پیر بوردیو و نقد ادبی
چکیده
پیر بوردیو، فیلسوف و جامعه شناس مشهور، از برجسته ترین و تأثیرگذارترین اندیشمندان معاصر غرب است. روش جامعه شناختی بوردیو در تحلیل تولیدات فرهنگی بر ادبیات، به عنوان یکی از مهمترین عرصه های تولید فرهنگی، تأکید می کند. مفاهیمی چون «سرمایه ی فرهنگی(3)» و «سرمایه ی نمادین(4)» به درک بهتر وجوه گوناگون و پیچیدگی های فرهنگ، طبقه ی اجتماعی و قدرت بسیار کمک می کنند. بوردیو معتقد است سرمایه ی فرهنگی به اندازه ی سرمایه ی اقتصادی در تعیین روابط اجتماعی و شکل بخشیدن به آن موثر است؛ چرا که به نوعی می تواند تشخّص(5) ایجاد کند و به سرمایه ی اجتماعی یا نمادین تبدیل شود. رابطه ی میان ادبیات و جامعه شناسی از راه فرهنگ و زبان- که هر دو ماهیت اجتماعی دارند- شکل گرفته است. در واقع، ادبیات بازتابنده ی فرهنگ و زبان هر جامعه است. نظریات بوردیو کوششی است برای ایجاد نوعی «علم آثار ادبی» یا جامعه شناسی تولیدات فرهنگی. در این مقاله به بررسی این نظریات و تأثیرات آنها بر نقد ادبی و مطالعات فرهنگی می پردازیم.پیر بوردیو، نقد ادبی، مطالعات فرهنگی، فرهنگ، طبقه ی اجتماعی، قدرت.
1. مقدمه
پیر بوردیو، فیلسوف و جامعه شناس مشهور، از برجسته ترین و تأثیرگذارترین اندیشمندان معاصر غرب است. آنچه روش بوردیو را از اندیشمندان دیگر متمایز می کند، جامعه شناسی وسیع او است که عرصه های مختلف را شامل می شود. پیش از بوردیو، گاه به این موضوع پرداخته شده که جامعه شناسی زبان در تحلیل آثار ادبی موثر است؛ اما بوردیو به طور مشخص این ارتباط را به ما می نمایاند. روش بوردیو را در زمره ی مطالعات فرهنگی قرار داده اند و ادبیات به عنوان عنصری نقش آفرین در فرهنگ، از دید تیزبین او دور نمانده است. از آنجا که ادبیات بازتاب دهنده ی زندگی انسان هاست، تأثیر جامعه و فرهنگ را در شکل گیری آن نمی توان انکار کرد. بنابراین، روابط میان افراد، حوزه های مختلف، فرهنگ ها و غیره در آثار ادبی نیز اهمیت دارد. در آغاز، برای فهم بیشتر موضوع، شرح مختصری از مفاهیم اندیشه ی بوردیو بازگو می شود.2. میدان (6)
میدان (حوزه) شبکه یا پیکربندی روابط عینی میان مواضع است (Bourdieu & Waquant, 1992:97) و به فضای اجتماعی پویایی گفته می شود که اشخاص در آن برای به دست آوردن مواضع اجتماعی(7) و سرمایه(8) تلاش می کنند (Webb, Schirato & Danaher, 2002:x). هر یک از میدان ها شرایط بازی، موضوعات و منافع خاص خود را دارد (میدان ادبی، علمی، سیاسی، دانشگاهی، قضایی، بنگاهی، دینی و مطبوعاتی). این خرده فضاهای اجتماعی نسبت به یکدیگر خودسالاری(9) دارند؛ یعنی در تنظیم قواعد خود آزادند! دور از تأثیرات دگرسالارانه ی میدان های دیگر اجتماعی به کار خود ادامه می دهند (برای مثال برخی ضوابط اقتصادی یا سیاسی در میدان های دانشگاهی یا علمی) (شویره و فونتن، 1385: 138). میدان ها بازاری برای سرمایه های خاص هستند که در آنها عامل های اجتماعی(10)، بنابر استعدادهای خاص خود، در انواع سرمایه ها می اندیشند و عمل می کنند (همان، 139). هر میدانی با پیگیری هدف خاصی مشخص می شود و بینشی خاص از اهداف به کسانی که در آن زندگی می کنند تحمیل می کند (همان، 141). به طور کلی، عامل ها برای به دست آوردن موضع مسلط در میدان به رقابت با یکدیگر می پردازند؛ اما گاهی با نوعی همدستی عینی که در رابطه ی میان همه ی رقیبان نهفته است به یکدیگر پیوند می خورند (همان، 143). بوردیو این عرصه ی رقابت را میدان قدرت(11) می خواند که میدان اصلی در نظریه ی او است (Eastwood, 2007: 153). او در قوانین هنر(12) بیان می کند که میدان قدرت «فضای مناسبات قدرت(13) میان عوامل یا مؤسساتی است که مشترکاً سرمایه ی لازم را برای به دست آوردن موقعیت مسلط در میدان های مختلف دارا هستند.» (215).از دیدگاه بوردیو، میدان روشنفکری به مجموعه ای از نهادها، سازمتن ها و بازارهایی گفته می شود که تولیدکنندگان نمادین همچون هنرمندان، نویسندگان و دانشگاهیان برای دست یابی به سرمایه ی نمادین، در آن به رقابت می پردازند. (نقل شده در(Swartz, 1997:117).
میدان فرهنگی(14)- که موضوع اصلی بحث این مقاله را تشکیل می دهد- به مجموعه ای از نهادها، قوانین، تشریفات، آداب و رسوم، مقولات و عناوین و القاب منصب ها اشاره می کند که سلسله مراتبی عینی را به وجود می آورد و گفتمان(15) و فعالیت های خاصی را تولید می کند و در اختیار می گیرد (Webb et al., 2002:x). برای مثال، ادبیات از تولیدات میدان فرهنگی است که عواملی همچون نویسنده، خواننده، منتقد، ویراستار، ناشر و غیره در خلق آن سهیم هستند.
3. هبیتس (16)
بوردیو هبیتس را این چنین تعریف می کند: «نظامی از رغبت های پایدار و قابل انتقال و تشکیلات دارای ساخت [هستند و به عنوان] اصول مولّد و سازمان دهنده ی اعمال و بازنمودهایی عمل می کنند که ممکن است به طور عینی با هدف این نظام ها مطابقت داشته باشند...». (1992:53). هبیتس نظامی است که از طریق آن تولیدات اجتماعی شکل می گیرد (Eastwood, 2007: 150) و فقط در سطح افکار (ضمیر خودآگاه) یا زبان عامل ها یافت نمی شود؛ بلکه در سطح تن(17) نیز مشهود است؛ هبیتس رفتارها و ارزش های خاصی می یابند؛ رفتارها و ارزش هایی که تصویر اجتماعی آنها را شکل می دهد. از آنجا که هبیتس مانند طبیعت ثانوی عمل می کند (شویره و فونتن، 1385: 78-79)، ما را وا می دارد ویژگی های زندگی اجتماعی را- که جامعه عملاً بنا کرده و سپس برای مشروعیت بخشیدنشان «حالت طبیعی» به آنها داده است- بدیهی و طبیعی ارزیابی کنیم. این گونه است که هبیتس عامل توهّم است. ما با زحمت می توانیم خود را از خصلت های طبقاتی خویش، به ویژه خصلت زبانی برهانیم (مانند شخصیت هایی که برای تغییر وضعیت اجتماعی خود، مجبورند گویش و لهجه ی مادری خود را انکار کنند). هبیتس های طبقاتی دوام دارند؛ بنابراین الزاماً بازگشت پذیر نیستند. ادبیات پر از نمونه هایی از این دست است.4. طبقه بندی اجتماعی(18)
مفهوم طبقه اجتماعی بوردیو با نظر جامعه شناسان دیگر (مانند مارکس) متفاوت است. برداشت او از طبقات، رابطه ای(19) است نه ذاتی(20). مارکس به آگاهی طبقاتی(21) اعتقاد دارد؛ در حالی که بوردیو درک «جای خود» در فضای اجتماعی را ترجیح می دهد (شوبره و فونتن، 1385: 108). از نظر بوردیو، طبقات واقعی محصول طبقه بندی(22) و به ویژه نتیجه ی «مبارزه ی طبقه بندی ها» به عنوان مبارزه ی نمادین، سیاستی برای تحمیل بینش خود به جهان اجتماعی است و در نهایت نوعی ساختن جهان اجتماعی است (همان، 109). در درون طبقات اجتماعی تشخّص ها(23) و تفاوت ها حاکم اند و جامعه شناسی بوردیو بیشتر، تفکری مبتنی بر تشخّص و طبقه بندی است تا تفکر درباره ی طبقات اجتماعی، بوردیو می نویسد: «سوژه های اجتماعی... کسانی هستند که با قائل شدن تمایز میان خوشمزه و بدمزه، زیبا و زشت، شیک پوش و بدلباس، متشخص و عامی خود را از دیگران متمایز می سازند.» (همان، 59).5. سرمایه
بوردیو سرمایه را فقط در معنای عام که سرمایه ی اقتصادی است، به کار نمی برد؛ بلکه آن را به چندین دسته از جمله سرمایه ی فرهنگی، اجتماعی، زبانی و نمادین طبقه بندی می کند. سرمایه ی فرهنگی مجموعه ای از ثروت های نمادین است که از یک سو به معلومات کسب شده ای برمی گردد که «به شکل رغبت های پایدار ارگانیسم حالت درونی شده به خود می گیرند» (Bourdieu, 1986) (در دانشی خاص مهارت داشتن، با فرهنگ بودن، به زبان و فنّ بلاغت تسلط داشتن و جهان اجتماعی و رمزگان آن را شناختن)؛ از سوی دیگر به صورت موفقیت های مادی و میراث فرهنگی (مانند کتاب، تابلو و غیره) جلوه می کند و سرانجام می تواند به حالت نهادینه شده در جامعه به صورت عناوین، مدارک تحصیلی و موفقیت در مسابقات ورودی باشد. سرمایه ی فرهنگی فقط با کوشش شخصی به دست می آید و به ارث برده نمی شود؛ البته کسب سرمایه ی فرهنگی به سرمایه ی اقتصادی نیز نیازمند است.سرمایه ی نمادین که همان اقتدار فرهمندانه(24) ماکس وبر است، سرمایه ای انکار شده است (Swartz, 1997:77). در واقع سرمایه ی نمادین نوعی قدرت است (مانند وجهه ی اجتماعی، شهرت، اقتدار، اعتبار و غیره) که به تنهایی معنا ندارد و چنانچه دیگران مشروعش بدانند، معنا پیدا می کند. تمام سرمایه ها می توانند نقش سرمایه ی نمادین را نیز داشته باشند. برای مثال پزشک، استاد، وکیل و غیره هر یک در میدانی خاص فعالیت می کنند و با قدرت برآمده از سرمایه ی فرهنگی، به نوعی سرمایه ی نمادین نیز دست می یابند.
سرمایه ی اجتماعی(25) مجموعه ای از رابطه ها، آشنایی ها، دوستی ها و دین هاست که برحسب کیفیت و کمیت شبکه های ارتباطی، به عامل «وزن» اجتماعی کم و بیش سنگین و قدرت کنشی و واکنشی کم و بیش زیاد می بخشد. (شویره و فونتن، 1385: 98).
میزان قدرتی که عامل در میدانی خاص پیدا می کند، به موقعیت مسلط و میزان سرمایه ی او بستگی دارد. برای مثال، در میدان دانشگاهیان(26)، مدرّس به عنوان یک عامل، با تحصیل و مطالعه و پژوهش سلیقه هایی خاص و نیز الگوهای رفتاری مشخصی را به عنوان سرمایه ی فرهنگی به دست می آورد و با آنها به افراد دیگر شناسانده می شود. علاوه بر این، مجموعه ای از روابط و آشنایی ها میان این عامل و عوامل دیگر در میدان دانشگاهیان شکل گرفته است که در مجموع، سرمایه ای نمادین برای عامل به ارمغان می آورند.
6. عادت پایه ی بدنی(27)
عادت پایه ی بدنی «اسطوره شناسی سیاسی است که به رغبتی پایدار تبدیل شده و به این صورت درک می شود. [در واقع] شیوه ی پایدار ایستادن، سخن گفتن، راه رفتن و نیز احساس کردن و اندیشیدن است». (Bourdieu, 1992:70). عادت پایه ی بدنی به ایستارهای فیزیکی(28) و رغبت هایی گفته می شود که در نتیجه ی روابط بین میدان های مختلف و هبیتس افراد، در آنها ایجاد می شود (Webb et al., 2002:x). بوردیو معتقد است زبان بدنی نوعی تشخّص برای افراد به شمار می رود. برای مثال، آشفتگی و شتاب بیش از حد، شکلک و اشارات دست و سر(29) در بورژوا در مقابلِ کندی و ژست های آرام در اشراف- که نشانه ی بلندمرتبگی است- قرار می گیرد.7. درک غلط(30)
درک غلط کارکرد خشونت نمادین(31) است؛ به عبارتی «خشونتی است بر یک عامل اجتماعی که با همکاری خودش بر او اعمال می شود». (Ibid, 25). به سخن دیگر، افراد در معرض انواع خشونت قرار می گیرند (مانند تحقیر شدن، نادیده گرفته شدن و محدود شدن آرمان ها و جنبش های اجتماعی)؛ اما این موقعیت ها را به این شکل احساس نمی کنند و این شرایط را روند طبیعی مسائل می دانند. نظام مردسالارانه یکی از نمونه های رابطه ی میان سوء برداشت و خشونت نمادین است. در جامعه ی مردسالار، مردان همواره در اولویت تحصیل (مانند بورس تحصیلی یا فعالیت پژوهشی) و شغل قرار می گیرند. این مسئله چنان جا افتاده است که زنان و دختران نه تنها اعتراضی نمی کنند؛ بلکه آن را روند طبیعی در نظام اجتماعی می دانند.8. زبان
بوردیو زبان را آینه ای برای نمایش حقیقی از پیش تعیین شده نمی داند؛ بلکه آن را عملی(32) می شمارد که «دنیا را می سازد» یا حداقل درک ما را از دنیا تعیین می کند. هرچه تسلط عامل ها بر زبان بیشتر باشد، بیشتر قادرند از مزایای نظام تشخّص ها برای شکل بخشیدن به مواضع اجتماعی خود استفاده کنند (Thompson, 1991). زبان ابزار قدرت است؛ به گونه ای که هر کسی بر زبان و بلاغت تسلط داشته باشد، قادر است قدرتی مشخص به دست آورد. گفتمان به عنوان نوع خاصی از زبان که با ارزش های میدان فرهنگی خاصی در آمیخته است. هبیتس را شکل می دهد و برای آن کس که در آن مهارت لازم دارد، به منبعی از قدرت تبدیل می شود.9. بحث
با شرح مختصری که از مفاهیم اساسی بوردیو ارائه شد، می توان به مبحث اصلی یعنی نقد ادبی پرداخت. با تعریف بوردیو از میدان، ادبیات نیز گستره ای خاص را تشکیل می دهد و در اجتماع قرار می گیرد. در اینجاست که رابطه ی میان جامعه ی عام و تولیدات فرهنگی باید در نظر گرفته شود تا جایگاه آثار ادبی در فضای اجتماعی مشخص شود. بوردیو از اجتماعی شدن آثار ادبی بحث می کند که پیش از این در مطالعات جامعه شناسی جایی نداشت. تولیدکنندگان آثار ادبی، خود جامعه ای مشخص تشکیل می دهند که البته زیر مجموعه ای از اجتماع عام قرار می گیرد. (Dubois, Emery & Sing, 2000). کار ادبی(33) نیز فقط در ارتباط با مسئولان، عوامل و موقعیت های منظم معنا پیدا می کند. تغییرات ساختاری در حوزه ی ادبی با مسائل سیاسی و اجتماعی ارتباط دارد. خصوصیات عواملی که پا به میدان ادبیات(34) می گذارند، در ادبیات بازتاب می یابد؛ زیرا هر یک از این عوامل، خود موجودی اجتماعی نیز است.در میدان ادبی، نویسنده در مقام تولیدکننده و خواننده در جایگاه مصرف کننده عمل می کنند و با یکدیگر تعاملات خاصی دارند. ادبیات در میدانی وسیع تر که میدان فرهنگی است، قرار می گیرد؛ بنابراین به عنوان زیر مجموعه ای از فرهنگ، در فرایند اجتماعی کردن افراد یا عامل ها(35) نقش بسزایی دارد. میدان ادبی همچون دیگر میدان ها، دارای هبیتس هایی است که در شکل بخشیدن به تولیدات فرهنگی موثرند.
عامل های میدان ادبی اعم از نویسنده، خواننده، منتقد، ناشر و غیره خودآگاهی و تشخص اجتماعی را از راه ادبیات کسب می کنند. به عبارت دیگر، آنچه فرد کتاب خوان را از فرد عامی متمایز می کند، سواد ادبی او است. برای مثال، در میان گروهی که در مراسم شب شعر حضور دارند، آن کسی که اشعار بیشتری را از بر می خواند در مرتبه ای بالاتر از بقیه قرار می گیرد و این همان طبقه بندی بوردیو بر اساس تشخّص اجتماعی است. عامل ها که در میدان ادبی فعالیت می کنند، برای کسب سرمایه ی فرهنگی در تلاش اند. این چنین است که میدان ادبی به میدان قدرت تبدیل، و مبارزه میان عامل ها آغاز می شود. سواد ادبی ای که خواننده به دست می آورد، رمانی که نویسنده می نویسد و مقاله ای که منتقد چاپ می کند، همه نوعی سرمایه ی ادبی هستند. حال، سرمایه ی ادبی کم کم، آشنایی ها و روابطی میان عامل های این میدان و حتی میدان های دیگر ایجاد می کند که سرمایه ی اجتماعی را تشکیل می دهد. برای مثال، نویسنده ی مشهور آمریکایی، دان دلیلو، تا حدی با همسو کردن مواضع به اصطلاح روشنفکرانه خود با نظام حاکم بر آمریکا این سرمایه ی اجتماعی را کسب کرده است؛ یا اسپنسر، شاعر انگلیسی، سعی کرده است با سرودن «ملکه ی پریان(36)» جایگاه خود را در دربار و نیز جامعه ی ادبی انگلیس تثبیت کند. همان طور که اشاره شد، هر سرمایه ای می تواند به سرمایه ای نمادین تبدیل شود؛ پس می توان گفت هر عاملی(37) با سرمایه ی فرهنگی، گاه در میان عامل های دیگر چنان مشروعیتی پیدا می کند که دارای نوعی سرمایه ی نمادین یا به عبارتی- قدرت می شود. اساساً سرمایه ها منبعی برای کسب قدرت در این مبارزات درون میدانی هستند. هرچه سرمایه فرهنگی و اجتماعی عامل بیشتر باشد، سرمایه ی نمادین نیز افزایش می یابد و در نتیجه عامل با قدرتی که به دست آورده است پیروز میدان می شود.
سرمایه ی زبانی(38) نیز در آثار بوردیو بسیار مورد توجه است. زبان فصیح و آشنا با فنون بلاغت نوعی سرمایه ی فرهنگی است و تشخّص را به همراه می آورد. بنابراین عامل هایی همچون نویسندگان که کارشان با زبان گره خورده است، سرمایه ی فرهنگی خود را از این راه به دست می آورند. برای مثال، شکسپیر- که به گفته برخی منتقدان در ادبیات انگلیس مانند ندارد- این تشخّص را از زبان استعاری، شعرگونه و بسیار تأثیرگذارش گرفته و همین سرمایه ی زبانی و فرهنگی پدید آورنده ی سرمایه های اجتماعی و نمادین نیز بوده است.
عامل ها هبیتس را به طور خودآگاه یا ناخودآگاه از میدان می گیرند. گاه این خصلت ها در زمینه ی تفکر است. برای مثال، نویسنده ای که تلاش می کند ظلم و استعمار را به تصویر بکشد، این خصلت را از جامعه ی تحت استعماری ای که در آن زیسته به دست آورده است. گاه هبیتس ها (خصلت) فیزیکی و در پیوند با تن اند؛ برای نمونه بسیاری از شاعران حالت و ظاهرش شوریده و عرفانی دارند.
درک غلط نیز در میدان ادبی به چشم می خورد. در قرن نوزده میلادی که جامعه ای مردسالار بر میدان ادبی حاکم بود، برخی نویسندگان زن برای چاپ آثار خود به ناچار از اسم مردانه استفاده می کردند. برای مثال، جرج الیوت داستان هایش را با این نام مردانه چاپ می کرد تا هم چاپ شوند و هم خوانندگانی پرشمار جذب کنند. او با انتخاب نامی مردانه، سرمایه ی زنانه خود(39) را مورد تردید قرار می داد و زندگی اش را زیر چتر سرمایه ی مردانه(40) می گذراند.
آنچه تاکنون در زمینه ی میدان ادبی بحث شد، نمی توان فقط به عامل هایی همچون نویسنده و خواننده نسبت داد. از آنجا که تمام کارهای ادبی از جمله داستان و نمایش نامه را می توان تجلی واقعیات اجتماعی و به قلم درآمده ی هر آنچه بر صحنه ی هبیتس بازی می شود دانست (Dubois et al., 2000) ، برخی از نگره های کلیدی بوردیو با آنها همخوان هستند. شخصیت های داستان، خود عامل های اجتماعی ای هستند که در میدان های مختلف به رقابت مشغول اند و بر اساس هبیتس های مسلط بر میدان، اجتماعی می شوند و گاه با تغییر میدان دچار دگرگونی های اجتماعی می شوند. هر کدام از شخصیت ها برای به دست آوردن قدرت به کسب سرمایه های مختلف مشغول اند و یکدیگر را به چالش می کشند. برای فهم بیشتر موضوع، به مثال هایی از ادبیات فارسی و ادبیات جهان اشاره می شود.
در داستان های جلال آل احمد تغییرات اجتماعی و تشخّص بر مبنای سرمایه ای خاص، به وضوح به چشم می خورد. برای مثال، در داستان خانم نزهت الدوله، شخصیت اول زنی از طبقه ی اشراف است که با پوشش، آرایش و عادات رفتاری و اجتماعی خاصی به خواننده معرفی می شود (تشخّص). او همواره به دنبال به دست آوردن سرمایه ی اجتماعی برای ایجاد روابط با طبقه ی اشراف (با هدف پیدا کردن شوهر مناسب) است. زمینه ی داستان در دوران مشروطه شکل می گیرد و به عامل هایی اشاره می شود که ناگهان از فکر کارها و حرف های خاله زنکی بیرون می آیند و به فکر «حزب و روزنامه»، «آزادی» و «مشروطیت» (آل احمد، 1357: 56) می افتند که در واقع سرمایه های فرهنگی هستند. شراط زمانی و مکانی در این دوره، برای برخی عامل ها تغییرات میدانی و اجتماعی ایجاد می کند. در جای دیگری از داستان، شوهر سوم خانم نزهت الدوله قدرتی پیدا می کند که می تواند به ظاهر حتی دولت را استیضاح کند و این همان قدرت نمادین او است که از سرمایه ی اقتصادی برآمده است.
در نمایش نامه هایی همچون چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد (Albee, 1963) و اولیانا (Mamet, 1993) میدان دانشگاهیان کاویده شده است. سرمایه ی فرهنگی ای که استاد دانشگاه به عنوان یک عامل اجتماعی به دست آورده است، برای او سرمایه ای نمادین نیز رقم می زند و قدرت تسلط بر بقیه ی عامل ها (نظیر دانشجو در اولیانا و استادان تازه کار در چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد) را برای او فراهم می کند.
10. نتیجه گیری
در حوزه ی نقد ادبی و مطالعات فرهنگی، رویکرد جامعه شناختی یکی از شیوه های بررسی تولیدات فرهنگی است. در این میان، جامعه شناسی پیر بوردیو، منتقد فرانسوی، از رویکردهایی است که ادبیات را به عنوان منبع تولید فرهنگ نقد و بررسی می کند. در حوزه های مختلف اجتماعی که بوردیو از آنها با نام میدان یاد می کند، عامل ها برای کسب سرمایه به رقابت می پردازند. از دیدگاه بوردیو، یکی از مهمترین سرمایه ها، سرمایه ی فرهنگی است که عامل ایجاد تشخّص است. این سرمایه می تواند به سرمایه ی نمادین تبدیل شود و قدرتی خاص به عامل بدهد. به این ترتیب، دسته بندی اجتماعی نه بر اساس طبقه ی اجتماعی عامل ها، بلکه بر پایه ی تشخّص آنها صورت می گیرد.در میدان ادبیات، سرمایه ی فرهنگی و زبانی از عواملی هستند که در شکل گیری تشخّص، رغبت ها و قدرت نمادینِ عامل های میدان نقش بسزایی ایفا می کنند. نقد ادبی با استفاده از نظریات بوردیو می تواند بعد اجتماعی آثار را مطالعه، و پیچیدگی فرهنگی آنها را بر ما نمایان کند.
پی نوشت ها :
1- استادیار ادبیات انگلیسی دانشگاه اصفهان.
2-دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات انگلیسی دانشگاه اصفهان.
3- Cultural Capital
4- Symbolic Capital
5- Distinction
6- Field
7- Social Positions
8- Capital
9- Autonomy
10- Social Agents
11- Field of Power
12- The Rules of Art
13- Relations of Power
14- Cultural Field
15- Discourse
16. Habitus ترجمه این اصطلاح به خصلت یا کلمات مشابه، هرگز معنای مورد نظر بوردیو را افاده نمی کند.
17- at the Level of Body
18- Class
19- Relational
20- Essential
21- Class Consciousness
22- Classification
23- Distinctions
24- Charismatic Authority
25- Social Capital
26- Academia
27- Bodily Hexis
28- Physical Attitudes
29- Grimace and Gesticulation
30- Misrecognition
31- Symbolic Violence
32- Practice
33- Literary Practice
34- Field of Literature
35- Agents
36- "The Faeri Queen "
37- Agent
38- Linguistic Capital
39- Feminine Capital
40- Male Capital
- آل احمد، جلال. (1357). زن زیادی. تهران: رواق.
- شویره، کریستین و اولیویه فونتن. (1385). واژگان بوردیو. ترجمه ی مرتضی کتبی. تهران: نشر نی.
Albee, E. (1963). Who's Afraid of Virginia Woolf ? New York: Atheneum.
Bourdieu, P. (1986). The Forms of Capital. Handbook of Theory and Research for the Sociology of Education. Ed. J. G. Richardson. New York: Greenwood Press. PP. 241-58.
___ (1992). The Logic of Practice. Trans. Richard Nice. Stanford, CA: Stanford University Press.
____ (1996). The Rules of Art. Trans. Susan Emanuel. Stanford: Stanford University Press.
Bourdieu, P. & L. J. D. Waquant. (1992). An Invitation to Reflexive Sociology. Cambridge: Polity Press.
Dubois, J., M. Emery & P. Sing. (2000). Pierre Bourdieu and Literature". Substance. 29(3). PP. 84-102.
Eastwood, J. Bourdieu, Flaubert, and the Sociology of Literature. (Jun 2007) Sociological Theory. 25. 2: PP. 149-169. Jstor. 18 oct . 2010.
Mamet, D. (1993). Oleanna. New York: Vintage Books.
Swartz, D. (1997). Culture and Power. Chicago: The University of Chicago Press.
Thompson, J. B. (1991). Introduction Language and the Symbolic Power. By P. Bourdieu. Cambridge: Polity Press.
Webb, J., T. Schirato & G. Danaher. (2002). Understanding Bourdieu. Australia: Allen and Unwin.
منبع مقاله :
فتوحی، محمود؛ (1390)، نامه ی نقد( مجموعه مقالات نخستین همایش ملی نظریه و نقد ادبی در ایران، تهران: نشر خانه کتاب، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}