تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزه های پیدایش جریان آقای منتظری (69)
موهوماتی ازچرایی وقوع جنگ تحمیلی علیه ایران
امام خمینی (ره) از روز پیروزی انقلاب اسلامی – همانند دوران نهضت و مبارزه – پیوسته دولت های حاکم بر کشورهای اسلامی را به وحدت و همدلی فرا می خواند و در پیام های خود دست اتحاد به سوی آنان دراز می کند و از آنان در راه پدید آوردن اتحاد و انسجام مدد می خواهد و عید را روزی مبارک می داندکه دولت های اسلامی متحد شوند و فریاد می زند که «بیایید با هم دوست باشیم ». آرزو و آرمان او این است که دولت های حاکم بر کشورهای اسلامی با هم متحد شوند، در یک صف بایستد و به عنوان قدرت واحد و دولت واحد در مقابل دشمنان عرض اندام کنند و به رویارویی برخیزند. در این پیام ها و مدد خواهی های امام نه تنها کوچک ترین غرور و بلند پروازی دیده نمی شود، بلکه در آن یک دنیا، فروتنی، صلح جویی، دلسوزی، همسویی، گذشت و برادری جلوه گراست. بگذریم از اینکه اصولاً شکست و پیروزی برای امام مفهومی نداشت؛ نه در برابر شکست سرخورده و افسرده می شد و نه دربرابر پیروزی مغرور و دلباخته می گردید و چنانکه در سخنرانی خویش اعلام کرد:
...شکست برای کسانی است که آمال و آرمانشان دنیا می باشد و ذخایر دنیوی قلب آنان را فرا گرفته است... کسی که رابطه با خدا دارد، کسی که به ماوارءالطبیعه مرتبط است، شکست ندارد... (1)
امام پیروزی خویش را در انجام تکالیف اسلامی و وظایف خدایی می دانست و آن گاه که رسالت و مسئولیت خویش را به انجام می رسانید، خود را پیروز می دید؛ هر چند به ظاهر در راه انجام آن وظیفه با شکست روبه رو می شد.
نکته در خور بررسی این است که آقای منتظری یا کسانی که این خاطرات را از زبان او نوشته اند روی چه معیار و میزانی این نسبت ناروا را به امام داده و او را پس از پیروزی
انقلاب اسلامی به غرور متهم کرده اند؟ به نظر می رسد که دو عامل در بستن این پیرایه به امام نقش داشته است؛ نخست اینکه عناصر ضد انقلاب برون مرزی و مهره های وابسته به امریکا ورژیم صهیونیستی، به منظوربه زیر سؤال بردن راه امام سالیان درازی تبلیغ کردند که عامل اصلی حمله صدام به ایران تندروی ها و موضع گیری ها آتشین امام بوده است و در پی رخنه ونفوذ آن عناصر مرموز در بیت آقای منتظری می بینیم که این برچسب ناچسب از زبان نامبرده به امام زده شده است دوم اینکه آقای منتظری در پی پیروزی انقلاب اسلامی به علت نداشتن جنبه روحی واقتدار ذاتی، به غرور شدیدی دچار شده و بر این باوربود که با پشتیبانی از «نهضت های آزادی بخش» می تواند دنیا را فتح کند و با همراهی مهدی هاشمی، رهبری جهان را به نام خود ثبت نماید!!و آنچه در خاطرات منسوب به او آمده است: «.. وقتی انقلاب پیروز شد... جوی که درایران بود این که عراق کی هست، عربستان کی هست، شیوخ خلیج کی هستند؟و... »
درواقع زبان حال خود آقای منتظری است که خود را ابرقدرت جهان می دید! و براین باور بود که به راستی «عالم را مسخر کرده است»!! و همه دولت های حاکم بر کشورهای اسلامی را بدون استثنا «دست نشانده و عامل امریکا» اعلام کرد:
... ما با ملت عراق برادریم، ما با همه ملل اسلامی برادریم، این دولت های آنها هستند که دست نشانده اند و عامل امریکا هستند. ای ملت عرب و ای برادران مسلمان که در دیگر ممالک اسلامی
هستید به خود آیید و این همه خودتان را در مقابل امریکا خوار و خفیف نشان ندهید... (2)
چنانکه می خوانید او در این سخنان، همه دولت های حاکم بر کشورهای اسلامی را به یک چوب می راند و همه آنان را دست نشانده و عامل امریکا می داند و ملت های عرب و مسلمانان را به خروش و خیزش فرا می خواند و با وجود این در خاطرات منسوب به او می خوانیم:
... من یادم هست آن وقت ها دررابطه با دولت ها وقتی با امام صحبت می شد ایشان متغیر می شدند، اصلاً به دولتها اعتنایی نداشتند و اشکال این بود که هم حساب همه دولت ها را یکی کردند و هم مواضع اصولی علیه دول ارتجاعی را بدون احتساب عوارض آن.... به صورت حادی مطرح می کردند... و مجموعاً این جو ایران سایر کشورها را به وحشت انداخته بود. عراق هم به دنبال بهانه می گشت که از این به هم ریختگی کشور پس از انقلاب استفاده کند و...شاخ و شانه جنگ می کشید، امارات وعربستان هم تقریباً یک چنین موضع هایی داشتند...من احساس کردم که ما مورد تهاجم قرار
می گیریم و... (3)
آیا به راستی آقای منتظری در آن دوران از به اصطلاح جوی که ترسیم می کند، مستثنی بوده است؟ آیا بر آن بوده است که به نحوی با دولت های حاکم بر کشورهای اسلامی و عربی کنار بیاید و راه صلح و صفا را در پیش بگیرد؟ آیا امام «به دولت ها اصلاً اعتنایی نداشتند» لیکن آقای منتظری دنبال این بوده است که به اصطلاح دل آنها را به دست آورد؟! موضع امام را در برابر دولت های حاکم بر کشورهای اسلامی در پیش آوردیم و به آن گذر کردیم. اکنون بایسته است گذری بر سخنان آقای منتظری داشته باشیم و دریابیم که آیا او به راستی « احساس خطر می کرده است » که ما به زودی مورد هجمه و حمله و به گفته خودش « مورد تهاجم »! قرار می گیریم و بر آن بوده است با سخنان حکیمانه! خود، از یک جنگ خانمان سوز پیشگیری کند ودل دولت ها را به دست آورد؟!
نمونه هایی از دیدگاه ها و موضع گیری های آقای منتظری پیرامون دولت های حاکم بر کشورهای اسلامی را در ادامه می خوانید:
...بعضی از دولت های کشورهای اسلامی هستند که افراد فاسدی هستند و جناب محمد رضا پهلوی اند. اما ملت هایشان با ما هستند.... بعضی از سران کشورهای اسلامی هستند که کارشکنی می کنند و واقعش این است که خودشان از
عمال صهیونیزم جهانی هستند.. (4)
من بدین وسیله به سران کشورهای اسلامی که مجاور ایران هستند تذکر می دهم که از این اوضاعی که در ایران برای سران کشور ایران پیش آمد عبرت بگیرند و آنها هیچ وقت قدرتشان زیادتر از قدرت دستگاه محمدرضا پهلوی نبوده و نیست و محمدرضا با اینکه دو ابرقدرت های شرق و غرب و سایر کشورها از او (5) حمایت می کردند، تا بن دندان به خیال خود مسلح بود ولی در مقابل اراده ملت شکست خورد. سران کشورهای اسلامی به اینکه فشار بیاورند به مردم مسلمان نمی توانید خودتان را حفظ کنید. بیایید عبرت بگیرید. گناه محمدرضا پهلوی استبداد، دیکتاتوری، پاگذاشتن روی دستورات اسلام بود.... (6)
.... ای مسلمانان جهان! بیدار شوید، ببینید ملت ایران با دست خالی ولی با اتحاد و وحدت کلمه و همبستگی، طاغوت زمان را سرنگون کرد؛ حکومت 2500ساله را از میان برداشت. برای اسلام فداکاری کنید، دیگر زمانی نیست که طاغوت ها قادر باشند بر شما حکومت کنند. ای کسانی که در کشورهای اسلامی حکومت می کنید! من به شما دوستانه تذکر می دهم از این وضعی که برای حکومت ایران پیش آمد عبرت بگیرید؛ بیایید به دامن اسلام؛ ظلم و تعدی و استبداد نکنید. این کارهایی که شما الان دارید می کنید: کتاب پاره کردن، مجله پاره کردن عکس پاره کردن و نظایرآن، ساواک ایران خیلی قدرتش از اداره های امن عراق و دیگر نقاط بیش تر بود. ملت ایران با دست خالی به حساب ساواک رسید... خبر رسیده که تعدادی از برادران مسلمان در عراق اعدام شده اند، نقشی را که محمدرضا در این جا اجرا می کرد، حالا آن آقا در عراق دارد می کند؛ ژاندارم خاورمیانه می شود، علیه ایران توطئه می کند، سفیرش در بیروت علیه ایران اعلامیه صادر کرده است. جای پای آنها در کردستان عزیز و خوزستان پیدا شده.... ای آقایی که در عراق
حکومت می کنی [!] کمی از قدرتی که داری پایین بیا، ملت عراق هم ملت مسلمان اند؛ ملت مسلمان تا کی می تواند صبرکند... (7)
... دنیا به هم مربوط شده، مردم با رادیو وتلویزیون، رسانه های گروهی وبه وسیله اینها اطلاع پیدا کردند و رشدی پیدا کردند، در همه جا، دیگر آن رژیم های سابق بخواهی نخواهی باید بروند و بایستی کسانی که در رأس کارند در کشورهای عربی، اینها توجه داشته باشند که خواهی نخواهی کل یوم یکی از این اساس ها بالاخره از بین می رود... (8)
این سخنان نیش دار و تهدید آمیز از آن کسی است که درخاطرات منسوب به او ادعا شده است که «... من احساس کردم که ما مورد تهاجم قرار می گیریم »! و به اصطلاح دنبال چاره جویی بوده است که از شعله ور شدن آتش جنگ پیشگیری کند و با زبان دیپلماسی، سران کشورهای اسلامی را آرام سازد و از توطئه برضد ایران باز دارد!
نگارنده هرگز بر آن نیست که موضع گیری های آن روز آقای منتظری بر ضد دولت های کشورهای اسلامی را که نمونه هایی از آن در بالا آمد، مورد نکوهش قرار دهد ونادرست بخواند. بی تردید از رهروان راه امام و مردان فروهیده انقلابی انتظار همین بود و همین است که با شاهک ها و قارونک های شرف فروخته حاکم بر کشورهای اسلامی با همین زبان سخن بگویند که آقای منتظری سخن گفته است، لیکن آنچه نگارنده را بر می دارد که گفته ها و نوشته های او را بازخوانی کند، رویارویی با تحریف گری ها و دروغ پردازی هایی است که در
خاطرات منسوب به نامبرده دیده می شود. در این خاطرات از سویی تلاش می شود که آقای منتظری – که امروز در محاصره لیبرال ها، سکولارها و منافقان شیاد قرار گرفته است- با شیوه زشتی رنگ آمیزی شود و چنین نمایانده شود که نامبرده از آغاز، لیبرال منش و دموکرات مآب بوده است وبدتر آنکه از زبان او برای امام پرونده سنگینی ساخته شده و همه توطئه ها و ترفندهای استکبار جهانی، صهیونیسم بین المللی و رژیم های وابسته و دست نشانده آنان نادیده انگاشته شده و صدام تبرئه گردیده است و جنگ تحمیلی بازتاب موضع گیری های به اصطلاح تند و انعطاف ناپذیر امام نمایانده شده!! و بدین گونه خط امام به زیر سؤال رفته است.
لیبرال های خود باخته و در رأس آنان گروهک «نهضت آزادی » در پی پیروزی انقلاب اسلامی برای خوشامد زور مداران غربی، این شعار را دم گرفتند که «ما نمی خواهیم انقلابمان را صادر کنیم »!چون به انقلاب باورمند نبودند، و آن را از سوی امام و امت بر خود تحمیل می دیدند؛ انگار بیماری در کشور رواج یافته است و طبعاً هیچ کس هیچ گاه نمی خواهد که بیماری به کشورهای دیگر سرایت کند و مردم دیگرکشورها را آلوده کند! امام از آنجا که به انقلاب ایمان داشت و آن راه رهایی ملت های زیر ستم از ذلت و اسارت و تباهی می دانست، با صراحت اعلام کرد که ما انقلابمان را صادر می کنیم. نوع دوستی، خیرخواهی و انسانیت اقتضا می کند که انسان کالاهای مفید وزندگی بخش خود را به دیگران عرضه دارد وآنان را نیز به بهره گیری از آن کالاهای زندگی ساز و ارزنده فراخواند. اکنون هواداران سیاست غرب و غرب زدگان
فریب خورده که با اعلام صدور انقلاب، از جانب امام سیلی خورده و نتوانسته اند از پیشرفت انقلاب و صدور آن به دیگر کشورها پیشگیری کنند و به اربابان استعمارگر خویش خدمت کنند، برای انتقام گرفتن از امام و به زیر سؤال بردن راه و اندیشه آن رهبر حکیم و دانا، بیهوده گویی های خود را از زبان آقای منتظری طرح کرده اند و از زبان او می خواهند وانمود کنند که جنگ تحمیلی، تحریم اقتصادی و دیگر فشارهای خارجی، ریشه در شعار « صدور انقلاب» داشت که از طرف امام طرح و روی آن پافشاری شد! از این رو، در خاطرات منسوب به آقای منتظری آورده اند:
.... در بعد سیاست خارجی، شعارها بر اساس صدور انقلاب و اینکه انقلاب مرز نمی شناسد و این قبیل مسائل متمرکز بود. این شعارها کشورهای همجوار را به وحشت انداخت و این فکربرای آنها ایجاد شد که اینها به این شکل که پیش می روند فردا نوبت ماست... کشورهای همجوار واقعاً به وحشت افتادند و در برابر جمهوری اسلامی موضع گرفتند و کشورهای غربی نیز آنان را تحریک کردند و.... (9)
بایسته یادآوری است که هدف امام از صدور انقلاب، صدور اندیشه و ایده بود، نه لشکرکشی و کشورگشایی و جنگ و خونریزی؛ امام در بیشتر مواردی که از صدور انقلاب سخن گفتند، به این نکته اشاره کردند که منظور از صدور انقلاب، صدور اندیشه است و بی تردید ایده واندیشه، ما بخواهیم یا نخواهیم و از صدرو انقلاب دم بزنیم یا نزنیم، به تدریج
در میان کشورها و ملت ها نفوذ و پیشرفت می کند و این مسئله ای نبود که کشورهای دیگر بخواهند یا بتوانند با جنگ و با حمله به ایران جلوی آن را بگیرند و ازصدور آن پیشگیری کنند. افزون بر این، امام در برخی از پیام های خود به این نکته اشاره داشتند که آرزوی ما این است که با صدور انقلاب دولت ها نیز بیدار شوند و روشی انقلابی در برابر بیگانگان و جهان خواران در پیش بگیرند و این گونه پیام ها و دیدگاه ها موضوعی نبود که مایه وحشت دولت ها باشد. امام در یکی از پیام های خود اعلام کرده است:
... ما اینکه می گوییم باید انقلاب ما به همه جا صادر بشود، این معنای غلط را از آن برداشت نکنند که ما می خواهیم کشورگشایی کنیم... ما می خواهیم این چیزی که در ایران واقع شد و این بیداری که در ایران واقع شد... درهمه ملت ها و در همه دولت ها [واقع] بشود. آرزوی ما این است؛ معنی صدرو انقلاب ما این است که همه ملت ها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند و از این تحت سلط بودن... نجات بدهند.. (10)
گفتار امام را در مورد صدور انقلاب پی می گیریم :
... صدور اسلام به این است که اخلاق اسلامی، آداب اسلامی، اعمال اسلامی شما طوری باشد که مردم توجه به آن [پیدا ] بکنند... (11)
.... ما می خواهیم اسلام صادر بشود، ما که نمی گوییم می خواهیم با سرنیزه صادر بکنیم، ما می خواهیم
با دعوت اسلام را به همه جا صادر بکنیم. ما می خواهیم الگویی از اسلام در عالم – ولو یک الگوی ناقصی باشد – نشان بدهیم... (12)
... ما که می گوییم انقلابمان را می خواهیم صادر بکنیم... نمی خواهیم شمشیر بکشیم و تفنگ بکشیم و حمله کنیم... ما می خواهیم انقلاب فرهنگی مان را، انقلاب اسلامی مان را به همه ممالک صادر کنیم... (13)
... صدور با سرنیزه صدور نیست، صدور با زور صدور نیست. صدور، آن وقتی است که اسلام، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی [صادر شود]... (14)
... مسئله دیگر صدور انقلاب است که بارها گفته ام ما با کسی سر جنگ نداریم. امروز انقلاب ما صادر شده است... باید با تبلیغات صحیح، اسلام را آن گونه که هست به دنیا معرفی نمایید. وقتی ملت ها اسلام را شناختند قهراً به آن روی می آورند و ما چیزی جز پیاده شدن احکام اسلام در جهان نمی خواهیم... (15)
... اگر ما یم گوییم انقلاب باید صادر بشود، یعنی اسلام باید در همه جا رشد پیدا کند؛ ما بنا نداریم در جایی دخالت نظامی کنیم.. (16)
... ما که می گوییم می خواهیم انقلابمان را صادر کنیم، نمی خواهیم با شمشیر باشد، بلکه با تبلیغ باشد... (17)
... ما که می گوییم اسلام را می خواهیم صادر کنیم، معنایش این نیست که ما سوار طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر... آنچه ما می توانیم این است که به وسیله دستگاه هایی که داریم، به وسیله همین صدا و سیما، به وسیله مطبوعات، به وسیله گروه هایی که به
خارج می روند. اسلام را آن طور که هست معرفی کنیم... آن چیزی که با ارشاد حاصل می شود و قلب مردم را برمی گرداند... این هنر از اسلام می آید و این هنر از احکام اسلام می آید، نه با توپ و تانک... (18)
.... ما از اول گفتیم می خواهیم انقلابمان را صادر کنیم. صدور انقلاب به لشکرکشی نیست، بلکه می خواهیم حرفمان را به دنیا برسانیم... و روابط حسنه داشته باشم و الا آنهایی که می خواهند ما را به تباهی بکشند ما اصلاً میل نداریم با آنها روابط حسنه داشته باشیم، مگر اینکه اصلاح بشوند... (19)
انقلاب شما بحمدالله صادر شده است، نه اینکه صادر می شود، صادر شده و تقویت می شود... (20)
در خور نگرش است که آقای منتظری در دورانی که هنوز زیر نفوذ منافقان و عناصر لیبرال و غرب زده قرار نداشت، به شکلی توفنده و کوبنده از صدور انقلاب سخن می گفت و حاکمان وابسته کشورهای عربی و اسلامی را رفتنی و محکوم به سقوط و نابودی اعلام می کرد:
... مطمئنم که در همه کشورهای اسلامی و بلکه در همه کشورهای مستضعف این انقلاب و تحول پیش خواهد آمد... دیگر آن رژیم های سابق بخواهی نخواهی باید بروند... مطمئنم این انقلاب ایران که پیروز شده به پیروزی کامل خواهد رسید و خواهی نخواهی که کشورهای دیگر هم سرایت
خواهد کرد... (21)
او در پیام دیگری آورده است:
... ابر قدرت های شکست خورده در الجزایر و ویتنام و ایران در اندیشه خام محاصره کردن انقلاب ما برآمده تا به گمان خود، نهضت انقلابی اسلامی را در درون چهار دیواری ایران محبوس و تضعیف نمایند و از گسترش جهانی مکتب توحید جلوگیری به عمل آورند... باید به گونه ای انقلاب را شکل داد که در پشت هیچ مرز و پیمان و اتحادیه و سازمانی متوقف نگردد و جبهه مستضعفین که مورد تأکید مداوم امام است هرچه زودتر به وجه صحیح تشکیل شود.. از این رو، ما به کلیه مجاهدان رزمنده و تلاشگر و درستکار فلسطین، لبنان، اریتره، فلیپین، فطانی، عراق، افغانستان و همه مسلمین و مستضعفین جهان سوم عموماً، دست برادری داده و به گرمی دست آنان را می فشاریم. ما حتی یک لحظه طنین آسمانی قرآن مجید که «قاتلوا ائمه الکفر» یا «قاتلو هم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله» را از یاد نمی بریم و انقلاب شامخ توحیدی را علاوه بر پهنه کشور عزیز ایران درصحنه انترناسیونالیسم متبلور خواهیم ساخت ولو بلغ ما بلغ... (22)
پی نوشت ها :
*مورخ انقلاب اسلامی
1. سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج 1، ص 229.
2. مصطفی ایزدی (به کوشش) همان، ص 404 (تکیه روی برخی از فرازها از نگارنده است )
3. خاطرات منسوب به آقای منتظری، ص 566.
4. مصطفی ایزدی ( به کوشش )، همان، ص 315.
5. در اصل آن.
6. همان، ص 336.
7. همان، ص 387.
8. همان، ص 246.
9. خاطرات منسوب به آقای منتظری، ص 65.
10. صحیفه امام، ج 13، ص 281.
11. همان، ص 486.
12. همان، ج 18، ص 175.
13. همان، ج 13، ص 90.
14. همان، ص 488.
15. همان، ج 15، ص 321.
16. همان، ج 17، ص 13.
17. همان، ج 18، ص 72.
18. همان، ص 364.
19. همان، ج 19، ص 414.
20. همان، ج 18، ص 226.
21. مصطفی ایزدی( به کوشش)، همان، ص 246.
22. همان، ص 209و 211.
نشریه 15 خرداد، شماره21
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}