نویسنده: محمدرضا سماک امانی



 

وحدت پیروان ادیان آسمانی

علی رغم اینکه برخی در تلاش بوده اند تا پیروان ادیان آسمانی را از یکدیگر دور کنند، کاشف الغطاء تصمیم گرفت رسالت ادیان آسمانی، به ویژه دین اسلام را به جهانیان معرفی و آنان را به یکدیگر نزدیک کند. از این رو، در سال 1328 هـ.ق. به نگارش کتاب «الدین و الاسلام» پرداخت و آن را در 4 جلد آماده ی چاپ ساخت. وی سرانجام توانست در سال 1329 هـ.ق، جلد اول کتاب را در بغداد چاپ کند. تلاش او برای چاپ جلدهای دیگر کتاب به علت بدگویی های کشیش انستاس کرملی، مدیر مجله ی لغه العرب، نزد ناظم پاشا، حاکم بغداد، ناکام ماند و حاکم بغداد دستور جمع آوری نسخه های جلد اول آن را هم داد. در بخش هایی از این کتاب آمده است:
بشر هرگز بدون برنامه ی دینی نبوده است. هیچ دورانی بر انسان ها نگذشته است که پیامبری آسمانی بر روی کره ی زمین به راهنمایی برنخاسته باشد. همه ی دین های آسمانی از یک پیکرند؛ گرچه به میزان رشد آگاهی انسان ها، دین های کامل تری آمد و اسلام، آخرین دین آسمانی، عالی ترین برنامه های زندگی را برای انسان ها دارد.
بسی جای تأسف است که پیروان ادیان آسمانی به جای این که همانند یک روح در چند پیکر با هم متحد باشند، گرفتار جدایی و دشمنی با یکدیگرند. (1)

پاسخی به تلاش برای تفرقه

جرجی زیدان (متوفای 1914 م.) در کتاب «تاریخ آداب اللغه العربیه» نوشت: شیعه، طایفه ای کوچک بود که آثار قابل اعتنایی نداشت. اکنون شیعه ای در دنیا وجود ندارد!
تلاش او برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان با پاسخ سه تن از دانشمندان شیعی مواجه شد: 1- علامه سید حسن صدر (متوفای 1354 ه.ق.) کتاب «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام» را نوشت و نقش شیعیان در علوم اسلامی را بیان کرد؛ 2- علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی (متوفای 1389 ه.ق) کتاب «الذریعه الی تصانیف الشیعه» را در 29 جلد نوشت و به معرفی بیش از 50000 اثر علمی شیعیان پرداخت؛ و 3- کاشف الغطاء نقدی بر کتاب «تاریخ آداب اللغه العربیه»
نوشت و تلاش جرجی زیدان برای تاریخ ادبیات عرب را ستود و اشتباهاتش را بیان کرد. کاشف الغطاء در بوینوس آیرس آرژانتین به چاپ دوم رسید. (2)

سفرهای وحدت آفرین

فقیه جوان حوزه ی علمیه ی نجف همواره در اندیشه ی گفت و گو با دانشمندان اهل سنت و برقراری وحدت بین شیعه و سنی بود. او در درس ها، سخنرانی ها و نوشته های خویش از وحدت سخن به میان می آورد. مجتهدِ جوانِ خاندان کاشف الغطاء در سال 1329 ه.ق. برای ادای فریضه ی حج، عازم سرزمین حجاز شد. او پس از انجام مراسم حج، با دانشمندان سنی حجاز به گفتگو پرداخت و آنان را به وحدت فراخواند. کتاب «نزهه السمر و نهزه السفر» سفرنامه ی حج اوست. وی سپس به دمشق رفت و به زیارت مرقد حضرت زینب علیهاالسلام و حضرت رقیه علیهاالسلام نایل شد. او در دمشق نیز با علمای سنی درباره ی مشکلات جهان اسلام و لزوم وحدت مسلمانان، به گفتگو پرداخت. سپس به بیروت رفت و دو ماه در آن جا ماند و با مردم و علمای آن جا دیدار کرد. او در شهرهای مختلف سوریه و لبنان برای علما و مردم سخنرانی می کرد.
کاشف الغطاء توانست جلد دوم کتاب «الدین و الاسلام» را در لبنان، و جلد اول و دوم آن را در ایران چاپ کند. جلد سوم و چهارم آن نیز چاپ شد. او به تلاش علمی خود ادامه می داد و با نویسندگان دنیای عرب صحبت می کرد. وی به بسیاری از آنان برای چاپ کتاب های ادبی کمک کرد و نظر خود را درباره ی کتاب های آنان ارائه داد که در ابتدای کتاب های آنان آمده است. وی بر کتاب های ارزشمند ادبی و کمیاب مانند «وساطه» اثر جرجانی، «سحر بابل»، «معالم الکتاب»، «مغانم الاصابه» و «دیوان سید حبوبی» حاشیه و شرح نوشت و بر چاپ آن ها نظارت کرد.
او در لبنان با علامه سید محسن امین، نویسنده ی کتاب «اعیان الشیعه» دیدار کرد. علامه سید محسن امین در این کتاب به معرفی هزاران نفر از فرزانگان شیعه پرداخته بود. کاشف الغطاء نقدی بر کتاب «ملوک العرب»، نوشته ی فیلسوف مسیحی لبنان، امین ریحانی، نوشت که در مجله ی النجف چاپ شد. او به دیدار ریحانی رفت و با او گفت و گو کرد.
نشست های علمی کاشف الغطاء و ریحانی به درازا کشید. آنان پس از این که دیدار حضوری شان تعطیل شد، به وسیله ی نامه گفت و گوهای علمی خود را ادامه دادند. کاشف الغطاء گفت و گوهای خود با ریحانی را در کتاب «النقود و الردود» یا «المطالعات و المراجعات» در دو جلد گردآوری کرد و در سال 1331 هـ.ق. در بیروت منتشر نمود. این کتاب در آرژانتین به چاپ دوم رسید.
«عین المیزان» نام نقد کاشف الغطاء بر مقاله ی «میزان الجرح و التعدیل» نوشته ی جمال الدین قاسمی، نویسنده ی سوری، است که در یازدهمین شماره ی مجله ی «المنار» چاپ شده بود. «عین المیزان» در پایان کتاب «النقود و الردود» و در آخرین شماره ی مجله ی «العرفان» چاپ شده است. این نقد در سال 1368 هـ.ق. در نجف چاپ شد. وی در جلد اول «النقود و الردود» که به نام «المراجعات الریحانیه» مشهور شد، به نقد نوشته های کشیش «انستاس کرملی»، مدیر مجله ی لغه العرب، پرداخت. (3)
کاشف الغطاء به صیدا رفت، سه ماه در آن شهر ماند و با برخی از علمای آن جا مانند شیخ سلیم بشری و شیخ محمد نجیب مطیعی (مفتی حقانیه) دیدار و گفتگو کرد.
او در لبنان ازدواج کرد و پس از مدتی به مصر رفت. دانشمندان سنی جامعه الازهر از او دعوت کردند در الازهر سخنرانی کند. او پذیرفت و برایشان سخن گفت. دانش پژوهان الازهر از او خواستند تا فقه و بلاغت را به آنان یاد دهد. او هم پذیرفت. قاضی شرع آن عصر، استاد احمد محمود شاکر نیز در درس وی شرکت می کرد. او عصرها در مسجد رأس الحسین، به تدریس اصول فقه پرداخت و در جامعه الازهر، بین نماز مغرب و عشاء به تفسیر قرآن پرداخت.
کاشف الغطاء در تمام سفرهای خود، با علما و مردم دیدار می کرد و با آنان درباره ی لزوم وحدت سخن می گفت. با دانشمندان شیعه و سنّی سخن می گفت و با آنان به گفت و گوی علمی می پرداخت. او در مصر، به کلیسا رفت و عقاید اسلامی را برای مسیحیان بیان کرد و خرافاتی را که به نام دین مسیح علیه السلام توسط کشیشان رواج پیدا کرده بود برملا ساخت. سخنان او باعث ناراحتی برخی که تاب تحمل واقعیت را نداشتند، شد و سبب گردید ده ها نفر بر سرش بریزند و با کتک او را از کلیسا بیرون کنند.
او عقاید خود را درباره ی مسیحیت، در کتاب «التوضیح فی بیان ما هو الانجیل و من هو المسیح» نوشت و خرافات را از چهره ی حضرت مسیح علیه السلام و انجیل زدود. جلد اول این کتاب در سال 1331 هـ.ق. در صیدا و جلد دوم آن در سال 1346 هـ.ق. در بغداد چاپ شد. چکیده ای از این کتاب توسط استاد سید هادی خسرو شاهی به فارسی ترجمه و در سال 1329 در مشهد چاپ شد. وی گزیده ای از جلد دوم آن را نیز به فارسی برگرداند و در سال 1343 در تبریز چاپ کرد. مترجم در سال 1343، تمام کتاب را با نام «توضیح درباره ی انجیل و مسیح» به فارسی برگرداند و در قم چاپ کرد. این کتاب در سال 1353 به چاپ سوم رسید. (4)
کاشف الغطاء در روزهای آخر ماه صفر سال 1331 هـ.ق. تصمیم به ترک مصر و بازگشت به عراق گرفت؛ ولی شیخ محمد نجیب مفتی از وی خواست تا سفرش را به عقب بیاندازد و در جشن هایی که به مناسبت تولد حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم در ماه ربیع الاول در مصر برگزار می شد، شرکت کند او نیز پذیرفت. به این ترتیب، سفر سه ساله ی او با آغاز جنگ جهانی اول در سال 1332 ه.ق. پایان یافت.
انگلستان بسیاری از شهرهای عراق را تصرف کرده بود. کاشف الغطاء به عراق برگشت و به خط مقدم جبهه رفت و با سربازان اشغالگر انگلیسی به نبرد پرداخت. بسیاری از مراجع تقلید فتوای جهاد داده بودند. شماری از مجتهدان، مدرسان و دانش پژوهان حوزه های علمیه ی عراق درس ها را تعطیل کرده، به میدان مبارزه آمده بودند. کاشف الغطاء نیز در «کوت» به دفاع از کشورش پرداخت. (5)

تربیت شاگردان

«مدرسه ی علمیه ی معتمد» بیش از یک قرن قدمت داشت و خاندان کاشف الغطاء، نسل به نسل اداره ی آن را برعهده داشتند. این مدرسه که نزدیک خانه ی کاشف الغطاء و در محله ی عماره قرار داشت، در جنگ جهانی اول نابود شده بود و حتی یک حجره ی قابل سکونت نداشت. مدرسه حدود 35 سال بود که به صورت خرابه درآمده بود. کاشف الغطاء به تعمیر مدرسه پرداخت و آن را از ویرانی نجات داد. در ابتدا شش کلاس در اختیار جوانان قرار گرفت. اندک اندک، مدرسه گسترش یافت و تعداد طلاب مشغول به تحصیل در آن جا به 300 نفر رسید. بسیاری از طلاب ایران، افغانی، هندی و تبتی در آن جا مشغول تحصیل بودند. تعدادی استاد، دفتردار و مدیر مدرسه که همگی دارای حقوق ثابت بودند، در مدرسه مشغول به کار شدند. برای طلاب مدرسه، شهریه نیز در نظر گرفته شد. هر سال، در حضور هیئتی که شامل قاضی، بازرس عمومی و استادان بودند، از طلاب امتحان گرفته می شد و مدارک علمی به آن ها اعطا می گردید.
کاشف الغطاء هر روز به مدرسه می رفت و بر امور آموزشی و پرورشی طلاب نظارت می کرد.
کتابخانه ی مدرسه از بزرگ ترین کتابخانه های نجف بود و کتاب های خطی کمیایی در آن وجود داشت. بیشتر دیدارهای سیاسی کاشف الغطاء با روشنفکران عرب و چهره های سیاسی عصر نیز در این مدرسه انجام می شد. از میان شاگردان او می توان به آیه الله العظمی سید محسن حکیم، شهید آیه الله قاضی طباطبایی و محقق پر تلاش محمد جواد مغنیه اشاره کرد. کاشف الغطاء با تلاش فراوان توانست برای طلاب «مدرسه ی علمیه معتمد» گواهی معافیت تحصیلی بگیرد و راه ادامه تحصیل آنان را هموار سازد. (6)

پاسخ به شبهات

کاشف الغطاء کتاب «الآیات البینات» را درباره ی فلسفه ی عزاداری امام حسین علیه السلام و رد پندارهای وهابیون درباره ی زیارت قبر پیامبر و ائمه علیهم السلام، و رد فلسفه ی مادیگرایی و ردّ بابیت و بهائیت نوشت، که و در سال 1345 ه.ق. چاپ شد. در بخشی از این کتاب آمده است:
زیارت قبر پیامبر و ائمه علیهم السلام و توسل به آنان از دیدگاه وهابیت، شرک است و شیعیان به همین خاطر مسلمان نیستند.
اکنون قبر بزرگان مذهب شافعی در مصر و قبر پیشوایان حنفی در عراق دارای بقعه است. احمد بن حنبل که پیشوای وهابیون در فروع دین است، قبرش در بغداد خراب نشده است.
یهودیان، مسیحیان، زردشتیان، بودایی ها و غیره با بنای یادبودی بر آرامگاه رهبران خود، یاد و نامشان را زنده نگه می دارند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر که قبر مرا زیارت کند، من در آخرت او را شفاعت می کنم. پس چگونه می گویید زیارت قبر پیامبر شرک است؟! روایت های زیادی از پیامبر وجود دارد. این روایت ها را علمای سنی نقل کرده اند و در آن ها آمده است که زیارت قبر پیامبر جایز است.
وهابیون کشیدن سیگار، خوردن قهوه و عکس گرفتن را حرام می دانند. آنان معتقدند خدا دارای دست و صورت و چشم است.
اگر کسی چراغی بر روی قبری روشن کند، از نظر وهابیون باید به او نفرین فرستاد، اما خاندان سعودی سرمایه های ملت مسلمان عربستان، منابع عظیم نفتی، را ارزان به آمریکا بفروشند نباید به آنان لعنت فرستاد.
کاشف الغطاء در پاسخ سؤالی راجع به عزاداری امام حسین علیه السلام می نویسد:
سینه زنی، زنجیرزنی، حرکت دسته های سینه زنی، در خیابان ها و غیره مستحب و دری از درهای کشتی نجات است. طبل ها و بوق هایی که در این مراسم به کار می گیرند، اشکالی ندارد. تعزیه نیز اگر درست بر پا شود اشکالی ندارد. مؤمنان بصره و دیگر شهرستان ها را به دو چیز سفارش می کنم:
1. سعی کنید کاروان های عزاداری را از کارهایی که با حزن و عزا جور در نمی آید، جدا سازید؛ زیرا عزاداری برای زنده ساختن فلسفه ی قیام امام حسین علیه السلام است، نه برای قصه گویی و نمایش و اتلاف وقت. بکوشید مراسم سوگواری را بدون نقطه ی ضعیف برگزار کنید و مردم را به یاد خدا بیاندازید و ایمان آنان را زیاد کنید. هدف شما این باشد که هدف قیام امام حسین علیه السلام را به مردم بگویید.
2.... از تفرقه بپرهیزید... با دست خودتان موجب شکست خودتان نشوید...
تلگراف های زیادی درباره ی فلسفه عزاداری امام حسین علیه السلام به دست کاشف الغطاء رسید. او به همه ی آنان پاسخ گفت و در یکی از پاسخ هایش از این همه سؤال اظهار شگفتی کرد و گفت: «تعجب می کنم چرا ناگهان با این همه سؤال درباره ی عزاداری امام حسین علیه السلام روبه رو می شویم؛ آن هم در زمانی که در حجاز وهابیون قبرهای ائمه علیهم السلام را خراب کردند. ریشه ی این سؤال ها از وهابیون است. شیعه باید بداند که هر چه اعتبار دارد، از حسین علیه السلام است.» (7)

کنگره ی جهانی اسلام

فلسطین هنوز زخم ندیده بود. فلسطینیان در خواب هم نمی دیدند که کشورشان سال ها بعد توسط صهیونیست ها اشغال شود. شماری از علمای سنی فلسطین تصمیم گرفتند کنگره ای با شرکت علمای فرقه های اسلامی در فلسطین برپا کنند. آنان از علمای حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی، وهابی، ناصبی، خوارج، اسماعیلیه، حنفیه، زیدیه و شیعه ی دوازده امامی دعوت کردند تا در سال 1350 هـ.ق. در فلسطین گرد هم آیند و به سخنرانی بپردازند. شماری از شخصیت های سیاسی و ادبی مسلمان نیز به این کنگره دعوت شده بودند. قرار بود 150 نفر از شخصیت های مذهبی و سیاسی از کشورهای مسلمان در کنگره ی جهانی اسلام حضور یابند.
مفتی بیت المقدس از سوی مجلس اعلای فلسطین، از کاشف الغطاء دعوت کرد در این کنگره شرکت کند. کاشف الغطاء که همواره منتظر فرصتی بود تا دانشمندان مسلمان را به گفت و گو و وحدت فراخواند، پیشنهاد او را پذیرفت و به سوی فلسطین حرکت کرد.
سید حبیب عبیدی (مفتی موصل)، سید محمد زیاره (از یمن)، رشید رضا (شاگرد سید جمال الدین اسدآبادی و نویسنده ی تفسیر المنار)، و علامه اقبال لاهوری نیز در کنگره حضور داشتند. بیش از 70/000 نفر از مسلمانان از شهرهای مختلف فلسطین در بیت المقدس گرد آمده بودند تا سخنان دانشمندان مسلمان را بشنوند. هر شب، چند نفر از دانشمندان مسلمان سخن می گفتند. سرانجام نوبت سخنرانی کاشف الغطاء فرارسید. او در بخش هایی از سخنرانی اش گفت:
... از روزی که از عراق برای شرکت در این کنگره که خود یک جهاد خدایی است، حرکت کردم، به ویژه در این شش هفت روزی که این کنگره ی پربرکت برگزار شده و سخنرانان درباره ی مسائل گوناگون سخن گفته اند، به فکر فرو رفته ام. از نخستین شبی که با این اجتماع بزرگ رو به رو شدم، پیوسته خود را میان ترس و امید می بینم. هم نسبت به این کنگره خوش بین هستم و هم دلم شور می زند...
این گردهمایی بزرگ مانند معجزه است؛ کاری که کمتر رخ داده است. شکی نیست کسی که این معجزه را به ما بخشیده است به ما نیرو خواهد داد تا به هدف های مقدس این گردهمایی دست یابیم.
از چیزهایی که اطمینان ما را در دست یابی به هدف های مورد نظرمان می افزاید، این است که هنگام زیارت این مسجد (مسجد الاقصی) و دیدن این آثار با ارزش (در بیت المقدس)، روح تازه ای در ما دمیده می شود. این روح، روح فداکاری و غیرت و نگاهبانی از گنجینه های ارزشمندی است که گذشتگان برای نسل کنونی به جای گذاشته اند...
امروز قدرت بزرگی که در دست مسلمانان است، در کشورهای غربی نیست؛ گرچه غرب از جنبه ی اقتصادی پیشرفته تر از مسلمانان است، ولی شعله ی غیرت و نگه داری ارزش های اسلامی در درون ما برافروخته تر است؛ به گونه ای که ما را به دفاع همه جانبه از آرمان هایمان واداشته است... کوشش پی در پی میزبان و میهمانان کنگره... مایه ی امید است؛ اما با اینهمه نشانه های نویدبخش و شادی آور، من باز هم بیمناکم. ترسم به چند دلیل است:
1. ... شرقی ها، به ویژه مسلمانان، ... از پایداری در هدف برخوردار نیستند. چه بسا مسلمانانی که حرکتی آتشین را آغاز کردند ولی پس از مدتی کوتاه، حرکتشان به خاموشی گرایید. ای دانشمندان حاضر در کنگره! بی ثباتی، کشنده ترین دردها و سخت ترین بیماری های ماست. پایداری، شاخه ای از شاخه های شکیبایی است که هفتاد بار در قرآن آمده است... ما هنوز به صبر و پشتکار در کارهای ارزشمند عادت نکرده ایم...؛ به گونه ای که اگر بخواهیم کاری را انجام دهیم، انتظار داریم یک روزه به پایان برسد... ما انتظار داریم این کنگره تمام گرفتاری های مسلمانان را چاره کند و ستم و استعمار را از بین ببرد. این کنگره هنوز در مرحله ی نطفه است؛ نطفه ای پاک که شایسته ی ثمر دادن است. بار سنگینی بر دوش کنگره نگذارید که پشتش خم شود.
2. اختلاف و جدایی از خصلت هایی است که در درون ما ریشه دوانیده و ما را بیچاره ساخته است. خداوند ما را به اتحاد و همبستگی فرمان می دهد و برادری و مسئولیت در برابر یکدیگر را وظیفه ی ما قرار می دهد. اختلاف اندیشه و آزادی فکر از ویژگی های انسان است... اما مصیبت وقتی است که اختلاف نظر به دشمنی منجر شود. تردیدی نیست که ما پیش از آن که سنی یا شیعه... باشیم، مسلمانیم. مسلمانان برادران یکدیگرند. آیا برادر با برادر دشمنی می وزرد؟ یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، به ویژه پس از رحلت آن حضرت، در بسیاری از مسائل فرعی اسلام به یکدیگر اختلاف داشتند؛ ولی وحدتشان به هم نخورد. همه پشت سر یک امام جماعت نماز می خواندند و هرگز گروهی، دیگری را متهم به کفر نمی کرد. به همین خاطر، اسلام در نیم قرن به شرق و غرب جهان سایه افکند.
بر هر مسلمانی، به ویژه بر رهبران و دانشمندان، لازم است که در این دوران بسیار سرنوشت ساز، تمام تلاش خود را برای وحدت میان مسلمانان به کار گیرند. معنای وحدت بین شیعه و سنی این نیست که به شیعیان بگوییم عقیده ی اهل سنت را بپذیرند و به سنی ها بگوییم عقیده ی شیعیان را بپذیرند. اتحاد این است که با یکدیگر دشمنی نورزیم... کوشش کنید تا مسلمانان با یکدیگر متحد شوند. امیدوارم همان گونه کار اسلام در آغاز، جهان را تکان داد، با تلاش شما بار دیگر جهان اسلام را زنده سازد. مسلمانان باید جهان را بسازند. دنیا امروز غرق در فساد و تبهکاری است. مسلمانان باید زشتی ها را از تمام جهان پاک کنند... ای یکتاپرستان! یکی شوید. من پیش از این، دو کلمه گفتم که امیدوارم جزو سخنان ماندنی باشد؛ گفتم گنبد اسلام بر دو پایه استوار است: کلمه ی توحید و توحید کلمه. ای مسلمانان! اگر سخنان ما یکی نشود، باید با اسلام وداع کنیم...
3. سومین بیماری ما شرقی ها این است که عادت داریم به جای عمل، حرف بزنیم و در جایی که باید اندیشه ی خود را به کار بندیم، کارها را بدون فکر انجام دهیم... هر ملتی با سه چیز می تواند جنبش ایجاد کند: مردم توانا، اندیشه ی درست و کوشش دایمی.
4. ... همواره گروهی که خود را از مردم یا از مسلمانان به شمار می آورند، در صددند برای این کنگره ی باارزش مشکلی بسازند و نگذارند به نتیجه برسد. این افراد تلاش می کنند با... روشهای پنهان و آشکار، کنگره را به سقوط بکشانند... در پایان باید بگویم بزرگ ترین دسیسه ها و کشنده ترین بیماری ها نفاق و دورویی است. منافقان افرادی هستند که خود را مسلمان و از ما می دانند و در میان ما زندگی می کنند؛ اما پنهانی، کوشش های ما را تباه می سازند... از این ها دوری کنید....
سخنان پرشور کاشف الغطاء مورد استقبال علما و سایر مردم قرار گرفت. او چنان محبوب قلب ها شد که دانشمندان حاضر در کنگره پس از آن، تا روزی که کاشف الغطاء در فلسطین بود، نماز جماعت و نماز جمعه را به او اقتدا کردند؛ حتی علمای وهابی، ناصبی و خوارج نیز به او اقتدا کردند.
سخنان کاشف الغطاء به وسیله ی روزنامه ها در سراسر جهان پخش شد. نشریات کشورهای مسلمان به تجلیل از او پرداختند. استاد هاشم دفتردار مدنی و شیخ محمدعلی زعیمی، استادان دانشکده ی فاروق اول بیروت، در کتاب «الاسلام بین السنه و الشیعه» درباره ی تأثیر سخنان کاشف الغطاء بر دانشمندان اهل سنت نوشتند: «اگر برکت های این حرکت جدید نبود، آیا هرگز کسی تصور می کرد که گروه زیادی از مسلمانان سنی به کاشف الغطاء اقتدا کنند؟ آیا گمان می کردید که کتاب «الدعوه الاسلامیه» او را پیش از آن که دانشمندان شیعه بخوانند، در دسترس دانشمندان اهل سنت قرار بگیرد؟»
کاشف الغطاء 15 روز در فلسطین ماند و با دانشمندان شیعه و سنیِ حاضر در کنگره دیدار کرد. او به شهرهای مختلف فلسطین مسافرت نمود و با علما و سایر مردم دیدار کرد و برایشان سخن گفت و آنان را به وحدت فراخواند. او چنان محبوب مردم شده بود که از آن به بعد، او را «امام کاشف الغطاء» می نامیدند.
آیه الله کاشف الغطاء از فلسطین به لبنان رفت. او در شهرهای مختلف لبنان با علما و دیگران دیدار کرد و از وحدت سخن گفت. او سپس به سوریه رفت و با اقشار مختلف مردم به ویژه علمای شهرها به گفتگو پرداخت. مردم عراق که اخبار کنگره ی جهانی اسلام در فلسطین را پی گیری می کردند و از استقبال پرشور علما و سایر مردم حاضر در کنگره از سخنان کاشف الغطاء با خبر شده بودند، در بغداد گرد آمده بودند تا از او استقبال کنند. بسیاری از روحانیون از شهرهای مختلف در بغداد گرد آمده بودند. کاشف الغطاء در حسینیه ی کرخ بغداد برای جمعیت انبوه استقبال کننده سخن گفت و گزارش سفر خود را به آنان داد. او سپس به کربلا رفت و به زیارت بارگاه ملکوتی امام حسین علیه السلام نایل شد. کاشف الغطاء به زادگاه خود برگشت و در خانه ی پدری اش اقامت کرد. هر شب، مردم به دیدار او می آمدند. بسیاری از شخصیت های فرهنگی و سیاسی عراق نیز به دیدار او آمدند. همه از این که او مورد توجه علمای فرقه های مختلف علوم اسلام قرار گرفته و امام جماعت مسجد الاقصی شده بود، خوشحال بودند. مردم کوفه از کاشف الغطاء دعوت کردند تا گزارشی از سفر پر بارش را به اطلاع مردم برساند. او نیز پذیرفت و در مسجد بزرگ کوفه که هزاران نفر را در خود جای داده بود، برای مردم سخن گفت. سخنرانی او با نام «الاتحاد و الاقتصاد» چند بار چاپ شد. (8)

پی نوشت ها :

1. شخصیت و اندیشه های کاشف الغطاء، احمد بهشتی، کانون نشر اندیشه های اسلامی، 1370، چاپ اول، ص 183 و 268؛ آوای بیداری، ص 93 و 124.
2. شیخ آقا بزرگ تهرانی، محمدرضا حکیمی،‌ انتشارات فجر، تهران، چاپ دوم، ص 22-24.
3. تحریر المجله، محمد حسین کاشف الغطاء، مکتبه النجاح و مکتبه الفیروزآبادی، ج 2، مقدمه؛ آوای بیداری، ص 13، 28، 124، 129؛ شخصیت و اندیشه های کاشف الغطاء، ص 11 و 13؛ الذریعه الی تصنیف الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، دارالاضواء، بیروت، چاپ سوم، 1403 ه.ق. ج 24، ص 295؛ تعامل دیانت و سیاست در ایران، موسی نجفی، مؤسسه ی مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ اول، تابستان 1378، ص 296 و 297.
4. آوای بیداری، ص 29، 93 و 94؛ شخصیت و اندیشه های کاشف الغطاء، ص 10-11؛ توضیح درباره ی انجیل و مسیح (ع)، محمد حسین کاشف الغطاء، ترجمه ی سید هادی خسروشاهی، 1384 ه.ق. قم، چاپ اول، ص 41؛ تعامل دیانت و سیاست در ایران، ص 297.
5. آوای بیداری، ص 13، 25، 28 و 94؛ تعامل دیانت و سیاست در ایران، ص 298.
6. ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 128، 129، 152، 153، 163، 164؛ موسوعه العتبات المقدسه، جعفر خلیلی، انتشارات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت، چاپ دوم، 1407 هـ.ق.، ج 6، ص 182؛ آوای بیداری، ص 23، 32، 34، 117 و 119؛ تعامل دیانت و سیاست در ایران، ص 293 و 294.
7. شخصیت و اندیشه های کاشف الغطاء، ص 8، 66، 148، 280، 290.
8. آوای بیداری، ص 14، 24، 28، 73-76، 91، 95، 96، 118، 119. شخصیت و اندیشه های کاشف الغطاء، ص 16.

منبع: کتاب طلایه داران تقریب (3) کاشف الغطاء اذان بیداری.