نویسنده:اصغر حیدری*




 

بازخوانی مواضع و عملکرد شریعتمداری در برابر نهضت امام خمینی (س)

قیام 15 خرداد سال 1342

با توجه به روحیه مردم مسلمان در ماه های محرم و نیز با توجه به ترسی که رژیم پهلوی از واکنش مراجع و مردم نسبت به حمله به فیضیه داشت و می دانست که مراجع و به ویژه امام خمینی در عاشورا اعتراض شدیدی خواهند کرد که ممکن است پیامدهای مهمی داشته باشد، از
روز 12 /3 /42 گردان ویژه ای از مأموران شهربانی به دستورنصیری ریاست وقت شهربانی برای سرکوب تظاهرات ضد رژیمی مردم در 13 خرداد ( عاشورا ) آماده شدند. اعلام خطر ساواک حاکی از این حاکی از این بود که «عده ای از اهالی جمکران با سلاح سرد و گویا سلاح گرم مجهز هستند و از (آیت الله ) خمینی محافظت می نمایند و ممکن است به ساواک نیز تعرض نمایند.»(1)
چنین گفته می شد که شریعتمداری در روز عاشورا در مدرسه فیضیه علیه دولت سخنرانی خواهد کرد. اما بعداً این خبر چنین اصلاح شد: «شریعتمداری به مدرسه فیضیه دولت سخنرانی خواهد کرد. اما بعداً این خبر چنین اصلاح شد: «شریعتمداری به مدرسه فیضیه نخواهد رفت و در منزل سخنرانی خواهد کرد.» (2) آقای ابهری پیشکار شریعتمداری نیز به ساواک قم چنین رهنمود داد:
بعدازظهر عاشورا درب مدرسه فیضیه فقل شود و چند تن از مأموران انتظامی در داخل و پشت بام باشند و از ورود اشخاص جلوگیری کنند [در این صورت ] تصور می رود که خمینی از رفتن به مدرسه فیضیه منصرف شود... چنانچه لازم شود چند تیر هوایی شلیک شود موضوع به کلی منتفی خواهد شد... اگر خمینی به مدرسه فیضیه برود جنجالی بپا خواهد کرد. (3)
تلاش مشترک رژیم و نزدیکان شریعتمداری جهت جلوگیری از سخنرانی امام خمینی به جایی نرسید و ایشان در سخنرانی تاریخی خود در عاشورای 1342 سخت به اعمال خلاف و جنایت های رژیم پهلوی مانند حمله به فیضیه و برگزاری رفراندوم (همه پرسی ) اصول شش گانه، حمله کردند و خطاب به شاه گفتند: «بدبخت، بیچاره، چهل و پنج سال از عمرت می ره، یک کمی تأمل کن، کمی عبرت بگیر...» (4)
شبانگاه 15 خرداد، مأموران رژیم پهلوی، امام خمینی را به اتهام اقدام برضد امنیت داخلی
مملکت دستگیر و با خود به تهران بردند. (5) خبر این دستگیری، قیام خونین 15 خرداد را در پی داشت(6) که مردم به صورت خودجوش در خیابان های تهران به تظاهرات و زد و خورد با مأموران رژیم پرداختند. در این مورد ارتشبد فردوست معتقد است: «اگر تظاهرات مردم رهبری می شد و مردم به سمت کاخ شاه هجوم می بردند، محمدرضا مانند سال 1332 از ایران می گریخت.» (7) در شهر قم نیز تظاهرات شدیدی برپا شد و مردم در خانه های مراجع گرد آمدند و تقاضای اقدامات انقلابی داشتند. اما در این میان شریعتمداری از این اوضاع سراسیمه گردید و محرمانه با ساواک تماس گرفت و طبق گزارش ساواک تقاضا کرد:
خانه وی محاصره قرار می گیرد و اجازه رفت و آمد داده نشود بنام ملاقات با اعلی حضرت به تهران حرکت وچند روزی مخفی شود به مشهد یا حضرت عبدالعظیم تبعید شود. ظاهراً دلیل پیشنهاد بالا را خلاصی خود از جوابگویی به مراجعین و رفع تکلیف وانمود می کند و می گوید در غیر این صورت مجبوربه همدردی با خمینی خواهد بود. (8)
دو روز بعد از 15 خرداد و کشتارمردم، شریعتمداری در تماس تلفنی با روحانیان طرفدار خود در تبریز، آنان را از ادامه اعتراضات علیه شاه باز داشت و به آنها چنین دستور داد:
مردم را به آرامش دعوت کنید و از تظاهرات جداً خودداری شود، چون از تظاهرات نتیجه ای گرفته نخواهد شد؛ در قم مردم تظاهرات نمودند ولی با قوای انتظامی روبه رو شدند. آخرگلوله با جان مناسبت ندارد، پس باید از اجتماعی وتظاهر جلوگیری نمایید.
سعی کنید به اعلی حضرت معظم توهین و بی احترامی ننمایند.... خواهش می کنم با شاهنشاه مخالفت نکنید و باعث ناراحتی او نشوید من به خمینی گفتم که با شاه این طور رفتار نکن و برخلاف دولت سیاست نزنن اما او گوش نداد تا به این روز افتاد.
در ضمن طوماری هم به نفع من تهیه نمایید. (9)
شریعتمداری همان گونه که به ساواک پیشنهاد کرده بود به شهر ری رفت و مدتی در آنجا ماند و در آنجا با رئیس ساواک ملاقات و پیرامون موضوعاتی با وی گفت و گو کرد.(10)

مهاجرت علما و روحانیان به تهران

در اعتراض به حبس امام خمینی، بعد از واقعه 15 خرداد جمعی از روحانیان شهرستان ها به تهران رفتند تا جهت آزادی حضرت امام تلاش نمایند. شریعتمداری هم که قبلاً از قم به تهران (شهر ری ) رفته بود، (11) هنگام عزیمت به تهران در حضور طلاب حوزه علمیه قم سوگند یاد نمود که تا آیت الله خمینی را آزاد ننماید به قم مراجعت نکند. علاوه برآن، وی در اعلامیه ملایمی دولت را چنین مورد انتقاد قرار داد:
پایه دولت باید بر اتحاد و اعتماد و محبت افراد باشد نه به زور سرنیزه و زندان. دیگر دوران زور و سرنیزه گذشته است. با کشتن بی حد و حساب افراد بی گناه مسلماً کارها اصلاح نمی شود و در مملکتی که مذهب رسمی آن تشیع و جز قانون اساسی است.صلاح نیست که دولت خود را مخالف جامعه روحانیت شیعه یعنی مخالف اکثریت ملت معرفی نماید. (12)
همانگونه که گفته شد شریعتمداری طرف مقابل خود را دولت می دید نه نظام شاهنشاهی و شخص محمد رضا پهلوی! این امر، هم از اسناد ساواک و هم از متن اعلامیه های وی هویداست. در اعلامیه های شریعتمداری، مواردی از بزرگداشت امام خمینی نیز به چشم می خورد. وی در همان اعلامیه، امام خمینی را شخصیت بزرگ عالم اسلامی معرفی کرده است. و در اعلام نظر راجع به امام خمینی چنین نوشته است:
حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آیت الله آقای حاج آقا روح الله خمینی دامت برکاته از مفاخر عالم اسلام و یکی از مراجع محترم تقلید می باشند و شخصیت دینی ایشان نباید بر کسی مخفی باشد. (13)
رژیم پهلوی قصد شومی نسبت به حضرت امام که در حبس بود داشت. شاه آشکار گفته بود:
جز چند نفر [از علمای محبوس]، بقیه به زودی آزاد می شوند ولی آن چند نفر باید محاکمه بشوند و بدانند همه چیز وهمه کار به دستور به من و نظر خود من می باشد.(14)
علمای مهاجر به تهران، جهت جلوگیری از این کار چاره در آن دیدند که طی اعلامیه ای مراتب مرجعیت امام خمینی را گواهی کنند تا رژیم، امکان محاکمه و مجازات امام را نداشته باشد. البته دراین میان طرفداران شریعتمداری شایع کردند که این امر به دست و با دستورشریعتمداری محقق شده است. خود وی نیز در صحبت روز 17 /7 /1342 مسجد اعظم چنین گفت:
ما در این مدتی که در تهران بوده ایم فعالیت های زیادی برای استخلاص آقای خمینی نموده تا اینکه اورا آزاد کردیم؛ به طوری که قصد داشتند ایشان را اعدام کنند فعلاً آزاد است. (15)
مجموعه اسناد به جا مانده از ساواک و شهربانی رژیم پهلوی، این ادعای شریعتمداری را که رژیم قصد اعدام امام را داشت و فعالیت های وی مانع ازاین امر شد. تأیید نمی کنند، بلکه جمع بندی نظریات بلندپایگان رژیم پهلوی از تاریخ 6 /5 /1342، تبعید امام به شهر سنندج بود؛ ساواک سنندج نیز جهت تحویل گرفتن امام، آماده شده بود.(16) اما در تاریخ 11 /5 /1342 حکم تبعید امام ملغی شد. (17)
در زمینه انتشار اعلامیه مرجعیت امام توسط روحانیان و مراجع، حقیقت این است که عده ای از شاگردان امام که جزء فضلای حوزه علمیه بوده و بعدها به مراتب بالاتری رسیدند، گواهی مرجعیت امام را تهیه و به امضای علما و روحانیان رسانیدند، (18) شایان دقت است که رژیم
پهلوی و دستگاه اطلاعاتی آن، از سال 1335 امام خمینی را یکی از مراجع مقیم قم معرفی کرده اند که در ایالات مرکزی و غرب ایران مقلد دارند. همچنین در سند مورخ 29 /3 /42 ساواک آمده است : «آیت الله خمینی پنج سال قبل رساله نوشته و مرجع تقلید است. »(19)
اگر چه گواهی مرجعیت امام در آن دوران حایز اهمیت بود اما به نظر می رسد علت اصلی عقب نشینی رژیم از محاکمه و مجازات امام، ترس و هراس از پیامدهای آن بوده است، زیرا چنین امر خطرناکی مردم خشمگین و عصبانی را به عصیانی توفنده تر وا می داشت و علما و روحانیان را در صف واحدی قرار می داد.
شریعتمداری در روز 12 /7 /1342 از تهران به قم بازگشت ودراولین روز شروع به تدریس در مورد سفرش به تهران و اقامت چهار ماهه در آن به صورت مفصل سخنرانی نمود. وی در بخشی از سخنرانی گفت:«آن موقع که ما می خواستیم به تهران برویم دستگاه مطلع شد و با شرایط بسیارسختی خود را به تهران و حضرت عبدالعظیم رساندیم.» این ادعا در حالی مطرح می شد که طبق سند ساواک، وی خود پیشنهاد رفتن به شهر ری را داده بود تا مجبوربه همدردی با امام خمینی نگردد! در بخش دیگری از سخنرانی شریعتمداری چنین آمده است:
موقعی که ما وارد شدیم، نظر داشتند آقایان را محاکمه وحتی محکوم کنند. چون گمان می کردند آیت الله خمینی و آقایانی دیگر، در این مبارزه مقدس تنها هستند. یکی از رجال بزرگ دولت وقتی پیش ما آمد از باب اعتراض گفتم: این حرف ها چیست که روزنامه ها می نویسند؟ چرا اجازه می دهید این دروغ ها را بنویسند؟ گفت مگر چه نوشته اند؟ گفتم نوشته اند عده ای از آقایان محاکمه و محکوم به مرگ می شوند. گفت این درست است و دروغ نیست؛ این آقایان به اشد مجازات محکوم می شوند! البته ما بیشتر از راه دلیل و منطق و اعتراضات قانونی وارد شدیم وگفتیم هیچ محکمه ای حق ندارد مجتهدین را محاکمه کند؛ گفت قوانین شامل حال همه است. من گفتم این قضاتی که شما دارید
صلاحیت این کار را ندارند چون اولاً آقایان کوچک ترین قدمی بر خلاف قانون برنداشته اند و به فرض اینکه چنین چیزی باشد. تخلف مجتهدین از این قوانین به عنوان وظیفه شرعی است. نه از لحاظ شخصی است. مثلاً اگر مجتهدین تشخیص دهد این قانون برخلاف شرع است حق دارد آن را رد کند چون در قانون اساسی مجتهدین حق رد یا امضای قوانینی که مخالف شرع باشد دارند. نظر آقایان مجتهدین طبق قانون اساسی مافوق این قوانین می باشد. (20)
البته در مورد تأثیر اقدامات شریعتمداری در آزادی امام خمینی، عده ای از علمای حوزه علمیه قم بسیار مشکوک بودند وبا انتشار جزوه هایی تحت عنوان «هیئت مصلحین حوزه علمیه قم » سخنان وی را به نقد کشیده و او را به خیانت، سازش با دولت، پیروی ازهوای نفس، مخالفت با مبارزه و... متهم ساختند. در بخشی از این جزوات، دستگیری امام خمینی در نتیجه مشورت قبلی دولت با شریعتمداری دانسته شده زیرا که وی سخت از توجه مردم به آیت الله خمینی عصبانی و ناراحت بوده است.(21)
در زمینه درستی یا نادرستی ادعای اخیر نمی توان اظهارنظر کرد. اما با توجه به بخشی ازسخنان شریعتمداری بعد از آزادی امام خمینی از زندان و حبس خانگی ایشان، به راستی می توان در مورد نقش مثبت او در آزادی مرحوم امام شک کرد. شریعتمداری در سخنرانی
مورخ 17 /7 /42 برای طلاب، حبس خانگی امام خمینی را در نتیجه مصلحت اندیشی خودش (خود شریعتمداری ) عنوان کرده است. به گزارش ساواک سخنان وی چنین بود:
ما در این مدتی که در تهران بوده ایم فعالیت های زیادی برای استخلاص خمینی نموده تا اینکه اورا آزاد کردیم... فعلاً او آزاد است ولی ما مصلحت را در این دانستیم که با مردم تماس نداشته باشد و درمنزل شخصی به سر برد.(22)
آیا رژیم پهلوی در مورد نحوه رفتار با امام خمینی، با شریعتمداری مشورت کرده بود؟!
جزوات افشاگرانه تحت عنوان «هیئت مصلحین حوزه علمیه قم » علیه شریعتمداری توسط آیت الله سید حسن حجت منتشر می گردید که این دو اختلاف های اساسی با هم داشتند. در این جزوات گذشته شریعتمداری نیز مورد کندوکاو قرار گرفت و موارد منفی زیادی علیه وی بازگو شد، عاقبت سید حسن حجت تحت فشار ساواک مجبور به تبعیت از شریعتمداری گردید.

پی نوشت ها :

*کارشناس ارشد ایران شناسی.
1. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
2. همان.
3. همان.
4. رک:سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، قم، دارالفکر، 1358، ج1، ص 460- 456.
5. مبارزات امام خمینی به روایت اسناد، سند ش 81؛ در مورد نحوه دستگیری امام رک: همان، سند ش90.
6. جهت مطالعه بیشتر راجع به 15 خرداد رک: جواد منصوری، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377.
7. رک: حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (خاطرات ارتشبد حسین فردوست)، تهران، اطلاعات، 1371، ج1، ص 514-513؛ جهت مطالعه مذاکرات هیئت دولت رژیم پهلوی در 15 خرداد 42 و دستور کشتار مردم رک: متن کامل مذاکرات هیئت دولت طاغوت در پانزده خرداد 1342، تهران، هیئت دولت و روابط عمومی نخست وزیری.
8. مرکزاسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
9. همان.
10. همان.
11. طبق اسناد به جامانده از ساواک، رفتن شریعتمداری به تهران با اخذ اجازه از ساواک صورت گرفت. برای دیدن اسناد مربوط رک: شریعتمداری در دادگاه تاریخ، سید حمید روحانی، ص61-58.
12. مرکزاسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
13. همان.
14. همان.
15. همان.
16. مبارزات امام خمینی به روایت اسناد، اسناد ش 116تا118.
17. همان، سند ش 130.
18. رک: خاطرات آیت الله منتظری، ج1، ص236-234. جهت مطالعه اعلامیه های آیات مرعشی، گلپایگانی و آملی درمورد مرجعیت امام خمینی (س) رک: مبارزات امام خمینی به روایت اسناد ساواک، سندش 114.
19. مبارزات امام خمینی به روایت اسناد، اسناد ش 100و 103.
20. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
21. همان.
22. همان.

منبع مقاله :
نشریه 15 خرداد، شماره21