نظر شیخ مفید درباره اعجاز قرآن
محمدبن محمد بن نعمان، معروف به شیخ مفید(ت 413)، از علمای گرانقدر شیعه و در محلّه کرخه بغداد می زیست؛ او از نظر دانشمندان شیعه، شخصیتی عالیقدر است و بدین جهت شاگردش شیخ الطائفه در خصوص او می گوید:
محمد بن محمد بن نعمان، دانشمندی بزرگ و موثق است؛ (1) او ابوعبدالله مفید، معروف به ابن معلم، از متکلّمان طایفه امامیه است؛ در زمان وی، ریاست علمی و دینی شیعه به او منتهی می شد، در علم فقه و کلام بر هر کسی مقدم، فکرش عالی، ذهنش قوی و دانشمندی حاضر جواب بود و نزدیک به دویست جلد کتاب را تدوین نمود.(2)
«علّامه حلّی» نیز درباره او می گوید:
محمدبن محمد بن نعمان، مکنّی به ابوعبدالله و ملقب به مفید است؛ مفید معروف به ابن المعلم بود و از بزرگترین مشایخ شیعه و رئیس و استاد آنهاست؛ تمامی دانشمندان ما که بعد از وی آمده اند؛ از دانش او استفاده نموده اند. فضل و دانش او در فقه و کلام و حدیث، مشهورتر از آن است که به وصف آید، او موثق ترین و داناترین علمای عصر خود بود؛ ریاست علمی و دینی طایفه شیعه امامیه به وی منتهی می شد.(3)
شیخ مفید، شخصیت برجسته ای بود که تمامی علما و فقها شیعه او را سرآمدِ علمای عقاید و مذاهب اسلامی می دانند و همچنین علمای اهل سنت نیز او را دارای مقام علمی والایی می دانستند؛ ابن ندیم، معاصر او می گوید:
ابن المعلم، ابوعبدالله، ریاست متکلمین شیعه در عصر ما به وی رسیده است؛ او در علم کلام به روش مذهب شیعه، بر همه کس پیشی دارد. دانشمندی باهوش و بافراست است.(4)
ابن جوزی هم که از معاصران او بوده است، درباره موقعیت علمیِ شیخ مفید می گوید:
محمدبن محمد بن نعمان، ابوعبدالله، معروف به ابن معلم پیشوای شیعه امامیه و دانشمند آنها بود و کتابهای خود را بر اساس مذهب آنان تصنیف کرده؛ سید مرتضی از جمله شاگردان اوست؛ ابن معلم، مجلس مناظره ای در خانه اش واقع در «درب ریاح» منعقد ساخته بود که در آن عموم دانشمندان، گرد می آمدند.(5)
در زمان شیخ مفید، علم کلام و اصول فقه، از رونق خاصی در میان علمای فرقه های تشیّع و تسنّن برخوردار بود؛ متکلمین و فقهای بزرگی در بغداد، در کنار هم گردآمده و به مباحث کلامی و فقهی می پرداختند.
در میان شیعیان، علم کلام، قبل از شیخ مفید، تدریس و مباحثه می شد؛ ولی سبک استدلالی آن، نیاز به تطور و تحول داشت و این امر به همّت شیخ مفید انجام شد؛ بدین ترتیب باید او را مبتکر مباحث کلامی و به شکل منطقی و مستدل دانست؛ وی در توسعه و پیشرفت مباحث کلامی و فقهی کوشید و آنها را سامان بخشید، تا آنجا که دانشمندان شیعه پس از شیخ مفید، راه و روش او را دنبال نموده و از آن بهره ها بردند؛ از این جهت، در اغلب موارد به عنوان نخستین عالم شیعی که در مباحث کلامی، به گونه ای مستدل بحث نموده، نظر و دیدگاه او را در«اعجاز قرآن» ذکر می نماییم.
شیخ مفید در کتاب اوائل المقالات، فی المذاهب و المختارات، تحت عنوان «گفتاری در چگونگی اعجاز قرآن» می فرماید:
اعجاز قرآن در صرفه است؛ یعنی: خداوند پس از تحدّی در مبارزه طلبی برای آوردن مانند قرآن، فصحا و بلغا را از آوردن به مانند آن، عاجز نمود و آنها را اگرچه می توانستند به مانند قرآن را بیاورند، از آن کار باز داشت و از قدرت آنها کاست؛ از این جهت، قرآن و صرفه آن، دلیلی بر نبوّت است، و این لطف خداوند، یعنی ممانعت از آوردن مانند قرآن، تا روز قیامت، همچنان ادامه دارد.(6)
همان طور که از گفتار ایشان می توان دریافت، شیخ مفید، نخست، اعجاز قرآن را در اعتقاد به «صرفه» می داند و معتقد است: وقتی خداوند متعال، آیات قرآن را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل نمود، از مردم، دعوت به آوردن مانند آنها نمود و این کار برای فصحا و بلغا مقدور بود؛ زیرا با تسلط و تبحّری که در زبانشناسی، بویژه در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داشتند و علم فصاحت و بلاغت، در اوج خود بود و بهترین سروده های عربی در آن زمان یافت می شد، می توانستند به مانند قرآن را بیاورند؛ ولی خداوند متعال، از قدرت آنها کاست، تا نتوانند همانندی، مانند قرآن را فراهم آورند؛ گرچه از گفتار شیخ مفید در کتاب اوائل المقالات استفاده می شود که او معتقد به «صرفه» در اعجاز قرآن است و لکن مشهور است که ایشان اعجاز قرآن را مانند دیگر علما در فصاحت، بلاغت، اخبار غیبی و ... می داند؛ بدین جهت، قطب الدین راوندی (ت 573) در کتاب خرائج در بحث مستقلی در اعجاز قرآن می گوید:
وجه دوم در اعجاز قرآن، نظریه شیخ مفید است که معتقد است اعجاز مربوط به فصاحت و بلاغت خارق العاده آن است... .(7)
علامه محمدباقر مجلسی نیز، قول شیخ مفید را در اعجاز قرآن چنین ذکر می کند:
اعجاز قرآن در نظر جمهور علما از عامه و خاصه و از جمله آنها شیخ مفید، مربوط به فصاحت فوق العاده و بلاغت حد اعلی در قرآن و همچنین برخورداری آن از اخبار غیبی، مطالب دقیق علمی و احوال مبدأ و معاد و ... است.(8)
پی نوشت ها :
1. رجال شیخ طوسی، ص 514.
2. فهرست شیخ طوسی، ص 157.
3. خلاصه الاقوال، ص 147.
4. فهرست ابن ندیم، ص 266.
5. المنتظم، ج8، ص 11.
6. اوائل المقالات، ص 70.
7. والثانی: ما ذهب الیه الشیخ المفید و هو انه انّما کان معجزاً من حیث اختصّ برتبة فی الفصاحة خارة للعادة. قال: لان مراتب الفصاحة انّما تتفاوت بحسب العلوم التی یفعلها الله فی العباد؛ فلا یمتنع ان یجری الله العادة بقدر من العلوم فیقع التمکین بها من مراتب فی الفصاحة محصورة متناهیة و یکون ما زاد علی ذلک زیادة غیر معتادة معجزاً خارق العادة؛ الخرائج و الجرائح، ص 269؛ بحارالانوار، ج89، ص 127.
8. و اما وجه اعجازه: فالمجهور من العامة و الخاصة و منهم الشیخ المفید قدس الله روحه، علی ان اعجاز القرآن بکونه فی الطبقة العلیا من الفصاحه و الدرجة القصوی من البلاغة علی ما یعرفه فصحاء العرب بسلیقتهم و علماء الفرق بمهارتهم فی فن البیان و احاطتهم بأسالیب الکلام؛ هذا مع اشتماله علی الاخبار عن المغیبات الماضیة و الاتیة و علی دقائق العلوم الالهیه و احوال المبدأ و المعاد و مکارم الاخلاق و الارشاد الی فنون الحکمة العلمیة و العملیة و المصالح الدینیّة و الدنیویة علی ما یظهر للمتدبرین و یتجلّی للمتفکرین، بحار، ج17، ص 224.
مؤدب، سیدرضا؛(1390)، اعجاز قرآن، قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، چاپ دوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}