قطب الدین راوندی و اعجاز قرآن
سعید بن عبدالله بن هبة الله، مشهور به قطب الدین راوندی (ت 573 هـ.ق) فقیه، محدث مفسّر و متکلّم بزرگ عالم تشیع، صاحب کتاب ارزشمند الخرائج و الجرائح (1) که در خصوص معجزات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السّلام) است؛ کتاب او ثروت پربهایی است که از ایشان برای شیعیان درباره اعجاز فراهم شده؛ راوندی، در باب هجدهم کتابش، تحت عنوان «کتاب أم المعجزات» به مباحث اعجاز قرآن پرداخته است.
علمای بزرگ شیعه مانند: أربلی در کشف الغمّه و شیخ حرّعاملی در وسائل الشیعه و مرحوم مجلسی در بحارالانوار و علّامه بحرانی در تفسیر برهان و ... از کتاب راوندی بهره برده و به آن استناد نموده اند؛ ایشان در ابتدای باب، یادآور می شود:
قرآن تنها معجزه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیست؛ بلکه قرآن دلیل بر وجود همه انبیای الهی است، همچنان که قرآن یک معجزه نیست، بلکه خود دارای معجزات بی شماری است.(2)
قطب راوندی می گوید: راه شناخت هر پیامبر یا از طریق اعجاز او است یا خبر پیامبر قبلی و اگر مدعی پیامبری بخواهد معجزه نماید، می باید معجزه وی از شروط ذیل برخوردار باشد:
1. دیگران از انجام آن ناتوان باشند؛
2. اعجاز، فعل خدا باشد یا به امر و یا به نصرت الهی محقق شود؛
3. معجزه می یابد نقض عادت کند و اگر پیامبری امر عادی را اعجاز خود بداند، مثل طلوع خورشید از مشرق، معجزه او شمرده نمی شود؛
4. پس از اعجاز خود، بر ادعای نبوت خود پایبند باشد و برای آن تبلیغ نماید و معجزه خود را شاهد و گواهی بر پیامبری خود بداند؛
5. معجزه امری باشد که محقق شود و قابل دریافت و درک باشد و نه مانند علامات قیامت که برای انسان موجود در دنیا، نمی تواند معجزه به شمار آید.(3)
ایشان در ادامه می فرماید:
قرآن معجزه است؛ زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مردم عرب را به آوردن به مانند آن دعوت نمود، در حالی که آنها در اوج بلاغت کلام بودند و انگیزه های آنان برآوردن به مانند قرآن زیاد بود و مانع و صارفی هم وجود نداشت و لکن نتوانستند به مانند قرآن را بیاورند گرچه بدیهی بود که آنها از آوردن به مانند قرآن عاجز باشند.(4)
از عبارات یاد شده معلوم می شود که ایشان معتقد است که قرآن، خود معجزه است و مهمترین وجه اعجازش، هم در بلاغت آن است؛ ایشان اعتقادی به قول «صرفه» هم ندارد؛ زیرا در عبارات ایشان آمده بود که پس از دعوت به آوردن مثل قرآن، مانع و صارفی هم وجود نداشت؛ بلکه عربها از آوردن به مانند قرآن، گرچه که خود تدوین زمان نسبت به دیگر زمانها در اوج فصاحت و بلاغت بودند، عاجز گردیدند.
مرحوم راوندی بیان می دارد که مسلمین، متفق هستند که قرآن معجزه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد؛ ولی متکلمین مسلمان، در بیان وجه اعجاز قرآن، با یکدیگر هم رأی نیستند و بدین جهت، ایشان به نقل آرای آنها پرداخته و هفت دیدگاه کلی را در خصوص اعجاز قرآن به شرح ذیل بیان می نماید:
1. قول به صرفه؛
2. قول به فصاحت خاص قرآن؛ زیرا مراتب فصاحت و بلاغت امری محصور و محدود است و قرآن مربوط به فراتر از آن حد بوده است؛
3. اعجاز مربوط به محتوی و معانی صحیح قرآن می باشد که مورد تأیید عقل نیز است؛
4. دوری قرآن از تناقض و تزلزل؛
5. اخبار غیبی قرآن؛
6. نظم مخصوص قرآن؛
7. تألیف و نظم قرآن در کنار هم.
راوندی در پایانِ ذکر وجوه اعجاز، بیان می دارد که هر یک از وجوه مذکور می تواند، ارزشمند و قابل قبول باشد(5) و در پاسخ به این سؤال که «اگر فردی بگوید، چگونه مهمترین وجه اعجاز قرآن، در فصاحت و بلاغت قرآن است، در حالی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تنها مبعوث برای عربها نبود، بلکه پیامبر همه مردم، اعم از عرب و عجم بود؟ بیان می دارد که فصاحت، اختصاص به لغت خاصی ندارد و عجم ها هم می توانستند، فصاحت و بلاغت قرآن را دریابند و لکن عربها به تفصیل در می یافتند و عجم ها به صورت اجمال، چنین دریافتی را داشتند.(6)
قطب الدین راوندی در تبیین نظم قرآن، بیان می دارد که لازم است تا در بررسیِ هر کلامی، اسباب فصاحت در الفاظ، کیفیت ترکیب آنها، تفاوت بین آنها، مقدار نظم و وزن هر یک، فواصل کلام، مقاطع و مبادی آن، و دیگر اسلوبهای سخن، معلوم گردد تا کلام فصیح از غیرفصیح مشخص شود؛ پس از بررسی قرآن با دیگر سخنها، می توان بر آن شد که قرآن از نظم خاص برخوردار است.(7)
ایشان در بیان بررسی ویژگیهای نظم قرآن، به ده ویژگی اشاره می نماید که هر یک از آنها امتیاز مهمی برای قرآن شمرده شده که به شرح ذیل است:
1. نظم جدیدی که در هیچ یک از اقسام نظم های قبلی موجود نبوده است، که اگر قرآن چنین نظمی را نیاورده بود، هرگز به قلب هیچ فصیحی خطور نمی کرد؛(8)
2. اثری که در قلب شنوندگان ایجاد می کند و کسی که مؤمن است، مشتاق به شنیدن آن است؛ (9)
3. تداوم همیشگی شادابی نظم قرآن. بدون کمترین ملال و رنجی.(10)
4. قالب جملات، که گاهی خطاب به رسول و گاهی خطاب برای دیگران است؛ (11)
5. دارا بودن صفاتی مانند صفاتی که به ظاهر متضادند؛ مانند جزالت (بزرگ گویی) و عذوبت (نرم و روان گویی)؛ (12)
6. به همراه آوردن اقسام و انواع سخن در کنار یکدیگر؛ (13)
7. دارا بودن تمام مزیّتهای لغت؛(14)
8. وجود برتری و تفاضل بین اجزای برخی از سوره های قرآن؛(15)
9. برخورداری قرآن از تمام نیازمندیهای انسان، برای عمل به آنها، در زندگی از اصول و فروع...، حتی طب و ...؛(16)
10. نظم استوار آن، که بدون تناقض در اجزای کلام سامان یافته است.(17)
پی نوشت ها :
1.کتاب مذکور توسط مؤسسه امام مهدی(عج) به همراه تحقیق آن در سه جلد در تاریخ 1409 هـ.ق منتشر شده است و دارای 20 باب می باشد که شامل 13 باب در معجزات پیامبر اسلام و امامان معصوم (علیهم السّلام) و هفت باب دیگر در موضوع نشانه های نبی و ائمه، دلایل امامت حضرت علی (علیه السّلام)، نوادر معجزات ائمه، موازات معجزات پیامبر ما و ائمه با معجزات انبیای قبلی، اعجاز قرآن، فرق بین حیل، معجزات، علامات و مراتب خارق العاده و ... می باشد.
2. الخرائج و الجرائح، ج3، ص 971، قطب الدین راوندی می گوید: «لیست جملة الکتاب معجزه واحدة، بل هو معجزات لاتحصی».
3. همان، ج3، ص 975.
4. ر.ک: همان، ص 976.
5. همان، ص 981-982.
6. همان، ص 998.
7. همان، ص 1003.
8. خروج نظمه عن صور جمیع اسباب المنظومات و لولا نزول القرآن لم یقع فی خلد فصیح سواه؛ همان، ص 1004.
9. وهی الروعة له فی قلوب السامعین فمن کان مؤمناً یجد هشاشة الیه؛ همان، ص 1005.
10. انه لم یزل نظماً طریّاً لا یمل؛ همان.
11. انه فی صورة کلام، هو خطاب لرسوله، تارة و لخلقه اخری؛ همان.
12. ما یوجد من جمعه، فان له صفتی الجزالة و العذوبة و هما کالمتضادین؛ همان.
13. ما وقع فی اجزائه من امتزاج بعض انواع الکلام ببعض؛ همان.
14. ان کل فضیلة تنعش فی تأسیس اللغة؛ همان.
15. وجود التفاضل بین بعض اجزائه من السور؛ همان.
16. وجود ما یحتاج الی عمله من اصول دینهم و فروعه... حتی الطلب...؛ همان، ص 1006.
17. وجود قوة النظم فی اجزائه کلّها، حتی لا یظهر فی شیء من ذلک تفاوت و لا اختلاف؛ همان.
مؤدب، سیدرضا؛(1390)، اعجاز قرآن، قم: مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، چاپ دوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}