نویسنده: ویلیام هاردی مک نیل
مترجم: مسعود رجب نیا



 

توسعه ی اقتصادی اروپا گام به گام همراه نیرومندی سیاسی و گوناگونی آن روی نمود. با پیدایش پادشاهی های بزرگ و برتری یافتن نظامات و مقررات دولتی بر امور اصناف و شهرداری ها، وضع اقتصادی با آزادی بیشتری در سرزمینی پهناورتر به اجرا در می آمد. پس بازرگانان، معدن داران و کارخانه داران غالباً مجال گسترش فعالیت های خود را در پهنه ی جغرافیایی می یافتند بی آن که گرفتار رقابت خارجی شوند یا دچار تناقضات و نامه سازی قانون ها گردند. وانگهی، دل بستگی بیشتر حکومت های اروپایی به کارهای بازرگانی و سودهای مالی، و پیشگامی مستقیم بسیاری از دولت ها در برپایی کارخانه های جدید و پرورش مهارت های جدید در قلمرو خویش، گویا مایه ی تسریع پیشروی اقتصادی شده باشد. بی گمان، سیاست های اقتصادی حکومتی غالباً تحت تأثیر هدف های مالی و نظامی واقع می شدند و جنگ همواره از دید اقتصادی ویرانگر بود. با این همه در سده ی هفدم میلادی، سیاستمداران اروپایی سخت پای بند این اندیشه بودند که داد و ستد و صنعت شکوفا مایه ی رونق کشور می شود. کوشش های رسمی برای تشویق بازرگانی و صنایع همواره به نتیجه ی مطلوب نمی رسید، ولی مشی مخالف این شیوه که همانا ایجاد مانع بر سر راه بازرگانان باشد- که حکومت چین از آن پیروی می کرد- در اروپا امری شگفت انگیز می نمود.
حکومت های دیگر نقاط جهان متمدن، این چنین عوامل تشویقی را برای رونق زندگی شهریان به کار نمی گرفتند. شاید این امر ناشی می شد از فاصله ی اجتماعی بزرگ میان دسته های فرمانروا با بازرگانان، پیشه وران و صنعتکاران. این شکاف بزرگ میان طبقات در اروپا هم بود؛ ولی چنان غیر قابل عبور نبود که در دیگر بخش های جهان. شهریان اروپایی در پیشینه ی خویش سنتی از حکومت و خودگردانی داشتند و در گذشته در برابر همه ی گروه های دیگر قائم بالذات بودند؛ حتی شهریان اروپایی به هنگام گرفتاری در میان محدوده های بزرگ تر حکومت های ملی یا دودمانی، همچنان نفوذ پیشین خویش را نگاه داشتند. به راستی که در آن حکومت هایی که در سده هفدهم میلادی به بزرگ ترین کامیابی ها دست یافتند، طبقه ی متوسط گوشه ای استوار در دستگاه حکومتی برای خود دست و پا کرد و بر سیاست عالی حکومت ها نفوذی مستقیم یافت. پسران بازرگانان به خدمت حکومت شاهی درآمدند و به پایگاه های بلند رسیدند و چه بسا که اشراف به تهیدستی افتاده با بی تابی خواستار پیوند با دختران بانک داران دارنده ی جهیزیه ی کلان بودند. بدین گونه فاصله ی میان بازرگانان و اشراف پر شد و با این قوانین دیوانی نوین بسیاری از آزادی ها و حقوقی را که شهریان و اشراف بدان ها می بالیدند محدود ساخت، این هر دو گروه در وضع دگرگون شده ی حکومت پایگاهی استوار یافتند.
با آن که بیشتر حکومت ها سخت می کوشیدند تا جریان داد و ستد و به ویژه سکه را در انحصار گیرند، اقتصاد مبادلاتی اروپا هرگز به گونه ای مؤثر در میان بخش های سیاسی جداگانه ی رقیب چندان دچار محدودیت نشد. داد و ستد میان بخش های مختلف اروپا در سده های شانزدهم و هفدهم میلادی رونقی گرفت و با افزایش شگرف مبادلات با آن سوی دریاها نیز تقویت شد. نخست بازرگانی کالاهای اساسی با بخش های دوردست جهان که همچنان تجارتی تلقی می شد، با موادی سبک وزن و سنگین قیمت ادامه یافت. اما، حمل و نقل کالا در خشکی از شمال ایتالیا به بارگاه و انبارهای بازرگانی جنوب آلمان که از دیرباز از محورهای اصلی بازرگانی اروپا به شمار می آمد، خود سدی بود برای این گونه تجارت. در نتیجه، سودها در ایتالیا و جنوب آلمان گرد می آمدند. بدان سان که چون صرافی از حرفه های نیمه محترم شمرده شد.(1)؛ شرکت های بانکی بین المللی که در پیشرفت امور معدنی و دیگر فعالیت های بازرگانی اروپا مؤثر بودند، رو کردند به جای گزینی و باز کردن نمایندگی ها در شهرهای سر راه ایتالیا و آلمان مانند فلورانس، جنووا، ونیز، آوگسبورگ و اولم.
این الگوی بازرگانی و امور مالی در سده ی هفدهم میلادی، با جریان تجارتی که مرکزش هلند بود، هم تقویت شد و هم در درجه ی دوم اهمیت قرار گرفت. کالاهای حجیمی همچون غلات، انواع ماهی، الوار، فلزات، پشم های گوناگون، زغال سنگ و مانند آن ها که از راه دریا حمل می شد، پایگاهی برتر در داد و ستد این کشور شمالی یافت تا تجارت ادویه و سکه؛ با این همه این اقلام و دیگر کالاهای اساسی متعلق به تجارت کهن نیز هنوز در هلند و پیرامون آن در جریان داد و ستد بود.
حتی به روزگار قرون وسطی هم در کرانه های پر تضارس دریا و رودهای قابل کشتیرانی شمال غربی اروپا؛ کالاهای حجیم همواره در جریان راه های دور و دراز بود؛ ولی با این وجود، برتری مالی با کالاهای تجملی بود که در ایتالیا قرار داشت. اما در سده ی هفدهم میلادی، بازرگانی کالاهای حجیم و ارزان برشیوه ی پیشین کالاهای سبک وزن پربها برتری قطعی یافت و اقتصاد داد و ستدی اروپا بناباین، به راهی عامیانه و همگانی افتاد که با داد و ستدهای دیگر جاهای دنیا متفاوت بود. از سویی، این مطلب به مفهوم آن بود که در مقایسه با دیگر جاهای مجموعه ی تمدنی، شمار بیشتری از کل جمعیت به بازار داد و ستد با نقاط دوردست جهان راه یافتند. پیامد چنین شرکت گسترده ای در بازار، آن شد که دگرگونی در بهای کالاها در گروه بیشتری اثر روزمره می کرد و اروپاییان را بر آن می داشت تا حرفه های سنتی را گسترش دهند یا پشتیبانی کنند و نیز بعضی رشته های تازه به بازار عرضه دارند، پس، عقل معاش و حسابگری فوق العاده ای از این رو به اقتصاد اروپا راه جست. جابه جایی سرمایه ها و ابزار از رشته ای به رشته ی دیگر و تغییر جهت دادن مداوم سرمایه و کالا، ثروت های کلان به رشته های جالب توجه و مقرون به صرفه به کار گرفته شد؛ برای مثال، در داد و ستد با جزایر هند غربی. یدین گونه، اروپا با تجارتی گسترده تر و انبوه تر به میدان آمد که دیگر جامعه ها را یارای رقابت نبود. افزایش ثروت اروپا و قدرت آن بدین گونه رو به سرعت گذاشت.
کشاورزی نیز مایه ی گسترش و رونق اقتصاد بازرگانی شد. در بیشتر کانون های زندگی اروپا حسابگری و سود و زیان تعدیل در نوع محصول و نحوه ی برداشت آن شد؛ در بیشتر کانون های زندگی اروپا حسابگری و سود و زیان مایه ی تعدیل در نوع محصول و نحوه ی برداشت آن شد؛ حتی توازن در این که بهتر است به کار حشم داری (گوسفند داری) یا به کشت پرداخته شود. حتی اراضی و مال الاجاره گاهی مانند کالاهای بازرگانی به حساب سود و زیان عرضه می شد. در نتیجه، شاید نخستین بار در همه ی تاریخ متمدنان، اکثریت مطلقی از مردم جهان دیگر روزی خود را از راه زمین و کشاورزی به دست نمی آوردند و در عوض گرفتار نوسان ها و بالا و پایین رفتن های پیش بینی نشدنی بهای کالاهای بازار شدند که شمار اندکی توانگر و در برابر انبوهی تهیدست و همه نسبت به توانگر و تنگدست بودن در آینده بی اعتماد می شدند.
بهای کالاها به ویژه برای تنگدستان بسیار گران می نمود. با این وجود، افزایش وضع پیچیده ی اقتصاد بازاری اروپا که با حمل کالاهای حجیم با راه های ارزان آبی در جریان بود، سطح زندگی اروپاییان و قدرت خرید و ثروت آنان را تا حدی بالا برد که مردم جاهای دیگر بدان دسترسی نداشتند. پیشرفت فنی در زمینه های استخراج معدن، صنایع و باربری کلاً مایه ی دسترسی به پاداش های مالی شد. آن چنان که امید پیوسته برای سود بردن، گرایش همگان را برای حفظ امور سنتی و کهن سست کرد و بدین گونه با اشتغال عمومی در بازار و استعداد پذیرش نوآوری ها، اقتصاد بازرگانی اروپا اوج گرفت و شکوفایی و حسابگری آن بر سراسر جهان برتری یافت.
سرانجام با بالا رفتن سریع بهای کالاها که ناشی بود از سرازیر شدن بی سابقه ی زر و سیم از امریکا به اروپا، وضع اقتصاد سنتی و روابط دیرین اجتماعی بر هم خورد. چون قیمت ها درطی یک قرن دو، سه، و حتی چهار برابر شد، اجاره داران و دست مزد بگیران همراه با حکومت ها در درآمدها دچار کاستی شگرفی شدند و در برابر اهل داد و ستد سودهای کلان بردند. این «انقلاب قیمتها» خود می تواند توجیهی برای افزایش قدرت طبقه ی متوسط در امور سیاسی در شمال غربی اروپا باشد؛ گو این که جریان مخالفی که در اسپانیا روی نمود، نمودار آن است که تنها بالا رفتن قیمت ها عامل این پیامد نمی تواند باشد. وانگهی؛ انقلاب قیمتها دگرگونی واژگونه ای در نظم همه ی روابط اجتماعی سنتی پدیدار ساخت و فشاری سخت بر همه ی آرمان های سنتی طبقات مختلف وارد کرد. پریشانی و بی اعتمادی بر همگان چیره شد و دورانی از ناباوری پدیدار کرد که مایه ی روی نمودن تناقضات و ناسازگاری های شدید در میدان دین و سیاست در سده ی شانزدهم و آغاز سده ی هفدهم میلادی گشت.

پی نوشت ها :

1. سفسطه های زیرکانه در امور شرعی، رفته رفته نظر کلیسا را در نهی رباخواری که ناشی می شد از حرمت بر شمرده شده در عهد عتیق، نرم ساختند و با آن مساعد کردند. تنها پس از آن که اصول آیین مسیحی دیگر مخالفت سختی با حرفه ی صرافی که ملازم رباخواری است نمودار نساخت، این شغل پا گرفت.

منبع مقاله :
هاردی مک نیل، ویلیام؛ (1388)، بیداری غرب، ترجمه ی مسعود رجب نیا، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول.