اشاره

ظرف و مظروف، جسم و روح، قالب و محتوی، ظاهر و باطن، شعار و شعور، مفاهیم مرتبط و اثر گذار در یکدیگرند. درستی و تناسب همگونی، تعیین کننده در ارتباط هستند. اگر بین ظاهر و باطن اختلاف باشد، نفاق از این شکاف وارد می شود و هر دو را فاسد می کند. اگر بین ظرف و مظروف تناسب و همگونی نباشد، مظروف فاسد و یا تباه می شود و ظرف می شکند.
آدابی که در دین مُبین اسلام بر ای هر امری چون لباس پوشیدن، غذا خوردن، خوابیدن، ازدواج کردن و امثال آنها وضع و مقرر شده یا برای آنها استحباب قائل شده است، به واسطه همین اثرگذاری و تناسب داشتن با ساختی است که اسلام از انسان در نظر دارد. رعایت بهداشت و تحرک داشتن و مراعات ضوابط در ساخت و سازها نیز اگرچه به ظاهر و سلامت و درستی آن نظر دارد، لیکن تأثیر آن در باطن و تناسبش با سلامت روان و روح و شادابی و لذت، اهمیت کمتری از آن ندارد. اگر می خواهیم حقیقتاً اسلامی شویم، باید در شیوه مدیریتمان تحول ایجاد کنیم... اولین گام در تحول این است که رفتار خودمان، کیفیت کارمان، عزل و نصب خودمان، اعمال مدیریت خودمان، جذبه یی که به خرج می دهیم، انعطافی که به خرج می دهیم، برخوردی که با طبقات مخاطب و مراجع خودمان انجام می دهیم، اسلامی باشد. هم اکنون نظامهایی در دنیا هستند که به نام اسلام مشهور و خوانده می شوند، اعم از جمهوریهای اسلامی یا نظامهای پادشاهی اسلامی، لیکن از محتوای اسلام و عمل به ضوابط آن خبری نیست. ظواهر در برخی از این کشورها بشدّت رعایت می شود، ولی از باطن اسلام مانند استکبار ستیزی، حمایت از مظلومان و ایستادگی در برابر زورگوییها، مردم سالاری و ... نشانی دیده نمی شود. «اسلام آمریکایی» که همان «اسلام ابوسفیانی و اموی» است، یعنی همین. یعنی ظاهر آراسته و باطن پوک و فاسد! این اوج نفاق است. امروز، آمریکا به عنوان مظهر استکبار، همین را از نظام جمهوری اسلامی می خواهد. همه دشمنیها و فشارها برای آن است که جمهوری اسلامی از گفتمان اصلی انقلاب و حرکت در راه امام و اصولگرایی دست بردارد. ساخت رسمی و حقوقی آن را کاری ندارد، می خواهد که از محتوا در آن اثری نباشد!، هر چند اگر فقط بتواند، ظاهر را هم خراب کند، خوشحال می شود، اما اولویت اول تهی کردن باطن نظام جمهوری اسلامی است. و چه بجا، امام امت و انقلاب، بر هر دو تکیه تاکید می کنند.
از مهمات مساله این است که اولاً اسلامی بشود همه چیز و ظواهر اسلام باید در آن جا حکمفرما باشد. این که بعضیها عقیده دارند که حالا ظواهر را کار نداشته باشیم و برویم سراغ مکتب، اینها برخلاف اسلام است... ضوابط اسلام باید محفوظ باشد. جمهوری اسلامی معنایش این است... ما باید محتواها را با جدّیت اصلاح کنیم. (1)
و رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در این زمینه می فرماید:
مطلقاً نباید نشانه های اسلامی را تضعیف کرد. «و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب»؛ اصلاً بنای شعائر بر تظاهر و بر نشان دادن و بر مطرح کردن و جلو چشم نگهداشتن است. شعائر را مطلقاً نباید تضعیف کرد. (2)
و به باطن امور نیز اشاره کرده می فرمایند:
محتوا را باید اسلامی کرد. اگر می خواهیم حقیقتاً اسلامی شویم، باید در شیوه مدیریتمان تحول ایجاد کنیم... اولین گام در تحول این است که رفتار خودمان، کیفیت کارمان، عزل و نصب خودمان، اعمال مدیریت خودمان، جذبه یی که به خرج می دهیم، انعطافی که به خرج می دهیم، برخوردی که با طبقات مخاطب و مراجع خودمان انجام می دهیم، اسلامی باشد. (3)
و اهمیت دادن بیشتر به ظاهر در برابر محتوا را، آفت می دانند.
بیشتر اهمیت دادن به فرم تا محتوا، از آن افتها است. (4)
در روایات، فراوان در خصوص ظاهر با این توصیه ها مواجه می شویم که:
- کسانی که مانند بیگانگان لباس می پوشند، از ما نیستند.
- هر که خود را شبیه دشمنان ما کند، از آنهاست.
- دوستان ما کسانی هستند که به سیره و شیوه و آداب ما عمل می نمایند.
این توصیه ها از آن جهت اهمیت دارند که سفارش می شود ظاهر مؤمن و مملکت اسلامی باید با محتوای آن که اسلام است همخوانی داشته باشد. از آن طرف هم با انبوهی از توصیه های معصومین (علیهم السلام) و بزرگان اسلام روبه رو هستیم که:
- هر که نماز را خفیف شمارد از ما نیست.
- هر که صبح کند و در رفع گرفتاری و انجام امور مسلمین همت نگمارد، مسلمان نیست.
- هر که فریاد مظلومی را بشنود و او را یاری نکند با ستمگر است.
و این توصیه ها، محتوای سازه و ساختار نظام اسلامی را با ظاهر آن همسو و هماهنگ می نماید. هم ظاهر و هم باطن، مورد تأکید هستند اما در این بین، معمولاً این محتواست که بیشتر مورد غفلت قرار می گیرد ولذا بایستی به آن بیشتر اهتمام داشت و از این روست که مکرّر مورد تذکر و هشدار از سوی بنیان گذار انقلاب و نظسام قرار می گیرد.
الان ممکلت ما، رژیمش، رژیم جمهوری است لکن با رأی به جمهوری اسلامی آرمانهای اسلام تحقق پیدا نمی کند. دنبال این رای عمل باید باشد، باید یکی یکی احکام شرع در خارج تحقق پیدا بکند، باید دادگستری، دادگستری اسلامی باشد. باید فرهنگ، فرهنگ اسلامی باشد. باید بازار، بازار اسلامی باشد. مدارس، مدارس اسلامی باشند. باید همه قشرها اسلامی بشوند و همه قوانین اسلام ان شاء الله تحقق پیدا بکند. اگر چنانچه به این آرمانی که همه داریم ان شاء الله برسیم، یک مملکت نمونه خواهیم پیدا کرد. (5)
برای حفظ محتوا و ساخت حقیقی نظام باید «ظرفیت بقاء» نظام حفظ و تقویت شود. ظرفیت بقاء نظام همان نقاط مثبت و اثباتهای نظام اسلامی است که مبتنی بر فطرت انسان و دین برتر خدا، اسلام است. همان نقاط مورد طرد و ردّی است که همه زشتیها، بدیها و منکرات را در بر می گیرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی همه را به این مسأله متوجه می سازند:
نکته اصلی که هم دانشجوها، هم دانشگاهیان عزیز، هم همه آحاد ملت، بخصوص نخبگان و هوشمندان باید به او توجه کنند، این است که نظام جمهوری اسلامی این «توانائی» و این «اقتدار ذاتی» را دارد؛ همچنانی ک تا امروز در طول این سی سال توانسته ایستادگی کند. آنها همه همتشان این بود که جمهوری اسلامی را نابود کنند و از بین ببرند؛ اما نه فقط نابود نشد، بلکه روز به روز در بخشهای مختلف قوی تر شد. این «توانائی ماندن»، این «اقتدار»، این «ظرفیت بقاء» بایستی حفظ شود. اینجور ن یست که ما هر جور عمل کنیم - ولو بی تفاوت، ولی با عدم توجه به وظائف حساس و مهم - باز هم همین ظرفیت مقاومت باقی بماند؛ نه، بایستی نظام جمهوری اسلامی را به معنای حقیقی کلمه اش حفظ کرد، تا بتوان از منافع این ملت، از منافع این کشور، این ملت را بهره مند کرد؛ تا بتوان این ملت را به اوج ترقی و آرزوها و آرمانهای خودش رساند. (6)

ساخت ظاهری و حقوقی بدون هویت حقیقی نه دوامی دارد نه فایده ای

اگرچه هم ظاهر و هم باطن، هم ساخت حقوقی و هم ساخت حقیقی باید با هم حفظ شوند و هیچ کدام قربانی د یگری نشوند، لیکن آنچه دشمنان به دنبال آن هستند، پوچ کردن محتوای نظام اسلامی است. یعنی همان اسلام آمریکایی، اسلام ابوسفیانی، هر چند نهادهای جمهوریت و دمو کراسی در آنها به ظاهر وجود داشته باشند. استحاله محتوا و باطن وساخت حقیقی نظام اسلامی هم بتدریج و گاه به طور کاملاً نامحسوس صورت می گیرد. دشمن وقتی از رویارویی مستقیم و ضربتی نتیجه ای نگرفت، بر اساس سیاست دیرین خود، به صبر و خویشتنداری و انتظار فرصتها و برنامه های دراز مدت استحاله روی می آورد. هوشیاری در برابر این برنامه ها، باید بسیار بالاتر و بیشتر باشد.
آنچه مهم است این است که نظام جمهوری اسلامی که ساخت حقوقی و رسمی دارد که آن قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، دولت اسلامی، انتخابات - همین چیزهایی که مشاهده می کنید - است، که البته حفظ اینها لازم و واجب است؛ اما کافی نیست.
همیشه در دل ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایده ای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت درهم می شکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است. آن ساخت درونی چیست؟ همان آ رمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقی و باطنی و درونی نظام جمهوری اسلامی است. اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش کردیم، شعار عدالت را به انزواء انداختیم، اگر مردمی بودن مسئولان کشور را دست کم گرفتیم، اگر مسؤولین کشور هم مثل خیلی از مسؤولان کشورهای دیگر به مسؤولیت به عنوان یک وسیله و یک مرکز ثروت وقدرت نگاه کنند، اگر مساله خدمت و فداکاری برای مردم از ذهنیت و عمل مسؤولین کشور حذف شود، اگر مردمی بودن، ساده زیستی، خود را در سطح توده مردم قرار دادن، از ذهنیت مسؤولین کنار برود و حدف شود؛ پاک شود، اگر ایستادگی در مقابل تجاوز طلبی های دشمن فراموش شود، اگر رودربایستی ها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بین المللی مسؤولین کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلی هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهریِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمی کند؛ خیلی اثری نمی بخشد و پسوند «اسلامی» بعداز مجلس شورا: مجلس شورای اسلامی؛ دولت جمهوری اسلامی، به تنهایی کاری صورت نمی دهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است و من به شما عرض بکنم که تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعی، بتدریج و خیلی آرام حاصل می شود. توجه بعضیها به این، غالباً جلب نمی شود، یا خیلیها توجهشان جلب نمی شود. یک وقتی ممکن است همه متوجه شوند، که کار از کار گذشته باشد، خیلی باید دقت کرد. چشم بینای طبقه روشن بین و روشنفکر جامعه - یعنی طبقه دانشگاهی - و چشم بنای دانشجویان باید این مسؤولیت را همیشه برای خودش قائل باشد.
نظام اسلامی، نظام اسلامی است در ظاهر و باطن؛ نه فقط نظام اسلامی در ظاهر. صرف این که حالا یک شرائطی در قانون اسلامی برای رئیس جمهور و برای رهبر و برای رئیس قوه قضائیه و برای شورای نگهبان و برای که و که معین شده؛ و چه و چه، اینها کافی نیست؛ اگر چه اینها لازم است. انحراف در هدفها، درآرمانها، در جهتگیریها را باید مراقبت کرد که پیش نیاید. و این چیزی است که ما در طول این سالهای طولانی -بخصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام - درگیرش بودیم؛ جزو درگیریهای اساسی در این دو دهه گذشته، یکی همین بوده. تلاشهای زیادی شده است برای این که جمهوری اسلامی را از روح و معنای خودش خارج کنند. تلاشهای زیادی کرده اند؛ به شکلهای مختلف؛ چه در زمینه های سیاسی، چه در زمینه های اخلاقی، چه در زمینه های اجتماعی؛ از اظهاراتی که شده و حرفهایی که زده شده. ما یک دوره ای را هم مشاهده کردیم که در مطبوعات ما رسماً،؛ علناً، جدایی و تفکیک دین از سیاست را اعلان کردند! اصلاً مساله یکی بودن دین و سیاست را که اساس جمهوری اسلامی و اساس حرکت عمومی مردم بود، زیر سوال بردند. از این بالاتر؟! در دورانی، در مطبوعات ما دیده شد که صریحاً، علناً، از رژیم ظالم، جبار و سفاک پهلوی دفاع شد! برای این که چنین حالتی پیش نیاید و برای برخورد با این انحراف، می شود با برجسته کردن مرزهای اعتقادی و فکری و سیاسی، جلوی این انحراف را گرفت. (7) هر مسلمانی در هر نقطه دنیا، به حکم این که به قرآن و به نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عشق می ورزد، نسبت به جمهوری اسلامی که پرچم قرآن و اسلام را در دست دارد، احساس تعهّد می کند. این همان چیزی است که دشمنان اسلام را با ایران اسلامی به برخورد خصمانه وحشیانه ای می کشاند و کشاند ه است. عامل دشمنیها همین است. حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه)، بنیانگذار نظام الهی و مردمی جمهوری اسلامی، کوشش در راه تحقق محتوای جمهوری اسلامی را معادل با حفظ اسلام دانسته و آن را در راس تمام واجبات قرار می دهند. اگر محتوای نظام اسلامی به طور کامل تحقق پیدا کند قطعاً دشمنان اسلام و ملت ناامید خواهند شد و ریشه های نظام استوار خواهد گشت.
اسلام و حکومت اسلامی یک پدیده الهی است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تامین می کند و قدرت آن را دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوب خود برساند. و مکتبی است که بر خلاف مکتبهای غیر توحیدی، در تمام شؤون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته، ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان وجامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است.
اینکه به توفیق و تأیید خداوند، جمهوری اسلامی با دست توانای ملّت متعهد پایه ریزی شده و آنچه در این حکومت اسلامی مطرح است اسلام و احکام مترقی آن است، بر ملت عظیم الشان ایران است که در تحقق محتوای آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند که حفظ اسلام در راس تمام واجبات است. (8)
محتوا، باطن، روح و هویت حقیقی جمهوری اسلامی با اصطلاحات مختلف، طرح شده که با تعابیر گوناگون مورد حمله دشمن قرار گرفته است.
از جمله اصطلاحات گویا و روشن، تعبیر «نفی» ها و «اثبات» های نظام جمهوری اسلامی است که از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی، مطرح شده است. جمهوری اسلامی ایران بر اساس اعتقادات، باورها وس یاست خود، اوری را در سطح ملی و بین المللی، نفی و طرد می نمانید و در مقابل وظایف و کارکردهایی را برای خود اثبات و آنها را مشی خود قرار می دهد. دشمن نسبت به این امور، چه نفی ها و چه اثبات ها، موضعگیری می نماید. دشمن نفی ها را بر خلاف اثبات های خود و اثباتهای نظامی را مخالف نفی های خود می بیند.
وقتی جمهوری اسلامی، فرهنگ منحط غرب را نفی می کند، این دقیقاً در خلاف جهت خواست و منافع نامشروع قدرتهای استکباری است. در مقابل زمانی که یاری به مظلومان و ایستادگی در برابر قلدریها را اثبات و سیاست اساسی خود اعلام می کند و بر آن پافشاری می نماید، مخالف خواست قدرتهای ستمگر بین المللی و نفی آنها یعنی تسلیم شدن در برابر زورگوییهاست.
این که آمریکا، به عنوان رأس فساد بین المللی، می گوید که ایران بایستی رفتار خود را تغییر دهد، بر همین مساله تاکید دارد که نفی و اثباتهای جمهوری اسلامی بایستی بر اساس تعریف و منافع آنان تغییر کند و تسلیم گفتمان رایج ظالم و مظلوم، مستکبر و حقارت زده باشند!
اگر نفی و اثبات های جمهوری اسلامی ایران، تنها در محدوده جغرافیایی آن باقی می ماند، مساله چندان اهمیتی برای شیطانها نداشت، اما منش و روش جمهوری اسلامی ایران برای ملتهای جهان بویژه مسلمانان الگوست. آنها از این بیداری اسلامی و خیزش ملتها در هراسند و لذا تمامی سعی و امکانات خود را به کار می گیرند تا این الگو را ناکام سازند.

«نفی» های جمهوری اسلامی

برخی از «نفی» های جمهوری اسلامی را رهبر معظم انقلاب اسلامی چنین بر می شمارند:
جمهوری اسلامی تعدادی «نفی» با خود دارد.
- نفی استثمار،
- نفی سلطه پذیری،
- نفی تحقیر ملت به وسیله قدرتهای سیاسی دنیا،
- نفی وابستگی سیاسی،
- نفی نفوذ و دخالت قدرتهای مسلط دنیا در کشور،
- نفی سکولاریسم اخلاقی، اباحیگری،
اینها را جمهوری اسلامی قاطع نفی می کند. (9)  

«اثبات» های جمهوری اسلامی

و برخی از «اثبات» های نظام جمهوری اسلامی را نیز از این قرار نام می برند:
مواردی را هم [جمهوری اسلامی] اثبات می کند:
اثبات هویت ملی، هویت ایرانی،
اثبات ارزشهای اسلامی.
[اثبات] دفاع از مظلومان جهان،
[اثبات] تلاش برای دست پیدا کردن بر قله های دانش، ...
اینها جزو چیزهایی است که جمهوری اسلامی بر آنها پافشاری می کند. (10)

«نفی» و «اثبات» ها، دلیل دشمنی آمریکا و صهیونیسم است

این جهت گیریها و موضع گیریهای نظام، یعنی «نفی» ها و «اثبات» های آن، علت اصلی دشمنی استکبار جهانی و اذناب او با انقلاب اسلامی و ملت ایران است. این نظر درست نیست که اگر نظام اسلامی با مستکبرین جهان بویژه آمریکا مذاکره و مصالحه کند تمام مشکلات و دشمنیها تمام خواهد شد. دشمنی زیاده خواهان عالم، زمانی پایان می پذیرد که هویت، محتوا، فرهنگ و شخصیت ملت و انقلاب را که همان اسلام و ایمان دینی است از بین ببرند و او را تحقیر و تسلیم خود سازند.
این نفی و این اثبات، اینها دلیل دشمنی آمریکا و دشمنی شبکه صهیونیستی دنیاست.
اگر نفوذ آمریکا را قبول کنیم، دشمنیها کم خواهد شد؛
اگر راضی شویم که ملت به وسیله بیگانگان به طرق مختلف تحقیر شوند؛ دفاع از هویت ملی یا دفاع از ارزشهای اسلامی را کنار بگذاریم، مسلماً دشمنیها به همین نسبت کم خواهد شد.
این که می گویند جمهوری اسلامی رفتار خود را عوض کند، یعنی این! شنیده اید گاهی مسؤولین سیاسی کشورهای مستکبر از قبیل آمریکا، درباره ایران صحبت می کنند، می گویند.
ما نمی گوییم جمهوری اسلامی از بین برود، می گوییم جمهوری اسلامی رفتارش را عوض کند. رفتارش را عوض کند. یعنی این؛ یعنی از این نفی و از این اثبات دست بردارد. این را می خواهند. (11)

الگو بودن نفی و اثبات جمهوری اسلامی ایران

همچنین، دشمنان از آن رو با نفی ها و اثباتهای جمهوری اسلامی مخالفند که اینها به عنوان الگو مورد نظر و عمل مسلمانان و آزادگان جهان قرار می گیرند.
آنچه من می خواهم عرض کنم و این بیانات با توجه به آن انجام شد، این است که این دو، باید ناظر به یک هدف باشند؛ و آن، تکمیل زندگی مردم است. حوزه کامل؛ دانشگاه کامل. هر کدام به معنای کمال حقیقی خودشان؛ و هماهنگی این دو با م. آن وقت ملت، ملت مستقل، و جامعه ایرانی، جامعه الگو دهنده خواهد شد. یعنی این انزجار شما نسبت به دشمنان دین - دشمنان مقتدر دین، که امروز از قدرت دنیایی برخوردارند - تثبیت خواهد شد. نفی ملت ایران، یعنی آن کلمه نفی ای که ملت ایران، از زبان خودش صادر می کند. آن «نه» ای که می گوید، یا اثباتی که از زبان جاری و صادر می کند، هر دو، در دنیا الگو خواهد شد. و امروز، بشریت به این الگو نیازمند است. (12)

عاملِ دشمنی دشمنان، حاکمیت اسلام و پایبندی ملت به نظام اسلامی است

در جمهوری اسلامی این هجران وجود ندارد. این جا قرآن برای اجرای احکام عمومی جامعه، محور قرار گرفته است. یعنی هر آنچه که از شؤون اداره یک جامعه است، رسماً از قرآن گرفته می شود، نه اسماً. قوانین از قرآن اتخاذ می شود هر آن چه مخالف با قرآن باشد، طرد می شود. حکومت و قدرت سیاسی بر طبق معیارهای قرآنی تشکیل می شود. ارزشهای حاکم بر جامعه، ارزشهای قرآنی است. هر انسان متعهد و خدومی در جامعه اسلامی مورد قبول و پذیرش است. امروز اگر ملت ایران، مسؤولین کشور را عاشقانه دوست دارند، به خاطر عمل آنها به قرآن و اعتقاد و تدین و پایبندی آنها به دین است. این جامعه، جامعه ای است که قرآن در آن زنده و برقرار است و مهجور نیست. این، جمهوری اسلامی است. بنابراین هر مسلمانی در هر نقطه دنیا، به حکم این که به قرآن و به نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عشق می ورزد، نسبت به جمهوری اسلامی که پرچم قرآن و اسلام را در دست دارد، احساس تعهّد می کند. این همان چیزی است که دشمنان اسلام را با ایران اسلامی به برخورد خصمانه وحشیانه ای می کشاند و کشاند ه است. عامل دشمنیها همین است. هر کس در دنیا مخالف قرآن و اسلام است، مخالفت و خصومت و عناد وی، با جمهوری اسلامی، خودش را به شکل بارزی نشان می دهد. در دنیا نگاه کنید! این مخالفت و عناد به صورت یک معیار کلّی است. دشمنان اسلام، در هر جای دنیا با جمهوری اسلامی در حال معارضه و مخاصمت و دشمنی اند. هر میزان که با اسلام و حاکمیت و پایبندی ملتها به آن مخالفند، دشمنی شان با ایران اسلامی هم به همان میزان است. شما این دشمنی ناکام و نامو فق را در سرتاسر دنیا مشاهده می کنید. (13)
مبارزه با جمهوری اسلامی، به خاطر اسلام است. آن وقتی که جمهوری اسلامی اثبات کرد که به معتقدات خود و به اصول اسلام پایبند است، به عنوان یک خطر بزرگ تلقی شد و تمام دستگاههای استکبار علیه او به کار افتادند؛ والّا در آن اوایلِ کار که هنوز نمی دانستند جمهوری اسلامی چیست و تا چه حد به مبانی خود پایبند است، آن قدر حساسیتی نشان نمی دادند. (14)

پی‌نوشت‌ها:

1- صحیفه امام، ج 13، ص 40.
2- دیدار با اعظای هیات دولت، به تاریخ 1384/6/8.
3- همان.
4- همان.
5- صحیفه امام، ج 8، صص 107 و 108.
6- دیدار با اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت، به تاریخ 1387/9/24.
7- رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت، به تاریخ 1378/9/24.
8- حضرت امام خمینی، وصیت نامه سیاسی - الهی، صحیفه امام، ج 21، ص 403.
9- رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیدار با اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت، در تاریخ 1387/9/24.
10- رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیدار با اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت، در تاریخ 1387/9/24
11- همان.
12- همان.
13-رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیدار با کارگزاران و مسؤولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، به تاریخ 1373/6/4.
14- رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیدار با ائمه جمعه، روحانیون، مسؤولان و اقشار مختلف سراسر کشور، به تاریخ 1386/9/1.

منبع مقاله: (1388)، ساخت حقوقی و حقیقی نظام جمهوری اسلامی ایران، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.