نویسنده: بیژن نقی زاده *




 

3.تلاش آیت الله کاشانی در ایجاد وحدت در جهان اسلام (تشکیل کنگره اسلام)

ملت مسلمان ایران در اعماق روحش همیشه اخوت اسلامی را محفوظ داشته و در راستای استحکام آن تلاش نموده است. در سال های پس از جنگ جهانی دوم، مردم ایران محکم ترین جبهه ضد متجاوزین صهیونیسم را به وجود آوردند. مردم به گرد روحانی مجاهد بزرگ آن زمان(آیت الله کاشانی ) جمع شدند و حمایت خود را نسبت به آوارگان مسلمان فلسطینی ابراز داشتند؛ ظلمی که به فلسطینی ها وارد شده بود، مستقیماً علیه خود احساس می کردند. وقتی که آیت الله کاشانی در سال 1326 فریاد برآورده بود که همه مناطق و ممالک اسلامی، وطن مسلمین است و لازم است که همه مسلمانان برای دفاع از وطن اسلامی به پا خیزند، حرکت توده های وسیع مردم پاسخ مثبتی بود به آن احساس درونی؛ امواج اعتراض ملت ایران به سایر سرزمین های اسلامی هم سرایت کرد؛ در خود ایران نیز احساسات اسلامی، مبارزه ضد حکومت را تشدید و نیرو بخشید. (1)
هدف آیت الله کاشانی از این حرکت ایجاد وحدت و برادری بین مسلمانان در سراسر جهان بوده است؛ امری که پیش از آن، دول اسلامی دچار نفاق و جدایی شده بودند. نفاق و تفرقه بین مسلمانان باعث شده بود که جهان اسلام تحت استعمار قرار گیرد. این در حالی بود که در سرزمین های اسلامی بیشترین منابع زیرزمینی و طبیعی وجود داشته که استعمارگران، این منابع را به غارت می بردند. آیت الله کاشانی به مضرات تفرقه بین مسلمین وقوف کامل داشته و می دانستند در نتیجه همین اختلافات و تفرقه ها در کشورهای اسلامی پراکندگی ایجاد می گردد. ایشان همواره بیان می داشتند که تا هنگامی که مسلمانان به وظایف اسلامی عمل می کردند، عزت و سیادت و سعادت داشتند. (2) آیت الله کاشانی نه تنها عمل کردن به قوانین اسلامی را
ضامن عزت مسلمانان می دانستند بلکه قوانین اسلامی صلح جهانی را نیز مهیا می نمایند. وی بیان داشت دین مبین اسلام یگانه طرفدار صلح و امنیت جهان است. صلح و آشتی حقیقی که معشوق هر ملتی بوده و ملل متمدن برای ایجاد آن سعی و تلاش می نمایند و خود را حامی و طرفدار آن معرفی می کنند، جز در پرتو قوانین درخشان اسلام ممکن نیست. با بمب اتم و بمب هیدروژن و سایر سلاح های مغرب و تجهیزات جنگی نمی توان صلح جهان را تأمین کرد. (3)
در این راستا چنانچه زندگی مبارزاتی و سیاسی آیت الله کاشانی را باز خوانی نماییم. درخواهیم یافت که ایشان زندگی سیاسی خود را برای تحقق سه هدف استوار گردانیده بود:

- مبارزه با استعمار انگلستان در کشورهای اسلامی و ایران در قبال ملی کردن صنعت نفت؛
- حمایت از مردم مظلوم مسلمان سایر ملل با تأکید بر حمایت از مردم فلسطین؛
- وحدت ملل اسلامی.

اگرچه در اولین نگاه، سه هدف مذکور از یکدیگر منفک و مجزا می باشند، اما با غور در آن می توان دریافت که هرسه هدف در راستای یک هدف بوده و آن وحدت مسلمانان و مبارزه با استعمارگران می باشند. بدان معنا که حمایت از مردم فلسطین یا سایر ملل مسلمان، منوط خواهد بود به وحدت اسلامی. متعاقب آن بدون وحدت ملل مسلمان، حمایت از مردم فلسطین و سایرملل آزاده مسلمان متصور نمی باشد. از سوی دیگر جهت تحقق وحدت ملل اسلامی، مبارزه با استعمارگران که همواره در پی نفاق و تفرقه بین مسلمانان می باشند، ضروری به نظر می رسد. در این ارتباط وضعیتی که در فلسطین اشغالی به وجود آمد، ضمن آنکه باعث می گردد که وحدت ملل اسلامی دچار تفرقه گردند، دست استعمارگران را در استعمار ملل باز می گذارد. لذا می توان گفت که اهداف آیت الله کاشانی در یک سیکل کاملاً مرتبط با یکدیگر قرار می گرفت.

 


با پیروزی نهضت ملی نفت در داخل کشور آیت الله کاشانی عقیده داشت که باید دامنه مبارزه را به خارج از مرزهای ایران و به خصوص کشورهای اسلامی کشید. او که سال ها با استعمار انگلیس در عراق جنگیده بود، به خوبی می دانست آزادی و استقلال کشورهای مسلمان برقرار نمی شود و ارکان استعمار در این کشورها متزلزل نمی گردد. مگر با وحدت مسلمانان جهان هدف آیت الله کاشانی این بود که از نهضت ملی ایران به عنوان پایگاهی برای شروع مبارزه علیه استعمار در کشورهای اسلامی استفاده کند. (4) لذا آیت الله کاشانی، ضمن اینکه همواره در سخنرانی ها و خطابه های خود در پی استعمارزدایی بود، تصمیم به تشکیل کنگره بزرگ اسلامی نمود. آیت الله کاشانی در پیامی به ملل مسلمان جهان ایجاد مقدمات نزدیکی ملل اسلامی را درخواست کرد و بیان داشت، که می بایست از پراکندگی، پرهیز در مقابل استعمار ایستادگی و ایمان خود را تقویت نمود. ایشان بیان داشتند.
برادران به خاطر اسلام بیایید از دورویی ها و پراکندگی دست کشیده و عواقب شوم آن را یادآور شوید و فریب نیرنگ دشمن را نخورده. نقشه خطرناک تفرقه بینداز و حکومت کن او را که نقشه نابودی شما را کشیده است خنثی گردانید. امروز حوادث جهان ایجاب می کند که ما برای شکست دشمن وحفظ سیادت و استقلال خود، دست به
دست یکدیگر داده با تفاهم و هماهنگی کامل اجنبی را از خاک خود و خانه خود برانیم. این پریشانی و سرشکستگی که امروز گریبان مسلمانان را گرفته، در نتیجه این است که دستورات دینی را پشت سر انداخته، بنده شهوت و مادیات شده اند. اکنون برای ریشه کن ساختن این آفت به ناچار بایست آب را از سرچشمه قطع کرد. (5)
از سوی دیگر آیت الله کاشانی در راستای تحقق وحدت ملل مسلمان، تنها به شعار و سخنرانی و ارسال نامه بسنده ننمودند، بلکه طرح تشکیل کنگره اسلامی را پایه ریزی کردند. از نظر ایشان این کنگره تنها نباید به مسائل سیاسی بپردازد، بلکه می بایست تمام جوانب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جوامع اسلامی را در برگیرد. آیت الله کاشانی در نامه ای سرگشاده به ملل جهان، ضمن دعوت به اتحاد، درخواست تشکیل کنگره اسلامی را ارایه دادند. ایشان بیان داشتند:
برادران من! وضع فعلی و حوادث روزمره جهان هر لحظه بر یقین ما می افزاید که وجود یک جبهه متشکل از ملل مسلمان و هماهنگی دولت، ضروری به نظر می رسد تا از جنبه معنوی دین وراهنمایی پیامبر بزرگ خود الهام گرفته و در برابر مطامع استعماری و نوکران، سد محکمی ایجاد و از رخنه اجانب جلوگیری سازد.
برادران! ایجاد دولت پوشالی اسراییل، یکی از هزاران تبهکارهایی بود که اجنبی به منظور نابود ساختن مسلمانان مرتکب شد شکی نیست این وحدت اسلامی که بتواند چنین وظیفه سنگینی را به عهده بگیرد، جز با تشکیل کنگره سالیانه که هر سال یک بار در پایتخت کشورهای اسلامی تشکیل شود و شعب خود را در نقاط دیگر کشورها برقرار سازد. مقدور نمی باشد.
در این کنگره بایستی نمایندگان سیاسی، دینی، فرهنگی و اقتصادی کشورهای اسلامی که علاقه شدید آنها نسبت به دین محرز باشد شرکت کنند. این کنگره موظف است مسائل مربوط به امور سیاسی، ادبی – فرهنگی و اقتصادی کشورهای اسلامی را (از هر مذهبی که باشند) مورد مطالعه دقیق قرار داده و در تأمین احتیاجات و تکمیل نواقص از هر یک از این قسمت ها تصمیم لازم اتخاذ کند.
همچنین وظیفه دار است که ملل اسلامی را از جنگ های جهانی برکنار داشته و در عین حال آنها را به دفاع از استقلال کشورهای خود وادار سازد و نیز از وظایف این کنگره است که با کشورهای غیر اسلامی دیگر که زیر یوغ استعمار به سر می برند مساعدت کرده و در حفظ صلح جهانی کوشش کند.
تا آنجا که این جبهه اسلامی سنگری برای حفظ بشریت و پناهگاهی برای صلح جویان و دشمنان جنگ گردد. این کنگره موظف است نسبت به هریک از جهات ذکر شده تصمیمات لازم برای مدت یک سال بگیرد تا در خلال این مدت و تا هنگامی که جلسه سال دیگر تشکیل می شود. به مورد اجرا گذارده شود. نظامنامه این کنگره بایستی از طرف کمیسیون های مخصوصی که در اولین جلسه کنگره برای این کار انتخاب می شود، تدوین و سپس به تصویب کنگره برسد؛ مواد مهم و ضروری را که این نظامنامه بایستی در برداشته باشد، ایجاد یک کمیسیون اقتصادی دایمی [است] که در نقاط مختلف کشورهای اسلامی شعبه داشته و به جمع آوری اعانه ماهیانه و سالیانه از مسلمانان می پردازد.
اعانه های جمع شده به مصرف خرید کارخانجات صنعتی رسیده و درآمد کار این کارخانجات صرف نیازمندی های فقرا، ناتوانان، فرهنگ، بیمارستان ها، اعزام مبلغین مسلمان به نقاط جهان، تکمیل وسایل دفاعی از کشورهای اسلامی گردیده و... درصد [ی از ] آن برای هزینه ضروری کنگره و شعب آن تخصص داده می شود. من اکنون که این پیام را به رجال و شخصیت های مسلمان جهان می فرستم پیشنهاد می کنم که اولین جلسه این کنگره در پاییزآینده در تهران تشکیل شود و از کشورهای اسلامی درخواست می نماییم که هریک نماینده ای از رجال دانشمند و وطن دوست و سیاست مدار و کار آزموده خود را برای شرکت در این کنگره انتخاب نمایند و برای اینکه این پیشنهاد به صورت مطلوبی جامه عمل بپوشد لازم است بدواً کمیسیون هایی برای
ترتیب مقدمات اولین کنگره و انتخاب نماینده که درآن شرکت خواهد کرد و همچنین تعیین روز جلسه وتنظیم برنامه آن تشکیل گردد.
[اعضای] این کمیسیون باید با یکدیگر از طریق مکاتبه ویا طریق دیگر به مشورت پرداخته و پس از انتخاب نمایندگان و اتفاق بر تشکیل کنگره (در روز معین ) نتیجه را اعلام دارند تا دعوت نامه رسمی برای حضور آنان در تهران ارسال شود.
من از رجال بزرگ اسلام که دارای اطلاع و تجربه کافی هستند انتظار دارم از موقع استفاده کرده، نتیجه افکار خود را با همکاری نسبت به این کنگره در راه خدمت برادران مذهبی و هم وطن خود قرار دهد و بدین وسیله نام نیک خود را جاویدان سازند. من اکنون در انتظار پاسخ این دعوت از طرف برادران مسلمان خود بوده و از خداوند تبارک می خواهم که در این توفان سخت جهانی، ما را در خدمت اسلام و مسلمانان و خدمت به صلح و بشریت توفیق دهد. (6)
البته آن طور که بعد از این اطلاعیه، آیت الله کاشانی توضیح دادند، این کنگره از موضوعات اقتصادی، دینی و سیاسی فراتر رفته و طرح تشکیل یک ارتش واحد اسلامی 20 میلیون نفری را پی ریزی کرده بود. ایشان در رابطه با این ارتش بیان داشته بودند:
این ارتش نه تنها قادر به حفظ استقلال دول اسلامی و دفاع از تمامیت ارضی بلوک مسلمان خواهد بود بلکه وزنه سنگینی در صحنه سیاست جهان خواهد شد و بی طرح ماندن یا الحاق آن به یکی از دوطرف در صورت وقوع جنگ، اهمیت زیادی برای صلح جهان خواهد داشت و قوای متخاصم را در دنیا وادار به تجدید نظر در نقشه های تهاجمی خود خواهد نمود. (7)
آیت الله کاشانی سه ماه بعد از اعلامیه مذکور در مصاحبه ای با روزنامه اطلاعات، بیان داشتند: «به طوری که بارها متذکر شده ام برای قطع ریشه استعمار و پاره کردن پرده استعمار
مدت هاست در فکر متحد ساختن ملل مسلمان و کشورهای مشرق بوده ام و در تعقیب همین فکر نیز در حدود سه ماه پیش، طی منشوری از تمام کشورهای اسلامی دعوت کردم که برای تشکیل مؤتمر یا کنگره ای، نمایندگی بفرستند. این منشور در تمام مطبوعات ممالک غربی منتشر شده و حتی ترجمه آن در روزنامه لوموند چاپ پاریس نیز درج گردیده است.
این منشور یا دعوت نامه نه تنها برای تمام ملل اسلامی – از مراکش گرفته تا اندونزی – فرستاده شد بلکه از دولت هند و مسیحیان خاورمیانه که از خط مشی من اظهار خرسندی کرده بودند نیز دعوت شده: این فکر در همه جا با استقبال شایان تلقی شده و همه نظر موافق با آن ابراز داشته اند... به طور کلی این کنگره بر این اساس مبتنی خواهد بود که کشورهای اسلامی و ملت های مشرق، یک قوه و نیروی سومی در برابر بلوک شرقی و غربی تشکیل دهند و از راه همکاری اقتصادی و بهره برداری از منابع طبیعی موجود در این منطقه سطح زندگی خود را بالا برده و با فقر و مسکنت مبارزه نمایند و در نتیجه یک مرکز نیرومند تشکیل دهند. در نتیجه این اتحاد و اتفاق، ما نه تنها خواهیم توانست از سرایت آتش جنگ به کشورهای خود جلوگیری کنیم، بلکه حتی امید فراوان دارم که بتوانم از بروز جنگ خانمانسوز سوم مانع شوم.
در مورد تاریخ تشکیل این کنگره آیت الله کاشانی اظهار داشتند : می خواستم این کنگره را در پاییز 1330 تشکیل دهم لیکن فعلاً آن را به تأخیر انداخته ام و ظاهراً در بهار سال آینده تشکیل خواهد یافت. منتها پیوسته مشمول تعقیب این فکر و فراهم آوردن وسایل کار بوده ایم و تا انشاءالله کار به نتیجه نهایی برسد مشغول خواهیم بود. بر اثر همین تماس و ارتباط با ملل اسلامی اخیراً ملت های مسلمان مراکش و الجزایر نامه هایی به من نوشته و برای رهایی از استعمار درخواست کمک و مساعدت کرده اند. خبرنگار روزنامه اطلاعات به آیت الله گفتند که در بعضی از مطبوعات خبر از تشکیل یک کنگره اسلامی در ظرف یکی، دو ماه آینده در کراچی است. آیت الله اظهار داشتند که این گونه مجامع در واقع شعبه ای از آن مؤتمری است که من
می خواهم تشکیل شود. (8)
بدین ترتیب تمام مقدمات تشکیل کنگره اسلامی فراهم گردید. و منشوری که برای جهان اسلام فرستاده شده بود با استقبال کامل مواجه شد. مردم فلسطین که مثل سایر ملت های جهان سوم چشم، به پیروزی نهضت در ایران دوخته بودند، این کنگره را یک کمک اساسی معنوی و مادی برای احیای حقوق از دست رفته خود علیه اسراییل غاصب می دانستند. به همین جهت مفتی اعظم فلسطین در راه تشکیل این کنگره مساعدت های زیادی نموده و از جمله صورت کاملی از شخصیت هایی که باید از کشورهای مختلف دعوت شوند، برای آیت الله کاشانی به ایران فرستاد که این فهرست متضمن خصوصیات و آدرس هر یک از میهمانان بود. از جمله شخصیت هایی که دعوت را پذیرفتند از مصر، رئیس دانشگاه الازهر، رهبر اخوان المسلین، رئیس اتحادیه جوانان مسلمان و از سوی رهبران بلندپایه مذهبی سودان، یمن، لیبی، اردن، الجزایر، تونس، سوریه و لبنان بودند. اما از آنجا که تشکیل این کنگره، منافع قدرت استعمارگر انگلیس را مورد تهدید قرار می داد، در صدد حذف آیت الله کاشانی توسط عوامل داخلی خود در ایران برآمدند. (9)
به طور کلی اگرچه در منظر کوته بینانه نهضتی که آیت الله کاشانی در راستای تحقق کنگره اسلامی و در نهایت وحدت جهان اسلام، آغاز نمود و توده های وسیعی از مردم و نخبگان جهان اسلام را به دنبال داشت، با شکست مواجه شد، اما بعد از رحلت آیت الله کاشانی این نهضت تداوم یافت. آیت الله کاشانی در زمان طرح این کنگره تمام هم و غم خود را مصروف استعمارستیزی انگلیس از ایران و ملی کردن صنعت نفت نمود و در کنار این دل مشغولی ها، توطئه های داخلی و خارجی همواره آیت الله کاشانی را در فشارهای سیاسی و تبعیدها قرار می دادند. لذا همان گونه که بیان گردید در یک نگاه کوته بینانه این نهضت با شکست مواجه شد.
اما با کمی غور در آن می بینیم که حرکتی که با ایشان آغاز گردید، یک سال بعد در کراچی با تشکیل کنفرانس اسلامی، تداوم یافت. آیت الله کاشانی در پیامی به آقای جوهری خلق الزمان، مؤسس جمعیت شعوب المسلمین کراچی، که برگزار کننده کنفرانس اسلامی کراچی در اردیبهشت سال 1331 بود، بیان داشتند:
به طوری که مستحضرید به حمد الله و المن با نهایت افتخار و سرافرازی عمری را در راه خدمت به اسلام و مسلمین صرف نموده و مهمترین آمالم این بوده است که جمیع ملل و فرق اسلامی از هر تیره و نژاد به مضمون آیه کریمه «و ان هذه امتکم امه واحده » دست اتحاد و اتفاق به یکدیگر داده و بر اساس اخوت اسلامی سازمان وسیعی تشکیل بدهند تا قوای متشتت را برای وصول به هدف عالی اسلام و اعلام کلمه حق به صورت واحدی درآورده و جامعه مسلمین به استقلال تام و تمام نایل گردد و دست بیگانگان از شئون جوامع اسلامی کوتاه شود و دیو مهیب استعمار طرد گردد.
سال گذشته برای ایجاد همین منظور در نظر داشتم که جلسه ای از برادران مجرب و منورالفکراسلامی در تهران تشکیل دهم تا درباره اجرای این نیت مقدس اقدام دسته جمعی به عمل آید و متأسفانه گرفتاری های داخلی انجام این منظور را به تعویق انداخت. اینک خوش وقتم که آن برادر محترم در راهی که مقصود قدیمی اینجانب است گام برداشته اید. (10)
پس از این کنفرانس در آذر سال 1332/ دسامبر 1953، به دعوت شیخ امجد الزهاوی که از علمای معروف بغداد ورئیس انجمن نجات فلسطین در عراق بود، کنگره اسلامی بیت المقدس برگزار شد. این کنفرانس در ماه ربیع الاول مقارن با ایام تولد حضرت رسول اکرم(ص) و با حضور علما و شخصیت های کشورهای اسلامی در قسمت قدیمی بیت المقدس که در تصرف دولت اردن بود، برگزار گردید. هدف از آن مذاکره نجات فلسطین و حفظ شهر بیت المقدس از حمله احتمالی یهود بود. از ایران نیز حضرت آیت الله بروجردی کاشانی و آیت الله کمره
ای و همچنین نواب صفوی و صدرالاشراف دعوت شده بودند، اما اغلب از حضور عذر خواسته و نواب صفوی و آقایان سید موسی اصفهانی، دکتر ابوالحسن شیخ و حاج عبدالله صاحب نوح، به نمایندگی از طرف آیت الله کاشانی وارد بیت المقدس شدند. (11)
لذا ملاحظه می گردد که اگر چه عمال انگلیس اجازه برپایی این کنگره را با مانع تراشی به آیت الله کاشانی ندادند، امام در زمان حیات ایشان، دو کنفرانس مهم اسلامی برگزار گردید که به قول وی، انعکاسی از طرح کنگره بزرگ اسلامی ایشان بود. بعد از رحلت ایشان، انعکاس حرکت اسلامی وی با پیدایش ناصر در مصر و ادامه سال ها مبارزه در آن قسمت از جهان اسلام بلافاصله ملاحظه شد. جمال عبدالناصر خود به تأثیر عظیم نهضت ملی ایران در قیامش اعتراف داشت و امواج دیگری همچنان در کشورهای اسلامی بروز کرد اما همان طور که می دانیم هیچ یک نتوانستند وحدت اسلامی را تحقق بخشند و اسراییل غاصب را واژگون نمایند و در دیگر اهداف مشترک پیشروی حاصل کنند. اما سال های خاموشی و سکوت ایران با پیدایش نهضت سال 41 و 42 با رهبری آیت الله خمینی در آن روز به سر آمد و تلاطم جدیدی در مقابله با مستکبران جهانی پیش آورد که نمود آن حرکت هایی چون 15 خرداد 1342 و انقلاب اسلامی ایران گردید. (12)

پی نوشت ها :

*کارشناس ارشد روابط بین الملل
1. سید جلال الدین مدنی، ایران اسلامی در برابر صهیونیسم، سروش، 1362، ص 35.
2. آیت الله کاشانی، «اسلام مذهب صلح و آشتی است»، مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، سال 2، ش6و 7، ص 14.
3. همان، ص 15،
4. سید محمود کاشانی، قیام ملت مسلمان ایران(30 تیر 1331)، خوشه، 1359، ص 166.
5. م. دهنوی، همان، ج1، ص 234؛ به نقل از روزنامه اطلاعات 5 /6 /1330.
6. م. دهنوی، همان، ص 237- 235، به نقل از روزنامه اطلاعات 5 /6 /1330.
7. آیت الله کاشانی، همان، ص 177.
8. م. دهنوی، همان، ج2، ص 63- 62؛ به نقل از روزنامه اطلاعات 10 /9 /1330.
9. آیت الله کاشانی همان، ص 183.
10. م. دهنوی، همان، ص 183؛ به نقل از روزنامه کیهان 24 /2 /1331.
11. علی اکبر ولایتی، همان ص248، به نقل از گزارش شماره 2 /1 /1523 مورخ 18 /9 /1322 از سفارت ایران در عمان به وزارت خارجه.
12. سید جلال الدین مدنی، همان، ص 102.

منبع مقاله :
نشریه 15 خرداد، شماره21