گردآوری: سیاوش رحمانی




 

1- فناوری ساخت موشک، از شرق تا غرب

اولین نوع از موشک های اولیه را چینی ها علیه مغول ها استفاده کردند ولی مغول ها هم سریع فناوری چینی ها را یاد گرفتند و علیه خودشان استفاده کردند و موشک هایی حتی پیشرفته تر از آنها ساختند و بر سرشان ریختند. بعدها مغول ها از همین موشک ها که خیلی ساده بود و در آن یک ماده منفجره باعث پرتاب نیزه ای باریک می شد، برای تصرف شهر بغداد استفاده کردند به این ترتیب این تکنولوژی به غرب آسیا هم معرفی شد و اعراب آن را یاد گرفتند. این طور بود که در سال 1268 عرب ها در جنگ هفتم صلیبی از راکت علیه نیروهای فرانسوی استفاده کردند. البته خودشان به آن راکت نمی گفتند و کلمه «راکت» اصالتاً ایتالیایی است و «راکتا» نام دارد که به معنی «فیوز کوچک» است و تا آن زمان به نوعی از ترقه گفته می شد که آن را مردی ایتالیا در سال 1379 میلادی ساخته بود. این طور بود که راکت از شکل اولیه آن از چین به اروپا راه پیدا کرد و در آنجا توسعه یافت. بین قرون 13 تا 15 موشک ها تکامل شگرفی یافتند. مثلاً یک راهب انگلیسی به نام راجر بیکن، نوعی باروت درست کرد که برد راکت ها را افزایش می داد. در فرانسه، جین فرویسارت فهمید که اگر موشک از داخل یک لوله پرتاب شود، دقیق تر به هدف خواهد خورد. جوانزدی فونتانای ایتالیایی هم نوعی اژدر طراحی کرد که مثل موشک به جلو حرکت می کرد و کشتی های دشمن را به آتش می کشید. اینطوری بود که موشک از یک ایده بچه گانه به وسیله ای پیچیده برای جنگ و فضانوردی تبدیل شد.

2- مخلص آقای کامپیوتر!

همان طور که شما هم حتماً کلاس زبان می روید و خوب می دانید در زبان انگلیسی کلمه «Compute» به معنی محاسبه کردن است بنابراین «Computer» را می شود محاسبه گر ترجمه کرد. ولی این کلمه خیلی زودتر از این که به کامپیوترهای امروزی یا همان رایانه گفته شود، وارد زبان انگلیسی شده بود. بر اساس یکی از معتبرترین کتاب های ریشه یابی لغات انگلیسی کلمه کامپیوتر در سال 1646 در این زبان به وجود آمد. آن زمان این واژه سمتی بود که در برخی اداره ها به افراد می دادند و به چیزی تو مایه های حسابدار بود؛ یعنی شخصی که حساب و کتاب کردن بر عهده او گذاشته می شد و دخل و خرج و این جور چیزها را محاسبه می کند. این شغل معمولاً شغل مهمی در ادارات و دربار بود و به این افراد احترام گذاشته می شد. آنها را هم با عنوان سمتی که داشتند، صدا می کردند. مثلاً می گفتند: مخلص آقای کامپیوتر! که حتی اگر کلاس زبان هم بروید نمی دانید انگلیسی اش چی می شود! ولی معنای این کلمه هم مثل خیلی از کلمه های دیگری که در زبان تغییر معنی می دهند، عوض شد. وقتی سال ها بعد اولین ماشینهای حساب ساخته شد آنها را «Computing Machine» نام گذاشتند که نام آنها به مرور کوتاه شد و به کامپیوتر تغییر کرد. آن وقت بود که دیگر کسی رویش نمی شد حسابدارها را با سمت شان صدا کند، همین بود که عنوان آنها را در ادارات و کارخانه ها تغییر دادند. وقتی کامپیوترهای امروزی اختراع شدند این کلمه به آنها اختصاص پیدا کرد و نام ماشین حساب را هم در انگلیسی عوض کردند و شد «Calculator» به حسابدار هم که در انگلیسی «Accountant» می گویند. البته ببخشید دیگر می دانستیم خودتان استادید!

3- این آهن قراضه چیه ساختید؟!

برج ایفل که نماد فرانسه و شهر پاریس، عروس شهرهای چهان است را می شود در میان معروف ترین سازه های جهان به شمار آورد. اگر چه این برج در سال 1930 عنوان بلندترین برج جهان را از دست داد و لی به خاطر زیبایی و طراحی جالبش همچنان یکی از مشهورترین جاذبه های توریستی جهان است. تاکنون چیزی حدود 200 میلیون نفر توریست از این برج دیدن کرده اند. که ما همین جا مراتب حسودی خودمان را نسبت به این عده اعلام می کنیم! برج ایفل به مناسبت صدمین سالگرد انقلاب کبیر فرانسه ساخته شد و پروژه ساخت آن دقیقاً در 31 مارس 1889 به پایان رسید. با اینکه آقای ایفل خلاقیت زیادی در طراحی این سازه به کار برده و گذشته از این، در آن سال ایفل به بلندترین برج جهان تبدیل شد، اما موجی از نفرت و اعتراض به ساخت این برج به راه افتاد. خیلی از پاریسی ها به خصوص دسته ای از نخبه های فرانسه به ساخت این برج اعتراض داشتند. دقیقاً هم معلوم نبود حرفشان چیست. بعضی های شان می گفتند چه دلیلی داشته که این همه پول خرج این آهن قراضه کرده اید! بعضی هایشان هم می گفتند این برج خیلی زشت است و آبروی پاریس را برده! البته به خاطر عدم ثبات سیاسی و اجتماعی در آن روزهای فرانسه هر موضوعی می توانست سرو صدا به راه بیندازد. حتی 300 نفر از چهره های مشهور پاریس نامه ای سرگشاده نوشتند و به ساخت این برج اعتراض کردند. «امیل زولا»، «گی دوموپاسان»، «شارل گارنیه» و حتی «الکساندر دوما»، نویسندگان مشهور فرانسه هم در میان آنها بودند.

وقتی پروست هفت تیر کشید

مارسل پروست، نویسنده مشهور فرانسوی و یکی از تأثیرگذارترین چهره های ادبیات در قرون اخیر است، استاد کلاً فقط یک رمان معروف دارد که اسمش «در جست و جوی زمان از دست رفته» است و چند جلد دارد و کلی از عمرش را هم صرف نوشتن آن کرده. از چیره دستی پروست در ادبیات که بگذریم - که البته کسی هم نمی تواند منکرش شود- پروست را به انحراف اخلاقی متهم می کردند. البته این اتهامی است که به بعضی شاعران و نویسندگان خارجی دیگر هم وارد بوده. و بالاخره نمی شود گفت همه اش دروغ است و این همه حرف و حدیث همین جوری الکی درست شده. درباره استاد پروست هم این شایعه همیشه وجود داشته است. این شایعات در زمان زندگی خود او هم رواج داشت. و البته پروست را به شدت عصبانی و برانگیخته می کرد، پروست از اینکه می دید در روزنامه ها درباره اش چنین حرف هایی می زنند واقعاً خونش به جوش می آمد. در فوریه 1897، یعنی زمانی که پروست 26 سال داشت یک خبرنگار او را به انحراف اخلاقی متهم کرد. پروست هم زد به سیم آخر و با خبرنگار قرار گذاشت که با هم دوئل کنند. در این دوئل مارسل خبرنگار جوان را به خاک و خون کشید، ولی خبرنگار خوش شانس بود و فقط چند روزی را در بیمارستان بستری شد.

5- رژیم کرم های نواری

ما نمی دونیم مگه چاق بودن چه اشکالی داره که همیشه خدا در تاریخ مردم دنبال این بودن که هیکلاشونو باربی کنن؟! به نظر ما که آدم اگه چند کیلو اضافه وزن نداشته باشه و لپاش نزده باشه بیرون اصلاً بامزه نیست؛ حالا خودتون می دونید! اواخر قرن نوزدهم و حدودای سال 1900 نوع جدیدی از رژیم بین مردم چند کشور پیشرفته اروپایی مد شد که واقعاً دیوانگی بود. از این رژیم هایی که بدون کم کردن حجم غذا آدم را لاغر می کند. عده ای پزشک از خدا بی خبر هم با تبلیغ این متد جدید کلی پول به جیب زدند. این دکترها قرص هایی برای مشتری هایشان تجویز می کردند که حاوی تخم کرم های نواری بودند و باعث رشد و تکثیر این کرم ها در روده چاقالوهایی می شدند که دوست داشتند لاغر شوند! قضیه ای که بعد از چند روز اتفاق می افتاد این بود که این کرم ها در روده زیاد می شدند و مواد غذایی را می خوردند و در کوتاه مدت باعث لاغر شدن تدریجی بدن می شدند. ولی مشتری این دکترها بعد از زیاد شدن این کرم ها در روده شان به تدریج دچار خونریزی، اسهال و استفراغ می شدند. دکترها به آنها نمی گفتند که در روده آنها کرم کشت می کنند و بعد از فاش شدن ماجرا خیلی از چاقالوها با دکترهای لاغری دست به یقه شدند و کار به شکایت و کتک کاری کشید و خیلی از این دکترها به عنوان کلاهبردار دستگیر شدند.

6- اولین اتومبیل را چه کسی ساخت؟

خیلی ها در جواب این سؤال می گویند «هنری فورد»، صاحب کارخانه فورد یا «کارل بنز». که البته جواب ساده و اشتباهی به این سؤال داده اند. فورد ماشین را اختراع نکرد. قبل از فورد هم ماشین تولید شده بود. در واقع کاری که فورد کرد، این بود که با استفاده از تکنولوژی ها و اختراعاتی که تا آن زمان برای ساخت اتومبیل انجام شده بود، خط تولید اتومبیل را راه انداخت و یک اتومبیل پیشرفته ساخت که قیمتی مناسب داشت و مردم طبقه متوسط هم می توانستند آن را بخرند. البته نه متوسط متوسط! اتفاقی که در اختراع و توسعه صنعت اتومبیل افتاد این بود که کالسکه هایی که با اسب حرکت می کردند به تدریج به ماشین های موتوری تبدیل شدند. اگر ماشین را وسیله ای تعریف کنیم که با موتور بنزینی حرکت می کند، به راحتی نمی شود گفت چه کسی آن را اختراع کرد چون ماشین مجموعه ای از قطعات و تکنولوژی های مختلف بود. موتور احتراقی را در سال 1860 میلادی، یک بلژیکی به نام «اتین لونوار» اختراع کرد ولی نتوانست با استفاده از این موتور یک ماشین به مفهوم امروزی درست کند. در 1885 کارل بنزیک سه چرخه متحرک با موتور بنزینی درست کرد. یک آلمانی به نام «گوتلیب دیملر» یک اتومبیل بنزینی دیگر را در سال 1887 سر هم کرد. در همان سال، دو فرانسوی یک «کلاچ» و یک «گیربکس» را به نام خودشان به ثبت رساندند، که در واقع ایده خام و اولیه کلاچ و جعبه دنده هایی بود که امروز در اتومبیل استفاده می شود.
منبع مقاله: نشریه دانستنیها، شماره 97