شناخت نقص
نویسنده این سطور، پیش از این، در بیان پیشرفتهایی که درکار صنعت چاپ و تجلید و صحافی روی داده و برخی کتابهای خوب که در ایران چاپ و منتشر شده است شرحی به قلم آورده و مسرت خود را از این بابت اظهار داشته بود
نویسنده: غلامحسین یوسفی
نویسنده این سطور، پیش از این، در بیان پیشرفتهایی که درکار صنعت چاپ و تجلید و صحافی روی داده و برخی کتابهای خوب که در ایران چاپ و منتشر شده است شرحی به قلم آورده و مسرت خود را از این بابت اظهار داشته بود.(1) اما چنانکه در پایان همان مقال اشاره شد توجّه به این نکات باید همّت انگیز باشد نه اینکه ما را قانع و خرسند کند و از ترقی و کمال باز دارد. یکی از بهترین راههای پیشرفت و سیر به سوی کمال، پی بردن به نقایص است، زیراتا نقص و عیب شناخته نشود و برای رفع آن چاره ای نکنیم دل خوش کردن به آنچه داریم نوعی رکود و عقب افتادن است.
در کارچاپ و نشر کتابهای ادبی به انصاف باید گفت که ما در صورت، یعنی زیبایی چاپ وتجلید، بش ازمعنا، یعنی فراهم آوردن آثار پرمغز و ارجمند، پیش رفته ایم، معنای این نکته آن نیست که در ایران کتابهای خوب تالیف و ترجمه و یا صحیح نمی شود، بلکه غرض آن است که به نسبت با انتشارات کم ارزش و یا به قیاس نیازمندیهایی که داریم شماره آثار خوب بسیار کم است. متاسفانه به واسطه علل گوناگون از جمله ترجمه و انتشار روزافزون داستانها و آثار درجه دوم و سوم فرنگی که بسیاری از آنها به صورت نامطلوبی نیز عرضه می شود دامنه فعالیتهای ادبی محدود است.(2) درست است که ما به ترجمه بسیاری از کتابهای فرهنگی به زبان فارسی نیازمندیم و هنوز در این باب کارهای انجام دادنی بسیار است، ولی این نهضت ترجمه باید بر طبق برنامه ای دقیق و روشن و با انتخاب زبده آثار فرهنگ و ادب مغرب زمین صورت پذیرد نه آنکه ترجمه هر اثر متبذلی، به هر صورت که باشد، کاری سودمند به شمار آید. شتاب و کم حوصلگی برخی مترجمان یا مؤلفان و سودجویی بعضی از ناشران هم ارزش حقیقی بسیاری از کتابهایی که منتشر می شود کاسته است. در نتیجه کار ترجمه، آثار ادبی خوب کمتر عرضه می شود گاه عده آنها رو به کاهش است و در زمینه تالیف و ابداع و ایجاد، کار مهمی کمتر صورت می گیرد. روح علمی چنانکه باید در میان ما قوّت نگرفته است، روش تحقیق و تالیف ما نقص دارد و در آثار خود به تربیت فکر عموم و گسترش دانش و معرفت توجه کافی نداریم.
کار نقد و تصحیح متون نیز گرفتار نقصهای متعدد است. در کنار متنهای معدودی که به صورت مطلوب و به روشی درست تصحیح شده و می شود کتابهای بسیارمی توان یافت که در کمال سهل انگاری و بدون رعایت شرایط و اصول کار و روجع به نسخه ها و منابع لازم به طبع رسیده و این موضوع باریک و مهم برای برخی از اشخاص به صورت کار و کاسبی سودبخشی درآمده است.
ممکن است گفته شود که کتابهای بی ارزش در کشورهای پیشرفته هم فراوان چاپ می شود. این سخن درست است، ولی در برابر این گونه کتابها،عده زیادی کتابهای نفیس و سودمند هم منتشر می کنند، اما انتشارات ارجمند ما هنوز به حد کفایت نیست و عدد کتابهای ناسودمند به نسبت دسته اول بسیار است.
ضررِ کتابها و ترجمه های بی رج تنها این نیست که از نقص کار ما در این باب حکایت می کند، بلکه زیان بزرگتر آن است که مردم به خواندن نوشته های مبتذل و بی ارزش عادت می کنند و کم کم ذوق و حوصله بهره بردناز آثار بهتر و قوه درک و تمیز خود را از دست می دهند و در نتیجه از رشد فکری بازخواهند ماند.
نکته قابل ملاحظه آنکه نه تنها در میان کتابهایی که به توسط ناشران و بنگاه های ملی و خصوصی به طبع رسیده، بلکه در انتظارات دانشگاه ها، سازمانهای فرهنگی و دستگاه های مهم انتشارات کتاب نیز گاه کتابهای نامرغوبی دیده می شود که طبع و نشر آنها به این صورت موجب تاسف است.
ناشران کتاب و بنگاه های ملی خصوصی در اکثر کشورهای پیشرفته جهان مشاورانی در رشته های مختلف دارند که هر کتاب را پیش از آنکه برای چاپ بپذیرند به نظر آنان می رسانند تا در باب اظهار عقیده کنند و اگر اثر با ارزشی است به طبعش اقدام شود. بعضی از ناشران ما نه فقط به این نکته توجهی ندارند. بلکه کتابهای پیش پا افتاده و حتی زیان بخش را با تعداد بیشتری به چاپ می رسانند، به عبارت دیگر بیشتر طالب کتاب پرخواننده اند نه کتاب پرارزش و با مغز.
برخی از ارباب مطبوعات نیز سلیقه ای از همین گونه دارند و به وظیفه مهمی که در ارشاد و تربیت ذوق و فکر مردم برعهده آنان مقرر است کمترمی اندیشند؛ در نتیجه شماره مجلات و جراید وزین ما نسبت جمعیت و نیازمندیهایمان بسیار کم است و در زمینه مسائل ادبی و هنری فقطچند مجله داریم که آنها هم گاه به طور مرتب چاپ نمی شوند و با مشکلات بسیار به حیات خود ادامه می دهند و فراز و نشیبهایی می پیمایند.
اما آنچه سازمانهای اداری به خصوص دستگاه های علمی و فرهنگی در این امور برعهده دارند فراهم آوردن کتابها و انتشارات خوب و متنوع بر طبق هدف و برنامه ای صحیح، ترغیب و راهنمایی ارباب قلم و ناشران به طریق صواب، تشویق مؤلفان و مترجمان، تربیت ذوق و فکر مردم و عادت دادن آنها به کتاب خواندن و تاسیس کتابخانه هاست. در عین حال که هر کتاب و حتی هر صفحه مطلبمفیدی که به توسط هر سازمانی منتشر شده و می شوددر حد خود مشکور است و در مقاله سابق در این باب به قدر کفایت سخن رفت، باید گفت در این مورد نیاز کار ما خالی از نقص نیست. در میان تعداد قابل ملاحظه ای کتابها، رساله ها، جزوه ها و وارواقی که به صورتهای گوناگون از طرف ادارات مختلف به طبع می رسد نشریه های ناسودمند و غیر لازم کم نیست؛ چندان که این مساله مکرر توجّه مسؤولان امور و دولتها را هم به خود معطوف داشته است و هر شخص وطن خواهی آرزو می کند که کاش وقت و مخارجی که صرف آنها شده برای نشر آثاری مفید و واجبتر به کار می رفت. از طرفی دیگر از دانشگاه تهران که بگذریم، غالباً اعتبار مالی دیگر دانشگاه ها برای تالیف و ترجمه و نشر آثار سودمند، وحتی خرید کتاب برای کتابخانه های دانشکده ها، کافی نیست و هر گاه هرگونه امکانی را فاقدند.
کار ایجاد کتابخانه های عمومی در شهرها-که از واجبترین امور فرهنگی و در رشد و فکر و معرفت عمومی بسیار مؤثر است-از نقشه هایی است که طرحی راجع به آن در مجلس سنا تنظیم شده، ولی هنوز مراحل لازم را طی نکرده و به موقع در اجرا نیامده است. خدا کند روزی بتوان این آرزو را در سراسر نقاط مملکت تحقق بخشید.
یکی از کارهایی که کار تألیف و ترجمه و نشر کتاب را به صورت مطلبو در می آورد انتقاد و سنجش آثاری است که منتشر می شود، زیرا از این طریق آثار ارجمند ترویج و صاحب اثران تشویق می شوند و بازارکتابهای مبتذل کساد می گردد.اگرچه در کار انتقاد کتاب تاکنون گامهایی برداشته شده است و وجود مجله های مخصوص این کار مانند «راهنمای کتاب» یا «انتقاد کتاب» نمودار آن است، ولی پیشرفت مطلوب مستلزم این است که ما در این طریق تجربه بیشتر پیدا کنیم؛ به علاوه انتقاد غالباً در زمینه ای محدود صورت می گیرد و متوجه به انواعی معدود از آثار ادبی است. با صداقت باید گفت که هنوز در بعضی کسانی که در مطبوعات روزانه و هفتگی به کار انتقاد می پردازند و نوشته هایشان به صورتهای گوناگون، در جاهای مختلف منتشر می شود، شرایط و اهلیت انتقاد جمع نیست و انگیزه بعضی از داوریها حب و بغض شخصی با صاحب اثر یا نکاتی دیگر است. گاه منتقدی به جز سلیقه خویش هیچ چیزی را قبول ندارد، دیگری نویسنده یا مترجمی را چنان به باد دشنام می گیرد و به نیش قلمش می آزارد که گویی انتقامی دیرین از او می کشد و به هیچ روی محاسن کار او را یاد نمی کند.
این گونه اظهارنظرها نقد عنصری و غضایری را بر شعر یکدیگر و یا انتقادهای بهانه جویانه زوئیلوس (3) را بر ایلیاد هومر به یاد می آورد. منتقدی دیگر قلم را جز به رعایتخاطر صاحب اثر و جلب مهر او بر کاغذ نمی گرداند؛ این هر دو شیوه زیان بخش است. در این میان منتقدانی بصیر و منصف نیز هستند، ولی کاش همگان به ایشان تاسّی می گردند. درست است که انتقاد کتبا در سالهای اخیر بعضی کم مایگان را اندکی محتاط کرده است، ولی برخی از اهل استعداد را نیز به جای آنکه تشویق کند بیمناک ساخته است که مبادا قربانی هوس ظهور و بروز منتقدی بی انصاف و یا کم اطلاع شوند.
وقتی هم که از میان مؤلفان و مترجمان اثران کسی کتابی ارجمند فراهم می آورد به سبب آنکه قانون جامعی برای رعایت حق او معین نیست به هیچ روی حقوق او حمایت و رعایت نمی شود. بدین سبب ناگزیر نویسنده از صدمه سودجویانی ه حاصل رنج و کوشش دیگران را می ربایند و به نام خود می نمایند در امان نمی توانند بود و خاطرش آسوده نیست. از این روی این گروه اگر شور و شوقی هم داشته باشند و به واسطه تجاوزی که گاهی به حقوقشان می شود افسردگی، همت و پشتکارشان را ضعیف می کند و ذوق و استعدادشان باروری خود را از دست می دهد و می پژمرد.
اما در این نقایص اهل قلم خود نیز بی تقصیر نیستند؛ بعضی از این گروه به دلایلی که فقط خودشان را می توانند قانع کند، قلم را وسیله کسب شهرت و گاه تحصیل منفعت قرار داده هر چیز را به روی کاغذ می آورند و منتشر می کنند بی آنکه به کم بهایی آن و یا زیان این گونه کارها بیندیشند، در نتیجه آثار خوب کم و نوشته های نامطلوب بسیار است.
برای رفع این نقایص همت و کوششی همگانی لازم است: هم ازجانب نویسندگان و مترجمان و ارباب قلم و ناشران، و هم از طرف خبرگان و اهل بصیرت و منتقدان، و مهمتر از همه از ناحیه سازمانهای علمی و فرهنگی کشور که تربیت افراد مملکت و اعتلای فرهنگ و معرفت عمومی را برعهده دارند.
در این زمینه با مطالعه و حوصله ای کافی کارهای بسیار باید انجام پذیرد که هدف عالی، برنامه ای مشخص و روشن و پشتگاری مداوم م یخواهد و ناچار مدت خواهد گرفت. اگر باز فرصتی دست دهد در این باب سخن خواهد رفت.(4)
به اهتمام مؤسسه خانه کتاب، کتاب نقد و نقد کتاب، تهران: خانه کتاب، چاپ اوّل، آبان 1386
در کارچاپ و نشر کتابهای ادبی به انصاف باید گفت که ما در صورت، یعنی زیبایی چاپ وتجلید، بش ازمعنا، یعنی فراهم آوردن آثار پرمغز و ارجمند، پیش رفته ایم، معنای این نکته آن نیست که در ایران کتابهای خوب تالیف و ترجمه و یا صحیح نمی شود، بلکه غرض آن است که به نسبت با انتشارات کم ارزش و یا به قیاس نیازمندیهایی که داریم شماره آثار خوب بسیار کم است. متاسفانه به واسطه علل گوناگون از جمله ترجمه و انتشار روزافزون داستانها و آثار درجه دوم و سوم فرنگی که بسیاری از آنها به صورت نامطلوبی نیز عرضه می شود دامنه فعالیتهای ادبی محدود است.(2) درست است که ما به ترجمه بسیاری از کتابهای فرهنگی به زبان فارسی نیازمندیم و هنوز در این باب کارهای انجام دادنی بسیار است، ولی این نهضت ترجمه باید بر طبق برنامه ای دقیق و روشن و با انتخاب زبده آثار فرهنگ و ادب مغرب زمین صورت پذیرد نه آنکه ترجمه هر اثر متبذلی، به هر صورت که باشد، کاری سودمند به شمار آید. شتاب و کم حوصلگی برخی مترجمان یا مؤلفان و سودجویی بعضی از ناشران هم ارزش حقیقی بسیاری از کتابهایی که منتشر می شود کاسته است. در نتیجه کار ترجمه، آثار ادبی خوب کمتر عرضه می شود گاه عده آنها رو به کاهش است و در زمینه تالیف و ابداع و ایجاد، کار مهمی کمتر صورت می گیرد. روح علمی چنانکه باید در میان ما قوّت نگرفته است، روش تحقیق و تالیف ما نقص دارد و در آثار خود به تربیت فکر عموم و گسترش دانش و معرفت توجه کافی نداریم.
کار نقد و تصحیح متون نیز گرفتار نقصهای متعدد است. در کنار متنهای معدودی که به صورت مطلوب و به روشی درست تصحیح شده و می شود کتابهای بسیارمی توان یافت که در کمال سهل انگاری و بدون رعایت شرایط و اصول کار و روجع به نسخه ها و منابع لازم به طبع رسیده و این موضوع باریک و مهم برای برخی از اشخاص به صورت کار و کاسبی سودبخشی درآمده است.
ممکن است گفته شود که کتابهای بی ارزش در کشورهای پیشرفته هم فراوان چاپ می شود. این سخن درست است، ولی در برابر این گونه کتابها،عده زیادی کتابهای نفیس و سودمند هم منتشر می کنند، اما انتشارات ارجمند ما هنوز به حد کفایت نیست و عدد کتابهای ناسودمند به نسبت دسته اول بسیار است.
ضررِ کتابها و ترجمه های بی رج تنها این نیست که از نقص کار ما در این باب حکایت می کند، بلکه زیان بزرگتر آن است که مردم به خواندن نوشته های مبتذل و بی ارزش عادت می کنند و کم کم ذوق و حوصله بهره بردناز آثار بهتر و قوه درک و تمیز خود را از دست می دهند و در نتیجه از رشد فکری بازخواهند ماند.
نکته قابل ملاحظه آنکه نه تنها در میان کتابهایی که به توسط ناشران و بنگاه های ملی و خصوصی به طبع رسیده، بلکه در انتظارات دانشگاه ها، سازمانهای فرهنگی و دستگاه های مهم انتشارات کتاب نیز گاه کتابهای نامرغوبی دیده می شود که طبع و نشر آنها به این صورت موجب تاسف است.
ناشران کتاب و بنگاه های ملی خصوصی در اکثر کشورهای پیشرفته جهان مشاورانی در رشته های مختلف دارند که هر کتاب را پیش از آنکه برای چاپ بپذیرند به نظر آنان می رسانند تا در باب اظهار عقیده کنند و اگر اثر با ارزشی است به طبعش اقدام شود. بعضی از ناشران ما نه فقط به این نکته توجهی ندارند. بلکه کتابهای پیش پا افتاده و حتی زیان بخش را با تعداد بیشتری به چاپ می رسانند، به عبارت دیگر بیشتر طالب کتاب پرخواننده اند نه کتاب پرارزش و با مغز.
برخی از ارباب مطبوعات نیز سلیقه ای از همین گونه دارند و به وظیفه مهمی که در ارشاد و تربیت ذوق و فکر مردم برعهده آنان مقرر است کمترمی اندیشند؛ در نتیجه شماره مجلات و جراید وزین ما نسبت جمعیت و نیازمندیهایمان بسیار کم است و در زمینه مسائل ادبی و هنری فقطچند مجله داریم که آنها هم گاه به طور مرتب چاپ نمی شوند و با مشکلات بسیار به حیات خود ادامه می دهند و فراز و نشیبهایی می پیمایند.
اما آنچه سازمانهای اداری به خصوص دستگاه های علمی و فرهنگی در این امور برعهده دارند فراهم آوردن کتابها و انتشارات خوب و متنوع بر طبق هدف و برنامه ای صحیح، ترغیب و راهنمایی ارباب قلم و ناشران به طریق صواب، تشویق مؤلفان و مترجمان، تربیت ذوق و فکر مردم و عادت دادن آنها به کتاب خواندن و تاسیس کتابخانه هاست. در عین حال که هر کتاب و حتی هر صفحه مطلبمفیدی که به توسط هر سازمانی منتشر شده و می شوددر حد خود مشکور است و در مقاله سابق در این باب به قدر کفایت سخن رفت، باید گفت در این مورد نیاز کار ما خالی از نقص نیست. در میان تعداد قابل ملاحظه ای کتابها، رساله ها، جزوه ها و وارواقی که به صورتهای گوناگون از طرف ادارات مختلف به طبع می رسد نشریه های ناسودمند و غیر لازم کم نیست؛ چندان که این مساله مکرر توجّه مسؤولان امور و دولتها را هم به خود معطوف داشته است و هر شخص وطن خواهی آرزو می کند که کاش وقت و مخارجی که صرف آنها شده برای نشر آثاری مفید و واجبتر به کار می رفت. از طرفی دیگر از دانشگاه تهران که بگذریم، غالباً اعتبار مالی دیگر دانشگاه ها برای تالیف و ترجمه و نشر آثار سودمند، وحتی خرید کتاب برای کتابخانه های دانشکده ها، کافی نیست و هر گاه هرگونه امکانی را فاقدند.
کار ایجاد کتابخانه های عمومی در شهرها-که از واجبترین امور فرهنگی و در رشد و فکر و معرفت عمومی بسیار مؤثر است-از نقشه هایی است که طرحی راجع به آن در مجلس سنا تنظیم شده، ولی هنوز مراحل لازم را طی نکرده و به موقع در اجرا نیامده است. خدا کند روزی بتوان این آرزو را در سراسر نقاط مملکت تحقق بخشید.
یکی از کارهایی که کار تألیف و ترجمه و نشر کتاب را به صورت مطلبو در می آورد انتقاد و سنجش آثاری است که منتشر می شود، زیرا از این طریق آثار ارجمند ترویج و صاحب اثران تشویق می شوند و بازارکتابهای مبتذل کساد می گردد.اگرچه در کار انتقاد کتاب تاکنون گامهایی برداشته شده است و وجود مجله های مخصوص این کار مانند «راهنمای کتاب» یا «انتقاد کتاب» نمودار آن است، ولی پیشرفت مطلوب مستلزم این است که ما در این طریق تجربه بیشتر پیدا کنیم؛ به علاوه انتقاد غالباً در زمینه ای محدود صورت می گیرد و متوجه به انواعی معدود از آثار ادبی است. با صداقت باید گفت که هنوز در بعضی کسانی که در مطبوعات روزانه و هفتگی به کار انتقاد می پردازند و نوشته هایشان به صورتهای گوناگون، در جاهای مختلف منتشر می شود، شرایط و اهلیت انتقاد جمع نیست و انگیزه بعضی از داوریها حب و بغض شخصی با صاحب اثر یا نکاتی دیگر است. گاه منتقدی به جز سلیقه خویش هیچ چیزی را قبول ندارد، دیگری نویسنده یا مترجمی را چنان به باد دشنام می گیرد و به نیش قلمش می آزارد که گویی انتقامی دیرین از او می کشد و به هیچ روی محاسن کار او را یاد نمی کند.
این گونه اظهارنظرها نقد عنصری و غضایری را بر شعر یکدیگر و یا انتقادهای بهانه جویانه زوئیلوس (3) را بر ایلیاد هومر به یاد می آورد. منتقدی دیگر قلم را جز به رعایتخاطر صاحب اثر و جلب مهر او بر کاغذ نمی گرداند؛ این هر دو شیوه زیان بخش است. در این میان منتقدانی بصیر و منصف نیز هستند، ولی کاش همگان به ایشان تاسّی می گردند. درست است که انتقاد کتبا در سالهای اخیر بعضی کم مایگان را اندکی محتاط کرده است، ولی برخی از اهل استعداد را نیز به جای آنکه تشویق کند بیمناک ساخته است که مبادا قربانی هوس ظهور و بروز منتقدی بی انصاف و یا کم اطلاع شوند.
وقتی هم که از میان مؤلفان و مترجمان اثران کسی کتابی ارجمند فراهم می آورد به سبب آنکه قانون جامعی برای رعایت حق او معین نیست به هیچ روی حقوق او حمایت و رعایت نمی شود. بدین سبب ناگزیر نویسنده از صدمه سودجویانی ه حاصل رنج و کوشش دیگران را می ربایند و به نام خود می نمایند در امان نمی توانند بود و خاطرش آسوده نیست. از این روی این گروه اگر شور و شوقی هم داشته باشند و به واسطه تجاوزی که گاهی به حقوقشان می شود افسردگی، همت و پشتکارشان را ضعیف می کند و ذوق و استعدادشان باروری خود را از دست می دهد و می پژمرد.
اما در این نقایص اهل قلم خود نیز بی تقصیر نیستند؛ بعضی از این گروه به دلایلی که فقط خودشان را می توانند قانع کند، قلم را وسیله کسب شهرت و گاه تحصیل منفعت قرار داده هر چیز را به روی کاغذ می آورند و منتشر می کنند بی آنکه به کم بهایی آن و یا زیان این گونه کارها بیندیشند، در نتیجه آثار خوب کم و نوشته های نامطلوب بسیار است.
برای رفع این نقایص همت و کوششی همگانی لازم است: هم ازجانب نویسندگان و مترجمان و ارباب قلم و ناشران، و هم از طرف خبرگان و اهل بصیرت و منتقدان، و مهمتر از همه از ناحیه سازمانهای علمی و فرهنگی کشور که تربیت افراد مملکت و اعتلای فرهنگ و معرفت عمومی را برعهده دارند.
در این زمینه با مطالعه و حوصله ای کافی کارهای بسیار باید انجام پذیرد که هدف عالی، برنامه ای مشخص و روشن و پشتگاری مداوم م یخواهد و ناچار مدت خواهد گرفت. اگر باز فرصتی دست دهد در این باب سخن خواهد رفت.(4)
پی نوشت ها :
1. ر.ک: مجله یغما، شماره هشتم، سال هفدهم، آبان ماه 1343.
2. دوست دانشمند آقای دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن نیز در سخنرانی خود راجع به «تاثیر اروپا در تجدد ادب ایرانی» به این موضوع اشاره فرموده اند، رک: راهنمای کتاب، شماره اول، سال هفتم.
3. یا زوئیل Zoile، رک: دکتر عبدالحسین زرین کوب، نقد ادبی، 258-259، تهران 1338.
4. غلامحسین یوسفی، برگهایی در آغوش باد (چاپ اول: تهران، انتشارات توس، 1356).
به اهتمام مؤسسه خانه کتاب، کتاب نقد و نقد کتاب، تهران: خانه کتاب، چاپ اوّل، آبان 1386
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}