نویسنده: تقی ژاله فر




 

زمانی که انسان می خوابد، رؤیاهای متعدد و متنوعی را مشاهده می کند که از اسرار و چگونگی آن، اطلاعات دقیقی در دست نیست. اما دانشمندانی که بر اساس علم دقیق، به اسرار رؤیا و تحلیل آن آگاهی داشته باشند، به خوبی می توانند چگونگی رؤیاهای انسان را مورد تجریه و تحلیل قرار دهند و تفسیر نمایند.
در این زمینه دانشمندان روانکاو متعددی در تحلیل و تفسیر رؤیا، مطالعات گسترده تری انجام داده اند اما به لحاظ این که دانشمندان در این زمینه در آغاز راهند، لذا هنوز نتوانسته اند. تمام قوانین مربوط به رؤیا و تحلیل و تفسیر آن را مورد بررسی قرار دهند.
هدف ما از بررسی این مبحث آن است که از دیدگاه آیات قرآن و روایات اسلامی که منبع عظیم و پر قدرت و قابل اعتمادی در زمینه تحلیل و تفسیر رؤیا بشمار می روند، به بررسی تحلیل رؤیا بپردازیم.
پیامبر بزرگوار اسلام(ص) رؤیاهای انسان را به سه دسته مهم طبقه بندی فرموده اند. آن بزرگوار می فرمایند:
« رؤیا بر سه قسم است:
1- تهدید شیطان است که می خواهد به وسیله آن، انسان را غمگین سازد.
2- آرزوهایی است که شخص در بیداری می نماید و در خواب می بیند.
3- یک جزء از چهل و هشت جزء پیغمبری است.»(1)
این طبقه بندی بسیار دقیق علمی، می تواند منشأ مطالعات بسیاری از روانکاوانی که می خواهند در زمینه تحلیل رؤیا اطلاعات بدست بیاورند، مورد استفاده قرار گیرد.
اولین دسته از رؤیاهایی که مورد بررسی قرار می گیرد، رؤیاهایی است که مشاهده آن موجب ناراحتی انسان می گردد.
القائات شیطانی به هنگام رؤیا برای افرادی که اینگونه خوابها را مشاهده کرده اند، پوشیده نیست. اینگونه رؤیاها پیام خاصی ندارند و قابل تحلیل و تفسیر نیستند و اگر قابل تفسیر باشند فرد ورزیده ای می خواهد که آنها را مورد تحلیل قرار دهد و آن رؤیا را با ضمیر ناخود آگاه وی پیوند دهد.
اما رؤیاهای دسته دوم و سوم بر اساس اهدافی صورت می گیرند و لذا قابل تحلیل و تفسیر می باشند.
مولای بزرگوار، امام باقر(ع) در زمینه رؤیاهای نوع اول و نوع سوم اطلاعات بسیار جالبی برای ما ارائه فرموده اند که می تواند در تحلیل این گونه رؤیاها ما را یاری دهد.
آن بزرگوار می فرمایند:
« ...نفس (درخواب) هر آنچه را که در ملکوت آسمانها مشاهده کرده باشد، رؤیاهای صادقه است که تأویل دارد و هر آنچه که بین زمین و آسمان دیده باشد، از موهومات شیطانی است که در خیال او انداخته می شود و تاویلی ندارد.»(2)
امام بزرگوار(ع) در این روایت، موضوع رؤیاهایی را که انسان به هنگام خواب مشاهده می کند، بطور بنیادی مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند.
امام بزرگوار(ع) در مرحله اول به نوعی از رؤیا اشاره فرموده اند که انسان آن را مشاهده می کند و بعدها به درستی آن بطور دقیق پی می برد. اینگونه رؤیاها، همان رؤیاهای صادقه می باشند که پیامبر بزرگوار(ص) آن را در گروه سوم بیان فرمودند.
بررسی این نوع رؤیاها، بطور کامل در مبحثی جداگانه مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
رؤیاهای دوم که مولای بزرگوار(ع) به آن اشاره فرمودند، مربوط به رؤیاهایی است که به خوابهای آشفته معروف است و نفس انسان آن را بین زمین و آسمان و در فضای مادی مورد مشاهده قرار می دهد. چنین خوابی تعبیر و تحلیل خاصی ندارد و شیطان در وقوع چنین رؤیاهایی نقش اساسی دارد و تخیلات انسان را مورد القائات خود قرار می دهد.
دومین دسته از رؤیاهایی که پیامبر بزرگوار(ص) طبقه بندی فرمودند، شامل رؤیاهایی است که مربوط به آرزوها و تمایلات ناخواسته و ناخود آگاه افرادی می باشد که به هنگام خواب تجلی پیدا می کنند. این رؤیاها از ضمیر قلبی انسان سرچشمه می گیرند.
اطلاعاتی که از ابتدای تولد در انسان ایجاد می شود در ضمیر قلب او وجود دارند ولی انسان به آنها آگاهی ندارد. بطور مسلم هیچکس خاطرات دوران تولد و مراحل بعد از آن را تا سنین محدودی به خاطر ندارد اما این اطلاعات در ضمیر قلب انسان همواره موجود می باشند.
این اطلاعات به دو طریق در رفتار انسان تجلی پیدا می کند:
1- به صورت رفتارهای ناخود آگاه که از افراد سر می زند و خود انسان از علت وجود آن رفتار آگاهی ندارد.
بطور مثال فردی که از تاریکی می ترسد و از رفتن در اتاق تاریک وحشت دارد، این رفتار از ضمیر ناخود آگاه او سرچشمه می گیرد. ممکن است والدین در دوران کودکی، او را به خاطر جلوگیری از گریه، و از عاملی که تاریکی در آن نقش عمده ای داشته، ترسانده باشند.
این عامل در آن لحظه موجب سکوت و عدم گریه کودک شده است، اما ترس از آن عامل، در ضمیر قلب او از بین نرفته است و اکنون موجب می شود که کودک ناخود آگاه از رفتن در اتاق تاریک بترسد.
اگر رفتار او ( ترس از تاریکی) مورد تحلیل و تفسیر قرار گیرد می توان منشأ ترس او را، والدین شناخت که در دوران کودکی از عامل ترسناکی که تاریکی در آن نقش بسزایی داشته است، او را ترسانده اند.
این مثال و مثالهای مشابه که روانکاوان به تحلیل رفتار انسان می پردازند، وجود ضمیر قلب انسان را ثابت می نماید و تأیید می کند که هیچگونه اطلاعاتی از ضمیر انسان محود و نابود نمی شود.
2- اطلاعاتی که در ضمیر انسان وجود دارند به آسانی قدرت آشکار شدن پیدا نمی کنند، گاهی بصورت ناخود آگاه در رؤیاهای فرد بطور سمبلیک ظاهر می شوند.
روانکاوان اینگونه رؤیاهایی را که انسان به هنگام خواب مشاهده می کند، مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند.
فودور(3) که یکی از روانکاوان شخصیت می باشد، تحلیل بسیار جالبی از اطلاعات ضمیر فرد، که به صورت ناخود آگاه در رؤیاهای او ظاهر می گردد، مورد بررسی قرار داده است.
« به عقیده او، اطلاعاتی که در ضمیر انسان از دوران اولیه کودکی، مخصوصاً از دوران تولد او وجود دارد، نیروهایی هستند که شخصیت فرد را تحت تأثیر قرار می دهند.
به عقیده ی فودور، این تجربه ها در ضمیر انسان همچنان ثابت باقی می مانند و در طی دوران زندگی به طور غیر مستقیم آثار خود را به صورتهای گوناگون نشان می دهند.
بسیاری از نشانه های ترس از زمان تولد، در اشخاص وجود دارند و می توان آنها را فوراً باز شناخت. به عقیده فودور، فشار وارد بر کودک در زمان تولد در محتوی رؤیاهای فرد به طرز محسوسی مانند چهار دست و پا از سوراخهای تنگ رد شدن تجلی پیدا می کند.»(4)
افرادی که در خواب مشاهده می نمایند. از جاهای تنگی به زحمت عبور می کنند، بر اساس عقیده ی فودور، این عامل به صورت سمبلیک از زمان تولد در آنها موجود می باشد که در ضمیر قلب آنان نقش بسته است.
بطور کلی زمانی که انسان می خوابد، ضمیر او بیدار است و تمایلات ناخواسته و سرکوب شده که در ضمیر وی وجود دارند، به صورت سمبلیک در رؤیاهای شخص، جلوه گر می شوند.
این عامل توانسته است روانکاوان را یاری دهد که بتوانند از این طریق، رفتارهای نامطلوب و ناخود آگاه افراد را که زندگی فردی و اجتماعی آنان را تهدید می کند، مورد مطالعه قرار دهند.
در روایات اسلامی، تحلیل چنین رؤیاهایی بطور شفاف مورد بررسی قرار گرفته است که به ذکر نمونه ای از آن می پردازیم.
مردی به حضور مولای بزرگوار، امام صادق(ع) آمدو عرض کرد:
ای پسر پیامبر، در خواب دیدم مثل این که در خارج شهر کوفه ام در نقطه ای که می دانم کجاست. مردی را دیدم که از چوب تراشیده شده و بر اسب چوبی سوار است و با شمشیر برق زننده خود جولان می دهد و من در شدت وحشت و ترس او را تماشا می کنم!
آن بزرگوار فرمودند:
« تو قصد داری مردی را در امر زندگیش فریب دهی. از خدایی که تو را آفریده و سپس می میراند، بترس.»(5)
آن مرد عرض کرد:
شهادت می دهم که دانش را از معدن آن فرا گرفته اید. اینک شما را از تفسیری که به رؤیای من نمودید، آگاه سازم:
یکی از همسایگان من کالای خود را نزد من به فروش آورده بود. چون غیر از من کسی طالب آن کالا نبود، تصمیم داشتم آن را به قیمت خیلی اندک از او خریداری کنم!(6)
تحلیل و تفسیر این رؤیا توسط مولای بزرگوار(ع) که بر اساس ضمیر ناخود آگاه فرد، در رفتار او تأثیر گذاشته بود، وجود اطلاعاتی را که در ضمیر انسان به صورت نهفته وجود دارند، مورد تأیید قرار می دهد.
بنابراین، اطلاعاتی که در ضمیر انسان وجوددارند و فرد از آن به آسانی نمی تواند آگاهی داشته باشد، عواملی هشتند که می توانند به صورت ناخود آگاه در رفتارها و گفتارهای غیر ارادی فرد جلوه گر شوند. این عوامل می توانند در رؤیای انسان نیز به طور سمبلیک ظاهر شوند.
مطالعه افرادی که پس از مرگ وارد عالم برزخ می شوند، نیز وجود این حقیقت را به خوبی به اثبات می رساند که ادراکات انسان نه تنها با عامل مرگ از بین نمی رود؛ بلکه آگاهی های آنان بیشتر نیز می شود؛ زیرا آنچه را که در ضمیر شان بود، اکنون بصورت آشکار در قلبشان خودنمایی می کند.
روایت رزنده ای از پیامبر بزرگوار(ص) این حقیقت مورد بررسی قرار می دهد.
از آن بزرگوار نقل شده که در پایان جنگ بدر آن حضرت در کنار چاه بدر ایستادند و به مشرکینی که آن روز کشته شده بودند و آنها را به چاه انداخته بودند، فرمودند:
« تحقیقاً شما برای پیامبر خدا همسایه های بدی بودید، او را از منزلش بیرون کردید، و او را از وطنش راندید، سپس بر علیه اوگرد آمدید و با وی جنگیدید.
آنچه را که پروردگارم به من وعده داده بود، حق یافتم، آیا شما هم آنچه را که پروردگارتان به شما وعده داده بود، حق یافتید؟»
عمر بن خطاب گفت؛ یا رسول الله، به جسدهایی که مرده اند، چه می فرمائید؟
پیامبر بزرگوار(ص) فرمودند:
« ای پسر خطاب! به خدا سوگند، تو از آنان شنواتر نیستی و میان آنها و میان اینکه فرشته ها آنها را با عمودهای آهنین بزنند، نیست مگر اینکه صورتم را اینطور از آنها بر می گردانم.» (7)
این روایت به خوبی ثابت می کند که اطلاعات انسان حتی پس از مرگ نیز از بین نمی رود. انسان زمانی که زنده است بر اساس عللی، اطلاعاتی که در ضمیر قلبی وی وجود دارد، به ذهن وی نمی رسد؛ اما زمانی که با عامل مرگ این مانع برطرف شد، اطلاعات ضمیر در ذهن انسان حضور می یابد.
متأسفانه بیشتر روانکاوان و روانشناسان، مرکز اطلاعات خود آگاه و ناخود آگاه را در ذهن انسان تلقی کرده اند در حالی که اطلاعات خود آگاه انسان در ذهن او و اطلاعات ناخود آگاهش در ضمیر قلبی وی قرار دارند. به عبارت دیگر می توان گفت، هر گونه اطلاعاتی که در ذهن انسان وجود دارد، در ضمیر قلبی او نیز موجود می باشد و بر اساس عواملی، این اطلاعات از ضمیر قلب به ذهن فرا خوانده می شوند. اما همه اطلاعات و ادراکاتی که در ضمیر قلبی انسان وجود دارند، در ذهن او نمی توانند حضور داشته باشند؛ زیرا در این صورت انسان دچار ناراحتی های بسیار شدید روحی و رفتاری خواهد گردید.
اطلاعات ناخود آگاه ضمیر، گاهی در رفتار انسان چنان جلوه گر می شود که انسان بدون این که ازخود اراده ای داشته باشد به سوی آن کشیده می شود.
یک حدیث قدسی، وجود چنین رفتار ناخود آگاهانه را مورد تحلیل قرار می دهد.
خداوند متعال به داود(ع) وحی فرمود:
« چه بسیار رکعت های طولانی خاشعانه که نمازگزاری انجام داده باشد، اما نزد من به اندازه پوسته هسته خرمایی نمی ارزد. وقتی من بر قلب او نظر می کنم می بینم تا از سلام نماز فارغ شد، اگر زنی خود را به او عرضه نماید، او را اجابت خواهد کرد و اگر مؤمنی با او معامله کند، به او خیانت خواهد نمود.»(8)
دراین حدیث قدسی، فردی که به فریضه نماز پرداخته است، بر اساس اهداف نماز، باید از فحشاء و منکرات مبرا باشد و اگر در مقابل عمل نامطلوب و زشتی قرار گیرد، باید از آن خودداری نماید. اما به لحاظ اینکه چنین فردی در ضمیر خود اندیشه نامطلوبی دارد که خود از آن آگاهی ندارد، به محض مواجه شدن با صحنه ای که موافق خواسته ضمیر او می باشد، ناخواسته به آن اقدام می کند. چنین افرادی وقتی در معرض گناه و تجاوز به حقوق دیگران قرار می گیرند، آنچه که در ضمیر شان وجود دارد و به آن فرمان می دهد، نا آگاهانه به انجام اعمال نامطلوب اقدام می کنند. اعمال نامطلوب فرد که برای او قابل پیش بینی نیست، از ضمیر قلبی وی سرچشمه می گیرند.
سومین دسته از رؤیاهایی که پیامبر بزرگوار(ص) بیان فرمودند. مربوط به رؤیاهایی است که به رؤیاهای صادقه معروف است. علت این که این نوع رؤیاها را صادقه نام نهاده اند، بخاطر آن است که وقوع آنها پس از مشاهده، حتمی است. افرادی که چنین رؤیاهایی را مشاهده کرده اند، تحقق یافتن آن را نیز تجربه کرده اند. دراین رؤیاها، نفس انسان به همراه ملائک به حضورحضرت باریتعالی برده می شود و از سوی پروردگار متعال لطف خاصی نسبت به بنده مؤمن خودعنایت می گردد.
پیامبر بزرگوار(ص) در مورد این گونه رؤیاها می فرمایند:
« رؤیای مؤمن سخنی است که خداوند درخواب با بنده خود می گوید.»(9)
این چنین رؤیاها از صحیح ترین رؤیاهایی هستند که هر انسان درخواب مشاهده می کند زیرا وقوع آن به صورت عینی و تجربی بعدها برای فرد مشخص می گردد.
در مناظره ای که بین مولای بزرگوار، امام صادق(ع) و طبیب هندی مورد مطالعه قرار گرفت، طبیب هندی با آنکه دارای عقاید خالص توحیدی نداشت اما به این موضوع جالب اشاره کرد و می گوید:
« گاهی می شود واقعه ای را پیش از وقوع درخواب ببینیم و پیش از آنکه شب شود آن واقعه درخارج اتفاق می افتد.»
اعتراف طبیب هندی و افراد زیادی که چنین رؤیاهایی را مشاهده کرده اند و وقوع آنها را پس از مشاهده به تجربه دیده اند، وجود چنین رؤیاهای صادقه را مورد تأیید قرار می دهد.
نمونه های بارزی از این نوع رؤیاها در قرآن و روایات اسلامی وجود دارد که حقیقی بودن آنرا به اثبات می رساند.
از قرآن کریم که هیچ کس در صحیح بودن مطالب آن نمی تواند شکی داشته باشد، دو نمونه از رؤیاهای صالحه را مورد بررسی قرار می دهیم.
از نوع رؤیاهای صادقه، رؤیایی است که حضرت یوسف (ع) در دوران کودکی آن را مشاهده نموده و خداوند متعال در قرآن کریم آن را بیان فرموده است.
خداوند متعال در سوره یوسف، آیه 4 می فرماید:
إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ‌
« زمانی که یوسف به پدرش گفت که ای پدر، من خواب عجیبی دیده ام، درخواب دیدم که یازده ستاره و آفتاب و ماه را که آنها برای من سجده می کردند.»
رؤیای حضرت یوسف(ع) در ایام کودکی، بدون تردید از رؤیاهای صادقانه می باشد، زیرا وقوع آن پس از طی چند سال بعد به وقوع می پیوندد. زمانی که او پادشاه مصر می شود و پدر و مادر و برادرش او را پیدا می کنند.
تحلیل و تفسیر رؤیای حضرت یوسف (ع) را مولای بزرگوار، امام باقر(ع) این گونه بیان می فرمایند:
« خورشید ( سمبل) مادر یوسف، راحیل است و ماه ( سمبل) پدر او یعقوب و یازده ستاره (سمبل) برادران او هستند. وقتی بر او وارد شدند و او را دیدند، خداوند را به سبب شکر سجده کردند و این سجده برای خدا بود.»(10)
تأویل و تحلیلی که امام بزرگوار(ع) از رؤیای حضرت یوسف(ع) می نمایند، بسیار دقیق و علمی می باشد؛ زیرا که این گونه رؤیاها گاهی بصورت سمبلیک تجلی پیدا می کنند و تحلیل گر دانشمندی می تواند آن را تأویل و تحلیل نماید.
ویژگی های بارز این نوع رؤیاها آن است که از وقوع اتفاق بسیار مهمی در آینده دور یا نزدیک خبر می دهد.
وقوع این رؤیاها، خود دلیل محکمی بر وجود نفس و قلب است؛ زیرا که در چنین رؤیاهایی، ملائک نفس را به عامل ملکوت می برند و حقایقی از زمان آینده به او نشان داده می شود.
دانشمندانی که تصور می کنند که مغز انسان تنها عامل رؤیای انسان است و نقش نفس را دراین پدیده نادیده می گیرند، یا اصلاً آن را انکار می کنند، وجود چنین رؤیاهایی می تواند دلیل قاطعی در اثبات نفس و قلب باشد.
علم کنونی انسان به سبب این که از قوانین حاکم بر نفس و قلب انسان غافل است و نتوانسته است بطور کامل آنها را مورد بررسی قرار دهد، بدین جهت نمی تواند علت وقوع چنین رؤیاهایی را که در زمان آینده اتفاق می افتد، تبیین کند.
وجود رؤیاهای دیگری از رؤیاهای صالحه که در قرآن کریم بیان گردیده است، می تواند نمونه بارزی در این زمینه باشد.
این رؤیا مربوط به رؤیای پادشاه مصر در زمان حضرت یوسف(ع) می باشد. خداوند متعال در قرآن کریم ماجرای این رؤیا را این گونه بیان می فرمایند:
وَ قَالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاَتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ یَابِسَاتٍ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُؤْیَایَ إِنْ کُنْتُمْ لِلرُّؤْیَا تَعْبُرُونَ‌ ( یوسف، 43)
« و پادشاه مصر گفت که من در رؤیا دیدم که هفت گاو لاغر هفت گاو چاق را می خورند و هفت خوشه سبز را هفت خوشه خشک نابود کرد. ای دانشمندان اگر تعبیر کننده خوبی برای خواب هستید رؤیای مرا تعبیر کنید.»
رؤیایی که پادشاه مصر در خواب مشاهده نموده بود از نوع رؤیاهای صادقه می باشد زیرا که توسط حضرت یوسف(ع) تعبیر شد و آن نتایج مثبت را برای مردم مصر و کشورهای اطراف آن فراهم آورد.
تعبیر کنندگان خواب آن زمان از تعبیر چنین رؤیایی، عاجز و ناتوان شدند و گفتند که این رؤیا از نوع رؤیاهای آشفته می باشد و تعبیر خاصی ندارد. اما فردی که هم زندانی حضرت یوسف(ع) در زندان پادشاه مصر بود، یوسف (ع) را به آنها معرفی کرد و گفت؛ تنها کسی که می تواند این رؤیا را تعبیر کند جز یوسف (ع) نمی باشد.
وقتی حضرت یوسف (ع) را برای تعبیر خواب پادشاه مصر آوردند، ایشان در تعبیر خواب او فرمود:
قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَباً فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِی سُنْبُلِهِ إِلاَّ قَلِیلاً مِمَّا تَأْکُلُونَ‌. ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلِیلاً مِمَّا تُحْصِنُونَ‌. ثُمَّ یَأْتِی مِنْ بَعْدِ ذلِکَ عَامٌ فِیهِ یُغَاثُ النَّاسُ وَ فِیهِ یَعْصِرُونَ‌ . ( یوسف49- 48- 47).
« یوسف گفت: طبق روال خود هفت سال زراعت کنید هر خرمنی که درو می کنید جز کمی را که به مصرف خود می رسانید، همه را با خوشه در انبار ذخیره گردانید. پس از آن هفت سال خشکسالی می آید و قحطی پدیدار می گردد. در این هفت سال، ذخیره شما به مصرف غذای مردم می رسد جز اندکی که باید ( برای کاشتن) در انبار نگهدارید. پس از آن سالی می آید که بارندگی فراوان گردد و مردم در آن به آسایش و نعمت و فراوانی می رسند.»
تعبیر و تأویل رؤیای پادشاه مصر که توسط حضرت یوسف (ع) انجام گرفت و حوادثی که بر اساس آن در سالهای بعد به وقوع پیوست، حکایت از این دارد که چنین رؤیایی، بدون تردید از رؤیاهای صادقه می باشد زیرا وقوع آنها به طور کامل در آینده دور یا نزدیک به حقیقت پیوست.
نکته جالب توجه این است که رؤیاهای صادقه ای که پادشاه مصر مشاهده کرده بود، تعبیر و تأویل آن هر دو در کتاب خداوند متعال ثبت گردیده است و به صورت وحی بر پیامبر بزرگوار(ص) بیان شده است. این موضوع، قاطع بودن چنین رؤیاهایی را مورد تأیید قرار می دهد و برای کسی که در صحیح بودن روایات تعبیر خواب تردیدی وجود داشته باشد، در تعبیر و تأویل کلام خدا، حتی احتمال تردید نیز وجود ندارد.
بررسی این رؤیاها بیانگر حقیقتی را مورد تأیید قرار می دهد و آن این که در مشاهده رؤیا، نفس و قلب دخالت دارد؛ زیرا که در رؤیاهای صادقه، نفس به وسیله ملائک به عالم ملکوت برده می شود تا او در این عالم حقایقی را دریافت کند. چنین رؤیاهایی را نمی توان با علم اندک دانشمندان عصر ما تأویل و تفسیر نمود؛ زیرا که این حقایق به علم قاطع و محکمی نیازمند است تا بتوان بر اساس آن، چنین رؤیاهایی را تعبیر و تحلیل نمود.
مطالعه این رؤیاها و بررسی آنها به وسیله روایات اسلامی، وجود ضمیر را در قلب انسان به خوبی ثابت می کند.

پی نوشت ها :

1. الرُّویا ثَلاثَةٌ: مِنها تهاویلٌ مِنَ الشَّیطانِ لِیَحزَنَّ ابنَ آدَمَ، وَ مِنها ما یَهِمُّ بِه الرَّجُل فی یَقظَتِهِ فَیراهُ فی منامِهِ، وَ مِنها جُزءٌ مِن سِتَّةٍ و اربعینَ جُزءٌ مِنَ النُّبوَّةِ ( نهج الفصاحه، ص 322).
2. فَمَهما رأت فی ملکوتِ السَّماواتِ فَهُو مِمَّا لَه تأویلٌ وَ مِمُّا رأَت بَینَ السّماأ و الارضِ فَهُو مِمّا تُخَیَّلَهُ الشّیطانُ وَ لا تاویلَ لَهُ ( اصول وافی، ج1، ص 296).
3. N.Fodor.
4. نظریه روانکاوان شخصیت، ص 58.
5. أنتَ رَجُلٌ تُریدُ اِغتیالَ رَجُلٌ فی مَعشیتِهِ. فَاتَّقِ اللهَ الَّذی خَلَقَکَ ثُمَّ یُمیتُکَ.
6. الحدیث، ج2، ص 75.
7. اصول وافی، ج1، ص 281.
8. کَم مِن رَکعَةٍ طَویلَةٍ فیها بُکاءُ بِخَشیةٍ قَد صَلاها صاحِبُها، لا تُساوی عِندی فتیلاًحینَ نَظَرتُ فی قلبِهِ فَوَجَدتُهُ اِن سَلَّمَ مِنَ الصَّلاةِ وَ بَرَزَت لَهُ اِمَرأةٌ وَ عَرضَت عَلَیهِ نَفسَها اجابَها و اِن عامَلَهُ مُومِنٌ خانَهُ ( بحارالانوار، ج84، ص 257).
9. رُؤیا المُومِنُ کَلامَ یُکَلِّمُ بِهِ العَبدُ رَبَّهُ فیِ المَنامِ ( نهج الفصاحه، ص 332).
10. تَاویلَ هَذِهِ الرُّویا انَّهُ سَیَملِکُ مِصرَ وَ یَدخُلُ عَلَیهِ اَبواهُ و اخوتُهُ. فامّا الشَّمسُ َامُّ یوسُفُ راحیلَ و القمَرَ یَعقُوبَ وَ اما احَدَ عَشرَ کَوکَباً فاخوتَهُ، فَلَمّا دَخَلوا عَلیهِ سَجَدُوا شَکراً للهِ وَحَدَهُ حینَ نَظَروا الیهِ و کانِ ذلِکَ السُّجودُ للهِ ( المیزان، ج21، ص 138).

منبع مقاله :
ژاله فر، تقی، (1386)، روانشناسی از دیدگاه مکتب اسلام، زنجان: نیکان کتاب، چاپ دوم