 500 پ م، صفات مشخص هر یک از این تمدن ها پیرامونی جهان آشکار و ثابت شده بود. بنابراین در این هنگام، مانند هزاره ی سوم پ م، توازن سیاسی و فرهنگی مؤثر اما ناپایدار، در سراسر جهان پدیدار شد. حدود جغرافیایی بسیار پهناور و پر دامنه شد و نیز حدود آهنگ زمانی وقایع. زیرا، این بار توازن فرهنگها تا دو هزار سال دوام کرد؛ تا زمان گسترش اخیر اروپا و آشفتگی ناشی از آن.
منبع مقاله: هاردی مک نیل، ویلیام؛ (1388)، بیداری غرب، ترجمه ی مسعود رجب نیا، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول.
/م
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}