نویسنده: دکتر طهماسب محتشم دولتشاهی




 

«جهانی شدن» (1) چیست؟ عنوان «جهانی شدن» در سال های اخیر به کلیه روابط بین المللی از ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اطلاق می شود. در وهله اول بنظر می رسد که مفهوم و پدیده جهانی شدن، موضوعی است که پس از جنگ دوم جهانی در سطح بین الملل مطرح و تحقق پیدا کرده است. در حالی که اگر نظری به تاریخ روابط بین کشورها از ابعاد مختلف خاصه در بُعد اقتصادی بیاندازیم ملاحظه می کنیم که در سال های 1870 تا 1914، روابط اقتصادی جهانی قدم به قدم و مرحله به مرحله تکامل پیدا کرده است. ولی جنگ های اول و دوم جهانی و مقطع زمانی بین 1914 تا 1945 باعث شده که این گونه روابط تضعیف و حتی در برخی از موارد قطع شود، سپس بعد از سال 1945 تا کنون به صورت قابل توجهی افزایش و گسترش پیدا کرده است.
بدین ترتیب بحث خود را طی سه عنوان کلی به شرح ذیل خلاصه می کنیم:
الف- موج اول جهانی شدن 1914-1870
ب- انزوای اقتصادی و تجاری کشورها بین سال های 1914 تا 1945
پ- موج دوم جهانی شدن از سال 1945 تاکنون
اکنون موضوعات فوق را بطور اجمالی مورد بررسی قرار می دهیم- همانگونه که گفته شد روند «جهانی شدن» در برگیرنده موضوعات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. در اینجا بحث خود را بر روی موضوعات اقتصادی محدود خواهیم کرد.

الف- موج اول جهانی شدن 1914-1870

در نیمه دوم قرن 19، جهان شاهد تحرک قابل توجهی در زمینه افزایش روابط تجاری، نقل و انتقالات سرمایه و پدیده مهاجرت بود که این امر تا آن زمان بدین گونه تجربه نشده بود. برای نخستین بار در تاریخ اقتصاد بین الملل، کشورهای جهان درصدد بودند از منافع ناشی از تحقق نظریه مزیت نسبی در تجارت بین الملل بهره گرفته و تقسیم کار در سطح جهان را محقق نمایند. تا آن زمان تجارت فقط در مورد کالاهایی صورت می گرفت که جانشینی در داخل کشورها برای آنها وجود نداشت. رقابتی بین کالاهای تولیدی در داخل کشورها با انواع وارداتی آنها وجود نداشت و لذا تغییری نیز در ساختار تولید در کشورهای جهان داده نمی شد. معذالک، اروپا در قرن 19 بر تولید کالاهای صنعتی تخصص یافته (کالاهای سرمایه بر) در حالی که با صدور آنها، کالاهای مواد اولیه و کشاورزی را از جهان سوم و مستعمرات وارد می کرد. وسایل حمل و نقل مخصوصاً در سطح بین کشورها از قبیل ناوگان دریایی و همچنین راه آهن به گسترش این روند کمک می کرد. بدین طریق در این محدوده زمانی، تحرک سرمایه و نیروی کار نسبت به قبل بین کشورها، بهبود پیدا کرد.
براساس آمارهای موجود، سهم کالاهای صادراتی جهان در این مقطع زمانی به بیش از 8 درصد تولید ناخالص جهان رسید. نرخ رشد جهانی چیزی حدود 3/1 درصد سالیانه تخمین زده شده است. از طرف دیگر روند مهاجرت بین کشورها نیز در محدوده زمانی مورد بحث بین اروپا، امریکا، استرالیا و همچنین امریکای جنوبی بطور محسوسی افزایش پیدا کرد.

ب- انزوای تجاری بین دو جنگ جهانی 1945 تا 1914

روند جهانی شدن با وقوع جنگ جهانی اول به یک باره در سطح بین الملل و مخصوصاً در کشورهای درگیر جنگ قطع گردید، سیستم و نظام مالی و پولی بین الملل در هم ریخت و کشورها از ابعاد سیاسی و اقتصادی، سیاست انزواطلبی را در پیش گرفتند. بعد از جنگ اول جهانی نیز، عدم تمایل کشورهای درگیر جنگ در ایجاد نظمی نوین در سطح بین الملل و همچنین ضعف «جامعه ملل» در این رابطه و همچنین بحران اقتصادی سال های 30-1329 این روند را تشدید نمود. نتیجه چیزی جز گسترش ایده ناسیونالیسم و کند شدن پدیده مهاجرت نبود.
سهم صادرات در تجارت جهانی در کل تولید در سال 1950 حدود 5 درصد رسیده بود. این رقم با کمیت مشابه در آغاز اولین موج جهانی شدن یعنی سال های بعد از 1870، مطابقت داشت. وضعیت در بازارهای مالی و پولی نیز بهتر از این نبود. نرخ فقر در جهان افزایش یافته و بی عدالتی اجتماعی و اقتصادی تشدید شده بود. در این مقطع زمانی یعنی حدود سی سال بین دو جنگ اول و دوم، مبادلات جهانی سیر قهقرایی طی کرده (معذالک هیچگاه کاملاً قطع نگردید) و روند همگرایی قطع شده بود.

پ- موج دوم جهانی شدن از سال 1945 به بعد

در مردم جهان خاصه اروپایی ها و برخی نقاط دیگر جهان در مقابل وحشت ناشی از جنگ دوم جهانی و همچنین بدلیل نگرانی از حکومت رژیم های مستبد و خودکامه، این تمایل سیاسی در آنها بیدار شد که از طریق تأسیس سازمان های بین المللی (از قبیل سازمان ملل متحد و کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا) از بروز جنگ دیگری در سطح بین الملل جلوگیری بعمل آورند. این تمایلات در اروپا بدلیل خرابی ها و فلاکت ناشی از جنگ دوم جهانی بیشتر بود و لذا اروپایی ها ضمن مشارکت در سازمان هایی در سطح جهانی از طریق تأسیس نهادهای منطقه ای نیز در صدد جلوگیری از بروز جنگ دیگری در اروپا بودند. در این رابطه «رابرت شومان» وزیر خارجه وقت فرانسه در تاریخ 9 ماه مه 1950 اعلام می دارد که باید جهت جلوگیری از جنگ دیگری در اروپا، روند همگرایی در اروپا آغاز گردد. با توجه به موفقیت ناشی از این روند در جهت حفظ و تضمین صلح در جهان و اروپا، روز 9 ماه مه، هر ساله به عنوان «روز اروپا» جشن گرفته می شود. در هر صورت در کنفرانس برتن وودز در سال 1944، معیارهای یک نظام پولی که می توانست پایه همکاری های اقتصادی بین المللی قرار گیرد، تنظیم و به مورد اجرا گذاشته شد. براین اساس نرخ ثابت ارزهای جهان در رابطه با دلار می باید ثبات سیستم پولی را تضمین می کرد. نهادهای وابسته جهت تحقق این امر یعنی «صدوق بین المللی پول» و «بانک جهانی» تأسیس و شروع بکار کردند. وظیفه صندوق بین المللی پول، ثبات سیستم ارزی بین المللی بوده و بانک جهانی نیز با اعطا اعتبارات مأمور انجام پروژه های عمرانی در کشورهای در حال توسعه و غیرصنعتی جهان است. حتی در سال 1944 تأسیس یک نهاد تجاری به نام «سازمان تجارت بین الملل» (ITO) (2) پیش بینی گردید، ولی بدلیل عدم تأیید این نهاد در کنگره امریکا، تحقق پیدا نکرد. در عوض «موافقت نامه عمومی تعرفه و تجارت» (GATT) (3) بین کشورهای جهان به امضا رسیده و مدت ها مبنای برقراری تجارت بین الملل گردید تا اینکه در سال 1995 جای خود را به (WTO) (4) «سازمان تجارت جهانی»، داد.
گفتیم که حتی در فاصله دو جنگ جهانی، مبادلات بین المللی کاملاً قطع نشده بود. بعد از جنگ دوم جهانی نیز بدلایل ذیل جهش قابل توجه پیدا کرد:
از بین رفتن موانع تجاری: کشورهای عضو گات و سپس سازمان تجارت جهانی، مرحله به مرحله در جهت کاهش عوارض گمرکی و از بین بردن محدودیت های مقداری اقدام نموده که موجب تحقق تجارت آزاد بطور نسبی شده و در نتیجه حجم مبادلات جهانی رو به افزایش گذاشت.
افزایش حجم تجارت خدمات: از دهه هشتاد قرن گذشته به بعد بدلیل تحریک کار و سرمایه در جهان، مبادلات خدمات در سطح جهان نیز افزایش چشم گیری پیدا کرد. این امر به نوبه خود موجب افزایش حجم مبادلات سنتی (کالاها) در سطح بین الملل گردید.
بعلاوه در اواخر سال های قرن گذشته برخی کشورهای در حال توسعه در آسیا و امریکای لاتین توانستند از نیروی کار ارزان خود در تولیدات صنعتی استفاده کرده و از منافع ناشی از تحقق نظریه مزیت نسبی در سطح بین الملل بهره مند شده و موجب گسترش سطح مبادلات جهانی شوند. مشارکت کشورهای بلوک شرق سابق در تحقق اقتصاد آزاد و اقتصاد جهانی نیز در اواخر قرن گذشته و سال های اخیر قرن حاضر بی تأثیر در افزایش حجم مبادلات جهانی نبوده اند.
یکی دیگر از عواملی که باعث جهانی شدن اقتصاد گردید، همگرایی بازارهای مالی در دهه هفتاد قرن گذشته و بدنبال فروپاشی سیستم نرخ ارز ثابت در سطح بین الملل بود. این امر موجب تحرک سرمایه در سطح بین الملل شده و آزادی نسبی بازار سرمایه در سطح جهان را بدنبال داشته و موجب افزایش سرمایه گذاری های خارجی گردید. سطح سرمایه گذاری های مستقیم خارجی (FDI) (5) در کشورهای در حال توسعه طبق آمارهای موجود از 2/2 میلیارد دلار در سال 1970 به 154 میلیارد دلار در سال های اواخر قرن گذشته افزایش پیدا کرد.
بهر صورت می توان گفت که افزایش حجم مبادلات جهانی در بُعد خدمات و کالا و همچنین تغییر ساختار بازارهای پولی و مالی بین المللی از مشخصه های جهانی شدن اقتصاد در دنیای امروز است.
بدیهی است نقش شرکت های چند ملیتی را نباید در روند جهانی شدن اقتصاد از نظر دور داشت. این شرکت ها با سرمایه های عظیمی که در اختیار دارند از طریق انجام سرمایه گذاری های مختلف در نقاط گوناگون جهان موجب تسریع در روند جهانی شدن اقتصاد گردیده اند.
با این وجود این سوال مطرح است که آینده جهانی شدن مخصوصاً از بُعد اقتصادی به چه صورت خواهد بود. آیا دنیا باز هم شاهد انزواگرایی سال های بین دو جنگ جهانی خواهد بود یا خیر؟
روند جهانی شدن امروزه در دینا، دارای مخالفین بیشماری است. بیش از هر چیز آنها به عدم وجود توزیع مطلوب نتایج حاصل از جهانی شدن اقتصاد در دنیا اعتراض دارند. گفته می شود که کشورهای صنعتی جهانی از روند جهانی شدن منتفع شده در حالی که کشورهای در حالتوسعه زیان خواهند دید. برخی نیز اعتقاد دارند که منافع ناشی از جهانی شدن عاید همه کشورهای دنای اعم از صنعتی و غیر صنعتی خواهد شد. ولی در هر حال آنچه مسلم است اینکه در دنیای امروز کشورهایی وجود دارند که نتوانسته یا نخواسته اند با اقتصاد جهانی همگرا شوند و لذا نه تنها منافع ناشی از جهانی شدن عاید آنها نشده بلکه در این روند به قهقرا رفته و سطح فقر در کشورها مذکور رو به افزایش گذاشته است. به هر صورت آینده پاسخ دقیق تری به سؤال فوق الذکر و سؤالات مشابه خواهد داد.

پی نوشت ها :

1. Globalisation
2. International Trade Organisation
3. General Agreement on Traif and Trade
4. World Trade Organisation
5. Foreign Direct Investment

منبع مقاله :
محتشم دولتشاهی طهماسب (1390) مبانی علم اقتصاد: اقصاد خرد، اقتصاد کلان تهران: چاپ سی و یکم، ویراست ششم (1390).