نویسنده: آیت الله دکتر احمد بهشتی




 

هدف همه انبیا برداشتن غل ها و زنجیرهای عبودیّت و رقّیت و رفع اسباب و عوامل تبعیض و حق کشی بوده است. قرآن کریم، هدف بعثت انبیا را برپا کردن عدل و قسط دانسته و ویژگیِ برجسته پیامبر گرامی اسلام را، برداشتن بارها و غل و زنجیرها از پشت و دست و پای مردم ذکر کرده است. (1)
آن هایی که به نام حریت، به بندگی شیطان و هواهای نفسانی روی می آورند، از حریت و آزادی به معنای واقعی کلمه گریزانند.
حریت، عطیّه الهی است. نعمتی که خدا به انسان داده، نباید از انسان گرفته شود و نباید مورد سوء استفاده قرار گیرد.
این حکم، شامل تمام نعمت هاست؛ اعم از نعمت های مادی و معنوی. مال دنیا نعمت است. عاقلان از آن استفاده نیکو می برند و جاهلان از آن، سوء استفاده می کنند. مگر بندگان سیم و زر می توانند مدعی آزادی باشند؟ مگر بندگان شهوت، آزادند؟ مگر بندگان ملک و جاه و مقام، برده تمام عیار نیستند؟ مگر بندگان زن و فرزند و خویشاوند و قبیله و عشیره، می توانند ادعای آزادی داشته باشند؟ مگر در رژیم استبداد، ملت می تواند طعم آزادی را بچشد؟ مگر در هیاهوی تبلیغات سوء و شبهه تراشی ها و القائات وسوسه های شیطانی می توان رایحه آزادی را استشمام کرد؟ مگر بندگی، تنها دامن گیر برده هاست؟
امیر مؤمنان علی علیه السلام به فرزندش فرمود:
لا تکن عبدَ غیرک فقد جعلک الله حُرّاً. (2)
آزادی به معنای دقیق کلمه، تبیین شده است. اطاعت برخی از موالی یعنی بردگی.
چه آن مولا درونی باشد و چه بیرونی، و اطاعت برخی از موالی یعنی آزادی واقعی و آن، اطاعت از خداوند و پذیرش مولویت اوست. تنها مولایی که طوق همه رقّیت ها را از دست و پای انسان می گشاید و انسان را در آسمان پرطراوت آزادی به پرواز در می آورد، خداوند متعال است که قرآن کریم درباره اش می فرماید:
(نِعْمَ الْمَوْلَى وَ نِعْمَ النَّصِیرُ)؛ (3)
او نیکو مولا و نیکو یاوری است.
مولویت هایی که متفرّع از مولویت خداست، نیز به ارمغان آورنده آزادی واقعی است. مولویت پیامبر و أُولی الأمر که در قرآن کریم به دنبال مولویت خداوند آمده و اطاعت از آن ها نیز چون اطاعت از خداوند، واجب شده (4) از همین نمونه هاست.
اساس حکومت اسلامی نیز همین است. ولایت امر، قیمومیت صغار نیست، بلکه آزادی بخش انسان های کبیر و رشید است. در حقیقت، تن دادن به ولایت الهی، رشد عقلی و رشد ایمانی می خواهد. اگر مسلمانان صدر اسلام به رشد عقلی و ایمانی رسیده بودند، خلیفه واقعی پیامبر خدا صلی الله علیه و اله را خانه نشین نمی کردند. عثمان چنان حریت و آزادی و برابری مردم مسلمان را خدشه دار کرد که مردم بیدار شدند و به رشدی نسبی دست یافتند و عثمان را کشتند و علی علیه السلام را به خلافتی که حق مسلم او بود، رسانیدند.
مبارزه با بردگی و تشویق مردم به حریت، از اصول و ارکان دین است. پیامبر بزرگ اسلام، نگران بردگی و عبودیت مسلمانان بود و آینده تاریک آن ها را در عبودیت و بردگی می دید. او «در مقام اخبار به استیلای شجره ملعونه امویه و دولت خبیثه مروانیه می فرماید: إِذا بَلَغَ بنو العاصِ ثَلاثینَ اتَّخَذُوا دینَ اللهِ دُوَلاً وَ عبادَ اللهِ خَوَلاً؛ (5)
در این غیب گویی، هشدار داده است که هر گاه اولاد عاص به سی نفر برسند، دین خدا را ملعبه می کنند و بندگان خدا را بردگان خود می سازند. ترجمه متن کامل حدیث چنین است:
هر گاه اولاد عاص به سی تن برسند، مال خدا را دست به دست می گردانند و بندگان خدا را بردگان خود می سازند و دین خدا را تباه و زیر و زبر می کنند. (6)
نگرانی از عبودیت مردم و دور ماندن آن ها از کاروان حریت و آزادی در کلمات دُرر بار امیر مؤمنان علی علیه السلام هم متجلی است.
او در شرح محنت و ابتلای بنی اسرائیل به اسارت و عذاب فرعونیان می فرماید:
اتَّخَذَتهُم الفراعِنَةُ عبیداً؛ (7)
فرعونیان، بنی اسرائیل را بردگان خود ساخته بودند.
چنان که موسی نیز به فرعون فرمود:
(وَ تِلْکَ نِعَمةٌ تَمُنُّهَا عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرَائِیلَ)؛ (8)
فرعون بر موسی منت گذاشت که او را در کاخ خود بزرگ کرده و پرورش داده است. او در برابر دعوت موسی به یکتاپرستی و حریت چنین گفت:
(أَوَ لَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا وَلَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمَرِکَ سِنِینَ.) (9)
آیا تو را در دوران کودکی تربیت نکردیم و آیا سال هایی از عمر خود را در میان ما نگذرانیده ای؟
به همین جهت است که موسی به او می گوید: این چنین نعمتی است که بر من منت می گذاری و بنی اسرائیل را به زنجیر بردگی و عبودیت کشانیده ای؟
سرور مظلومان، حسین علیه السلام «تمکین از حکم دَعِیّ بنی امیّه را ذلّت عبودیتش می شمارد و در جواب ارجاس و ارذال اهل کوفه... چنین می فرماید:
«لا أُعْطِیَنَّکُم بِیَدی إِعطآءَ الذّلیلِ و لا إَقِرَّنَّکَم إِقرارِ العبید؛
هرگز دست ذلت به سوی مشا دراز نمی کنم و مانند بردگان، به حکومت تن نمی دهم». (10)
حضرتش «حرّ بن یزید ریاحی را بعد از خلع طوق رقّیت و خروج از ربقه عبودیت آل ابی سفیان و ادراک شرف حریت و فوز به غنا و شهادت در آن رکاب مبارک به منقبت علیای حرّیّتش ستود و به خلعت والای أَنتَ الحُرُّ... سرافرازش فرمود». (11)
هیچ عملی در پیش گاه خداوند، برتر از آزادی بخشی نیست و هیچ خیانتی زشت تر و نابخشودنی تر از سلب آزادی از مردم نیست.
ضرر و زیان سوء استفاده از آزادی کم تر از ضرر و زیان بردگی نیست. اولی هم، نوعی بردگی است. منتسکیو می گوید:
مزایا بزرگ آزادی باعث شده است که از آن، سوء استفاده کرده اند... از آزادی ثمرات زیادی به دست آورده و راه افراط را پیش گرفته اند. خواسته اند از آزادی حداکثر استفاده را بکنند، اما نتیجه این شده که دست سخاوتمند آزادی را که حامل این تحفه گران بها بوده، پس زده و به بندگی عدول کرده اند. غافل از این که بندگی از دادن هر چیزی امتناع دارد. در صورتی که آزادی همه چیز را به رایگان می دهد. (12)
آزادی مقدس است، ولی به همان اندازه که از آن، سوء استفاده شده، از قداست آن، کاسته شده است. آزادی این نیست که انسان هر کاری می خواهد بکند؛ بلکه در جامعه و حکومتی که قوانین حکمفرماست، آزادی معنای دیگری دارد. آزادی این است که انسان حق داشته باشد هر کاری که قانون اجازه می دهد، بکند و آن چه قانون منع کرده، انجام ندهد و در هر صورت، مجبور نباشد. (13)

پی نوشت ها :

1. حدید (57) آیه 25؛ اعراف (7) آیه 157.
2. نهج البلاغه، نامه 31.
3. انفال (8) آیه 40.
4. نساء (4) آیه 59.
5.تنبیه الامة و تنزیه الملة، ص 52.
6. ر. ک: همان، پاورقی آیة الله طالقانی. در این پاورقی متن کامل و صحیح حدیث از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید نقل شده و ما ترجمه همان را آورده ایم.
7. نهج البلاغه، خطبه 190.
8. شعراء (26) آیه 22.
9. همان، آیه 18.
10. تنبیه الامة و تنزیه الملة، ص 55.
11. همان، ص 56.
12. روح القوانین، کتاب سیزدهم، فصل پانزدهم، ص 382.
13. همان، کتاب یازدهم، فصل سوم، ص 294.

منبع مقاله :
بهشتی، احمد؛ (1382)، اندیشه سیاسی نائینی، قم: مؤسسه بوستان کتاب، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم