یهودیان و غارت ماوراء بحار در شرق (1)
در سده شانزدهم میلادی و همپای تهاجم پرتغال به هند و خاوردور پایگاههای الیگارشی یهودی در سراسر این مناطق گسترده شد. در سدههای هفدهم و هیجدهم، یهودیان عامل انتقال میراث مستعمراتی پرتغال به هلند و انگلستان و فرانسه و دانمارک بودند و در واقع حلقه رابطی به شمار میرفتند که الیگارشی مستعمراتی قدرتهای متعدد اروپایی را، بهرغم تمامی تعارض منافع و رقابتهایشان، به یکدیگر پیوند میداد.
فیلیپ لاوسون در پژوهش خود در پیرامون تاریخ کمپانی هند شرقی مینویسد انگلیسیها تا سال 1600 چیز زیادی از جزییات دنیای تجاری نمیدانستند. (1) مورخین دانشگاه عبری اورشلیم مینویسند: "در عمل، تجار انگلیسی نمیتوانستند بدون واسطه یهودیان با شرق معامله کنند." (2) این کاملا درست است و به انگلیسیها محدود نیست. پرتغالیها، هلندیها، دانمارکیها، فرانسویها و آمریکاییها، و تمامی اروپاییانی که راهی شرق شدند، هیچگاه بدون یاری زرسالاران یهودی قادر به آغاز و تداوم تکاپوی خویش نبودند.
ورنر سومبارت فصل چهارم کتاب خود را به "بنیادهای مستعمرات امروزین" اختصاص داده است. او مینویسد:
از زمانیکه اروپاییان در سال 1498 در جزایر "هند شرقی" (جاوه) پیاده شدند و به قلمرو تمدنی کهنسال تجاوز کردند، یهودیان به پیشاهنگ تجارت اروپا با "هند شرقی" بدل گردیدند. یهودیان در تمامی مستملکات هلند، در غرب و شرق، مشارکت وسیع داشتند.
گفته میشود که یهودیان سهامداران بزرگ کمپانی هند شرقی هلند بودند و ما میدانیم که رئیس کمپانی، که نقش اصلی را در استقرار سلطه هلند بر جاوه داشت، کوئن (کوهن) (3) نام دارد. به علاوه، نگاهی به تصاویر حکمرانان مستعمرات هلند روشن میکند که این "کوهن" تنها یهودی در میان گردانندگان کمپانی هند شرقی هلند نبود. (4) یهودیان در هیئت مدیره کمپانی نیز حضور داشتند و خلاصه هیچ مستعمرهای بدون وجود آنان کامل نمیشد.
سومبارت میافزاید:
هنوز میزان سهم یهودیان در حیات اقتصادی هند پس از سلطه بریتانیا ناشناخته مانده است. ولی از نقش یهودیان در تأسیس مستعمرات انگلیس در جنوب آفریقا و استرالیا اطلاع کافی داریم. تردیدی نیست که در این مناطق، بهویژه در کیپ کلنی، تمامی حیات اقتصادی به یهودیان وابسته است.
بهنوشته سومبارت، در سالهای 1820 و 1830 بنجامین نوردون (5) و سیمون مارکس (6) به آفریقای جنوبی رفتند و تقریباً تمامی فعالیتهای صنعتی در کیپ کلنی کار آنها بود. آرون و دانیل دوپاس (7) انحصار صنعت صید نهنگ را به دست داشتند. جوئل مهیرز (8) صنعت شکار شترمرغ را به دست داشت و لیلینفلد (9) خریدار نخستین الماسهایی بود که از معادن آفریقای جنوبی به دست میآمد. همین نقش را یهودیان در سایر مستعمرات انگلیسی جنوب آفریقا داشتند؛ بهویژه در ترانسوال که گفته میشود امروزه (در زمان انتشار کتاب سومبارت یعنی سال 1911) 25 هزار نفر از 50 هزار یهودی ساکن آفریقای جنوبی در آنجا زندگی میکنند. در استرالیا نیز چنین بود و نخستین تاجر عمده این سرزمین مونتفیورهها بودند. لذا، اغراق نیست اگر گفته شود بخش بزرگی از حمل و نقل دریایی مستعمراتی انگلیس برای یک دوره طولانی به دست یهودیان بود. (10)
برای سنجش داوری سومبارت، به نمونهای دیگر توجه میکنیم: تاسمانیا.
پیشتر درباره فاجعه جزیره تاسمانیا، در جنوب استرالیا، سخنگفتهایم. (11) بر اساس منابعی که در دست داریم، درباره ابل تاسمان هلندی، "کاشف" این جزیره در سال 1642، یا وان دیهمن، (12) حکمران معروف هلندی آن، و پیوند این دو با الیگارشی یهودی آمستردام اطلاع مشخصی نمیتوانیم ارائه دهیم. معهذا، با توجه به حضور یهودیان در مدیریت "کمپانی هند شرقی هلند" و نقش آنان در ماجراجوییهای دریایی خاوردور آن زمان، مشارکت الیگارشی یهودی در این "کشف" و تحولات پسین آن غیرقابل تردید است. بهرروی، این جزیره در سال 1803 به مستعمره انگلستان بدل شد. از این زمان درباره حضور یهودیان در جزیره تاسمانیا گزارشهای مستندی در دست ماست. در سال 1819 فردی بهنام سولومون از مسئولین انتظامی جزیره بود. در سال 1823 بانک تاسمانیا تأسیس شد که دو تن از سهامداران آن جودا و جوزف سولومون بودند. در سال 1832 یک گروه یکصد نفری از یهودیان به تاسمانیا وارد شدند. در سال 1847 "انجمن خیریه عبری تاسمانیا" تأسیس شد. در این زمان یهودیان ساکن تاسمانیا حدود یکصد خانوار گزارش شده است. در سال 1897 یک یهودی بهنام ساموئل بنجامین از کدخدایان هوبارت، (13) شهر اصلی تاسمانیا، بود و یهودی دیگر بهنام جان ویلیام اسرائیل رئیس انجمن مستخدمین دولتی تاسمانیا. (14)
پیشینه زیست یهودیان در هند با آغاز تهاجم ماوراء بحار پرتغالیها مقارن است. نخستین جامعه یهودی هند در اوایل سده شانزدهم میلادی در بندر کوچن، منتهیالیه جنوبی ساحل مالابار، پدید شد. (15)کوچن نخستین پایگاه استعمار غرب در مشرقزمین، نخستین قرارگاه زرسالاران یهودی در منطقه اقیانوس هند، نخستین مرکز تجارت اروپایی برده و نخستین کانون تکاپوهای تبشیری (میسیونری) در شرق است.
میدانیم که واسکو داگاما در اولین سفر خود پس از بندر کالیکوت به کوچن رفت. (16) و میدانیم که او پس از انتصاب در سمت نایبالسلطنه پرتغال در شرق و بازگشت به هند در کوچن درگذشت. (17) در سفر بعدی ناوگان پرتغال (1500)، کابرال نیز در کوچن مستقر شد. آلبوکرک در سفر سال 1503 خود در بندر کوچن قلعهای مستحکم ساخت. در سفر سال 1505 المیدا، گاسپار یهودی در کوچن ماند و به مدت پنج سال نماینده پادشاه پرتغال در سواحل هند بود. (18) دماغه جنوبی شبه قاره هند، از جمله کوچن، هیچگاه در حوزه اقتدار واقعی دولت گورکانی هند قرار نگرفت. کوچن در سال 1663 به دست هلندیها افتاد و از سال 1795 در تصرف انگلیسیها بود. این بندر در زمان هلندیها و انگلیسیها نیز مرکز مهم تجارت برده در منطقه اقیانوس هند و خلیج فارس بهشمار میرفت. (19) در دایرة المعارف یهود تصویر سندی مندرج است به خط عبری که بیانگر تداوم تجارت یهودی برده در کوچن تا سال 1838 است. (20)
نخستین کانون تکاپوی میسیونری در هند نیز در سال 1530، بهوسیله سن فرانسیس خاویر (21) (1506-1552)، از بنیانگذاران فرقه یسوعی، (22) در این بندر تأسیس شد. (23) فرانسیس یک کشیش اهل قلعه خاویر در منطقه مسیحینشین ناوار بود. ژان سوم، پادشاه پرتغال، وی را برای مسیحیکردن مردم مناطق تصرف شده بهوسیله پرتغالیها راهی شرق کرد. بهنوشته آمریکانا، نامههای فرانسیس خاویر موجی گسترده از احساسات میسیونری در اروپا برانگیخت. در سال 1929 پاپ پیوس یازدهم وی را به عنوان "قدیس" اعلام کرد. (24)
یهودیان کوچن به دو طایفه سفید و سیاه تقسیم میشوند. سفیدپوستان از تبار مهاجرین یهودیاند که با مردم بومی منطقه آمیزشی آشکار یافتهاند؛ سیاهپوستان قطعاً از تبار بردگان آفریقاییاند که بهوسیله اربابانشان "یهودی" شدند. اینان در زمره "یهودیشدگان" (25) جای دارند.
یهودیان کوچن درباره پیشینه مهاجرت خود اسطورهای دارند. طبق این اسطوره، مهاجرت آنان به هند ربطی به تکاپوهای استعماری ندارد؛ مهاجرتی کهن و مقدس است برای گریز از "ستم دینی". زمانیکه نیاکان یهودیان کوچن بهرهبری حاخامی بهنام یوسف ربان (26) در ساحل مالابار پیاده شدند، پادشاه هندوی منطقه آنان را به گرمی پذیرا شد و به عنوان نماد وفاداری به موطن جدید لوحی مسین به ایشان اعطا کرد. (27)
بهنوشته دایرة المعارف یهود، با استقرار پرتغالیها در بندر گوا (1510) یهودیان پرتغال و اسپانیا به سوی هند به حرکت درآمدند و در بنادر گوا، هرمز و مالاکا مستقر شدند. (مالاکا در 1511 به تصرف پرتغالیها درآمد و هرمز در 1514) اینان شامل یهودیان، مارانوها و یهودیشدهها (28) بودند. (29)
از شناختهشدهترین چهرههای یهودی مستقر در بندر گوا، آبراهائو کوجه (خواجه آبراهائو) (30) است. او از اقتدار فراوان در دستگاه پرتغالیها برخوردار بود و در سالهای 1575-1594 به نایبالسلطنههای متعدد پرتغالی خدمت کرد. اسناد آرشیوهای گوا نشان میدهد که وی نقشی مهم در تکاپوی پرتغالیها در هند به دست داشته است. در این اسناد از او با نام "خواجه آبراهائو جود" نام برده شده. او از سوی دربار پرتغال نزد حکام محلی هند به سفارت میرفت و در سال 1576 سباستیان، پادشاه پرتغال، به پاس خدماتش او را مورد تقدیر قرار داد. معاهده صلح پرتغال با یوسف علی عادل شاه بیجاپور بهوسیله او منعقد شد. (31)
گارسیا دو اورتا (32) (1500-1568) از مارانوهای نامدار پرتغال است. او تحصیلات خود را در دانشگاه لیسبون به پایان برد و در سال 1534 به هند رفت. در دوران طولانی اقامتش در بندر گوا پزشک مخصوص نایبالسلطنههای پرتغال بود و نیز پزشک برهانالدین نظامالملک، حکمران دولت نظامشاهی احمدنگر. در حوالی سال 1548، نایبالسلطنه پرتغال به پاس خدماتش بمبئی را، که در آن زمان تنها یک روستای محل سکونت ماهیگیران بومی بود، به وی بخشید. اورتا در سال 1563 کتاب معروف خود را درباره انواع داروها در هند به زبان پرتغالی در بندر گوا چاپ کرد. (33) این کتاب نخستین مأخذ جدی اروپایی است که در آن درباره طایفه پارسی هند سخن گفته شده و محتملا اورتا نخستین کسی است که در دوران جدید گیاه خشخاش و خاصیت مخدر تریاک را به اروپاییان معرفی کرد. وی به علل نامعلوم در بندر گوا به قتل رسید. دایرة المعارف یهود قتل او را به "انگیزیسیون" و علت آن را یهودیت وی عنوان کرده که قطعاً نامربوط است. (34)
در دوران سلطه کمپانی هند شرقی هلند بر بندر کوچن (1663-1795)، پیوند مستحکمی میان یهودیان کوچن و الیگارشی یهودی آمستردام برقرار بود.
از سدههای هفدهم و هیجدهم گروهی از تجار یهودی مهاجر به هلند، برای تجارت کالاهای زینتی چون جواهرات و مروارید، در بنادر غربی و جنوبی هند، بهویژه سورت و کوچن، مستقر شدند. در سال 1686، موسس پریرا دو پائیوا (35) در رأس یک هیئت از آمستردام به کوچن رفت. از آن پس از طریق مهاجرت یهودیان پرتغال و اسپانیا و شمال آفریقا و آلمان و عثمانی و غیره جامعه یهودی کوچن توسعه یافت و به یک کانون مهم اقتصادی و سیاسی در منطقه بدل شد. (36) نخستین گروه تجار یهودی آمستردام در سال 1689 به ریاست پدرو پریرا (آنتونیو دو پورتو) (37) و فرناندو مندس هنریکز (38) در سورت مستقر شدند و "عملیات تجاری گستردهای را با دو کمپانی هند شرقی هلند و انگلیس" سامان دادند. سپس، یهودیان مستقر در انگلیس، چون آبراهام الیاس، (39) به آنان پیوستند. (40)
از اعضای الیگارشی یهودی کوچن باید به خاندان هالهگوآ (آلگوا) (41) اشاره کرد. این خاندان احتمالا از اوایل سده هفدهم در کوچن مستقر شد. از آن زمان تا به امروز بسیاری از اعضای آن ریاست یهودیان کوچن را به دست داشتهاند. (42)
موسی طوبیاس (43) (1694-1769) از یهودیان کوچن بود. او از سال 1728 تا زمان مرگ، از سوی نایبالسلطنه پرتغال مستقر در گوا ریاست تجارتخانه (فاکتوری) پرتغال در بندر سورت را به دست داشت. موسی طوبیاس به عنوان سفیر پرتغال نزد مقامات و حکمرانان محلی هند تردد میکرد. او "ناسی" یهودیان سورت نیز به شمار میرفت. موسی طوبیاس تاجری بزرگ بود و کشتیهایش در دریای عربی و اقیانوس هند در سفر بودند. در اسناد هلندی مکرر از حرکت "کشتیهای یهودیان سورت" سخن رفته است. ناخدایان این کشتیها، چون یعقوب موسی و موسی اسکندر، یهودی بودند. سپس، پسرش بهنام اسحاق طوبیاس جانشین وی شد. در سده هیجدهم بسیاری از اعضای این خاندان کارگزاران اقتصادی و سیاسی پرتغال در هند بودند. (44)
ازقل رحابی (45) (1694-1771) از چهرههای متنفذ یهودی کوچن بود. پدر رحابی سالها نماینده کمپانی هند شرقی هلند در مالابار (جنوب هند) بود. پس از مرگ او (1726)، ازقل رحابی به عنوان "نماینده و کارگزار کل" کمپانی هند شرقی هلند در مالابار منصوب شد و انحصار تجارت فلفل و سایر کالاهای تجاری منطقه مالابار در دست او قرار گرفت. رحابی به ثروت و قدرت فوقالعاده رسید؛ حدود 50 سال اداره امور کمپانی هند شرقی هلند را در جنوب هند به دست داشت و به عنوان سفیر کمپانی به دربار برخی از پادشاهان و حکمرانان شبه قاره هند میرفت. در این زمان ریاست یهودیان کوچن نیز با او بود.
رحابی با طوبیاس بوآس (46) (1696-1782) رابطه نزدیک داشت. خاندان بوآس (بوعز) از اعضای الیگارشی یهودی آمستردام بود. طوبیاس بوآس از بزرگترین صرافان هلند بهشمار میرفت که مبالغ عظیمی به دولت هلند وام داد. فرزندان بوآس با خاندانهای زرسالار اوپنهایمر، ورتیمر، گومپرتز و کان (47) وصلت کردند. آنان از طریق خاندان گومپرتز با روچیلدها خویشاوندند. فرانتس بوآس (48) (1858-1942)، مردمشناس نامدار آمریکایی از این خانواده است. (49) فرانتس بوآس بنیانگذار واقعی دانش مردمشناسی (50) در ایالات متحده آمریکا بهشمار میرود و نسلی از سرشناسترین نظریهپردازان این رشته- چون کروئبر، (51) ادوارد ساپیر (52) و مارگارت مید (53)- شاگردان اویند. (54)
اسحاق سورگون (55) (1701-1791) از کارگزاران کمپانی هند شرقی هلند بود. در ساحل مالابار مستقر شد، تجارت مفصلی به راه انداخت و کشتیهای متعدد در تملک داشت. به زبانهای پرتغالی و عربی تسلط داشت، رابطه فعالی با مقامات محلی مسلمان و هندو برقرار کرد و با تجار مختلف اروپایی در دادوستد بود. او در سال 1759 به عنوان سفیر کمپانی هند شرقی هلند به دربار مهاراجه میسور رفت و سپس در جنگهای انگلیس و میسور نقشی موثر ایفا کرد. (56)
ساموئل آبراهام (57) (متوفی 1792) در حوالی سال 1752 در کوچن مستقر شد و به عنوان نماینده دو کمپانی هند شرقی هلند و انگلیس به تکاپو پرداخت. بطور عمده به صادرات الوار برای کارگاههای کشتیسازی اروپا، کاغذ، فلفل، برنج و آهن اشتغال داشت. چنان ثروتمند بود که به کمپانیهای هند شرقی هلند و انگلیس مبالغ کلانی وام داد. بهمراه داوود رحابی، (58) پسر ازقل رحابی، از سوی فرمانفرمای مستعمرات هلند به مأموریتهای محرمانه میرفت. خانهاش محل اجتماع حکمرانان و قدرتمندان و تجار هند بود. (59)
اعضای خاندان روتنبرگ (60) از آلمان، احتمالا از فرانکفورت، به کوچن مهاجرت کردند و در سده هیجدهم از اعضای الیگارشی یهودی کوچن بهشمار میرفتند. با خاندان رحابی خویشاوند نزدیک بودند. اعضای این خاندان کارگزاران کمپانیهای هند شرقی هلند و انگلیس بودند. یکی از آنان، بهنام نفتالی روتنبرگ، در جریان قیام سال 1808 مردم مالابار علیه استعمار انگلیس، کلنل ماکائولی، کارگزار مقیم (رزیدانت) کمپانی هند شرقی انگلیس در کوچن، را از مرگ نجات داد. (61) این کلنل ماکائولی احتمالا عموی لرد توماس ماکائولی، نظریهپرداز کمپانی هند شرقی در نیمه اول سده نوزدهم، است.
چنانکه میبینیم، اعضای الیگارشی یهودی کوچن بیشتر مهاجرین جدید سدههای هفدهم و هیجدهماند.
در زمان انتشار کتاب سومبارت (1911) نقش زرسالاری یهودی در مستعمرات انگلیسی شبه قاره هند چندان روشن نبود. امروزه چنین نیست و ما میتوانیم تصویری نسبتاً گویا از مشارکت الیگارشی یهودی در تکاپوهای اولیه انگلیسیها در هند به دست دهیم.
مشارکت یهودیان در کمپانی هند شرقی و حکومت هند بریتانیا را در سه بُعد باید مورد بررسی قرار داد:
1- جایگاه زرسالاری یهودی در کانونهای تعیینکننده سیاست شرقی انگلیس و پیوند آن با دربار و دستگاه دولتی لندن و حکومت هند بریتانیا. در این پژوهش، بهویژه در بررسی رابطه دو خاندان یهودی و ایرلندی روچیلد و ولزلی، با این جایگاه آشنا خواهیم شد. سپس، امپراتوری مالی ساسونها در شرق و سرانجام لرد ریدینگ (سِر روفوس اسحاق)، نایبالسلطنه هند در زمان کودتای 1299 در ایران، را خواهیم شناخت.
2- حضور یهودیان در صفوف کارگزاران کمپانی هند شرقی و دولت و ارتش بریتانیا در هند. در این عرصه "یهودیان مخفی" نقش اصلی را دارند. "یهودیت" برخیشان کاملا آشکار است چون اعضای خاندانهای پولاک و داگوئیلار که پیشتر درباره آنان سخن گفتهایم. خاندان گلداسمید نمونه کاملا شناختهشدهای است. خاندانهای یاکوب، ولف، الیس، و رابرتس نیز کم و بیش چنیناند. اینان جایگاهی مهم در تحولات معاصر ایران داشتهاند. برای نمونه، سِر هنری اِلیس در حوادث دهههای 1820 و 1830 ایران نامی کاملا آشناست. در زمان جنگ هرات، سرلشکر جان یاکوب از فرماندهان ارتش بریتانیا در هرات و بوشهر بود. سرلشکر سِر فردریک گلداسمید در سالهای 1870-1872، در زمان صدارت میرزا حسین خان سپهسالار، رئیس کمیسیون تعیین مرزهای ایران در سیستان بود. کشیش جوزف ولف و پسرش، سِر هنری دراموند ولف، نقشی بسیار مهم در وابستگی ایران به استعمار بریتانیا داشتند. گروهی نیز هستند که از قدمت پیشینه و تبار انگلیسی یا ایرلندی یا اسکاتلندیشان اطلاعی در دست نیست. کمتر در سده شانزدهم و بیشتر در سدههای هفدهم و هیجدهم به عنوان "مسیحیان مهاجر آلمانی" در انگلستان یا آمریکای شمالی ساکن شدند و به صفوف فرقههای مختلف پروتستان راه یافتند. عملکرد و پیوندهایشان کاملا "یهودی" است ولی در منابع در دسترس ما مدرکی صریح و قابل ارائه دال بر تبار یهودیشان نیافتیم. خاندان یانگ از این گروه است. آنان نیز در تحولات معاصر ایران نقشی فعال داشتهاند. برای نمونه، در اواخر سلطنت محمدرضا پهلوی، جرج کندی یانگ در زمره "تجار انگلیسی" فعال در ایران و از دوستان نزدیک سِر شاپور ریپورتر بود. چنین خاندانهای "مشکوک" در ایالات متحده آمریکا و انگلیس کم نیستند. در جلد سوم این کتاب، در فصلی مستقل با عنوان "الیگارشی جهانی و دنیای امروز"، با برخی از این خاندانها آشنا خواهیم شد.
3- یهودیان به عنوان پایگاههای "بومی" استعمار بریتانیا در هند و شرق. از چنین گروههای یهودی باید به یهودیان کوچن، "طایفه بنیاسرائیل" بمبئی و "یهودیان بغدادی" اشاره کرد. در رأس این گروه یهودیان بغدادی جای داشتند. یهودیان بغدادی، به رهبری خاندان ساسون، در سده نوزدهم به یکی از پایگاههای اصلی الیگارشی مستعمراتی غرب در مشرق زمین بدل شدند.
یکی از نخستین زرسالاران نامدار یهودی که رابطه او را با کمپانی هند شرقی انگلیس میشناسیم آبراهام ناوارو (63) (متوفی 1692) است. او به خاندان ناوارو، از رهبران یهودیان پرتغال، تعلق دارد. آبراهام ناوارو در لندن سکونت داشت و به تجارت با چین و هند مشغول بود. او در سال 1683 برای گشایش تجارت کمپانی هند شرقی انگلیس با چین مذاکراتی را با مقامات چینی آغاز کرد که ناموفق بود. در سال 1689، آبراهام ناوارو به عنوان سفیر کمپانی هند شرقی انگلیس برای مذاکرات پیمان صلح هند و انگلیس به دربار اورنگ زیب رفت و همو بود که سرانجام موفق شد مجوز تجدید فعالیت کمپانی را از دولت هند دریافت کند. (64)
منطقه کنونی مدرس نخستین قطعه از سرزمین هند است که به تملک کمپانی هند شرقی انگلیس در آمد و در سال 1639 قلعه سنجرج در آن به پا شد. از سال 1683، این قلعه به مرکز اصلی تجارت جهانی الماس بدل گردید. یهودیان پرتغالی مهاجر به لندن، با مجوز کمپانی هند شرقی، در این قلعه یک "کلنی" به پا کردند که تا پایان سده هیجدهم فعال بود. در سال 1688 "کوپوراسیون مدرس" (65) تأسیس شد که یهودیان مستقر در قلعه سنجرج از طریق رئیس خود در آن عضویت داشتند. از تجار برجسته یهودی مدرس، در دوران نخستین آن، باید به بارتولمو رودریگز، دومینگو پورتو، (66) آلوارو فونسکا، اسحاق ابندانا، ژاک پائیوا، فرانسیس مارکوئز، (67) اسحاق پورتو و جوزف المانزا(68) اشاره کرد. این "کلنی" بتدریج با ورود تجار جدید یهودی تقویت شد. مهمترین این افراد جدید عبارتند از مارکوس موسس و خانوادهاش، آبراهام سولومون، (69) افرائیم اسحاق، (70) سولومون فرانکو و اعضای خاندانهای فرانکز و کاسترو. این تجار یهودی در مدرس، با چین، برمه، بنگال، مانیل و اروپا تجارت میکردند و برخی "فوقالعاده ثروتمند شدند." (71)
بدینسان، در سده هیجدهم اکثر تجار الماس لندن یهودیان بودند. در این دوران واردات الماس به انگلیس در انحصار کمپانی هند شرقی بود، ولی یهودیان خود را به مدرس و پیمانهایی که با کمپانی داشتند مقید و محدود نمیکردند و از طریق قاچاق الماس مورد نیاز خود را تأمین مینمودند. کشف معادن سرشار الماس در برزیل انحصار کمپانی هند شرقی را بطور جدی متزلزل ساخت. یهودیان بر معادن الماس برزیل نیز چنگ انداختند و، بهرغم تلاش کمپانی برای تحریم آن، نقش مهمی در توزیع الماس برزیل در بازارهای اروپا ایفا کردند. (72) پس از برزیل، در نیمه دوم سده نوزدهم، آفریقای جنوبی به کانون تجارت جهانی الماس بدل شد. این کانون جدید نیز، چنانکه خواهیم دید، در زیر سلطه بلامعارض الیگارشی یهودی بود.
پینوشتها:
1. Philip Lawson, The East India Company; A History, London: Longman, 1993. p. 7.
2. Ben-Sasson, ibid, p. 735.
3. Coen, Cohn
4. درباره یان کوئن بنگرید به: همین کتاب، ج 1، ص 86.
5. Benjamin Norden
6. Simon Marx
7. Aaron, Daniel de Pass
8. Joel Myers
9. Lilienfeld
10. Sombart, ibid, pp. 28-29.
11. بنگرید به: همین کتاب، ج 1، صص 221.
12. Van Diemen
13. Hobart
14. Judaica, vol. 15, pp. 830- 831.
15. Thomas A. Timberg [ed.], Jews in India, India: Vikas Publishing House, 1986, pp. 126-127.
16. Vincent Smith, The Oxford History of India, Oxford: Clarendon Press, 1958, pp. 328.
17. Americana, vol. 12, p. 260.
18. بنگرید به: همین کتاب، ج 1، ص 40.
19. همین کتاب، ج 1، صص 40-41.
20. Judaica, vol. 14, p. 1663.
21. Saint Francis Xavier
22. Society of Jesus
23. Americana, ibid; Chisholm, ibid, vol. 1, p. 353.
24. Americana, vol. 11, p. 854.
25. Judaizers
26. Joseph Rabban
27. بنگرید به:
Barbara C. Johnson, "The Empror's Welcome: Reconsideration of an Origin Theme in Cochin Jewish Folklore", Timberg, ibid, pp. 161-176; Judaica, vol. 5, pp. 621-622.
28. Judaizers
29. Judaica, vol. 8, p. 1355.
30. Abrahao Coje
31. ibid, vol. 2, pp. 166-167; vol. 8, p. 1355.
32. Garcia de Orta
33. Coloquios dos Simples e drogas he Cousas Medicinais da India.
ترجمه انگلیسی این کتاب در سال 1913 با نام Colloquities on the Simples and Drugs of India منتشر شد.
34. ibid, vol. 12, p. 1486.
35. Moses Preira de Paiva
36. ibid, vol. 13, p. 272.
37. Pedro Pereira (Antonio de Porto)
38. Fernando Mendes Henriques
39. Abraham Elias
40. ibid, vol. 8, p. 1356; vol. 15, p. 523.
41. Hallegua
42. ibid, vol. 7, p. 1197.
43. Moses Tobias
44. ibid, vol. 15, p. 1181.
45. Ezekiel Rahabi
46. Tobias Boas
47. Kann
48. Franz Boas
49. ibid, vol. 4, pp. 1151- 1153; vol. 13, p. 1515.
50. Anthropology
51. A. L. Kroeber
52. Edward Sapir
53. Margaret Mead
54. International Encyclopedia of the Social Sciences, New York: The Macmillan Company & The Free Press, 1972, vol. 1, p. 107.
55. Isaac Surgun
56. Judaica, vol. 15, p. 529.
57. Samuel Abraham
58. David Rahabi
59. ibid, vol. 2, p. 129.
60. Rotenberg
61. ibid, vol. 14, p. 324.
62. Judaica, vol. 8, p. 1356.
63. Abraham Navarro
64. ibid, vol. 12, p. 897; بنگرید به: همین کتاب، ج 1، ص131.
65. Madras Corporation
66. Domingo de Porto
67. Francis Marques
68. Joseph d'Almanza
69. Abraham Solomon
70. Ephraem Isaac
71. Judaica, vol. 8, p. 1356; vol. 11, p. 681.
72. Ben-Sasson, ibid, p. 736.
درباره نقش بنجامین کوهن، زرسالار آمستردام، و کوهنها و گلداسمیدهای لندن در تجارت الماس برزیل بنگرید به: همین کتاب، ج 2، ص 386.
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}