نویسنده: دکتر طهماسب محتشم دولتشاهی




 

 

نظریه جدید تعیین درآمد بر پایه تقاضای کل ارائه شده است. اجزاء مهم آن عبارت از مصرف، سرمایه گذاری، مخارج دولتی و درآمدهای ناشی از فعالیت در تجارت خارجی می باشد. مصرف تابع درآمد و سرمایه گذاری به عنوان تابعی از نرخ بهره در نظر گرفته می شود. نرخ بهره نیز به وسیله تقاضا و عرضه پول تعیین می گردد. چون عرضه پول به وسیله مقامات پولی ثابت نگهداشته می شود، تقاضای پول به وسیله درآمد و نرخ بهره تحت تأثیر واقع می شود. نرخ بهره که در بازار پول تعیین می شود بر تصمیمات سرمایه گذاری اثر می گذارد. سرمایه گذاری از طریق ضریب تکاثر که بستگی به MPC دارد، سطح درآمد را تعیین می کند. تقاضا برای پول تحت تأثیر تغییرات درآمد واقع می شود. بنابراین در این مدل مداوماً متغیرها در بازار پول و بازار کالا تعیین می شوند. شکل 18 ارتباط و وابستگی بین بازارها را نشان می دهد. در این شکل نمودارهایی که قبلاً نمایش داده شد به صورت ساده ای ارائه گردیده است. شکل 18- الف، چگونگی تعیین نرخ بهره را نشان می دهد. با فرض وجود عرضه پول به میزان OS، نرخ بهره در حال تعادل مساوی است. شکل 18-ب منحنی تقاضای سرمایه گذاری را نمایش می دهد. به طوری که دیده می شود، سرمایه گذاری به ازاء نرخ بهره در حال تعادل مساوی است. شکل 17- پ با فرض در دست داشتن منحنی پس انداز، نشان می دهد که درآمد در حال تعادل با آن سطح سرمایه گذاری مساوی است. شکل 18- ت تقاضای پول برای معاملات را نشان می دهد. تقاضای پول برای معاملات به ازاء درآمد مساوی است. در این صورت تمام بازارها در حالت تعادل می باشند. شکل 18 به طور کلی چگونگی تعیین متغیرها و رابطه آن ها با یکدیگر را نشان می دهد. در این مدل متغیرهایی چون 1- نرخ بهره ( )، 2- سطح سرمایه گذاری( )، 3- سطح درآمد ( )، 4- تقاضای پول برای معاملات ( ) و 5- تقاضای پول برای سفته بازی ( ) تعیین شده اند. توجه کنید که در این تحلیل فرض بر این است که مخارج دولتی وجود ندارد.
اکنون می خواهیم ببینیم چگونه بازارهای مختلف تحت تأثیر واقع می شوند و وقتی تابع تغییر مکان دهند و یا برخی متغیرها تغییر نمایند، چگونه سطح درآمد در حال تعادل جدیدی به دست می آید. در این جا به عنوان مثال دو حالت «افزایش عرضه پول» و «انتقال منحنی سرمایه گذاری» را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

«افزایش عرضه پول»

اگر مقامات پولی (مقامات بانک مرکزی) تصمیم به افزایش عرضه پول بگیرند، نرخ بهره کاهش و میزان سرمایه گذاری افزایش پیدا می کند. این افزایش در سرمایه گذاری به نوبه خود درآمد را براساس ضریب تکاثر افزایش می دهد. هر افزایشی در درآمد موجب افزایش بیشتر تقاضای پول برای معاملات گردیده و در نتیجه نرخ بهره افزایش می یابد. این اثرات در مراحل بعدی نیز تکرار شده و زنجیری از این گونه اثرات را به صورت زیر به وجود می آورد:

 اگر اثر تغییر عرضه پول بر روی نرخ بهره شدید باشد، عرضه پول دارای اثر بیشتری خواهد بود. به طوری که گفته شد اگر اقتصاد در حالت مربوط به قسمت صاف (کشش بی نهایت) منحنی تقاضای پول قرار داشته باشد، افزایش در عرضه پول بدون تأثیر خواهد ماند. تنها وقتی که اقتصاد در موقعیت بی کشش منحنی باشد، هر تغییری در عرضه پول منجر به اثر شدیدتری در سرمایه گذاری و درآمد می شود. بدین ترتیب کاهش در نرخ بهره نیز بهترین اثر را بر روی سرمایه گذاری خواهد داشت (اگر منحنی سرمایه گذاری با کشش باشد). حتی اگر تغییر در نرخ بهره جزئی باشد، اثر آن بر سرمایه گذاری شدید خواهد بود. هر چند MPC بزرگ تر باشد، ضریب تکاثر بزرگ تر و افزایش درآمد بیشتر است. بنابراین مساعدترین شرایط برای افزایش عرضه پول جهت تأثیر گذاشتن بر درآمد عبارتند از: 1- وجود تقاضای بی کشش، 2- تقاضای با کشش برای سرمایه گذاری و 3- وجود MPC در سطحی بالا. هر افزایشی در عرضه پول اگر تقاضا برای پول با کشش باشد و تقاضا برای سرمایه گذاری بی کشش، حداقل اثر را خواهد داشت. سیاست گزاران مملکت با آگاهی از این گونه اطلاعات می توانند سیاست های پولی مناسبی جهت افزایش سطح درآمد ملی و حصول رشد مطلوب اتخاذ نمایند.

«انتقال منحنی سرمایه گذاری»

انتقال منحنی سرمایه گذاری به سمت بالا، درآمد را از طریق عملکرد ضریب تکاثر افزایش می دهد. افزایش در درآمد، تقاضای پول برای معاملات را افزایش می دهد. اگر عرضه پول ثابت باشد، افزایش تقاضای پول برای معاملات باعث افزایش نرخ بهره شده به طوری که منحنی کلی تقاضا برای پول به سمت راست انتقال پیدا می کند. افزایش در نرخ بهره موجب کاهش سرمایه گذاری می گردد. بنابراین اثر کلی این روند، افزایش در سرمایه گذاری و درآمد و افزایش در نرخ بهره می باشد. اگر افزایش نرخ بهره ناشی از افزایش درآمد شدید باشد می تواند اثر انتقال سرمایه گذاری را خنثی کند. اگر دولت بخواهد اثر افزایش نرخ بهره را خنثی کند باید عرضه پول را افزایش دهد.

تعادل کلی اقتصادی براساس منحنی های IS و LM

نتیجه نظریه کینز در مورد تعادل کلی اقتصادی توسط برخی از اقتصاددانان مثل هیکس و هانس به وسیله منحنی های مشهور IS و LM نشان داده شده است. ابتدا نحوه به دست آوردن این منحنی ها و سپس تلاقی آن ها را مورد بررسی قرار می دهیم.

منحنی IS

ابتدا بخش حقیقی یعنی بازار کالاها را در اقتصاد در نظر می گیریم. به استناد کینز، مصرف تابع درآمد، سرمایه گذاری تابع نرخ بهره و در حالت تعادل، درآمد باید مساوی مصرف به علاوه سرمایه گذاری باشد. با توجه به این نظریه می توان رابطه ای بین درآمد ملی و نرخ بهره برقرار کرد. با معلوم بودن نرخ بهره با سطح معینی از سرمایه گذاری و سطح معینی از درآمد، تابع پس اندازمعلوم می شود. بدین ترتیب می توان هر نرخ بهره ای را به سطح معینی از درآمد مربوط ساخت. رابطه ی بین نرخ بهره و درآمد به وسیله منحنی IS مشخص می شود. شکل 19 چگونگی استخراج این منحنی را نشان می دهد. شکل 19- الف منحنی معروف تقاضای سرمایه گذاری می باشد. شکل 19- ب که زیر منحنی تقاضای سرمایه گذاری رسم شده است تابع پس انداز را نشان می دهد. در شکل 19- الف می بینیم که با نرخ بهره 5 درصد سرمایه گذاری به میزان 200 خواهد بود، و به ازای این مبلغ سرمایه گذاری درآمد در حال تعادل مساوی 1200 است (شکل 19- ب). به همین ترتیب به ازای نرخ بهره 4 درصد، سرمایه گذاری مساوی300و درآمد در حال تعادل 1700 است. شکل 19- پ رابطه بین i (نرخ بهره) و Y (درآمد) را نشان می دهد. منحنی IS دارای شیب نزولی است چون وقتی که نرخ بهره کاهش پیدا کند سرمایه گذاری ودرآمد افزایش پیدا می کنند. شیب IS به شیب منحنی تقاضای برای سرمایه گذاری بستگی دارد. اگر تقاضا برای سرمایه گذاری بی کشش باشد منحنی IS نیز بی کشش خواهد بود.

منحنی LM

منحنی LM در بازار پول به دست می آید. گفتیم تقاضا برای پول تابع درآمد و نرخ بهره است و عرضه پول به وسیله مقامات پولی تعیین و تثبیت می شود. نرخ در حال تعادل بهره وقتی تعیین می شود که تقاضا برای پول مساوی عرضه پول باشد. براین اساس می توان رابطه بین نرخ بهره و درآمد را تعیین کرد. برای هر سطحی از نرخ بهره سطح معینی از تقاضای پول برای معاملات وجود دارد (شکل 20- الف). در شکل 20- ب منحنی کل تقاضا برای پول رسم شده است. منحنی های تقاضا برای پول به ازای سطوح مختلف درآمد دارای موقعیت های مختلف می باشد. وقتی درآمد افزایش یابد منحنی تقاضا برای پول به سمت راست انتقال پیدا می کند. اگر عرضه پول در سطح OS تعیین شده باشد، به طوری که در شکل 20- پ می بینیم وقتی که درآمد افزایش پیدا کند تقاضا برای پول و در نتیجه نرخ بهره نیز افزایش می یابد. رابطه i وY منحنی LM را به وجود می آورد. شکل منحنی LM بستگی به شکل منحنی تقاضا برای پول و وضعیت عرضه پول دارد. با ثابت بودن منحنی تقاضا برای پول چنانچه عرضه پول تغییر کند منحنی LM مربوطه تغییر خواهد کرد.(شکل 20- ت)
اکنون با در دست داشتن منحنی های IS و LM می توانیم موقعیت تعادل کلی اقتصادی را تعیین کنیم. محل تلاقی منحنی های IS و LM (شکل 21)‌نرخ بهره و درآمد در حال تعادل را نشان می دهد. در این نقطه درآمد و نرخ بهره آنچنان به هم مربوط هستند که، 1- سرمایه گذاری و پس انداز در حال تعادل هستند به طوری که پس انداز مطلوب مساوی سرمایه گذاری مطلوب است، 2- تقاضا برای پول مساوی عرضه آن است.
اکنون چگونگی انتقال منحنی های IS و LM رابررسی می کنیم. اگر منحنی IS به سمت راست انتقال پیدا کند (شکل 21) نرخ بهره و درآمد افزایش می یابد. منحنی IS یا به دلیل انتقال تابع تقاضای سرمایه گذاری به سمت راست و یا به سبب انتقال تابع مصرف به طرف بالا، به سمت بالا و راست تغییر مکان می دهد. وقتی که منحنی تقاضای سرمایه گذاری به طرف راست حرکت کند، با نرخ بهره ثابت، سرمایه گذاری بیشتری به عمل آمده و در نتیجه درآمد بیشتری نیز به دست می آید. وقتی که منحنی مصرف به طرف بالا منتقل می شود منحنی پس انداز به سمت پائین نقل مکان می کند. بنابراین با ثابت بودن نرخ بهره و سرمایه گذاری، درآمد افزایش خواهد یافت. وقتی که منحنی LM به سمت راست حرکت کند (شکل 21)، نرخ بهره کاهش و درآمد افزایش خواهد یافت. وقتی عرضه پول افزایش یابد، منحنی LM به طرف راست انتقال خواهد یافت. اگر عرضه پول با ثابت بودن سطح درآمد افزایش یابد، منحنی تقاضای کلی پول، منحنی عرضه پول را در نقطه پائین تری قطع می کند.
وقتی که منحنی IS یا منحنی LM انتقال پیدا کند، اثر این انتقال بستگی به نقطه تلاقی اولیه ی آن ها خواهد داشت.

خلاصه

تعادل کلی اقتصادی را می توان از طریق ارتباط منحنی های تقاضا و عرضه پول، سرمایه گذاری، پس انداز و منحنی تقاضای پول برای معاملات (نسبت به درآمد) نشان داد. نشان دادن این تعادل از طریق منحنی های IS و LM نیز میسر است. منحنی های IS و LM رابطه بین درآمد و نرخ بهره را در بازار کالا و بازار پول نشان می دهند. با تغییرعواملی که بر این منحنی ها اثر می گذارند می توان منحنی های مذکور را به چپ و راست حرکت داده و باعث تغییر سطح درآمد شد. دولت و مقامات پولی کشور با اطلاع از این موارد می توانند با اتخاذ سیاست های مالی و پولی مناسب، فعالیت های اقتصادی را کنترل و به اهداف اقتصادی معینی جامه ی عمل بپوشانند.
منبع مقاله :
محتشم دولتشاهی طهماسب (1390) مبانی علم اقتصاد: اقصاد خرد، اقتصاد کلان تهران: چاپ سی و یکم، ویراست ششم (1390