نویسنده: نجف لک زایی




 

زندگی علمی صدرالمتألّهین را می توان به پنج دوره تقسیم کرد که عبارت اند از:
1. دوره سیر در افکار فلسفی و کلامی دیگران؛ اعم از مشائی، اشراقی، اشاعره و معتزله: ملّاصدرا این دوره را از باب «حسنات الابرار سیّئات المقرّبین» جزء اوقات تلف شده ی عمر خود دانسته و از آن استغفار می کند.
2. دوره سیر جوهری و تحول روحی از کثرت به وحدت و سفر از خلق به حق و مشاهده ی مبدأ آفرینش در پایان این سفر و رسیدن به آغاز ولایت.
3. دوره حرکت جوهری و انقلاب روحی از وحدت به وحدت و سفر از حق به سوی حق و با همراه حق و مشاهده ی اسمای حسنای خداوند سبحان.
4. دوره سفر از حق به خلق و مشاهده ی آثار خدای سبحان در مظاهر گوناگونِ جلال و جمال آن حضرت.
به نظر آیة ا... جوادی آملی، این سه دوره ی اخیر که سه سفر از چهار سفرش را تشکیل می دهد، در روزگار انزوای ظاهری صورت گرفته است.
5. دوره سیر جوهری تازه و تحول فکری دیگر از کثرت به کثرت و سفر از خلق به سوی خلق به همراه حق و رساندن پیام حق به مظاهر وی در کسوت کثرت و عدم احتجاب در به حق از خلق به عنوان تدریس و تألیف و تهذیب نفوس دیگران. این دوره با بازگشت مجدّد وی از کهک به شیراز و تدریس و تألیف وی مقارن می باشد و بالطبع عرضه ی تفکر سیاسی و اجتماعی وی نیز در این دوره صورت گرفته است.(1)
مهم ترین آثار و تألیفات صدرالمتألّهین از این قرار است: اتحاد العاقل والمعقول، اتصاف الماهیة بالوجود، اجوبة المسائل، اجوبة المسائل التصیریة، اسرار الآیات و انوار البینات، اکسیر العارفین فی معرفة طریق الحق والیقین، التشخص، التصور والتصدیق، تفسیر برخی از سوره های قرآن (هفت مجلد)، حاشیه ی شرح حکمة الإشراق، حدوث العالم، الحشر، الحکمة العرشیه، الحکمة المتعالیه فی الأسفار الاربعة العقلیة، خلق الاعمال، دیباچه عرش التقدیس، مثنوی، الرسالة القدسیة فی اسرار النقطة الحسیة، سریان نور، وجودالحق فی الموجودات، سه اصل، شرح اصول کافی، اللمعات المشرقیة فی المباحث المنطقیة، شرح الهدایة الأثیریة، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیة، القضاء والقدر، لمیة اختصاص المنطقة بموضع معین من الفلک، کسر اصنام الجاهلیة، المبدأ والمعاد، متشابه القرآن، المزاج، المسائل القدسیة، المشاعر، المظاهر الالهیة فی اسرار العلوم الکمالیة، المعاد الجسمانی، مفاتیح الغیب، الواردات القلبیة، الوجود و برخی آثار دیگر که منسوب به وی هستند و نیز ترجمه هایی از آثار وی در دست است که نگارنده از ذکر آن ها صرف نظر می کند.(2)
از اساتید ملّاصدرا در شیراز اطلاعی نداریم. اما در کاشان کسانی، ازقبیل رضی الدین مرتضی معروف به شاه مرتضی، حکیم ضیاءالدین محمد رازی و حکیم نورالدین محمد از اساتید وی بودند. سید محمد باقر داماد حسینی مشهور به میرداماد و شیخ بهاءالدین محمد عاملی مشهور به شیخ بهایی از اساتید مشهور وی در اصفهان بودند. میرداماد در وصف شاگرد خود ملّاصدرا چنین سروده است:
صدرا که گرفته صیت فضلش گردون ... محتاج به علم اوست صد افلاطون
در عالم تحقیق نیامد مثلش ... یک سر ز گریبان طبیعت بیرون(3)
ملّامحسن فیض کاشانی، ملّا عبدالرزاق لاهیجی، شیخ حسین تنکابنی، شاه ابوالوالی شیرازی، ملّامحمد ایروانی، قوام الدین احمد فرزند صدرالدین و محمدبن علی رضا ابن آقاجانی از مشهورترین شاگردان ملّاصد را بودند.(4)
اندیشه ی سیاسی صدرالمتألّهین بخشی از میراث علمی وی است که امروزه به آن توجه می شود. نگارنده جایگاه مهم و والای خود را در حوزه مکاتب فکری- سیاسی می بیند؛ اندیشه ای که بررسی تحولات سیاسی- اجتماعی ایران معاصر و به ویژه نقش علمای پیرو مکتب حکمت متعالیه که در بیداری فکر دینی و سیاسی و احیای انگیزه های اصلاح گرایانه نقش اساسی داشته اند، بدون آن میسّر نخواهد بود. میراث علمی ملّاصدرا آن چنان عظیم است که می تواند محتوای رشته ی «صدراشناسی» را فراهم سازد.
پیروان و فیلسوفان شارح آرای ملّاصدرا درباره ی ابتکارات و نوآوری های وی اختلاف نظر دارند. در این نوشته مجالی برای ذکر اختلاف نظرها و مقایسه و ارزیابی آن نیست. برای این که خواننده ی تفکر سیاسی وی پیش زمینه ای اجمالی داشته باشد، تنها به ذکر مشخصه های حکمت متعالیه از زبان استاد فلسفه صدرایی، مرتضی مطهری، می پردازیم. به نظر استاد مطهری ارکان و ویژگی های حکمت متعالیه عبارت اند از:
1. اصالت وجود؛
2. وحدت وجود؛
3. حلّ اشکال از وجود ذهنی؛
4. تحقیق در حقیقت وجوب ذاتی ازلی و حقیقت امکان در ممکنات و کشف نوعی امکان به نام «امکان فقری»؛
5. تحقیق در مناط احتیاج به علّت؛
6. تحقیق در حقیقت علیّت و نحوه ارتباط معلول به علّت و این که اضافه معلول به علّت، اضافه اشراقی است و بازگشت معلولیت به تجلّی و تشأن است؛
7. اثبات حرکت جوهری؛
8. تحقیق در رابط میان متغیر و ثابت و حادث و قدیم؛
9. اثبات اتحاد عاقل و معقول؛
10. اثبات حدوث زمانی عالم؛
11. اثبات نوعی وحدت به نام «وحدت حقه حقیقیه»؛
12. اثبات این که ترکیب جسم از ماده و صورت، ترکیب اتحادی است؛
13. برهان صدیقین برای اثبات واجب؛
14. برهان خاص مبتنی بر برهان صدیقین بر توحید واجب؛
15. تحقیق علم واجب به این که علم واجب به اشیاء، علم بسیط اجمالی در عین کشف تفصیلی است؛
16. تحقیق در قاعده بسیط الحقیقة کل الأشیاء؛
17. اثبات این که نفس، جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است؛
18. تحقیق در حقیقت ابصار و سایر ادراکات حسی؛
19. تجرد قوه خیال؛
20. اثبات النفس فی وحدتها کل القوی؛
21. اثبات این که کل به نحو تعالی است، نه صرف تجرید و انتزاع؛
22. اثبات معاد جسمانی.(5)
برخی از محققان موارد دیگری را نیز به این موارد افزوده اند که بدین قرار است:
1. اتحاد نفس ناطقه در سیر صعودی به عقل فعال؛
2. اثبات ارباب انواع به نحو أتمّ؛
3. تحقیق صور برزخیه و مثل معلقه بین عالم عقل و طبیعت؛
4. امکان اشرف و اخسّ؛
5. انسان به حسب باطن مختلف الحقیقه می شود؛
6. شیء بودن شیء به صورت اوامر است؛
7. خلود کفار در عذاب؛
8. بطلان تناسخ؛
9. زمان به عنوان بُعد چهارم؛
10. حمل اوّلی ذاتی و حمل شایع صناعی و مسأله وحدت فهم در لزوم تناقض.(6)
پژوهش گران در بیان آرای ابتکاری ملّاصدرا به اندیشه های سیاسی و اجتماعی وی توجه نکرده اند، بلکه عمدتاً نوآوری های فلسفی وی را مورد توجه قرار داده اند. در این پژوهش به آرای سیاسی و اجتماعی وی خواهیم پرداخت. به طور کلّی ملّاصدرا احیاگر فلسفه اسلامی در قرن یازدهم هجری است. وی توانست نظام فلسفی جدیدی را با عنوان «حکمت متعالیه» تأسیس کند. این اقدام، بزرگ ترین شاهکار ملّاصدرا است، به طوری که نظام فلسفی مشائی و اشراقی را در حاشیه قرار داد.
در حکمت متعالیه چهار جریان بزرگ حکمت مشاء، حکمت اشراق، عرفان و معارف قرآن و سنت به هم آمیخته شد؛ البته نه به گونه ی التقاطی، بلکه در یک نظام فکری منسجم و متوازن. از بزرگ ترین توفیق های این مکتب، جمع بین عقل و شرع است؛ بحثی که برای قرن های متوالی در میان فلاسفه و متکلمان مطرح بود و از بحث های جدی جهان معاصر نیز می باشد. حکمت متعالیه از برهانی ترین راه ها برای سازگاری بین عقل و شرع در جهان معاصر به حساب می آید؛ بر این اساس، نظام تفکر صدرایی بر سه رکن قرآن، عرفان و برهان استوار است. ملّاصدرا با جداکردن حکمت الهی از فلسفه طبیعی، حکمت اصیل اسلامی را در مقابل حمله متجددان و غرب حفظ کرد. وی مبتکر مباحث فلسفی و اجتماعی زیادی است.(7) اما چهار مسأله ی اساسی و بنیادی وجود دارد که پیش از وی به هیچ وجه مطرح نبوده است، این موضوعات عبارت اند از:
1. وجود و تشکیک آن؛
2. حرکت جوهری یا صیرورت و تغییر جهان؛
3. علم و رابطه عالم (عاقل) و معلوم (معقول)؛
4. نفس، قوای نفسانی و تکوین و کمال و معاد آن.(8)

پی نوشت ها :

1- برای اطلاع بیش تر، ر.ک: همان، ص49-68، مقایسه دوره های پنج گانه و نقاط قوت و ضعف هریک و تفاوت آن ها با یک دیگردر این منبع به تفصیل بررسی شده است.
2- برای کتاب شناسی مفصل و جامعی از آثار ملّاصدرا آثار یا پایان نامه هایی که درباره ی وی نوشته شده است، ر.ک: ناهید باقری خرمدشتی، کتابشناسی جامع ملّاصدرا، و نیز به مقاله ی نگارنده با عنوان «جایگاه سیاست در حکمت متعالیه» در فصلنامه علوم سیاسی، مؤسسه آموزش عالی باقرالعلوم(ع)، شماره6 مراجعه شود.
3- مثنوی ملّاصدرا، مقدّمه آقای فیضی.
4- محمد خواجوی، لوامع العارفین فی احوال صدرالمتألّهین، ص56-57.
5- شهید مرتضی مطهری، مقالات فلسفی، ج2، مقاله «حکمت صدرالمتألّهین»، ص80-82؛ علامه میرزا ابوالحسن حسینی قزوینی (رفیعی قزوینی) دوازده مورد از ابتکارات و مختصات ویژه صدرالمتألّهین را برشمرده اند، ر.ک: سه مقاله و دو نامه در تفکرات آخوند ملّاصدرای شیرازی، مقاله شرح حال صدرالمتألّهین شیرازی و سخنی در حرکت جوهریه از میرزا ابوالحسن حسینی قزوینی؛ هم چنین این آرا در مقدّمه کتاب عرفان و عارف نمایان (ترجمه کسراصنام الجاهلیه) اثر محسن بیدارفر آمده است؛ هم چنین ر.ک: علامه سید محمد حسین طباطبایی، بررسی های اسلامی، مقاله «صدرالدین شیرازی مجدد فلسفه اسلامی در قرن 11 هجری»، ج1، ص298-306؛ و نیز ر.ک: به مقاله ای که محسن کدیور در نقد و بررسی کتاب تاریخ فلاسفه ایرانی از آغاز اسلام تا امروز نوشته و علی اصغر حلبی آن را به نام «اندیشه های جدید و ارزش تفکر صدرالمتألّهین» در کیهان اندیشه، شماره86، سال1372 منتشر کرده است.
6- محسن کدیور، همان.
7- همان.
8- برای اطلاع بیش تر، ر.ک: م. م. شریف، تاریخ فلسفه در اسلام، مقاله صدرالدین شیرازی اثر سیدحسین نصر، ج2، ص482.

منبع مقاله :
لک زایی، نجف؛ (1381)، اندیشه سیاسی صدرالمتألهین، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ دوم