کتاب در عصر پهلوی
با کودتای رضاخان میرپنج در اسفند 1299 و صعود تدریجی او به نردبان قدرت، سایه سانسور و خفقان سیاسی بیش از پیش بر مطبوعات و کتاب سایه افکند. رضاخان- که بعدها به سلطنت رسید و به رضاشاه پهلوی معروف گردید- نه تنها با وضع قوانینی چون «قانون راجع به نظارت مطبوعات»، مصوب 10 آبان 1301 و نیز «قانون مقدمین بر علیه استقلال و امنیت کشور» که در 1310 به تصویب رسید (32: 155- 156 و 161 -162) به مقابله با نویسندگان آزادیخواه برخاست، بلکه با تطمیع، تهدید، ارعاب و حتی ترور، مخالفان سیاسی خود را وادار به سکوت و تسلیم کرد و «اداره اطلاعات شهربانی» موظف به ممیزی (سانسور) کتاب ها و مطبوعاتی گردید که در داخل کشور چاپ و منتشر و یا وارد کشور می شدند. رژیم رضاشاه نه تنها تحمل کوچکترین انتقاد سیاسی در داخل کشور را نداشت، بلکه به دلیل درج کاریکاتوری طنزآمیز از رژیم ایران در یکی از نشریات فرانسوی، با دولت فرانسه قطع ارتباط کرد (همان: 162؛ 25: ج5، ص 847).
تعداد عناوین کتاب های منتشر شده در سال های پایانی حکومت رضاشاه در جدول زیر آمده است (42: 101):
سال |
1316 |
1317 |
1318 |
1319 |
1320 |
عنوان |
233 |
255 |
219 |
221 |
201 |
با سقوط رژیم رضاشاه در شهریور 1320، آزادی سیاسی نسبی در کشور پدید آمد که با فراز و فرودهایی تا مرداد سال 1332 ادامه داشت. در این مدت بیش از 70 گروه، تشکیل و حزب سیاسی تأسیس شد ( 68: 25- 87) و بیش از 1000 عنوان روزنامه و مجله منتشر گردید (32: 163). جدول زیر آمار کتاب های منتشره طی سال های 1321 تا 1332 را از دو مأخذ متفاوت نشان می دهد (42: 101؛ 2: 132؛ 32: 163).
سال |
1321 |
1322 |
1323 |
1324 |
1325 |
1326 |
1327 |
1328 |
1329 |
1330 |
1331 |
1332 |
عنوان |
141 |
111 |
200 |
215 |
273 |
250 |
318 |
369 |
358 |
414 |
335 |
319 |
عنوان |
286 |
193 |
328 |
328 |
310 |
369 |
313 |
505 |
308 |
538 |
480 |
382 |
پس از کودتای 28 مرداد 1332 بلافاصله فعالیت های همه احزاب مخالف ممنوع و رهبران و اعضای فعال آنها و نیز بیشتر وزرا و نمایندگان طرفدار دکتر مصدق دستگیر و همه روزنامه های ملی توقیف گردیدند و تظاهرات اعتراض آمیز دانشجویی در 16 آذر همان سال به خاک و خون کشیده شد. سال بعد نیز با کشف سازمان نظامی حزب توده، صدها نفر از رهبران، کادرها، اعضا و هواداران حزب دستگیر و بازداشت گردیدند که برخی از آن ها اعدام و ده ها نفر نیز به زندان های طولانی مدت محکوم شدند( 57: ج2، ص 78- 79؛ 74: 74 -75؛ 25: ج5، ص 856). در سال 1334 نیز رهبر و اعضای اصلی «جمعیت فدائیان اسلام» دستگیر و چهار تن از آنها به جوخه اعدام سپرده شدند (70: 250) بدین ترتیب طی یکی دو سال بعد از کودتا، هرگونه فعالیت سیاسی مخالف رژیم عملاً ممنوع گردید و بسیاری از نویسندگان سیاسی منتقد از بیم تعقیب و مجازات، سکوت پیشه کردند.
جدول زیرا فراوانی کتاب های منتشر شده در سال های 1333 تا 1341 را از دو مأخذ متفاوت نشان می دهد ( 32: 165؛ 2: 132؛ 42: 101).
سال |
1333 |
1334 |
1335 |
1336 |
1337 |
1338 |
1339 |
1340 |
1341 |
عنوان |
545 |
792 |
561 |
684 |
- |
485 |
568 |
587 |
803 |
عنوان |
394 |
798 |
570 |
690 |
621 |
485 |
568 |
587 |
803 |
افزایش عناوین کتاب های منتشره در این سال ها را باید با بهبود نسبی اوضاع اقتصادی، افزایش جمعیت شهرنشین و شمار باسوادان، و بالا رفتن سطح آموزش عالی در کشور مرتبط دانست که در مجموع بر تعداد کتابخوانان می افزود (25: ج5، ص 858؛ 2: 139) از سوی دیگر پیروزی دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، موجب شد تا رژیم شاه برای بقای خود و هماهنگی با سیاست های جدید دولت آمریکا دست به اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بزند که در نتیجه آن فضای نسبتاً باز سیاسی از سال 39 تا 41 در کشور پدید آمد (25: ج5، ص 858). این تحولات، تأثیر محسوسی بر افزایش کمّی و کیفی مطبوعات و کتاب های منتشره ی کشور داشت. جدول فوق، افزایش چشمگیر کتاب های انتشار یافته در سال 41 را نسبت به سال های پیش از این دوره (سال 1338) نشان می دهد.
در سال های پس از کودتا، بنگاه های انتشاراتی بزرگی در کشور پدید آمدند که به ترجمه ی آثار مشهور کلاسیک و جدید خارجی و نیز تصحیح و تألیف آثار معتبر فارسی اقدام کردند که از جمله ی آنها می توان از «بنگاه ترجمه و نشر کتاب» (تأسیس: 1332 ش) یاد نمود که از حمایت های امیر اسدالله عَلَم و کمک های مادی شرکت ملی نفت، بنیاد پهلوی و سازمان برنامه برخوردار بود (22: ج4، ص 344). «انتشارات فرانکلین» نیز از دیگر ناشران بزرگ این سال ها بود که با سرمایه خارجی تأسیس شد و به ترجمه کتاب های معروف تاریخی - اجتماعی، به ویژه آثار نویسندگان امریکایی (42: 96- 97) و نیز تألیف و ترجمه ی آثار مرجعی چون دایرة المعارف فارسی اقدام کرد. از ناشران بزرگی که طی سال های یاد شده فعالیت داشته اند، می توان از انتشارات دانشگاه تهران، امیر کبیر، سازمان کتاب های جیبی، ابن سینا، علمی، اقبال، خیام، صفی علیشاه، زوّار، مروارید، گوتنبرگ، طهوری، نیل، کانون معرفت، دهخدا، فروغی (در تهران)، حقیقت، سروش، تهران (در تبریز)، موثقی، شهریار، تأیید (در اصفهان)، باستان، زوار (در مشهد) نام برد (11: 36- 37؛ 42: 97).
از ناشران مذهبی در سال های قبل و بعد از کودتا می توان به کتابفروشی اسلامیه، دارالکتب الاسلامیه، انتشارات علمیه اسلامیه، فراهانی، کلاله خاور، حکمت (قم)، شرکت سهامی انتشار، دارالعلم (در قم)، دارالفکر (در قم)، بعثت، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، انتشارات اسلامی، انتشارات دارالتبلیغ اسلامی، و انتشارات حسینیه ارشاد اشاره کرد (28 :364-371).
با رشد روزافزون عناوین کتاب های منتشره و گسترش ناشران کشور، نیاز مبرمی به معرفی آثار چاپ شده ی کشور احساس می شد؛ از این رو از دهه ی 30 به بعد نشریاتی در معرفی و نقد کتاب منتشر شدند که می توان به راهنمای کتاب، انتقاد کتاب، بررسی کتاب، و کتاب ماه اشاره کرد. در سال های بعد نیز مجلات دیگری مانند کتاب امروز انتشار یافت. علاوه بر آن، کتاب هایی هم در معرفی آثار فارسی و عربی منتشر شدند و در کشور به چاپ رسیدند که مهمترین آنها عبارتند از: کتابشناسی دهساله (1333-1343)؛ از ایرج افشار و حسین بنی آدم؛ فهرست کتاب های چاپی فارسی؛ و فهرست مؤلفین کتاب های چاپی عربی و فارسی از خانبابامشار (11:34 و 35).
طی همین سال ها برخی از مجلدات کتابشناسی معروف الذریعة الی تصانیف الشیعه از آقا بزرگ تهرانی انتشار یافت که به معرفی آثار مکتوب (خطی، چاپ سنگی و چاپی) عربی و فارسی شیعیان پرداخته است.
که بخش قابل توجهی از آنها را کتاب های خطی و چاپ فارسی ایران تشکیل می دهد. برخی از مجلدات کتاب طبقات اعلام الشیعة نوشته آقا بزرگ تهرانی هم که به زندگی بزرگان شیعه، از جمله نویسندگان اختصاص دارد، در همین سال ها انتشار یافت (4: ج1، ص 456).
در سال 1332 به فرمان محمدرضا پهلوی، «جایزه سلطنتی کتاب» به بهترین مصنفان، مؤلفان و مترجمان آثار فارسی تعلق می گرفت که این جایزه نقدی، همراه با «فرمان شاهنشاهی» در روز اول فروردین و در مراسم «سلام نوروز» به افراد برگزیده اعطا می شد که نخستین جایزه، مربوط به کتاب های چاپ اول سال 32 بود که در سال 34 به پدید آورندگان یازده کتاب برگزیده داده شد (27: ج1، ص 687 -688). جوایز دولتی و غیر دولتی دیگر کتاب، از دهه سی به بعد عبارتند از: جایزه بهترین کتاب سال مجله سخن (تأسیس: 1332)؛ جایزه کتاب برگزیده انجمن کتاب (تأسیس: 1337)؛ جایزه مسابقه نمایشنامه نویسی هنرهای زیبای کشور (تأسیس: 1337)؛ جایزه مسابقه ترجمه نمایشنامه های خارجی هنرهای زیبای کشور (تأسیس: 1337)؛ جایزه کاروان کتاب، به ابتکار مجله جوانان (تأسیس: 1338)؛ جایزه خودنویس طلا، به ابتکار بخش ادبی مجله راهنمای کتاب (تأسیس: 1342)؛ جایزه کتاب یونسکو (تأسیس: 1345)؛ و جایزه نقدی شورای کتاب کودک (تأسیس: 1354).(همان: 687).
به موازات این سیاست ها و اقدامات حمایتی دولتی از پدیدآورندگان کتاب، از سال 32 به بعد، به ویژه پس از تشکیل «ساواک: (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) در سال 36، نظارت بر مطبوعات و کتاب های منتشره گسترش یافت و به توقیف مجلاتی چون کتاب ماه و کتاب هایی مانند غربزدگی جلال آل احمد در 1341 انجامید (5: 16).
با سفر شاه به امریکا در فروردین 41، او به دولت امریکا اطمینان داد که اصلاحات اقتصادی- اجتماعی مورد نظر امریکا را خود، رهبری و به اجرا در خواهد آورد. از اینرو وی پس از اینکه از حمایت دولت امریکا اطمینان یافت، در بازگشت به کشور، امینی نخست وزیر اصلاح طلب موردنظر امریکا را بر کنار (تیر 41) و امیر اسدالله عَلَم را به نخست وزیری منصوب کرد و خود با ایجاد محدودیت های سیاسی و جوّ پلیسی و دیکتاتوری، به انجام اصلاحات مورد نظر امریکا - که «انقلاب سفید» نامیده شد- پرداخت (74: 193- 203). بلافاصله رژیم شاه فضای نسبتاً باز سیاسی را که از سال 39 تا اوایل 41 و تحت فشار دولت جدید امریکا به ناگزیر در کشور پدید آورده بود، برچید و موج جدیدی از دستگیری فعالان سیاسی و سرکوب حرکت ها و اقدامات اعتراض آمیز را آغاز کرد که حمله نظامیان به دانشگاه تهران در اول بهمن 41، حمله به مدرسه فیضیه در 2 فروردین 1342، و نیز سرکوب خونین قیام 15 خرداد 42 از آن جمله بود( 57: ج2، ص116- 123).
از سال 41 به بعد، چاپخانه ها موظف شدند که پیش از چاپ کتاب، دست نوشته ی آن را تحویل «اداره نگارش» - که از ادارات تابع وزارت فرهنگ بود- بدهند و پس از بررسی و تأیید از سوی آن اداره، اقدام به چاپ آن نمایند و در صورت انتشار «کتاب های مضره»، اداره آگاهی، موظف به جمع آوری آنها بود. بدین ترتیب هر کتاب قبل از نشر، به بهانه ی گرفتن «شماره ی ثبت کتابخانه ملی»، می بایست به اداره نگارش تحویل داده می شد و آنان نیز با بررسی تک تک صفحات و اِعمال اصلاحات، اجازه ی نشر صادر می کردند یا کتاب را غیر قابل انتشار تشخیص می دادند. اسناد موجود نشان می دهد که سانسور پیش از انتشار به شکل فراگیر، در طی شانزده سال پس از آن، به شدت اعمال می شده است (32: 166- 167).
به موجب لایحه ای که در سال 1342 در هیأت دولت به ریاست عَلَم به تصویب رسید، بیش از 70 روزنامه و مجله در سراسر کشور تعطیل شدند (13 :278). علاوه بر اداره نگارش، «ساواک» نیز به نظارت و سانسور کتاب می پرداخت که در برخی موارد، تصمیمات و اقدامات آن دو، متعارض بود؛ مثلاً «گاهی اداره نگارش به کتابی اجازه نشر می داد، ولی مقامات امنیتی، دستور جمع آوری و نابودی آن را می دادند.» البته تنها سازمانی که رسماً به سانسور کتاب بعد از نشر اقدام می کرد، ساواک بود (32: 170؛ 13: 118).
امیرعباس هویدا که در اواخر سال 43 به نخست وزیر منصوب شد، خود را فردی روشنفکر و آزادیخواه نشان می داد و «می خواست شکاف عظیمی را که میان رژیم و روشنفکران [مستقل] ایران پدیدار شده بود، پر کند» (73 :242). از همین رو در مجلس شورای ملی مخالفت شدید خود را با سانسور اعلام کرد و کوشید تا با روشنفکران مستقل و منتقد رژیم شاه مرتبط شود. به دنبال آن در اواخر سال 44 با هفت نفر از نویسندگان و شعرای نامدار منتقد کشور دیدار کرد و آنان نیز به شرایط سخت سانسور اعتراض کردند؛ اما هویدا از وجود سانسور اظهار بی اطلاعی کرد و این دیدار با مجادله ی بی پروای آل احمد با او به شکست انجامید (همان: 242- 243). ولی هویدا به تلاش هایش ادامه داد و شش ماه بعد با خلیل ملکی که برجسته ترین نویسنده و روشنفکر سیاسی منتقد و مستقل رژیم به شمار می رفت، دیدار کرد که با انتقاد شدید ملکی از «فقدان دموکراسی و حکومت فردی و خودکامه ی شاه»، بی نتیجه ماند (همان: 247- 249). سپس وی با داریوش فروهر که از فعالان سیاسی مخالف رژیم به شمار می رفت، دیدار نمود که این دیدار نیز سودی در برنداشت؛ زیرا - چنان که روشنفکران منتقد و مستقل به درستی دریافته بودند - هدف هویدا از این نزدیکی و مراوده، ایجاد تغییرات اساسی در ساختار استبدادی حکومت و از بین بردن سانسور نبود، بلکه وی تصمیم داشت تا با تطمیع، آنها را در قدرت سیاسی و اقدامات خودکامه ی رژیم شاه شریک کرده و بدین ترتیب از نفوذ و اقتدار سیاسی آنها در جامعه کاسته و حیثیت سیاسی شان را سلب کند (همان: 246 و 250).
در دی 1348، «قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» به تصویب رسید که گام مهمی در نظام مند کردن و به رسمیت شاختن حقوق مادی و معنوی پدید آورندگان کتاب بود.
با وجود تنگ تر شدن فضای سیاسی و گسترش سانسور در عرصه ی کتاب و مطبوعات، از سال 42 تا 49، رشد چشمگیری در تعداد عناوین کتاب های منتشره به وجود آمد که بالاترین آن در سال 1348 با 4709 عنوان و سپس سال 1349با 4359 عنوان کتاب است که تفاوت آشکاری با سال های پیش و حتی پس از آن تا سال 57 دارد.
جدول زیر فراوانی کتاب های منتشره از سال 42 تا 49 را نشان می دهد (32: 166؛ 42: 103).
سال |
1342 |
1343 |
1344 |
1345 |
1346 |
1347 |
1348 |
1349 |
عنوان |
751 |
1048 |
1752 |
2137 |
3169 |
3621 |
4709 |
4359 |
از اواخر سال 49 به بعد جو اختناق و سرکوب رژیم شدت یافت و «کمیته مشترک ضد خرابکاری» (مرکب از ادارات امنیتی ارتش، ژاندارمری، شهربانی و ساواک) در همین سال تشکیل شد (34: 176). این امر دلایل گوناگونی داشت. از یک سو گروه ها و سازمان های چریکی از اواخر سال 49 به بعد مبارزه ی مسلحانه روستایی و سپس شهری گسترده ای را با رژیم آغاز کردند و از سوی دیگر رژیم برای مقابله با این پدیده - که زمینه های آن را در دانشگاه و عرصه های روشنفکری می دانست - محدودیت سیاسی روزافزونی را برای ناشران مطبوعات و کتاب به وجود آورد.
افزایش ناگهانی بهای نفت از سال 52 به بعد که موجب چند برابر شدن درآمدهای کشور گردید، موجب شد تا شاه با اطمینان از حمایت های کشورهای غربی به ویژه امریکا از رژیم خود، بر فشار و اختناق در داخل کشور افزوده و با تبلیغات فراوان خارجی برنامه های بلند پروازانه ای را که همان رسیدن به «تمدن بزرگ» و دست یافتن به رتبه ی پنجم قدرت نظامی جهان بود، تعقیب کند.
شاه در اسفند 1353، در یک چرخش ناگهانی و برخلاف نظر پیشین خود که تعدد و فعالیت احزاب را تأیید می کرد، احزاب دولتی موجود را منحل و تشکیل «حزب رستاخیز» را اعلام و اظهار داشت که در آینده، دولتی تک حزبی بر سر کار خواهد بود و افزود کسانی که مایل نباشند به این حزب بپیوندند یا خائن اند که باید به زندان بروند و یا از فردا کشور را ترک کنند ( 1: 403). او پا را از این فراتر گذاشت و در مصاحبه ای خود آشکارا دموکراسی را به مسخره گرفت (همان: 404).
هویدا نیز در این سال ها که بیش از پیش شیفته قدرت گردیده بود، ژست ها و شعارهای روشنفکری سال های نخست صدارت خود را به کناری نهاد و همصدا با شاه، نیروهای مخالف رژیم را مسخره می کرد و به ریشخند می گرفت (73 :252 و 254). سرانجام دولت او در اواخر سال 53، دستور تعطیلی و توقیف بیش از 50 روزنامه و مجله را صادر کرد (13: 280؛ 32: 168).
در تابستان 55 در مراسمی که با عنوان «سمینار کتاب» و به کوشش احسان نراقی و با حضور هویدا و گروهی از مؤلفان و ناشران کتاب برگزار شد، هویدا آشکارا گفت: «ما کتاب را سانسور می کنیم و احتیاجی هم به پرده پوشی نداریم.» (13: 285 - 286).
به نوشته دلانوآ، «در 1354، پس از تأسیس حزب رستاخیز، ساواک مستقیماً بخش بزرگی از انتشارات را از طریق وزارتخانه هایی چون آموزش و پرورش، بهداری و سازمان جلب سیاحان که بزرگ ناشران کشور بودند کنترل می کرد. نتیجه ی کار خیلی زود آشکار شد. سال بعد تعداد عنوان کتاب های منتشر شده از چهار هزار [عنوان] در سال، به هزار و سیصد [عنوان] تقلیل پیدا کرد [...] کتاب های علمی و تخیلی نیز در زمره کتاب هایی بودند که به شدت سانسور می شدند. ساواک معتقد بود که پشت سر هر جمله، معنای رمزی نهفته است. به شعر که با زبان استعاری ویژه اش، مستعد هرگونه تعبیر و تفسیر است با سوء ظن نگریسته می شد. در اواخر عمر رژیم [شاه] بیش از 500 عنوان کتاب شعر در فهرست کتب ممنوع بودند. ادبیات روسی به طور اخص زیر ذره بین ساواک بودند. داشتن [کتاب] مادر ماکسیم گورکی ممکن بود برای صاحبش به بهای هفت سال زندان تمام شود[...] کتاب های نویسندگانی چون جک لندن، یا برتولت برشت و صد البته ژان پل سارتر، گذرنامه ای برای اقامت در زندان های قصر یا اوین بودند.» (34: 139- 140).
بدین ترتیب از سال 49 تا سال 57، با وجود افزایش جمعیت درس خوانده، بالا رفتن درآمدها، بهبودی وضعیت معیشتی و رایگان شدن آموزش های عالی، تعداد عناوین کتاب های منتشره، به شدت کاهش یافت.
این امر به دلیل فقدان آزادی های سیاسی و سانسور شدید و توقیف صدها عنوان کتاب بود که توسط اداره کل نگارش و یا ساواک، ماه ها و سال ها بلاجواب مانده و یا ممنوع الانتشار شده بودند که این وضعیت تا آخرین ماه های حیات رژیم شاه ادامه داشت. (32: 194).
در همین سال ها، بسیاری از نویسندگان، ممنوع القلم و بسیاری از وعاظ ممنوع المنبر گردیدند (53: 346 و 841). برخی از روشنفکران منتقد رژیم نیز تحت فشار ساواک مجبور شدند تا در اعترافات تلویزیونی، از گذشته ی خود اظهار ندامت کرده و به تأیید دستاوردهای رژیم بپردازند (34: 180- 181). تنها از نیمه دوم سال 56 به بعد است که رشد نسبی در تعداد عناوین و شمارگان کتاب های منتشره دیده می شود.
جدول زیر فراوانی کتاب های منتشره از سال 49 تا 57 را نشان می دهد (32: 166؛ 42: 103).
سال |
1349 |
1350 |
1351 |
1352 |
1353 |
1354 |
1355 |
1356 |
1357 |
عنوان |
4359 |
3474 |
3379 |
3070 |
1872 |
2094 |
1689 |
3027 |
2997 |
با پیروزی دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری امریکا(آبان 55) و اعلام سیاست آزادی های سیاسی و حقوق بشر در کشورهای اقمار، رژیم شاه نیز بار دیگر ناگزیر به ایجاد فضای نسبتاً باز سیاسی در کشور گردید. از این رو از سال 56 به بعد به تدریج، فعالان سیاسی مخالف رژیم به صورت انفرادی یا گروهی، شروع به فعالیت های سیاسی در چارچوب قانون اساسی کردند و تدریجاً بسیاری از کتاب هایی که طی سال های گذشته در داخل کشور منتشر شده و ممنوع الانتشار بودند و دارندگان آنها به زندان های سنگینی محکوم می شدند (34: 181) به طور نیمه مخفی و سپس آشکارا چاپ و منتشر گردیدند که برخی از آنها از جمله آثار دکتر شریعتی، ولایت فقیه و کشف الاسرار امام خمینی (ره) در ده ها و صدها هزار نسخه به فروش رسید. کتاب ها و جزوات تئوریک، تحلیلی و آموزشی سازمان های چریکی و مخالفان سیاسی خارج از کشور نیز از زمره ی همین کتاب ها بودند که مورد استقبال بسیاری از دانشجویان قرار داشتند. این کتاب ها که در جلدهای سفید و کاغذهای نامرغوب و ارزان قیمت و با اسامی مستعار مؤلفان چاپ می شدند، اصطلاحاً به کتاب های «جلد سفید» مشهور شدند.
به دلیل شرایط سیاسی خاص آن سال ها، آماری از تعداد عناوین این کتاب ها و شمارگان دقیق آنها در دست نیست و تاکنون نیز پژوهشی دقیق و گسترده در آن باره صورت نگرفته است.
منبع مقاله: رجبی، محمدحسن، (1388)، مروری کوتاه بر تاریخ کتاب در ایران (از آغاز تاکنون)، تهران: نشر اطلاعات، چاپ اول
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}