ارتباط انتقاد با عود بیماری های روانی
در مطالعات متعددی انتقاد به عنوان پیش بینی کننده ی نیرومند عود بیماری های خلقی نظیر اختلالات دو قطبی و افسردگی بررسی شده است.
نویسنده: نیره دلالی
در مطالعات متعددی انتقاد به عنوان پیش بینی کننده ی نیرومند عود بیماری های خلقی نظیر اختلالات دو قطبی و افسردگی بررسی شده است.
در مطالعه ای احساس شرم، گناه و افسردگی به عنوان پیش بینی کننده های اولیه ی انتقاد در بین اعضای خانواده های مبتلا به اختلال دو قطبی بررسی شد.
هیجان ابراز شده به عنوان هدف عمده ی مداخلات روانی - تربیتی در بین خانواده های افراد مبتلا به بیماری های روانی در نظر گرفته شده است. اکثر مداخلات برای تغییر سطوح هیجانات ابراز شده در بین اقوام افراد مبتلا به اختلال دو قطبی چندان موفق نبوده است. شاید بتوان گفت با درک و فهم بهتر مولفه ی انتقاد، به عنوان نیرومندترین عامل پیش بینی کننده ی هیجان ابراز شده، می توان مناسب ترین راهبرد مداخله ای (درمانی) را انتخاب کرد.
در تحقیقات مربوط به خانواده های افراد اسکیزوفرن مشخص شده است که احتمال عود بیماری از طریق انتقاد ( به عنوان هیجان ابراز شده)، رفتارهای خصمانه و درگیری های افراطی با بیمار وجود دارد و عامل خطرناکی نیز برای اختلالات روانی به ویژه اختلالات خلقی به شمار می رود. به عنوان مثال در مطالعه ای، بیماران پس از بازگشت از بیمارستان به خانه مورد انتقاد و خشم اعضای خانواده قرار گرفتند و دوباره بیماری آن ها عود کرد.
هم چنین نتایج تحقیقات نشان می دهد انتقاد از بیمار و مقصر دانستن به دلیل مشکلی که برای خانواده ایجاد کرده است، افسردگی آن ها را افزایش می دهد.
علاوه بر انتقاد و سبک اسنادی، میزان احساس گناه و شرم نیز به عنوان پیش بینی کننده های عود بیماری مطرح شده است. احساس شرم بیش تر مربوط به ارزیابی فرد از خود است تا رفتارهای او. هم چنین احساس شرم با هم دلیل دیگران و میل به مقصر دانستن دیگران مرتبط است. احساس شرم توانایی فرد را برای هم دلی کردن کاهش می دهد زیرا بیش تر متمرکز بر خود است تا تجربه ی دیگران. بنابراین احساس شرم موجب احساس تقصیر، فقدان هم دلی و افزایش انتقاد و خشم نسبت به اعضای خانواده می شود.
بر عکس در احساس گناه، فرد رفتارهای خود را منفی ارزیابی می کند نه خود را. احساس گناه معمولاً با احساس پشیمانی و اجبار در انجام یک دسته رفتارهای تکراری همراه است. تجربه ی احساس گناه ممکن است فرد را در موقعیتی قرار دهد که ارتباطات مثبت و تقویت کننده ای با اعضای خانواده برقرار کند.
احساس شرم با سازگاری بین فردی و روان شناختی ضعیفی در ارتباط است، مانند سطوح بالایی از خشم، افسردگی، خصومت و اضطراب و نیز روابط بین فردی مشکل دار. با توجه به تفاوت های افراد در تجربه ی هیجانی احتمالاً احساس شرم و گناه با کنش بین فردی اعضای خانواده ی افراد مبتلا به اختلال دو قطبی همراه است.
فهم تأثیر نسبی احساس شرم و گناه بر تعاملات خانوادگی و به ویژه بیان انتقاد، نیاز به بررسی های بیش تری دارد. با وجود این در مطالعه ی ذکر شده پیش بینی شد که احساس شرم با ارائه ی انتقادهای بیش تر و احساس گناه با انتقادهای کم تر مرتبط است. در تحقیق دیگری رابطه ی انتقاد با عود افسردگی بررسی شد و مشخص شد انتقاد کردن برای افراد افسرده بسیار سمی و خطرناک است و انتقاد از خود آنان را تقویت می کند.
منبع مقاله : دلالی، نیره؛ (1388)، انتقاد: انتقاد و نحوه ی مواجهه با آن، تهران: انتشارات نشر قطره، چاپ اول.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}