زمینه پیدایش

«پادشاهی را شنیدم که به کشتن اسیری اشارت کرد. بیچاره (اسیر) در حالت نومیدی به زبانی که داشت، مَلک را دشنام دادن گرفت و سَقَط گفتن که گفته‌اند: هر که دست از جان بشوید، هر چه در دل دارد، بگوید. مَلِک پرسید: چه می‌گوید؟ یکی از وزرای نیک محضر گفت: ای خداوند جهان! همی گوید: «وَالکاظِمینَ الغیظ، والعافینَ عَنِ النّاس؛ خدا فروخورندگان خشم و بخشایندگان بر مردم را دوست می‌دارد.» مَلِک را رحمت در دل آمد و از سر خون او درگذشت. وزیر دیگر که بر ضد او بود، گفت: ابنای جنس ما را نشاید در حضرت پادشاهان جز به راستی سخن گفتن! این (اسیر) ملک را دشنام داد و سقط گفت. ملک روی از این سخن درهم کشید و گفت: مرا آن دروغ پسندیده‌تر آمد از این راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثتی و خردمندان گفته‌اند: دروغ مصلحت‌آمیز به از راست فتنه‌انگیز».(1)

پیامها

دروغ‌گویی به طور مطلق گناه نیست و استثناهایی دارد
راستگویی همیشه و در همه جا پسندیده نیست، بلکه به مقتضیات و شرایط زمان و مکان بستگی دارد
احکام و تکالیف شرعی و عقلی تابع مصالح و مفاسد حاصل از خود هستند. کاربرد: برای بیان این نکته که احکام الهی تابع مصالح و مفاسد هستند و در نکوهش و زشتی فتنه‌انگیزی و آشوب به کار می‌رود.

ضرب المثل های هم مضمون

دروغ به موقع، به از راست بی‌موقع است.(2)

اشعار هم مضمون

نه هر جایگه راست گفتن سزاست * فراوان دروغ است کان به ز راست(3) (اسدی)

ریشه های قرآنی حدیثی

رسول خدا(صلی الله علیه وآله): «اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ اَحَبَّ الکِذبَ فی الصَّلاحِ، وَ اَبغَضَ الصِّدقَ فِی الفَسادی؛ خداوند عزوجل، دروغ گفتن به منظور ایجاد صلح و آشتی را دوست دارد و راستگویی به قصد فسادانگیزی را دشمن می‌دارد».(4)

لغات

اشارت کرد: فرمان داد
سَقَط گفتن: دشنام دادن
مَلِک: پادشاه ابنای
جنس: هم جنس، هم مرتبه
خبثتی: خباثتی

پی‌نوشت‌ها:

1. حسن ذوالفقاری، داستان‌های امثال، تهران، مازیار، 1385، چ 2، ص 488.
2. غلامرضا حیدری ابهری، حکمت‌نامه پارسیان، قم، نشر جمال، 1385، چ 1، ص 358.
3. علی‌اکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران، امیرکبیر، 1357، چ 4، ج 4، ص 1859.
4. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث، 1403 هـ.ق، چ 3، ج 77، ص 47.

منبع مقاله: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما