اشاره

نهضت امام خمینی به تمام معنا تجلی آفرینش جمعی در ساحت تفکرات اسلامی بود. انقلاب به تنهایی بازنمایی نمادهای مذهبی یا سیاسی نبود. در اسلام و تفکرات اسلامی به ویژه در مذهب شیعه، رابطه کاملی بین سامان سیاسی، نظم اجتماعی و مردم وجود دارد که از قوانین و قراردادهای اجتماعی جداست. وقتی به صحبت های امام نظر می کنیم در این سخنان بیش ازآنکه مفهوم حقوق، سیاست، قرارداد و قوانین مشاهده شود بیشتر به رابطه، الفت، محبت و وحدت توصیه شده است.
شاید یکی از دلایلی که نسل جوان تحصیل کرده دانشگاهی در عصر خفقان استبداد رژیم مشروطه سلطنتی پهلوی به رغم جریان های مبارزاتی محیط دانشگاه که تمایل چندان به مذهب نشان نمی داد، به
آرمان های امام خمینی جذب شد، همین جذبه معنوی آن، به جای قراردادهای حزبی و پیمان های سیاسی بود. قراردادهای حزبی و پیمان های سیاسی عموماً وابسته به منافع شخصی وگروهی خاص بود که با کمترین تزلزلی در تأمین این منافع، گسسته می شد.
هنوز حافظه تاریخی ملت ایران در دهه پنجاه گسست های حزبی و سازمانی جریانات چپ و همچنین سازمان مجاهدین خلق را که بعداً در دوران انقلاب اسلامی به سازمان منافقین شهرت پیدا کرد از یاد نبرده است؛ پیمان چنینی سازمان هایی برای مبارزه با رژیم غول آسایی مثل رژیم پهلوی، آن قدر سست و شکننده بود که با کمترین تزلزلی به دامن سلطنت یا گروه های ملحد مارکسیستی سقوط کرد. اما در همین دوران، گروه هایی بودند که با دلدادگی به آرمان های امام خمینی ونهضت تشکیل حکومت اسلامی، در بدترین شرایط گرفتار آفت سستی و تزلزل نگردیدند و در بدترین حال دل ازپیمان معنوی که با امام بسته بودند نشستند..گروه« حزب الله» از جمله گروه هایی بود که پس از شنیدن ندای عدالت خواهانه امام در پایه ریزی حکومت اسلامی درایران، تحت تأثیر عمیق و دقیق این آرمان قرار گرفت و در اواخر سال 1349 در منطقه گرم خوزستان درشهر خرمشهر پایه های این گروه شکل گرفت.
گروه حزب الله مانند گروه زینبیه، گروه ابوذر، گروه شهید سبحانی و ده ها گروه دیگر، رهایی از جامعه استبدادی را در گرو دلدادگی به آرمان های حکومت اسلامی می دید. درآن دورانی که ممانعت روز افزون با سلطه نظام استبدادی پهلوی و امپریالیسم امریکا دقیقاً در مواجهه با قدرت بازدارنده این سلطه قرار گرفته بود و گروه های مبارز، یکی پس از دیگری یا طعمه ساواک می شدند و یا با استحاله ایدئولوژی، به قلع وقمع همدیگر می پرداختند، مبارزه در بستر آرمان های امام خمینی وتشکیل حکومت اسلامی مطمئن ترین، سالم ترین و اثرگذارترین روش برای مقابله با این سلطه بود. آنهایی که به دایره نفوذ نظریه حکومت اسلامی امام وارد می شدند می دانستند انسجام ویکپارچگی درون این دایره، هیچ گاه به سستی نخواهد گرایید و بدل به ابزار سرکوب گروه های رقیب درون سازمانی و برون سازمانی نخواهد شد.
نظریه حکومت اسلامی برای جوانان تحصیل کرده مذهبی، نظمی بدیل و راهی نو به سوی رهایی بود. نظم بدیل، پیدایش اهداف، آرمان ها و ارزش های متفاوت در برابر سیطره گفتمان های رسمی که در نهایت یا ره به غرب می برد یا شرق.
نظریه حکومت اسلامی نفی بزرگی بود بر تمامی الگوهای لیبرالیستی و سوسیالیستی که اغلب ملت های
مبارز برای فرار از چنگال امپریالیسم امریکا و نظام سرمایه داری لیبرال، رفتن به زیرسیطره کمونیسم خشک و استعداد کش را بهترمی دیدند و بدیل دیگری نداشتند؛ لیکن امام خمینی با طرح نظریه حکومت اسلامی در ایران این فضای بسته و مسدود را گشود. مبارزان جوان ایران می دیدند که شور و عشق و آرمان آنها در زندگی سیاسی و عدالت خواهی اجتماعی اسیر دست بازیگران چپ و راست و نخبگان وابسته به فرهنگ غرب و شرق شده است. آنان می خواستند خود را از چنگال این سرنوشت محتوم رها سازند و اندیشه ای شایسته زیستن کسب کنند. امام خمینی با طرح حکومت اسلامی چنین فضایی را فراهم ساخت.
طرح حکومت اسلامی امام، نیروهای بسیاری را جذب کرد و انگاره های جدیدی برای رهایی فراهم ساخت؛ انگاره هایی که برخلاف اندیشه های چپ و راست، ریشه درفرهنگ ملی و مذهبی ایران داشت.
دانشجویان مبارز در ایران، سرخورده از جریان چپ و راست، درمیان باورها و ارزش های ملی به دنبال تکیه گاهی به عنوان پشتوانه فرهنگی مبارزات خود می گشتند و امام با طرح حکومت اسلامی از دل فرهنگ بومی، تکیه گاه مورد نظر را ایجاد کرد و این جریان های پراکنده را به خیل عظیم ملت ایران پیوند زد. در چنین فضایی، گروه های مذهبی جدیدی تحت تأثیر نظریه حکومت اسلامی در پهن دشت سرزمین ایران شکل گرفت که گروه حزب الله یکی از این گروه ها بود.
گروه«حزب الله» در جست و جوی هویت جدیدی از مبارزه
همان طور که گفته شد، گروه دیگری که در راه برپایی حکومت اسلامی تشکیل گردید و وارد صحنه مبارزه علیه نظام استبدادی مشروطه سلطنتی شد، گروه حزب الله در خرمشهر بود. این گروه در تاریخ اسفندماه 1349 با هدف براندازی رژیم شاه و تشکیل حکومت اسلامی بنیاد یافت. از اعضای نخستین این گروه که از سوی ساواک شناسایی و دستگیر شدند، این اسامی در دست است:
مرتضی نعمت زاده : دانشجوی سال اول انستیتوتکنولوژی
حسین ابراهیمی : دانش آموز چهارم دبیرستان
اسماعیل زمانی : دانش آموز سال چهارم دبیرستان
غلامرضا بصیرزاده: دانش آموز سال پنجم دبیرستان
محمد علی جهان آرا: دانش آموز سال چهارم دبیرستان
نامبردگان انجمنی به نام«انجمن امام صادق ( ع)» در خرمشهر تشکیل دادند و کوشیدند جوانان آن منطقه را به اصول اسلامی، اهداف و آرمان های امام خمینی آشنا سازند و به مطالعه کتاب های دینی وادارند و ازپوچی، بی هویتی و غوطه ورشدن در مفاسد اخلاقی رهایی بخشند، گروه حزب الله دارای اساسنامه ای بودند که در آن پیروی از مرجعیت و روحانیت قید شده و تلاش در راه تشکیل حکومت اسلامی تا ظهور حضرت صاحب الامر و الزمان، مورد تأکید قرار گرفته بود. بیشتر اعضای حزب، از مقلدین امام خمینی بودند و طبق رهنمودهای او فعالیت می کردند. (1) گروه حزب الله به منظور گسترش دامنه فعالیت های سیاسی – اسلامی خود به دیگر شهرها و استان ها مانند آبادان، دزفول، اهواز و...، کوشیدند که با نیروهای مذهبی و انجمن های اسلامی این شهرها و استان ها ارتباط برقرار کنند و آنان را از فعالیت های خود مطلع سازند؛ از این رو، با انجمن دانشوران اهواز، انجمن حسینیه اصفهانی های آبادانی، انجمن قرائت قرآن صاحب الزمان دزفول و... در ارتباط بودند و با مسئولان و اعضای انجمن های یاد شده نشست هایی داشتند.
افراد و اعضای حزب الله ارتباط نزدیکی با حوزه های علمی و بزرگان روحانی داشتند و راهنمایی ها و رهنمودهای سازنده و سیاسی مقامات روحانی را مورد بررسی و مطالعه قرار
می دادند و به کار می بستند و نیز روی قرآن و نهج البلاغه مطالعه و تحقیق می کردند و از برداشت های شخصی و« من در آوری» خودداری می ورزیدند. اهتمام به دعا و زیارت از برنامه های مستمر و منظم اعضای حزب الله بود و مقید بودند که در دعاهای کمیل وندبه که در مساجد خرمشهر برگزار می شد شرکت کنند. حزب الله از نظرسازمانی دارای شبکه های گوناگونی بود و اعضای حزب در شبکه های مختلف مسئولیت داشتند و هرکدام از شبکه ها دارای نام ویژه ای بود؛ مانند شبکه عابدون، شبکه مفلحون، شبکه متقون، شبکه خالدون، شبکه محسنون، شبکه خاشعون، شبکه مصلحون و شبکه مهتدون. واز هرشبکه یک تن، رابط میان افراد و اعضای دیگر شبکه ها بود؛ شبکه مهتدون یک عضو که زهرا بصیرزاده بود.
رهبری این گروه را شخصی به نام فرزاد قلعه گلابی بر عهده داشت که بنابر نوشته اعضای گروه، شخص هوشمند، تلاشگر و پرکاری بود و درجلب جوانان و سامان بخشیدن به گروه نقش بسزایی داشت.
اسماعیل زمانی در بازجویی خود آورده است:
... در این انجمن شخصی به نام فرزاد قلعه گلابی فعالیت های چشمگیری داشت؛ او دوست دبیرستانی من در سیکل اول نیز بود و با او روابط دوستانه نزدیکی داشتم. این شخص بسیار فعال بود و بسیار خوب بحث می کرد و قدرت نطق زیادی داشت. من زیاد تحت تأثیر او قرارگرفتم و وقتی او درزمستان همان سال به من پیشنهاد کرد که وارد گروه مخفی او شوم، من نیز قبول کردم و حتی ریاست او را برای گروه پذیرفتم. نام گروه حزب الله بود که فرزاد خود از قرآن آن را انتخاب کرده بود... او در این گروه برای ما راجع به مبارزه و جهاد اسلامی صحبت می کرد و من خودم هم در این زمینه مطالعه می کردم. جلسات گروه غالباًًً در خانه های علنی افراد تشکیل می شد؛ بیشتر مباحث پیرامون مسائل اسلامی به خصوص مسئله جهاد و امر به معروف و نهی از منکر بود و مقداری هم مسائل سیاسی مورد بحث بود...
من، فرزاد و مرتضی نعمت زاده و کاظم نعمت زاده و پرویز جلالی هسته مرکزی گروه بودیم وفرزاد به ما مأموریت داده بود افرادی را که مستعد می شناسیم، ابتدا وارد
انجمن امام صادق (ع) کنیم و آموزش های مقدماتی اسلامی را در آنجا به آنها (2) بیاموزیم و سپس با آنها (3) در سطح بالاتری کار کرده و آنها (4) را برای ورود به گروه آماده کنیم.... (5)
نامبرده در مورد این پرسش که هدف از تشکیل گروه حزب الله چه بود، پاسخ داده است:
... تشکیل حزب به منظور ایجاد حکومت اسلامی بود. دراساسنامه گروه که مقدمه ای به عنوان مرامنامه داشت آمده بود: این حزب به منظور کوشش برای حکومت اسلامی تأسیس شده و تا زمان ظهور امام زمان (عج) باقی است... (6)
حسین ابراهیمی پور نیز در بازجویی ها ایده و انگیزه خود را از تشکیل حزب الله چنین توضیح داده است:
... برای آماده کردن افراد و دخول آنان به حزب؛ و تشکیل حزب برای آن بود که ما می دیدیم آن طور که باید قوانین اسلام کاملاً اجرا نمی شود و برای تشکیل حکومت اسلامی بود که تشکیل حزب دادیم.... (7)
نامبرده در برابر این پرسش که از چه موقع موضوع تشکیل حکومت اسلامی در حزب مورد نظر بوده است، پاسخ داده است:«... از همان ابتدا به طور کلی تشکیل حزب اساساًًً برای تشکیل حکومت اسلامی بوده است...» (8)
حسین ابراهیمی پور در بازجویی دیگری در برابر این پرسش که منظور نهایی اعضای حزب الله از فعالیت های حزبی خود چه بوده است، با صراحت پاسخ داده است:«... برانداختن
حکومت مشروطه سلطنتی و ایجاد حکومت اسلامی....»(9)
او در پاسخ به پرسش دیگر که در برنامه حزب الله به چه نحو و طریقی در نظر بود رژیم مشروطه سرنگون شود و حکومت اسلامی به جای آن برقرار گردد. اظهار کرده است:
برای برقراری حکومت اسلامی چنین در نظر داشتیم که ابتدا بر افراد و قدرت خود درجامعه تا حد لازم بیفزاییم و درمورد لزوم شاید از اسلحه هم استفاده می کردیم و آن گاه به جای حکومت مشروطه سلطنتی حکومت اسلامی برقرار می کردیم....(10)
غلامرضا بصیرزاده در بازجویی های خود درباره چگونگی جلب افراد به حزب چنین توضیح داده است:
... برای جلب همکاری افراد جدید و عضویت آنها درحزب یک نفر مسئول می شد که آن کس را تبلیغ کند و با صحبت های انقلابی و احادیث و قرآن و وضع مسلمانان و سطح فکر آنان و از اینکه اینها کفار هستند. او را تحت تأثیر صحبت های خود قرار می دادیم؛ بعد وقتی تحت تأثیر قرار می گرفت. بعد از چندین ماه کارکردن با او و صحبت با وی وقتی درست می شد، یعنی مؤمن، متعصب، متقی، سیاسی و مطیع می شد، او را وارد حزب می کردیم و انتقادات ما برعکس انتقاداتی که می کنند کلی بود و آن هم در چند جمله که ما حکومت اسلامی باید درست کنیم؛ حال به اینکه حکومت اسلامی چگونه است، اقتصادش چگونه است، اداره مملکت چطور می شود، نمی اندیشیدیم و می گفتیم باید قوانین قرآن به جای قوانین بشری جایگزین شود و می گفتیم طبق روایاتی که به ما رسیده از ائمه، این حکومت [ها] حکومت شیطان [و] طاغوت است و برمبنای همین اصلی که درکله ما جا داشت، انتقاداتی کوچک که می دیدیم می گرفتیم و به هرچیز بد و خوب عینک بدبینی می زدیم وهرچه می شد می گفتیم بد است و رهبر مملکت و مسئولین امور را ظالم می دانستیم و درباره حکومت اسلامی بحث می کردیم....(11)
از دیگر اعضای حزب الله کریم رفیعی دستجردی بود. ساواک خوزستان درباره او چنین گزارش داده است :
... برابر سوابق موجود، نامبرده یکی از اعضای گروه فرزاد قلعه گلابی ( حزب الله) بوده که طی دستگیری گروه مزبور، نامبرده نیز در مورخ 12 /2 /51 دستگیر و در بازجویی معموله صراحتاًً فعالیت خود را در گروه مزبور در جهت براندازی رژیم و برقراری حکومت اسلامی و تقلید و طرفداری از خمینی اعتراف کرده و...(12)
اعضای حزب الله برای آگاهی هرچه بیشتر از مبانی اسلامی و پیشبرد اهداف و آرمان های دینی خود، بارها به حوزه های علمی قم، مشهد، اصفهان و... سفر می کردند و با علما و روحانیان دیدارها و گفت وگوهایی به عمل می آوردند و کتاب های اسلامی و علمی، نیز پیام ها، رهنمودها و آثارعلمی امام را تهیه می کردند و برای مطالعه و بهره گیری در دسترس جوانان و هواداران قرار می دادند و در راه رشد فکری، پرورش روحی و اخلاقی و استواری باورهای دینی جوانان کوشش می کردند و نسل جوان را در حد توان خود از سستی، بی حالی، پوچی، بی مبالاتی و بی هویتی رهایی می بخشیدند و به رسالت و مسئولیت سنگین نسل جوان آگاه و آشنا می ساختند. ساواک خوزستان پیرامون شیوه فعالیت حزب الله و عملکرد آنان چنین گزارش کرده است:
.. در سال گذشته شخصی به نام فرزاد قلعه گلابی که آشنایی کامل به مسائل مذهبی داشته، تحت عنوان تقلید از خمینی عده ای از جوانان را که اکثراًً دانش آموزان بوده اند تحت تبلیغ قرار داده و به منظور گسترش دامنه فعالیت خود و شروع مبارزه علیه رژیم، اقدام به تشکیل انجمن مذهبی نموده و سرانجام حزبی به نام به اصطلاح«الله» را که هدف آن براندازی رژیم شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی بوده پایه گذاری کرده است. اعضای این حزب، افراد را از نظر روحی و فکری تربیت و آنها را سوگند می داده که نسبت به حزب الله وفادار و در اجرای حزبی کوشا باشند(به شرح
فتوکپی میثاق نامه پیوست).. نامبردگان در اعترافات خود اظهار داشته اند برای ملاقات با برخی از روحانیان و همچنین عضوگیری، به شهرستانهای مختلف ایران مانند، مشهد، قم، تهران مسافرت کرده اند و در مورد اسامی نشریات مضره معترف بوده اند که جزوات مربوط به سخنرانی خمینی در سال 41، بیانیه حج خمینی در پیامی از امام خمینی، کتاب کشف اسرار اثر خمینی، کتاب حکومت اسلامی نوشته خمینی، سرود جشن ها(13) تعداد[ی] مقالات و کتب کمونیستی و بیانیه حزب کمونیست چین را مطالعه کرده اند....(14)
چنانکه ساواک در گزارش مزبور اشاره کرده است، از برنامه های درون سازمانی حزب الله، هم پیمانی و امضای«میثاق نامه» بوده، که طی مراسمی با سوگند به قرآن کریم تعهد می کردند که به حزب خود وفادار باشند و از دستورات حزب سرپیچی نکنند و اگر روزی دستگیرشدند، یاران حزبی و گروهی خود را لوندهند و هیچ گاه به حزب خود خیانت نکنند و آن میثاق نامه را با خط خود می نوشتند و گویا با خون خود امضا می کردند چند نمونه از آن میثاق نامه ها در ادامه آمده است.(15)
ساواک خوزستان در پی دست یابی به برخی از این میثاق نامه ها نسبت به کسانی که پای این میثاق نامه ها دستینه گذاشته اند
احساس خطر کرده و به تعقیب درباره آن پرداخته است. در گزارشی از ساواک در تاریخ 3 /11 /52 آمده است:
... ضمن بررسی مجدد مدارک وضعیت شبکه مشکوفه حزب الله و بهره برداری های لازم میثاق نامه هایی به امضای دو نفر دیگر به اسامی مشروحه زیر به دست آمده است که نسبت به شناسایی آنان اقدام و تحقیقات معموله حاکیست که:
1. زهرا بصیرزاده ( خواهر غلامرضا بصیرزاده) که به اتهام عضویت در حزب الله دستگیر و پس از طی محکومیت آزاد و اکنون در خرمشهربه تحصیل اشتغال دارد که به حزب الله میثاق سپرده و آن را با خون خود امضا کرده؛ فعلاًًً در دانشسرای مقدماتی خرمشهر به تحصیل مشغول و با داشتن تمایلات مذهبی و تعصبات افراطی بعضاًًً تحریکاتی را نیز بین همکلاسان خود به عمل می آورد که توسط عوامل مربوطه مراقبت می گردد و در نظر است در فرصت مقتضی همراه پدرش احضار و ضمن بازجویی و اخذ تعهد و تذکرات لازم آزاد گردد.
2. سید کاظم نعمت زاده که به حزب الله میثاق سپرده و نامه مذکور را با خون امضا کرده، در حال حاضر به خدمت سپاهی دانش در شیراز مشغول... به نظر می رسد؛ اصلح است که ضمن مراقبت از وضع وی، چنانچه مورد خاصی از او مشاهده نگردد نسبت به بازجویی از یادشده نیز به هرطریقی که مقتضی باشد اقدام گردد. (16)

پی نوشت ها :

1. شهید محمد علی جهان آرا در بازجویی های خود اذعان کرده است:«... اصولاً بیشتر بچه های حزبی از خمینی تقلید می کردند، مگر دو، سه نفر که از خویی یا حکیم تقلید می کردند. آرشیو اسناد بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر، پرونده نامبرده، برگ شماره 9. غلامرضا بصیرزاده نیز در پاسخ به این پرسش :« در صورتی که فعالیت حزبی شما جنبه دینی داشته مرجع تقلید شما چه کسی بوده است»؟ اظهار داشته است:«... فعالیت ما جنبه دینی داشت و مرجع تقلید ما خمینی بوده است که اکثراًً از او تقلید می کردیم...» آرشیو اسناد بنیاد تاریخ پژوهی ایران معاصر، پرونده نامبرده، ص3.
2. دراصل: او.
3. دراصل: او.
4. دراصل : او.
5. همان، پرونده اسماعیل زمانی، برگ های ش14و15 .
6. همان، سند ش13.
7. همان، سند ش14.
8. همان.
9. همان.
10. همان، سند ش15.
11. همان، سند ش 16.
12. همان، سندش 17.
13. به نظر می رسد که مقصود، کتاب سرود جهش ها از استاد محمد رضاحکیمی است که به اشتباه«سرود جشن ها» نوشته اند!
14. همان، سند ش18.
15. همان، سندهای ش 19، 20، 21، 22.
16. همان، سند ش23.
منبع:برگرفته از کتاب نهضت امام خمینی(س)، دفتر چهارم.

منبع مقاله :
نشریه 15 خرداد، شماره21