رسانه ی ملی و بایسته های دینی
چکیده
با پیدایش و گسترش رسانه های جدید، ذهن بسیاری از پژوهشگران و متخصصان علوم دینی و شماری از متفکران حوزه ی علوم اجتماعی و ارتباطات، به این نکته معطوف شده است که نسبت میان دین و رسانه چیست؟ نحوه ی تعامل و پیوند این دو با هم چگونه است؟ آیا میان دو نهاد دینی و رسانه، وفاق و کارکردی و هم گرایی وجود دارد، و اگر چنین است چگونه می توان این مهم را تقویت کرد؟ یا هریک به نوعی در تقابل و تضاد با دیگری است؟ در این راستا، بسیاری از دست اندرکاران رسانه های گروهی، از جمله رسانه ی ملی، مایلند که بدانند چگونه می توان در عرصه ی رسانه، اخلاق و ارزش های دینی را رعایت کرد و صادقانه به نشر و تبلیغ دین پرداخت. به اعتقاد این گروه، که ما نیز در آن جای داریم، آن دسته از مواد و برنامه های رسانه ها که مشخصاً دینی هستند یا به دین می پردازند، می توانند با تأکید بر جنبه های معنوی و اخلاقی دین، فضاهای آرامش آور برای مخاطبان ایجاد کند؛ ولی اگر در این موارد و برنامه ها، بیش از حد بر جنبه ی تنذیری ادیان تأکید، و از جنبه ی تبشری غفلت شود، از کارکرد اخلاقی-دینی رسانه ی ملی در درازمدت کاسته خواهد شد. افزون بر این، حضور رقیبان نامحرمی که امروز در قالب شبکه های ماهواره ای، ایمان و عقاید جامعه ی دینی را نشانه گرفته اند، اهمیت این مسئله را دوچندان می کند در نوشتار حاضر، به صورت مبسوط به این مقوله پرداخته می شود.رسانه ی دینی، تعامل دین و رسانه، صدا و سیما، شبکه های ماهواره ای، تهاجم فرهنگی.
مقدمه
دین برای ورود به زندگی مردم یک جامعه و آشنا شدن آنها با این مقوله، باید تبلیغ و منتشر شود. برای این منظور، دین از رسانه ها در جهت انتشار و گسترش خود استفاده کرده است و می کند. با پیدایش و گسترش رسانه های جدید، ذهن بسیاری از پژوهشگران و متخصصان علوم دینی و شماری از متفکران حوزه ی علوم اجتماعی و ارتباطات، به این نکته معطوف شده است که نسبت میان دین و رسانه چیست؟ نحوه ی تعامل و پیوند این دو باهم چگونه است؟ آیا میان دو نهاد دین و رسانه، وفاق کارکردی و هم گرایی وجود دارد یا هر یک به نوعی در تقابل و تضاد با دیگری است؟ البته خاستگاه و ریشه ی این پرسش ها، به یکی از اصلی ترین مباحث حوزه ی علوم انسانی-و به تبع آن علوم اجتماعی و سیاسی-برمی گردد که درباره ی چگونگی ارتباط سنت و تجدد است و خود نوشتاری دیگر را در این زمینه می طلبد.در غرب، که خاستگاه تکنولوژی های ارتباطی و رسانه های مدرن است، مؤسسه های دینی با سرعت و دقت بیشتری به این پرسش ها پاسخ داده اند و در حوزه ی نظری مطالعات گسترده ای داشته اند(2) که در پی آن و در عمل، بسیاری از رادیوها و تلویزیون های دینی پدیدار شدند. طرف داران این مبحث، نگران بودند که رسانه در غیاب گفتمان های دینی یا بدون چاشنی دین، از یک سو جامعه را به انحراف، بی بند و باری و گسیختگی های فرهنگی سوق دهد و از سوی دیگر، زمینه های ترویج عارضه های فراوانی مانند تروریسم در ابعاد و حوزه های مختلف، قتل و جنایت، انواع سرقت، هم جنس بازی، گرایش های تند نژادی و نژادپرستی، آنومی، خودکشی، شکاف های قومی و فرقه ای و طبقاتی، ازدواج گریزی، سقط جنین، تشتت در مبانی حقوقی و قضایی و مانند آن را فراهم می کند.
این بحث تا آنجا پیش رفته است که مراکز و مؤسسه های تربیتی در برخی کشورهای توسعه یافته و مهاجرپذیر، مانند ایالات متحده امریکا، کانادا، استرالیا و حتی آلمان، ایتالیا، فرانسه و انگلیس، کوشیده اند با وجود مقاومت ها و مخالفت های شدید، با پرداخت یارانه ها و هزینه های سنگین، مباحث دینی را به عرصه ی رسانه بازگردانند و حضور دین را در زندگی روزمره افزایش دهند.
بی تردید، نقش رسانه در ترویج اندیشه های معنوی و اخلاقی، به ویژه در حوزه ی دین، نقشی اساسی و بنیادی است. به همین دلیل، در این کشورها، رسانه و از میان رسانه ها تلویزیون را برای تبلیغ سریع و گسترده گفتمان های مورد نظر خود برگزیده اند.
به موازات غرب، در حوزه ی کشورهای اسلامی نیز واکنش های گوناگونی در زمینه ی نقش رسانه در حوزه ی دین صورت گرفت. شاید در ایران پیش از انقلاب اسلامی، انتشار برخی مجله های اسلامی، به ویژه در حوزه های علمیه، و حضور برخی روحانیان صاحب نام در رادیو، نخستین تماس های حوزه ی دینی و رسانه های مدرن بود، ولی پس از پیروزی انقلاب، موضوع شکل دیگری به خود گرفت و مهم ترین رسانه ی کشور، یعنی صدا و سیما مأموریت یافت اهداف و کارکردهای مورد نظر دین را تحقق بخشد. مطبوعات نیز کم و بیش در این حوزه به فعالیت پرداختند و هم زمان سینما، ویدئو، ماهواره و سرانجام اینترنت، تغییرات زیادی در حجم و کیفیت فعالیت های این حوزه ایجاد کردند.
به بیان دیگر، رسانه ی ملی به عنوان مهم ترین وسیله ی ارتباط فرهنگی نظام جمهوری اسلامی، همچون دیگر نهادهای فعال در بخش فرهنگ و حتی همه ی نهادها و ابزارهای غیرفرهنگی مؤثر در بخش فرهنگ، به رعایت منطق و اهداف برآمده از مبانی نظری انقلاب اسلامی و متن سیاست های فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ملزم شد.
در این راستا، بسیاری از دست اندرکاران رسانه های گروهی، از جمله رسانه ی ملی، مایلند که بدانند چگونه می توان در عرصه ی رسانه، اخلاق و ارزش های دینی را رعایت کرد و صادقانه به نشر و تبلیغ دین پرداخت. به اعتقاد این گروه، که ما نیز در آن جای داریم، آن دسته از مواد و برنامه های رسانه ها که مشخصاً دینی هستند یا به دین می پردازند، می توانند با تأکید بر جنبه های معنوی و اخلاقی دین، فضاهای آرامش آور برای مخاطبان ایجاد کنند، ولی اگر در این موارد و برنامه ها بیش از حد بر جنبه ی تنذیری ادیان تأکید، و از جنبه ی تبشیری غفلت شود، از کارکرد اخلاقی-دینی رسانه ی ملی در درازمدت کاسته خواهد شد. افزون بر این حضور رقیبان نامحرمی که امروز در قالب شبکه های ماهواره ای، ایمان و عقاید جامعه ی دینی را نشانه گرفته اند، اهمیت این مسئله را دوچندان می کند. مروری بر آمارهای ذیل، این نکته و جدی بودن این هشدار را اثبات می کند.
هزینه ی تجهیزات دریافت آنالوگ امواج ماهواره ای، شامل: ریسیور، ال ان بی، دیش، کابل، جک و ... ارزان شده است؛ چنان که هزینه ی نصب آن در سال 1372، 6000/000 میلیون ریال بود، ولی در سال 1376 به 1/000/000میلیون ریال کاهش یافت، همچنین در حالی که هزینه ی تجهیزات دریافت امواج ماهواره ای و نصب، در سال 1377، 9/000/000 بود، در سال 1388 به کمتر از 900/000 ریال رسید.
امروز با ارزان شدن هزینه ی خرید تجهیزات دریافت دیجتیال امواج ماهواره ای، شاهد آن هستیم که این تجهیزات در خانواده های کم درآمد در شهرها و حتی روستاها نیز استفاده می شود.
-بر اساس آخرین آمارها، در کل جهان هم اکنون 18209 شبکه ی تلویزیونی فعالیت دارند که از این تعداد، 12595 شبکه ی عمومی است. 297 شبکه، مذهبی است و به تبلیغ ادیان اختصاص دارد و 204 شبکه ضد اخلاقی (آبونمان هستند) به اضافه 299 شبکه در زمینه ی سکس و مسائل جنسی (جمعاً 603 شبکه ی غیراخلاقی) فعالیت دارند که تهدید بزرگی علیه اخلاق و ایمان مردم به شمار می روند و از این میزان، بالغ بر 63 شبکه به زبان فارسی است.
برابر آمار رسمی، بیش از 60 نهاد، مؤسسه، تشکل و دستگاه دولتی و غیر دولتی، که از دولت بودجه و اعتبار می گیرند، در حوزه های دینی فعالیت می کنند. نقش این نهادها و اعتباری که دریافت می کنند، در گسترش و اشاعه دین چیست؟ چه نسبت و ارتباط معناداری اولاً با حوزه ی علمیه دارند؟ ثانیاً چه ارتباط نهادینه شده ای با رسانه ی ملی دارند و سهم آنها در ترویج مباحث دینی چه اندازه است؟
در این روند و با وجود بررسی هایی که در حوزه ی نظری انجام شده، این پرسش ها همچنان باقی مانده است؛ زیرا اولاً حوزه ها و مراکز و مؤسسه های دینی ما، آن چنان که بایسته است به موضوع نپرداخته اند و شاید موضوع، چنان که باید و شاید، برایشان مطرح نشده باشد ثانیاً با وجود کارهای کمّی و در مواردی صوری که در دانشگاه ها و برخی مراکز تحقیقاتی انجام شده است، نیاز به برداشتن گام های مطمئن تری احساس می شود. ثالثاً دست اندرکاران رسانه ها با وجود تلاش فراوان در سی سال گذشته و تجربیات انبوهی که به دست آورده اند، نتایج این فعالیت ها را بررسی دقیق و موشکافی نکرده اند و مدل های مناسب بومی عرضه نشده است. در حقیقت، هرکس به گمان و ظن خود، فعالیتی دینی در عرصه ی رسانه انجام داده است.
حال در اینجا و به عنوان یک دغدغه که ضرورت دارد در باب آن جستارگشایی شود و صاحب نظران، اندیشمندان حوزه ی دین و رسانه و مراکز دینی پژوهش های متعددی در باب آن انجام دهند، این پرسش مطرح می شود که آیا رسانه باید دینی شود یا دین باید رسانه ای شود؟ در پاسخ به این پرسش، ضرورت دارد که دین، رسانه و رسانه ی دینی تعریف شوند.
گفتار اول: تعریف مفاهیم
1. تعریف دین
در زبان انگلیسی، واژه «Religion»، از واژه ی لاتین «Reilgo» گرفته شده است، که به معنای ایمان نیک، شعایر و معانی مانند آن است. این واژه نوعاً به نهادی اشاره دارد که پیروانش به طور منظم برای عبادت گرد هم می آیند. آنها مجموعه ای از آموزه ها را می پذیرند که نوعی وابستگی فردی به چیزی که ماهیت غایی واقعیت است، ایجاد می کند.در فرهنگ دهخدا، فرهنگ دکتر معین، و برهان قاطع، واژه ی دین برگرفته از ریشه ی «dhi» سانسکریت به معنای شناختن و اندیشیدن و زایش بینش آمده است. (3) در مجموع، در زبان عربی و فارسی و در معجم ها و کتاب های لغت، برای واژه ی دین معانی بسیاری بیان شده است، مانند: ملک و پادشاهی، طاعت و انقیاد، قهر و سلطه، پاداش و جزا، عزت و سرافرازی، اکراه و احسان، هم بستگی، تذلل و فروتنی، اسلام و توحید، عادت و روش، ریاست و فرمان برداری؛ دین نام آن چیزی است که انسان به آن اعتقاد دارد، و نام چیزی است که آدمی از رهگذر آن به تعبد می پردازد و... . (4)
در آیات قرآن نیز به معانی دین اشاره شده و این کلمه در آیات به کار رفته است که در هر آیه ای معنای مخصوص خودش را دارد؛ چنان که خداوند می فرماید: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ»؛ (5) در این آیه، به معنای کیش و شریعت آمده است. یا می فرماید: «فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ»؛ (6) و در اینجا دین به معنای توحید و یگانگی است و ... . همین موارد استعمال واژه ی دین در قرآن، راهی برای شناسایی و به دست آوردن تعریف دین از دیدگاه اسلام شمرده می شود.
اندیشمندان مسلمان و غربی نیز تعریف های متعددی از دین کرده اند؛ شمار آنها به قدری است که بسیار مشکل می توان آنها را گردآوری و شمارش کرد. به بیان دیگر، ارائه ی تعریفی جامع و کامل از دین، کاری بسیار دشوار است؛ چرا که دین به درازای عمر انسان قدمت دارد و در شکل های گوناگون، از ابتدایی ترین صورت تا صورت متعالی و جامع، در جوامع گوناگون تبلور یافته است. بنا به اعتقاد علامه طباطبائی، دین، روش یا سنت اجتماعی است: «دین راه زندگی است که آدمی در دنیا به ناچار آن را می پیماید»(7) آیت الله جوادی آملی، دین را مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتی می داند که برای اداره جامعه انسانی و پرورش انسان ها ضرورت دارد.(8) استاد جعفر سبحانی دین را معرفت و نهضتی همه جانبه به سوی تکامل معرفی می کند که چهار بُعد دارد: اصلاح فکر و عقیده، پرورش اصول عالی اخلاقی انسانی، حُسن روابط افراد اجتماع، و حذف هرگونه تبعیض ناروا. (9) همچنین استاد محمدتقی مصباح یزدی معتقد است دین در اصطلاح، به معنای اعتقاد به آفریننده ای برای جهان و انسان و دستورهای عملی متناسب با این عقاید است؛ از این رو کسانی که به طور مطلق معتقد به آفریننده ای نیستند و پیدایش پدیده های جهان را تصادفی یا صرفاً معلول فعل و انفعال های مادی و طبیعی می دانند، بی دین نامیده می شوند. (10)
در میان دانشمندان غربی، پاول تیلچ (Paul Tilich) فیلسوف و دانشمند مشهور آلمانی-امریکایی، دین را غایت و نهایت هدف بشر در زندگی معرفی می کند. (11)
در اینجا و با توجه به این تعریف ها، می توان گفت که فقط تعریف دینِ اسلام، جامع تمام ادیان الهی است. به عبارت دیگر، اسلام کامل ترین مرتبه از دین الهی به شمار می رود و آن، مجموعه معارف، احکام و دستورالعمل هایی است که خاستگاه الهی دارد و برای هدایت انسان و رسیدن به سعادت دنیایی و آخرتی، به دست بشر رسیده است. (12)
2. رسانه
رسانه در لغت به معنای رساندن یا انتقال دادن است و در معنای کلی نیز هر آنچه چیز دیگری را به ما برساند نامیده می شود. آنچه در عصر ما از رسانه به معنای خاص تصور می شود، انتقال «پیام» یا «Message» است. بنابراین رسانه ابزاری است که پیام را منتقل می کند. (13)3. رسانه ی دینی
رسانه در جوامع اسلامی به ویژه در جمهوری اسلامی، مفهومی فراتر از یک ابزار ارتباطی دارد. کارکرد رسانه ها در این گونه جوامع، به دلیل ارزش ها و هنجارهای دینی حاکم، از یک سو، و نوع ارتباط آنها با منابع پیام و حتی نوع پیامی که منتقل می کنند، از سوی دیگر، با دیگر جوامع متفاوت است به عبارتی دقیق تر، مفهوم رسانه در جوامع اسلامی با دیگر جوامع که البته منظور ما جوامع غربی است، هم تفاوت و هم تشابه دارد. تفاوت مفهوم آنها به این دلیل است که جوامع اسلامی، رسانه هایی مانند مسجد، حسینیه و تعزیه در اختیار دارند که در جوامع دیگر دقیقاً به همان شکل و شمایل وجود ندارد. تشابه آنها نیز از این روست که رسانه های جدید ارتباطی، مانند رادیو، تلویزیون، ماهواره، موبایل، اینترنت و غیره، امروزه در تمامی جوامع وجود دارند.در جوامع اسلامی نیز رسانه های مرتبط با مسائل دینی، از اهمیت و احترام خاصی برخوردارند و کارکردهای آنها فراتر از رسانه هایی است که مشروعیتشان خاستگاه دینی ندارد. بنابراین، هنگامی که رادیو با یک شبکه ی تلویزیونی، برنامه ای با محوریت دین پخش می کند، قطعاً اهمیت فراتری می یابد.
در یک جامعه دین محور مانند جامعه ی اسلامی، رسانه می تواند بهترین تکنولوژی و ابزار ارتباطی برای فریضه امر به معروف و نهی از منکر باشد؛ زیرا با استفاده از قابلیت های خود این امکان را دارد معروف را طراحی کند، به تصویر بکشد، معرفی کند و حتی امر به آن را نیز انجام دهد؛ یعنی هر دو نقش ساخته شدن و مشهورشدن، و همچنین نقش اِعمال کنترل غیررسمی را در کنار هم ایفا کند. گذشته از این، رسانه دینی در آگاهی بخشی و علم آموزی، باید تمامی ضوابط دینی و اخلاقی میان خود و مخاطب را رعایت کند. با توجه به این مباحث می توان گفت که رسانه های اسلامی در مقایسه با دیگر رسانه ها، کارکردهایی مشابه، با مبنایی متفاوت-که همان آموزه اسلام است-دارند؛ بدین معنا که در رسانه های اسلامی، مبنای تمامی کارکردها آموزه های دینی است و اگر دین را به معنای راه و رسم زندگی بدانیم، هیچ امری خارج از دین معنا ندارد. در این معنای اعم، اگر علوم اسلامی را به معنای تمامی علوم مورد نیاز جامعه اسلامی بدانیم، آنگاه نشریه های ورزشی، هنری و ... را نیز می توانیم در معنای عام علوم دینی، جای دهیم و بگوییم که در یک کشور اسلامی، تمام هدف ها و برنامه ها باید حول محور دین-به معنای عام آن-شکل بگیرد. و از طرفی، دین معنای خاصی نیز دارد؛ مانند مناسک، احکام، معارف و اخلاق دینی. در این بخش هم رسانه می تواند با تحقیقات، اولویت بندی ها و سیاست گذاری های مناسب، پاسخ گوی نیازها و سلیقه های مختلف مخاطبان خود باشد. مثلاً اگر در جامعه ای، تقاضای آشنایی عمیق تر با معارف دینی وجود داشته باشد، رسانه هم باید به آن بپردازد؛ چه در قالب یک شبکه اختصاصی دینی، چه در قالب برنامه های متفاوت در شبکه های عمومی.
بدین صورت، هم نیازهای تخصصی مخاطبان و هم نیازهای عمومی آنها در قالب شادی، غم، داستان، سریال و غیره پاسخ داده می شود.
4. شاخصه های رسانه ی دینی در جمهوری اسلامی ایران
1. فراتر از یک ابزار ارتباطی، با توجه به منبع پیام و نوع پیام(اسلام)؛2. مشروعیت به واسطه ی خاستگاه دینی؛
3. بهترین ابزار برای:
-امر به معروف و نهی از منکر
-انتقال ارزش های دینی از نسلی به نسل دیگر
-تقویت وحدت ملی و دینی؛
4-اخلاقی بودن؛
5. رعایت ضوابط دینی و اخلاقی در آموزش، اطلاع رسانی و پرکردن اوقات فراغت.
در یک نتیجه گیری کلی باید گفت که ضرورت دارد دین را به زبان رسانه و ابزار رسانه برای مخاطبان نقل کرد و لزوم تبیین این مسئله، بسیار مهم است. همچنین نباید فراموش کرد که به دلیل فطری بودن اصل دین، هیچ مفهوم والای انسانی خارج از دایره ی دین قرار نمی گیرد. بنابراین، تمامی آنچه حول ارزش های انسانی از رسانه پخش می شود، همگی دینی است و با این نگاه، جداسازی برنامه ی دینی از غیردینی معنا ندارد.
گفتار دوم: رویکردهای مطرح در زمینه ی تعامل دین و رسانه در غرب
قدمت بحث تعامل «دین» و «رسانه» و استفاده از رادیو در دنیای مسیحیت، به سال 1920 میلادی برمی گردد که اونجلیست ها (14) به منظور رساندن پیام کلیسا به درون خانه ها، از این رسانه صوتی استفاده کردند. از آن زمان، همواره میان کلیسا و اصحاب رسانه مباحثی وجود داشته است؛ ولی با ورود رسانه های تصویری و قدرت فزاینده و آثار تخریبی آنها بر فرهنگ دینی، دغدغه ها درباره ی تعامل دین و رسانه، افزایش یافت. بیشتر تأملات درباره ی رابطه ی دین و رسانه نیز در این عقیده ریشه دارد که احتمالاً وسایل ارتباطی مدرن، با جا گرفتن در درون دین، در حال دگرگون کردن ماهیت آن هستند. یعنی بر اثر فرآیند رسانه ای کردن، ابزار و فرآیندهای ارتباطی در حال دگرگون کردن دین هستند؛ زیرا این ظرفیت را دارند که بخش هایی از آن را دوباره سازمان دهی، و جایگزین کنند.در سایه ی این تعامل، شش نظریه ی مهم مطرح شده است:
1. رویکرد تضادگرا
طرف داران این رویکرد، معتقدند که دین نهادی سنتی است که به توزیع معرت می پردازد و باید به آن مثل دیگر نهادهای سنتی نگریسته؛ ولی رسانه، مفهومی مدرن کارکردهای کاملاً جدید است و با دین تباین دارد. در این رویکرد، رسانه در دنیای جدید، رقیب دین است و می کوشد جای دین را بگیرد. (15)2. رویکرد ذات گرا یا ابزارانگارانه
در رویکرد ذات گرا یا ابزارانگارانه که در دوران نوسازی، متفکرانی چون ترنر آن را به کار بردند، رسانه، ابزاری برای مدرن کردن و نوسازی جامعه تلقی می شود. در این رویکرد، دین و رسانه دو امر جدا هستند و هر یک کار خود را می کنند. به همین دلیل، تا مدت ها نه عالمان دین و نه پژوهشگران دین، برای مطالعه پدیده های رسانه ای و به طور کلی پدیده های مرتبط با آن، جایگاه ارزشمندی قایل نبودند. این دو گروه، از دو موضع متفاوت این پدیده ها را طرد می کردند. عالمان دینی از آن جهت که برای مثال سینما و تلویزیون را فرآورده های بی دینی، ابزار دست بی دینان، یا سبب بی دینی توده های مردم می دانستند، آنها را ضد ارزش و دست کم بی ارزش ارزیابی، و از توجه به آن پرهیز می کردند. از دیدگاه پژوهشگران دانشگاهی دین نیز، که بیشتر، وقت خود را صرف مطالعه متون دینی، فرآورده های متفکران و به عبارت دقیق تر جلوه هایی از فرهنگ والا می کردند، پدیده های رسانه ای، امری «مبتذل» و از این رو، خارج از حوزه ی مطالعات دانشگاهی دین بود. (16)3. رویکرد نوذات گرایی
رویکرد نوذات گرایی، از اواخر قرن بیستم، با عبارت مشهور مارشال مک لوهان آغاز شده است که می گوید: «رسانه خود پیام است» و این جمله در واقع نقدی بر ابزارگرایی سنتی نسبت به رسانه است. رسانه دیگر مجرا، کانال یا میانجی نیست؛ بلکه خود دربردارنده ی ذاتی است که می تواند جهانی نمادین بیافریند. بنابراین رویکرد، رسانه نمی تواند دین را تعریف کند؛ چرا که خود تصویرساز است و نماد می آفریند و این به نوعی سکولار کردن امری قدسی است. در واقع، رسانه به دلیل آنکه نمادهای دینی را پایین می آورد و نمایشی می کند، خود وجهی سکولار می یابد. افزون بر آن، رسانه در جهان معاصر، مروج نوعی فرهنگ نمایش سالاری است که در نتیجه آن، فرهنگ بصری در جوامع، سلطه بیشتری یافته است. به عبارت دیگر، افراد ترجیح می دهند ببینند تا بخوانند و این باورکردن از راه دیدن، ویژگی فرهنگی جوامع معاصر است. شاید عمیق نشدن در آگاهی ها، و وجود تحلیل های سطحی از مسائل اجتماعی و سیاسی، نوعی بی سوادی مدرن برای جوامع امروز داشته که بر اثر بصری شدن آگاهی است.4. رویکرد کارکردگرایی
در رویکرد کارکردگرا که از دهه ی 1940 تا 1970 حاکم بود، نوعی تعامل میان رسانه و دین پدید آمد. دین می تواند کارکردی برای رسانه داشته باشد و آن فراهم کردن محتوا، ارزش ها و نمادهاست. در مقابل، رسانه نیز به تبلیغ دین و گسترش پیام آن کمک می کند. بنابراین، دیدگاه کارکردگرایانه می کوشد به سازشی مسالمت آمیز میان رسانه و دین برسد و نقشی تفکیک شده برای هر یک داشته باشد. با پیدایش این دیدگاه، بحثی با عنوان کلیسای الکترونیکی در سال 1940 مطرح گردید که طی آن مبلغین کلیسایی به استودیوها آمدند و به اجرای برنامه های تلویزیونی و تبلیغات مذهبی مشغول شدند. آنها حتی شبکه های دینی راه انداختند و به معرفی رسالت مذهبی خود پرداختند و در واقع، نوعی دیدگاه کارکردگرایانه را میان این دو حوزه برقرار کردند. (17)5. رویکرد فرهنگ گرا
در دیدگاه فرهنگ گرا، رسانه دیگر ابزار نیست؛ بلکه رسانه در اینجا از معانی مشترکی استفاده می کند که ضرورتاً دین نیست و در واقع، حوزه ی فرهنگ است. بنابراین، در آن، نوعی استقلال رسانه از دین پدید می آید. در واقع، بحث ها کم کم به این سمت می رود که رسانه می تواند حتی به جای دین، نقش میانجی گری را در جوامع معاصر ایفا کند. (18)6. رویکرد نمادگرایی
در رویکرد نمادگرایی خلاق تولید و گردش خلاق نمادها، هم در عرصه دینی ممکن است و هم در عرصه ی رسانه ای؛ گرچه نمایش دین می تواند در به دست آوردن تصورات، بنیانی تر و قوی تر باشد.رسانه ها قابلیت های متفاوتی دارند که دین با بهره برداری از نمادسازی های هر کدام از رسانه ها، می تواند با مخاطبان ارتباط برقرار کند و مخاطبان می توانند از واسطه های رسانه ای در بهره برداری از محتوای دینی، سود جویند. باید به این قابلیت ها توجهی دوباره داشت تا بتوان مراتب مختلفی از پیام دین را انتقال داد. برای مثال، تلویزیون و سینما که خاصیت بصری بودن در آنها پررنگ است، هیچگاه نمی توانند مفاهیم عرفانی را انتقال دهند؛ زیرا ذهنی بودن این مفاهیم جزء جدایی ناپذیر آن است. باید از هر رسانه ای در حد توان آن، انتظار انتقال پیام دینی داشت و همه چیز را معطوف به یک قالب رسانه ای ندانست. (19)
در نهایت، و با توجه به اینکه این نظریه ها در جوامع غربی مطرح شده است و هر یک به رسالت رسانه در این جوامع اشاره دارند، باید یادآور شد هیچ کدام از آنها، قابلیت توضیح تعامل دین و رسانه در جوامع اسلامی را ندارند و استناد به آنها راهگشا نخواهد بود. از این رو، ضرورت دارد در جهت تعامل دین و رسانه، الگوی بومی و باتوجه به متغیرهایی چون مقتضیات دین و جوامع اسلامی، قانون اساسی و دیدگاه های حضرت امام رحمه الله و مقام معظم رهبری طراحی و عملیاتی شود.
گفتار سوم: رویکردها و دیدگاه های مطرح در باب دین و رسانه در ج. ا. ایرانو
درباره ی طرح مباحث دینی در رسانه ی ملی، دیدگاه های مختلفی در جمهوری اسلامی مطرح شده است که در اینجا و برای دست یابی و تکیه به یک مدل مطلوب (دیدگاه تعاملی)، این دیدگاه ها در چهار قالب انتقادی، تبیینی، ارشادی، و تعاملی نقد و بررسی می شوند.1. دیدگاه انتقادی
الف) ضعف در طرح مباحث دینی در رسانه ملی
طرف داران این رویکرد، معتقدند که رسانه ی ملی در نمایش دین داری حقیقی، ناتوان بوده است. البته این منتقدان از مؤلفه های دین داری حقیقی و اینکه چگونه این مؤلفه ها را باید در رسانه ی ملی عملیاتی کرد، سخن نمی گویند. (20)ب) ضرورت وجود شبکه ی مستقل رادیویی-تلویزیونی برای حوزه ی علمیه و روحانیت
این مسئله را برخی از بزرگان حوزه ی علمیه ی قم، درگذشته و حال، مطرح کرده اند. (21) صاحبان این دیدگاه بر این باورند که وقتی بالغ بر 297 شبکه ی مذهبی و دینی در شبکه های ماهواره ای در دنیا وجود دارد، چرا از 110 شبکه ی رسانه ی ملی که به 32 زبان فراملی، برنامه ی تولید و پخش می کنند، چند شبکه به مسائل دینی نباید اختصاص یابد و چرا اصولاً حوزه ی علمیه، در مقام متولی معارف دینی، نباید شبکه مستقل از این میزان شبکه های رادیویی-تلویزیونی داشته باشد؟با توجه به اینکه رادیو معارف هم اکنون بیشتر، سخنرانی ها، مباحث اخلاقی و نیز درس های استادان حوزه ی علمیه ی قم را پخش می کند، شبکه ی سیمای قرآن در سراسر کشور فعالیت دارد، در شبکه خبر هم اخبار مستقل حوزه به اطلاع دوستداران می رسد، و در شبکه های سراسری نیز روحانیان حضور گسترده دارند و برنامه هایی اجرا می کنند، چه خلاء یا موضوع دینی را رسانه ی ملی پاسخ نداده است که این بزرگان طرح راه اندازی شبکه ی مستقل برای حوزه ی علمیه را مطرح می کنند؟
این در حالیست که در سال 1387 رادیو معارف به زبان انگلیسی نیز در قم افتتاح شده است. این رادیو تلاش دارد معارف دینی را مطرح کند.
2. دیدگاه تبیینی
در اینجا دو رویکرد وجود دارد که باید به نوعی تبیین شود.الف) استقلال رسانه در طرح مباحث دینی، باتوجه به کوتاهی حوزه ی علمیه در نظریه پردازی در باب چگونگی تعامل دین و رسانه
بر اساس این رویکرد، همه ی مبانی دینی، از جمله شادی، نشاط، سرگرمی، و تنوع را که از جمله کارکردهای مهم رسانه و به طور اخص تلویزیون است، حوزه ی علمیه باید مطرح کند، ولی چون حوزه در این خصوص نظریه پردازی نکرده یا مکتوب و سندی برای برنامه سازی عرضه نکرده، رسانه برای برنامه سازی خود نمی تواند در انتظار حوزه بماند. همچنین رسانه برای تحقق اهداف خود، که هم اعتلای معارف دینی و هم عمق بخشی به آنهاست، نمی تواند تابع یک منبع خاص باشد؛ بلکه در این مسیر بر اساس دیدگاه های مختلف، با کارشناسان دارای صلاحیت در رسانه اقدام به طرح مباحث دینی می کند.این رویکرد با نقد کم کاری حوزه های علمیه و روحانیان در خصوص نظریه پردازی و پاسخ گویی به شبهه ها و پرسش ها، میان توانایی و کارآمدی مراکز دینی در پاسخ گویی، و حضور اثرگذار آنها در رسانه، نسبتی مستقیم قایل است. به بیان دیگر، هر میزان که حوزه های علمیه و مراکز دینی بتوانند با نظریه پردازی و تأمین نیازهای رسانه همراه بشوند، به همان میزان، حضور و تأثیر آنها بیشتر خواهد بود.
ب) تفکیک کارکرد رسانه از دین
در رویکرد دوم نیز، رسانه مسئولیت نشر و اشاعه ی آثار دین را ندارد. رسانه، حوزه ی علمیه و مسجد نیست؛ بلکه روحانیان و مراکز علمی روحانی، متولی این کار هستند و باید وظایف خود را انجام دهند. وظیفه ی رسانه، اطلاع رسانی و پرکردن اوقات فراغت، فرهنگ سازی، و آموزش است. سهم مباحث دینی هم مشخص است و نباید رسانه به جای مسجد و منبر عمل کند.3. دیدگاه ارشادی
الف) نحوه ی طرح مباحث دینی در رسانه ی ملی
برخی از بزرگان نظام، رویه کنونی حضور روحانیان و نحوه ی طرح مباحث دینی در رسانه، به صورت سخنرانی های عمومی از طریق منبر و تک گویی یا مونولگ را-که فاقد ارتباط دوجانبه یا چند جانبه سخنران با مخاطبان است-غیرعلمی، کم تأثیر و کم خاصیت می دانند.برای مثال مقام معظم رهبری، در یکی از دیدارهای خود با رئیس و معاونان سازمان صدا و سیما، در همین خصوص فرموده اند: «... تمایل عموم به فیلم و سریال است؛ من بالاترش را می خواهم بگویم، تأثیرگذاری هم متعلق به فیلم و سریال است. یعنی اگر فرض کنیم تمایل عمومی هم نباشد، شما باید تبلیغ غیرمستقیم کنید. والّا حالا فرضاً فلان عالم، فاضل درجه یک قم نشست کوهی از معلومات را هم بیرون ریخت. بحث سر این نیست که این چقدر خوب است، بحث سر این است که این چیز خوب، چقدر دارد ذهن مخاطب را می سازد؛ ما دنبال این هستیم. این البته در سریال هست، در فیلم هست، این در یک ضربه ی کوچک یک برنامه بزرگ است. مثلاً فرض کنیم که در یک کلاس دبیرستان، یک کلاس دینی است. یک معلم آنجا می ایستد نیم ساعت، سه ربع ساعت، از خدا و دین، [و] اینها می گوید. خوب دیدید بازتاب هایش چه چیزی است. غالباً بچه ها از معلم دینی، گریزان، [هستند] به خصوص اگر چنانچه او آدم خوش بیان و جذابی هم نباشد. این یک جور تبلیغ دین است.
یک جور دیگر هم این است که معلم فیزیک در اثنای کار علمی خودش، مثلاً یک تک مضراب بزند، بگوید صنع الهی این است-یک کلمه-ببینید این چقدر تأثیر دینی می گذارد من دنبال این هستم. من می گویم در صدا و سیما معلم دینی نیاورید. آنجا بگذارید مردم را متنفر کند. شما یک برنامه جذاب بگذارید، آن نکته را وسطش بزنید. آن خوب است».
حال باتوجه به این مسئله، در نحوه ی طرح مباحث دینی در رسانه ملی، چه تغییراتی باید صورت گیرد؟
ب) لزوم حاکمیت عقلانیت در حوزه ی معارف دینی در رسانه
بنابراین رویکرد، در حوزه ی معارف دینی در رسانه، باید عقلانیت به جای احساس حاکم شود و بر این اساس، مداحی ها و سینه زنی ها به شدت کاهش یابد تا رسانه اثرگذار باشد. برخی از بزرگان معتقد به این رویکرد، بر این باورند که باید حوزه ی رادیو را از تلویزیون جدا ساخت. باید در تلویزیون و در قالب هایی همچون فیلم و سریال، برنامه های نمایشی، و مسابقه ها، مباحث دینی را مطرح کرد. آنها همچنین ضبط و پخش برنامه های 5 تا 0 دقیقه ای مذهبی از مراجع و بزرگان دینی را در سالیان اخیر، الگویی موفق برای انتقال آموزه های دینی برمی شمارند.4. دیدگاه تعاملی
پس از بیان این دیدگاه، ما در زمینه ی تقویت رسانه ی دین محور و حرکت به سوی آن و تعامل مراکز، مؤسسه ها و حوزه های علمیه با رسانه ی ملی، با سه وضعیت روبه رو هستیم:-به دلیل شرایط حاکم بر رسانه ی ملی، و به ویژه لغزندگی برخی مقولات هنری، خود را از این مقولات کنار بکشیم؛
-به سطح فعلی از تعامل و پیوند رسانه و دین قانع باشیم و در حد ضرورت همکاری کنیم و تنها به صورت دستوری و طرح نگرانی ها و دغدغه ها، رسانه ی ملی را در جهت رعایت موازین اسلامی، راهنمایی و در نهایت، ملزم سازیم؛
-باتوجه به مبانی نظری رسانه ای و دینی مورد نظر، به سوی تقویت رسانه دین محور حرکت کنیم و از ظرفیت ویژه این ابزار ارتباطی، در جهت گسترش ارزش ها و هنجارهای دین اسلام بهره گیریم و در همه مراحل-از تولید تا پخش-نظارت داشته باشیم و فرآیندهای آن را هدایت کنیم.
حال با توجه به این سه وضعیت، و تأکید بر اینکه دیدگاه های مطرح شده هر یک به تنهایی نقص دارند، به تشریح دیدگاه تعاملی می پردازیم که می تواند پیوند رسانه و دین را محکم تر سازد.
دیدگاه تعاملی که در پی تقویت جنبه ی دینی رسانه ی ملی است و ما باید درصددسازی آن باشیم، مبانی معرفتی-شناختی خود را از این پنج محور می گیرد:
الف) اسلام و تبلیغ دینی
دین اسلام، آیین و شریعتی «الهی»، «جهانی» و «ابدی» است که آمده تا رابطه ی میان «ذات باری تعالی»، «پیروان خود» و «جهان» را تبیین و تنظیم کند. چنین دینی برای تحقق آموزه های خود، باید ماهیت تبلیغی نیز داشته باشد و از همه ظرفیت ها برای گسترش خود بهره گیرد تا مفاهیم و پیام های وحیانی اش به همه انسان ها، برای همیشه و در همه جا برسد و اتمام حجت گردد.رابطه تبلیغ با امر به معروف و نهی از منکر، همگانی، همه جایی و جاودانه بودن این فریضه ی الهی از جنبه ی فردی و اجتماعی-حکومتی اثبات می کند.
اسلام برای توانمندسازی جامعه ی اسلامی در برابر توطئه های دشمنان دین، دستوراتی مبنی بر شناسایی دشمن و ابزارهای آنان، جهت خنثی سازی آثار مخرب فرهنگی داده است و تعلیم و تعلم برخی فنون را لازم می داند.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تحقق حکومت دین محور نیز، وظیفه ی رسانه ی ملی را در تبلیغ و نهادینه سازی آموزه های دین مبین اسلام و ترویج داخلی و خارجی آنها، دوچندان می کند. به بیان دقیق تر، رسانه ی ملی نیز که خود، برآیند نهاد دینی است، باید این رسالت بزرگ حکومتی را به طور مطلوب انجام دهد.
ب) مقتضیات زندگی در یک نظام اسلامی
دیگر از یکی از حوزه هایی که رسانه ی ملی در برنامه های خود باید به آن توجه کند، مقتضیات حضور در یک نظام اسلامی است. مطابق با اصول دوم قانون اساسی، جمهوری اسلامی، نظامی اسلامی بر پایه ی ایمان به:خدای یکتا(لااله الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او؛
وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین؛
معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا؛
عدل خدا در آفرینش و تشریع؛
امامت و رهبری مستمر، و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی؛
کرامت و ارزش والای انسان و آزادی آمیخته با مسئولیت او در برابر خدا، که از راه:
-اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلام الله علیهم اجمعین،
-استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها،
-نفی هرگونه ستمگری و ستم کشی و سلطه گری و سلطه پذیری،
قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و هم بستگی ملی را تأمین می کند:
ج) قانون اساسی
بر اساس قانون اساسی ج. ا. ایران، رسانه ها نه تنها می توانند، بلکه باید در انجام دادن وظایف تخصصی خویش، به رسالت های دینی، اخلاقی و انقلابی شان پای بند باشند.در مقدمه ی قانون اساسی-که در حقیقت عهده دار بیان پایه های فکری آن است-تحت عنوان «وسایل ارتباط جمعی» آمده است: «وسایل ارتباط جمعی (رادیو-تلویزیون) بایستی در جهت روند تکاملی انقلاب اسلامی، در خدمت اشاعه ی فرهنگ اسلامی قرار گیرد و در این زمینه از برخورد سالم اندیشه های متفاوت بهره جوید و از اشاعه و ترویج خصلت های تخریبی و ضد اسلامی جدّاً پرهیز کند».
در ادامه همین قسمت از مقدمه ی قانون اساسی، مبنای فکری پذیرش چنین تکلیفی برای رسانه ها، این گونه توجیه شده است: «پیروی از اصول چنین قانونی که آزادی و کرامت ابنای بشر را سرلوحه اهداف خود دانسته و راه رشد و تکامل انسان را می گشاید، بر عهده ی همگان است... ».
ذکر «رادیو-تلویزیون» در پرانتر و پس از «وسایل ارتباط جمعی» را، با توجه به مشروح مذاکرات مجلس در بررسی نهایی قانون اساسی در خصوص اصل 175، متن این اصل و اصلاحی که در بازنگری سال 1368 صورت گرفت، باید به معنای تأکید بر اهمیت و کارآیی خاص صدا و سیما از نظر نویسندگان قانون اساسی دانست. به بیان دیگر، سیاق مقدمه ی قانون اساسی، ذکر خاص بعد از عام است، نه تخصیص و محدود کردن مقصود از وسایل ارتباط جمعی در «رادیو-تلویزیون». (22)
به همین دلیل در اصول مربوط قانون اساسی، رسالت گرا بودن رسانه ها، هم از جنبه ی اثبات و هم از جنبه ی نفی، برای همه انواع وسایل ارتباط جمعی مطرح شده، نه فقط صدا و سیما.
از نظر ایجابی، بند دوم اصل 3، «بالابردن سطح آگاهی های عمومی در همه ی زمینه ها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی و وسایل دیگر» را از جمله وظایفی معرفی می کند که «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است... همه امکانات خود را» برای نیل به آن، به کار گیرد. (23)
از نظر سلبی نیز، به طور روشن تر، قانون اساسی در اصل یک صد و هفتاد و پنجم «صدا و سیما» را به رعایت موازین اسلامی مکلف کرده است و تأکید می کند که آزادی رسانه ها تا جایی پذیرفته می شود که در چارچوب قابل قبول شرعی باشد.
بر اساس این اصل، «در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار، با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور، باید تأمین گردد».
برای اجرای همین اصل، قوانین رسانه ای، به تشریح و تفصیل رسالت های عقیدتی و اخلاقی نیز همت گمارده اند.
د) قانون اداره ی صدا و سیمای ج. ا. ایران
برای مثال، ماده ی 9 قانون «اساسنامه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» مصوب 1362/7/27 تأکید می کند:«هدف اصلی سازمان به عنوان یک دانشگاه عمومی نشر فرهنگ اسلامی، ایجاد محیط مساعد برای تزکیه و تعلیم انسان و رشد فضای اخلاقی و شتاب بخشیدن به حرکت تکاملی انقلاب اسلامی در سراسر جهان می باشد. این هدف ها در چارچوب برنامه های ارشادی، آموزشی، خبری، و تفریحی تأمین می گردد. مشروح هدف ها و برنامه های سازمان در زمینه های گوناگون، در قانون خط مشی و اصول برنامه های سازمان، مصوب مجلس شورای اسلامی، ذکر شده است».
ذیل ماده ی مذکور، قانونی با همین نام اشاره دارد که در تاریخ 1361/4/17، طی 64 ماده به طور مفصل، اهداف و معیارهای ارزشی را در برنامه های مختلف، بیان کرده است.
در بخشی از مقدمه این قانون آمده است: «رادیو-تلویزیون در نظام جمهوری اسلامی می تواند و می باید با طرد ارزش های منحط و پوسیده طاغوتی، و طرح ارزش های متعالی اسلامی، در جهت رهانیدن انسان از بندهای شیطانی، همت گمارده و به گفته ی امام راحل، به دانشگاهی بزرگ تبدیل شود. در ایفای این نقش حساس، مصوبه قانون اساسی چنین رهنمود می دهد: وسایل ارتباط جمعی (رادیو-تلویزیون) باید در جهت روند تکاملی انقلاب اسلامی و در خدمت اشاعه ی فرهنگ اسلامی قرار گیرد و در این زمینه از برخورد سالم اندیشه های متفاوت بهره جوید و از اشاعه و ترویج خصلت های تخریبی و ضد اسلامی جداً پرهیز کند.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران می باید از طریق دادن آگاهی های مکتبی، سیاسی و اجتماعی، و ایجاد احساس مسئولیت در مردم، و افشای توطئه ها و نقشه های داخلی و خارجی انقلاب، در جهت حفظ و تداوم انقلاب، تلاش [کند] و زمینه را برای رشد و شکوفایی استعدادها و باروری خلاقیت های انسان، تا مرز خلیفة اللهی آماده [سازد]. رسالت ارشادی و پیامبرگونه این رسانه عمومی، حضور فعال در کلیه ی جریانات اجتماعی و ایجاد روحیه امید و اعتماد در جامعه است؛ همچنان که باید واقعیت های تلخ و خطراتی که امت را تهدید می کند پیشگویی کرده [،] به موقع هشدار دهد. مردم را به سوی خیر و کمال مطلق دعوت [کند] و در تنگناها و مشکلات، راهگشای روشنی بخش باشد. بدیهی است که صدا و سیما هرگز نباید خود را مرجع حل مشکلات قلمداد نماید، بلکه [باید] تنها با ایفای نقش ارشادی و آگاهی دهنده، زمینه ساز حرکتی شتابگر و انقلابی در متن جامعه ی اسلامی باشد. در این راه، باید کلیه رویدادها و وقایع را آن گونه که هست به اطلاع مردم برساند و با بهره گیری از خلاقیت های هنری و اندیشه های پربار، به آموزش فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، علمی، فنی و هنری و بالا بردن سطح آگاهی و دانش جامعه بپردازد. همچنین با ارائه ی اندیشه و فرهنگ اسلامی در سطح جهانی، صدور انقلاب را عینیت بخشد.
رسالت دیگر رسانه ی ملی، پاسخ گویی به نیازهای تفریحی جامعه و بارورساختن اوقات فراغت عمومی از طریق اجرای برنامه های سالم تفریحی است، تا در سایه شادابی تن و روان، سلامت و آرامش فکری جامعه تأمین گردد».
هـ) نگاه و تأکیدهای امام رحمة الله و مقام معظم رهبری
الف) حضرت امام رحمة الله و رسانه ی دین محور
سخنان حضرت امام خمینی رحمة الله را در خصوص رادیو و تلویزیون، می توان به سه دسته ی کلی تقسیم کرد. از آنجا که در این تقسیم بندی، وجه غالب درنظرگرفته شده، وجود هم پوشانی ناگزیر است:(24)یک-رویکرد انتقادی در سال های پیش از انقلاب اسلامی ایران
حضرت امام رحمة الله در این مقطع، با همان رویکرد ظلم ستیزی و استبداد ستیزی به رادیو و تلویزیون توجه می کنند. از این نظر، این رسانه ها ابزاری استعماری در دست استبداد پهلوی است که همچون تزریق فساد به کالبد جامعه و به ویژه جوانان و زنان، عمل می کند. ایشان با درک این معنا، و به دلیل اهمیت این رسانه ها، تلویحاً ضرورت وجود رسانه ای دینی را نیز متذکر می شوند:«یک وزارتخانه دست ما بدهید. یک یا چند ساعت از این رادیو، که دارد [با] موسیقی... بچه های ما را دارند سوق می دهند به فساد اخلاق، یک، دو و سه ساعتش را هم دست ما بدهید؛ اما آزادمان بگذارید، نه اینکه برنامه اش [را] هم خودتان بنویسید که این جوری برو بگو. ما را آزاد بگذارید، یک، دو سه ساعت از برنامه رادیو دست ما بدهید. ما برایش تعیین می کنیم برنامه را که او صحبت کند». (25)
ایشان در جایی دیگر، ضمن رد تقابل دین و رسانه، می فرمایند: «سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم». (26)
دو-رویکرد مقایسه ای در نخستین سال های پیروزی انقلاب اسلامی
حضرت امام رحمة الله در این رویکرد، میان رسانه ی دینی و رسانه ی طاغوتی، معنایی مقایسه ای را شکل می دهد. این گونه سخنان را می توان معرفی حدود و ثغور دینی و غیردینی بودن سازمان رسانه ای دانست؛ چه اینکه وجود یک رسانه در حکومت دینی، با معیارهای دینی باید سنجیده شود نه با معیارهای محیطی:«یک حرفی هم راجع به این دستگاه تبلیغاتی-تلویزیون و امثال اینها، رادیو و اینها-دارم؛ و آن اینکه این دستگاه ها، آن وقتی که در خدمت طاغوت بودند، دستگاه هایی بود که یا تقویت طاغوت را می کردند-به مجرد اینکه پیچ رادیو را می گرفتند «اعلا حضرت آریامهر، کذا» شروع می کردند تبلیغات کردن، تبلیغات میان تهی-و یا مردم را از مسائل اصلی دور می کردند بنابراین بود که رادیو-تلویزیون و اینها که در سطح کشور-در تمام سطح کشور-انتشار پیدا می کند و مردم با گوششان و چشمشان مسائل را ادراک می کنند، و آن کسی که بی سواد است هم، در اینجا می تواند بفهمد [و] آن کسی هم که باسواد است، هست؛ این بسیار اهمیت دارد. هم برای آنها بسیار اهمیت داشت که مردم را در سطح وسیعی خواب کنند و غافل کنند و چپاول کنند، و هم حالا که بحمدالله اسلامی شده است و وظایف اسلامی را می خواهد عمل کند. حالا باید یک فکری برای رادیو-تلویزیون بشود... -چنانچه فکر شده است و می شود-، لکن بیشتر عنایت بشود که کسانی که در اینجا، سابق در خدمت طاغوت بودند و همه فسادها را می کردند، حالا باید اینها تصفیه بشوند. کسانی که تا دیروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب ما سخنرانی می کردند، نمایش می دادند، همه بساط را درست می کردند، و حالا آمدند و اظهار اسلام و دیانت می کنند، از اینها نمی توانیم ما بپذیریم. اینها هم باید تصفیه بشود. رادیو و تلویزیون یک دستگاهی است که هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیاد دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح. این با آن طوری که از اول شاید آنهایی که درست کردند اینها را، نظر آموزشی داشتند به اینها، (به) این دستگاه ها. تمام مطبوعات (هم) این طور است؛ منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است، اهمیت رادیو-تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاه ها، دستگاه تربیتی است. باید تمام اقشار ملت با این دستگاه ها تربیت بشوند؛ یک دانشگاه عمومی است. دانشگاه ها دانشگاه های موضعی است؛ این یک دانشگاه عمومی است؛ یعنی دانشگاهی است که در تمام سطح کشور گسترده است. باید از آن، عمل دانشگاه را به آن اندازه ای که می شود، استفاده کرد. باید این دستگاه، دستگاهی باشد که بعد از چند سال، تمام قشر ملت را روشن کند؛ تمام را مبارز بار بیاورد؛ تمام را متفکر بار بیاورد؛ تمام اینها را مستقل بار بیاورد؛ آزادمنش بار بیاورد؛ از غرب زدگی بیرون کند؛ استقلال به مردم بدهد. این از همه چیزهایی که در این دستگاه ها هست مهم تر است؛ و این وظیفه دارد که با مردم حکم معلم و شاگرد داشته باشد. اشخاص نویسنده، اشخاص گوینده، اشخاص فهیم، اشخاص مطلع در اینجا صحبت بکنند فرصت به آنها بدهند که در اینجا صحبت بکنند. زیادند اشخاص که پیشنهاد این معانی را می کنند؛ به اینها باید فرصت بدهند و آنها صحبت بکنند. به جای... چیزهایی که به درد ملت نمی خورد یا مضر به حال ملت است، یک چیزهای مفید را به مردم بدهند و یک غذای مفید به مردم بدهند؛ مردم را تغذیه کنند [با] غذاهای صحیح سالم، و من امیدوارم که این دستگاه هم همان طوری که وعده کردند که به تدریج درست بشود، قدم را یک خرده بلندتر بردارند و زودتر ان شاء الله تصفیه بشود و تعدیل بشود». (27) نکته های مهم در این فرمایش امام رحمه الله را می توان این گونه جمع بندی کرد:
-لزوم تربیت محور بودن رسانه ی دینی، نه شخصیت محور بودن آن؛
-لزوم ارتقای رسانه ی دینی به عنوان ابزار تفکر، نه ابزاری برای غفلت مردم؛
-تأکید بر اینکه دست اندرکاران رسانه ی دینی باید از دین مداران جامعه باشند، نه از دین بازان ریاکار؛
- لزوم عرضه ی غذای روح آدمی در برنامه های رسانه ی دینی در فرآیندی تدریجی.
سه-رویکرد تجویزی بعد از ثبات انقلاب اسلامی
این رویکرد، ناظر به جنبه ای است که امام رحمة الله را در جایگاه ولایت فقیه و یگانه مرجع تصمیم گیر در مورد ریاست سازمان صدا و سیما قرار می دهد. بر این اساس، امام رحمه الله به صورت غیرمستقیم و با تفویض اختیار، هدایت و راهبری رادیو و تلویزیون را برعهده می گیرند. از این رو، در وهله ی اول، به مسئولان و سپس به دست اندرکاران سازمان صدا و سیما، موضوعات و مسائلی را جهت برنامه ریزی ابلاغ می فرمایند که می توان آنها را در سه حوزه برجسته کرد:اول-رعایت مقوله ی آزادی بیان در چارچوب دین، دعوت از مخالفان برای آشکارسازی امر حق
حضرت امام رحمه الله می فرمایند:«آزادی آرا در اسلام از اول بوده است؛ در زمان ائمه ی ما، بلکه در زمان خود پیغمبر، آزاد بود؛ حرف هایشان را می زدند. ما حجت داریم. کسی که حجت دارد، از آزادی بیان نمی ترسد. لکن توطئه را اجازه نمی دهیم. اینها حرف ندارند، توطئه می کنند. ما آنها را دعوت کردیم، کسانی را وادار کردیم که دعوت کنند که اگر حرفی دارید بیایید در تلویزیون بگویید. مباحثه می کنیم با هم. تا حالا حاضر نشدند». (28)
چنان که شهید مطهری رحمه الله نیز فرمود: اسلام با تضارب آراء بارورتر می شود، شبهات در حوزه ی اسلامی در صورتی که به درستی و از سوی عالمان پاسخ داده شود، به مقدمه ی یقین در اصول و باورها مبدل می شوند، که در این عرصه جایگاه رسانه ی دینی برجسته می گردد.
دوم-لزوم خدمت رسانه به مردم، همسو با تأکید بر تربیت گرایی آن
امام راحل رحمه الله رادیو و تلویزیون را معلمان جامعه و دانشگاه عمومی می دانست. بر این اساس، بزرگ ترین خدمت رسانه به مردم، تربیت آنان در همه ی حوزه هاست؛ چنان که ایشان در بیان وظیفه ی خطیر رسانه ها فرموده:«آن که از همه ی خدمت ها بالاتر است، این است که نیروی انسانی ما را رشد بدهد و این به عهده ی مطبوعات است؛ مجله هاست؛ رادیو تلویزیون است؛ سینماهاست؛ تئاترهاست. اینها می توانند نیروی انسانی ما را تقویت کنند و تربیت صحیح بکنند و خدمتشان ارزشمند باشد». (29)
سوم-توجه به ساختار دینی در فرهنگ سازی جامعه
در کنار توجه به محتوا، نکته ی مهم دیگری که در فرهنگ سازی جامعه باید موردنظر باشد، توجه به ساختار دینی است. به طور طبیعی، در ساختار و سازمانی که افراد (به سبب دشمنی یا ناآگاهی) به جایگاه معنوی دین در رسانه توجه ندارند، بالاترین اتفاق، این است که رسانه (در اینجا رادیو و تلویزیون) به مشکل های صوری دین در قالب رسانه روی می آورد و به نظام های فکری و معناشناختی در حوزه ی تعامل دین و رسانه، در رسانه ی دینی توجه نمی کند. بنابراین، در صورتی می توان رسانه ای دینی را در تربیت جامعه مؤثر دانست، که اشخاص معتقد و متعهد به اسلام و انقلاب، در آن فعالیت کنند: «الان شما موظفید که همه کسانی که در این کارها هستند، و رأس کار هستند در تلویزیون-البته بنگاه بزرگی است-مراقبت کنید که یک اشخاص متعهد باشند به اسلام و معتقد به جمهوری اسلامی باشند و بدانند که جمهوی اسلامی یعنی چه. محتوایش باید اسلامی باشد. باید آنها را در رأس کارها قرار بدهید؛ درسرتاسرایران». (30)ب) مقام معظم رهبری و تعامل دین و رسانه:
عمده دیدگاه های مقام معظم رهبری درباره ی دین و رسانه ی ملی را، در سه حوزه می توان دسته بندی کرد:1. ارشادی
الف) لزوم توجه ویژه صدا و سیما به هدف های اسلامی و انقلاب
«به طور کلی صدا و سیما مدرسه ای گسترده برای طرح حقایق اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم و معارف اهل بیت علیهم السلام به گونه ای اصیل و صحیح گردد. در تولید برنامه های هنری، از همکاری نهادهای فرهنگی کشور مانند وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات و حوزه ی هنری و غیرآنها بیشترین بهره شایسته گرفته شود.» یا در جای دیگر تأکید می کنند: «به طور کلی صدا و سیما، چنان که امام بزرگوار راحل رحمه الله تعبیر فرمودند، دانشگاهی همگانی باشد که در آن، دین و اخلاق و ارزش های اسلامی و راه و روش زندگی و تازه های جهان علم و سیاست و اندیشه های نوین و راهگشا به زبان های رسا و باب فهم همه قشرها آموخته شود وهمه-از ذهن های ساده تا مغزهای متفکر و انسانهای برجسته-بتوانند به تناسب آمادگی خود از آن بهره ببرند و از فیض آن سیراب شوند. برنامه ها برای عامه مردم قابل فهم و استفاده باشد».ب) ضرورت آگاهی بخشی به قشر زنان در برابر تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام
ج) تأکید بر ترویج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر برای مقابله با شبیخون فرهنگی دشمن
د) پخش نمایش و موسیقی مناسب در سازمان صدا و سیما با درنظر گرفتن هویت اسلامی-ایرانی
«از پخش موسیقی مبتذل و لهوی، به ویژه آنچه در این رشته هنری فاقد هویت ملی و اصالت ایرانی است پرهیز شود. موسیقی، ابزاری است که می تواند حرام و می تواند حلال باشد. نوع حلال آن، به درستی شناسایی [شود] و برابر نظرات روشنگر امام راحل (طاب ثراه) در معرض استفاده قرار گیرد و در این باره، بیشتر، هنر اصیل ایرانی که با ساخت روحی و عاطفی مردم ما هم خوان و هم نواست، [به] کار گرفته شود».هـ) لزوم تولید برنامه های کاملاً غنی و فاخر
و) ضرورت ارتقای معرفت و ایمان مردم و پرهیز از قشری گری و برخوردهای احساسی
برای نمونه، حضرت آیت الله خامنه ای، ضمن تبیین اهداف کلان صدا و سیما در ارتقای معرفت دینی روشن بینانه ترویج رفتار دینی مخلصانه و ریشه دار کردن شناخت و باور مردم نسبت به ارزش ها و مبانی اصیل انقلاب و نظام، فرمودند: «مصونیت بخشیدن به ذهن جامعه در برابر تهاجم مخرب رسانه ای بیگانه، ایجاد و تعمیق باورهای عمومی به کارآمدی نظام، حفظ و تقویت هم گرایی عمومی و هم دلی و محبت و وحدت، و آگاه سازی مردم درباره ی مقوله های حساس نظیر علم، امنیت، اقتدار ملی، پرورش نخبگان، کار و ابتکار، از اهداف کلانی است که صدا و سیما باید پی گیری کند». (31)2. تبیینی
الف) کار فرهنگی در جهان خارج، به عنوان رسالتی سنگین و پرفضیلت
«برنامه های برون مرزی از ابتذال و تکرار و سبکی کاملاً مبرا، و به راستی نمایشگر ایران اسلامی باشد».ب) بازگویی تحریف ارزش های دینی از سوی رسانه ها و مجامع غربی و جهانی
حضرت آیت الله خامنه ای در این زمینه چنین می فرماید: «حالا این فرهنگ در دست شما کارکنان صدا و سیماست؛ از مدیرانتان گرفته تا کارکنان گوناگون در بخش های فنی، پشتیبانی های گوناگون، تحقیقات، هنری، تولید برنامه، و برنامه سازی مختلف، و در بخش های سیاسی و خبری، در همه بخش ها شما هستید که می توانید عطر خوشِ فرهنگ صحیح را در فضای جامعه بپراکنید و هیچ کس هم نمی تواند در مقابل این گسترش فرهنگی که شما ایجاد می کنید، مقاومت کند. امروز مهم ترین ابزار جنگ بین قدرت ها در دنیا، رسانه است و امروز حتی قدرت های بزرگ هم با رسانه ها دارند کار می کنند. امروز تأثیر رسانه ها در تلویزیون ها و هنرها و این شبکه های عظیم اطلاع رسانی اینترنتی و ... از سلاح و از موشک و از بمب اتم بیشتر است. امروز دنیا، یک چنین دنیایی است. روز به روز هم دارند این میدان را گسترش می دهند.من به شما عرض می کنم که جهت گیری اساسی صدا و سیما باید درست نقطه ی مقابل همان جهت گیری هایی باشد که آنها دارند. آنها می خواهند فرهنگ ملت را از گرایش به ایمان، ارزش ها و گرایش به اصول اسلامی و استقلال هویت ملی برگردانند. شما باید درست نقطه ی مقابل این کار را، مورد اهتمام خودتان قرار دهید. آنها می خواهند وحدت ملی را از بین ببرند. آنها می خواهند اتکا به نفس جوانان را از بین ببرند. آنها می خواهند افق مقابل چشم نسل جوان ما را تیره و مبهم جلوه دهند. آنها می خواهند حتی مدیرانِ ارشد سیاسی کشور را از اقدام شجاعانه در مسائل گوناگون منصرف کنند و آنها را بترسانند. از مهم ترین ابزارهای استکبار-همین قدرت ها و سلطه های جهانی-ترساندن است.
برنامه ریزی در صدا و سیما باید با جهت گیری به سمت وحدت ملی، ایجاد امید، نشان دادن افق های روشنی که در پیش روی ملت ماست، شجاعت دادن به مجموعه ی مبتکر و محقق و فنّان کشور، شجاعت دادن به اداره کنندگان و مسئولان و تصمیم گیران کشور در زمینه های مختلف، ترغیب مردم به حضور در صحنه-که حلّال همه ی مشکلات، حضور و اراده ی مردمی و تصمیم مردمی است-باشد. البته جان مایه همه ی اینها هم ایمان قلبی و دینی است». (32)
ج) یادآوری ارزش های انقلاب اسلامی
3. انتقادی
الف) ضرورت رهایی جامعه از فرهنگ منحط غرب و فرهنگ ضد اسلامی، به ویژه مصرف گرایی؛ب) تأثیر فرهنگ های اروپایی در متزلزل شدن بنیان خانواده و کوتاهی رسانه در این زمینه؛
ج) تأثیر فرهنگ غرب در جلوگیری از رشد و شکوفایی و احیای شخصیت واقعی زن مسلمان؛
د) نفی الگوپذیری از غرب برای دفاع از حقوق زن، به ویژه در فیلم ها و سریال های تلویزیونی.
گفتار چهارم: رسانه ی ملی و دین در حوزه ی عمل
در تعامل دین و رسانه، با مشکلات و معضل هایی روبه رو هستیم که به برخی از آنها اشاره می شود:1. غفلت و ضعف در حوزه ی تئوری و نظریه پردازی درباره ی تعامل دین و رسانه و مصرف کننده نظریه های غربی بودن
سال ها حضور مستقیم و غیرمستقیم کشورهای غربی در ایران، به ویژه در دوره های قاجار و پهلوی، و تلاش این قدرت ها در جهت تداوم سلطه و هژمونی خود برای جلوگیری از پویایی جامعه ی ایرانی، سبب شد ایران از طرح مباحث نظری و جدی در حوزه های گوناگون، به ویژه در زمینه ی تئوری ها و نظریه های بومی در حوزه ی رسانه ای، باز بماند و این قبیل مباحث را در سطح و ساده جست و جو کند. ولی دنیای ژرف امروز، به بشر آموخت که اندیشه ها را باید تا آخرین لایه های آن پیمود و تمام آنها را با دقت و وسواس وارسی کرد.
در حقیقت دنیای شرق، به ویژه جهان اسلام، پیش از بررسی و فهم شرایط دنیای جدید، خو را در آن دید و این، معضل و مشکلی شد که نسل جدید هم با آن درگیر است. شاید بتوان گفت که تا غرب، تاریخ و مبانی فلسفی و چارچوب های نظری آن را به صورت عمیق در نیابیم و آنها را به درستی باز نشناسیم، مشکلی از جامعه ایرانی، به عنوان جامعه ای اسلامی پیشرو در جهان اسلام، حل نخواهد شد.
متأسفانه جامعه ی ایرانی نیز همانند دیگر جوامع شرقی در حال توسعه، در میانه ی سنت و تجدد مانده است. عده ای سنت را می خواهند و عده ای تجدد را؛ و به راستی خاستگاه این همه اختلاف، چیست؟
علم ارتباط شناسی می گوید که مفاهیم را باید در ورای واژه ها جست و جو کرد؛ با این همه، چرا ما هنوز واژه های مبهم و مشترکی چون دموکراسی، آزادی، مطبوعات، فضای باز سیاسی و ... را استفاده می کنیم و کمی در مبانی فلسفی و ایدئولوژیک آنها نمی اندیشیم؟ تنها کالبدشکافی دقیق از این واژه هاست که می تواند پرده از چهره ی معصومانه آنها کنار بزند و انبوهی از ارزش ها و بایدها و نبایدها را آشکار سازد. امروزه نغمه آزادی بیان را کسانی ساز می کنند که خود به پیچیده ترین ابزار ارتباطی، مسلح اند؛ بر رسانه های جمعی و افکار عمومی جهان، سلطه دارند و واژگانی را فریاد می زنند که در منافعشان ریشه دارد.
وقتی رسانه ها در مفهوم غربی شان پابه عرصه می گذارند، باید بپذیریم که ایده ها و آرمان های غربی نیز خود به خود بر رسانه ها سایه می اندازند و بی دلیل نیست که امروز خبرنگاران ما نیز، اینجا و آنجا از هر پدیده ی ناچیز سوژه می سازند و گاه برای جلب توجه مخاطب، اخلاق و ارزش های دینی را-دانسته یا ندانسته-زیر پا می گذارند. (23)
خلاصه ی کلام اینکه دین و ارزش های دینی، هنگامی در رسانه ها ارج و قدر می یابد که کارکردشان در نظام ارتباطی، به طور اصولی شناخته شود. برای این مهم، در گام نخست باید معضلات حوزه ی نظریه پردازی دینی و به طور کلی علوم انسانی را حل کرد؛ چنان که مقام معظم رهبری نیز بر این مهم تأکید فرمودند.
2. ابهام (برداشت ناصواب از دین) در ارزش های دینی و اخلاقی، و فقدان تعریفی واحد از آنها تبیین و تدوین «رسانه ی دین محور»، ضرورت جامعه است. این امر، تا حدی به فقه و اخلاق و تا اندازه ای به فلسفه ی اخلاق، دانش ارتباطات و علوم وابسته بازمی گردد. تا آنجا که می دانیم چنین کاری در جهان اسلام، به صورت متقن صورت نگرفته است، و چه نیکوست که جمهوری اسلامی در این زمینه نیز پیش گام شود.
اصولاً دو تصور از رسانه ی اسلامی وجود دارد: یکی آنکه تأثیر پیوند اسلامی این مقدار است که برخی برنامه های اسلامی از این رسانه پخش می شود؛ یعنی در تعدادی از برنامه هایش تبلیغ اسلام صورت می گیرد. در این تصور، فرض می کنیم وظیفه ی تهیه ی برنامه های اسلامی، فقط به عهده ی گروه هایی مانند معارف اسلامی و مناسبت ها در صدا و سیماست و گروه هایی مانند فیلم و سریال، اجتماعی و اقتصادی و ... در این باره مسئولیتی ندارند. در تصور دوم، وجود پسوند اسلامی به این معناست که مبانی و معارف اسلامی، در تمام برنامه ها ساری و جاری است. در این صورت، فقط گروه های معارف یا مناسبت ها عهده دار ساخت برنامه های اسلامی نیستند؛ که البته تصویر دوم صحیح است. یعنی تحکیم مبانی دین و تبلیغ اسلام، در همه ی بخش ها مورد توجه است و در کل رسانه، به صورت هماهنگ صورت می گیرد. بر این اساس، همچنان که گروه معارف، اسلام را تبلیغ می کند، در سریال ها نیز تبلیغ غیرمستقیم صورت می گیرد. (البته الزام نداریم برای آموزش آموزه های دینی، یک سری بدآموزی ها روی می آوریم که بدی را نشان دهد. به دیگر سخن، برای تعمیم و تشویق معروف، نیازی نیست که متناسب با آن، منکری را برجسته تر و بزرگ تر نشان دهیم).
از منظر دیگر می توان این موضوع را تبیین کرد: برخی کارشناسان امور رسانه ها برای رسانه های جمعی مانند رادیو و تلویزیون، چند کارکرد، شامل آموزش و تربیت، اطلاع رسانی، و سرگرمی و تفریح را مطرح می کنند، جداسازی اینها را از یکدیگر، در موفقیت رسانه برای رسیدن به اهداف خود و اثرگذاری آن، زیان بار می دانند. آنها معتقدند رسانه باید در حالی که برنامه ی سرگرمی پخش می کند، آموزش بدهد؛ یا آن گاه که آموزش می دهد، اطلاع رسانی کند. به بیانی دقیق تر، چون انگیزه ی مخاطب برای دیدن برنامه های سرگرمی، قوی تر است، آموزش و اطلاع رسانی در ضمن این گونه برنامه ها بهتر محقق می شود: سرگرمی یک انگیزه دهنده ی بزرگ است. وقتی مردم سرگرم می شوند، گوش می دهند. افزون بر این، سرگرم کننده بودن پیام، به این معنا نیست که آن پیام، اطلاع دهنده و قانع کننده و آموزش دهنده نیست. در حقیقت، مقوله های هدف های ارتباطی، مقوله هایی هم گرا و متداخل اند. هر هدفی می تواند به طور مقدماتی، حکم یک مقصد اولیه را داشته باشد تا برخی از هدف ها یا تمامی هدف های دیگر را در کاربردهای علمی به کار گیرد. با این حال بنابراین، تعارض در بخش های مختلف و ناهماهنگی در کارکرد سیستمی رسانه ی ملی در این زمینه، مانع گسترش و تأثیر فرهنگ اسلامی است؛ در مقابل، هماهنگی و کارکرد منظم بخش های مختلف رسانه، ضریب موفقیت و اطمینان به اثرگذاری را افزایش می دهد.
3. مشکلات و معضل های اداری و اجرایی
مقررات و قوانین اداری-اجرایی را می توان با یک سیستم منظم اداری، عملی ساخت، ولی ارزش ها و هنجارهای دینی و اخلاقی اصولاً از این راه، تحقیق پذیر نیستند.
دین در ماهیت خود، با اخبار و الزام های بیرونی همساز نیست و رسانه ها باید دارای اخلاق، آگاهی، آزادی و اختیار باشند.
معضل دیگر در جامعه ما، ناهماهنگی دستگاه های مختلف اجرایی کشور است که برای رسانه ی ملی، مشکل آفرین شده؛ مثلاً نبود اسناد بالادستی در حوزه ی موسیقی، که حوزه یا مجلس و شورای انقلاب فرهنگی آن را تأیید کرده باشند. منشأ انتقادهای مداوم و گرفتاری های رسانه ی ملی شده است.
پراکندگی در سیستم اجرایی و تصمیم گیری، به تناقض در سیاست ها و تصمیم گیری ها می انجامد و برنامه ها را دچار اختلال می کند. بنابراین، ضرورت دارد یک مرکز عالی و توانمند، برای سامان بخشیدن این سیاست ها تشکیل شود، که بتواند در عرصه ای چنین پیچیده، به امور نظم ببخشد.
گفتار پنجم: انتظارات، ملاحظات و وظایف رسانه ی ملی در تعامل دین و رسانه
1. ملاحظات رسانه ی ملی در طرح مباحث دینی
چه ملاحظاتی باید در طرح مباحث دینی در رسانه، مدنظرباشد؟(34)الف) اعتلای دین، اشاعه فرهنگ اسلامی و ارزش های دینی حاکم بر جامعه
برای مثال، قانون اساسی، رسانه ی ملی را به رعایت موازین اسلامی مکلف کرده است و تأکید می کند که آزادی رسانه ها تا جایی پذیرفته می شود که در چارچوب قابل قبول شرعی باشد.
ب) اعتقاد جدی و اهتمام بایسته مسئولان و برنامه سازان، به طرح مباحث دینی در برنامه ها افزون بر توجه به محتوای برنامه ها، نکته مهمی که در فرهنگ سازی جامعه باید مدنظر باشد توجه به ساختار دینی است. به طور طبیعی، در ساختار و سازمانی که افراد (به سبب دشمنی یا ناآگاهی)، به جایگاه معنایی دین در رسانه توجه ندارند، بالاترین اتفاق، این است که رسانه (در اینجا رادیو و تلویزیون) به شکل های صوری دین در قالب رسانه روی می آورد و به نظام های فکری و معناشناختی در حوزه ی تعامل دین و رسانه در رسانه ی دینی توجه نمی کند. بنابراین، در صورتی می توان رسانه ای دینی را در تربیت جامعه مدنظر قرار داد، که اشخاص معتقد و متعهد به اسلام و انقلاب، در آن فعالیت کنند: «الان شما موظفید که، همه ی این کسانی که در این کارها هستند، و رأس کار هستند در تلویزیون-البته بنگاه بزرگی است-مراقبت کنید که یک اشخاص متعهد باشند به اسلام و معتقد به جمهوری اسلامی باشند و بدانند که جمهوری اسلامی یعنی چه. محتوایش باید اسلامی باشد. باید آنها را در رأس کارها قرار بدهید در سرتاسر ایران». (35)
ج) پرهیز از عوام گرایی در طرح مباحث دینی.
د) تأکید بر عقلانیت در طرح مباحث دینی.
هـ) افزایش هم گرایی و هم دلی میان تشیع و تسنن، به منظور تقویت پاره فرهنگ ها در جهت فراگیریشان فرهنگ دینی و ملی. (36)
و) پرهیز از اشاعه ی اندیشه های تجدیدنظرطلبانه و متحجرانه و واپس گرا در طرح مباحث دینی.
ز) رعایت زبان رسانه، و جداسازی تلویزیون از رادیو در برنامه سازی و تولید برنامه ها، به ویژه برنامه های دینی.
2. وظایف دست اندرکاران رسانه ی ملی در قبال طرح دین در رسانه
الف) تشکیل اتاق فکر از صاحب نظران حوزه و رسانه، برای سوژه یابی (مسئله یابی) و نحوه ی کاربست مؤلفه های دینی در برنامه های رسانه.ب) تهیه ی بانک اطلاعات از کارشناسان فاضل و صاحب نظر در حوزه ی دین و آگاه به رسانه.
ج) تولید ادبیات دینی مورد نیاز رسانه.
د) تعریف و ارزیابی سهم رسانه، در تولید، برنامه سازی و اشاعه ی آموزه های دینی در قالب برنامه سالانه.
هـ) تخصیص بودجه و اعتبار مناسب برای تولید برنامه های معرفت محور.
-پژوهشی در حوزه ی تعامل دین و رسانه، باید این کار را با جدیت دنبال کند. تأکید و برجسته سازی در بیان معارف دینی در قالب های هنری همچون فیلم، سریال و ... .
ز) وجود دفتر همکاری رسانه با حوزه، با مشارکت و همراهی و هدایت جدی مراجع، یک ضرورت است.
ح) تجلیل شایسته از آثار و پدیدآورندگان و برنامه سازان معارفی با...
ط) در دانشکده صدا و سیما، پایان نامه ها و رساله های مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری به این سمت هدایت شوند و مراکزی همچون پژوهشکده قم یا مرکز تحقیقات سازمان، ضمن حمایت مالی از این پایان نامه ها، آن را انتشار دهند.
پینوشتها:
1. معاون محترم سیما و استاد دانشگاه.
2. در غرب و حوزه ی نظری و در رابطه با تعامل دین و رسانه نظریه ها و رویکردهای متعددی همچون رویکرد ذات گرا یا ابزارانگارانه، نوذات گرایانه، تضاد و تباین، کارکردگرایی، فرهنگ گرایی و نمادگرایی خلاق ارایه شده است که هر کدام از زاویه ای به این مهم توجه نموده اند. برای توضیح بیشتر نک: استوارت ام. هوور و نات لاندبای، بازاندیشی درباره ی رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه: مسعود آریایی نیا؛ سید عبدالرسول علم الهدی، «بررسی نظری ارتباط دین و رسانه»، سایت خبری تحلیلی فرهنگ انقلاب اسلامی، تاریخ 1387/5/5.
3. نک: علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، ج24، ص 572؛ محمدحسین بن خلف تبریزی، برهان قاطع، ص 916؛ محمدمعین، فرهنگ فارسی، ج2، ص 1597.
4. بیوک علی زاده، فلسفه و اسلام (حیات تعقلی اسلام)، صص 68، 70 و 72.
5. صف: 9.
6. زمر: 2.
7. محمدحسین طباطبائی، المیزان، ج8، ص 134؛ و نیز رک: ج2، ص 130؛ ج4، ص 122؛ ج10، ص 189؛ ج16، ص 178.
8. عبدالله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص 93.
9. جعفر سبحانی، مجله نقد و نظر، شماره 3، ص 19.
10. محمّدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 1 و 2، صص 28 و 29.
11. فلیسین شاله، تاریخ مختصر ادیان بزرگ، صص 12-15.
12. برای مطالعه بیشتر درباره ی چیستی دین، نک: عبدالحسین خسروپناه، کلام جدید، گفتار دوم.
13. برای مطالعه بیشتر نک: ژان کازنوو، جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی، ترجمه: باقر ساروخانی و منوچهر محسنی؛ محمدحسن امیرتیموری، رسانه های آموزشی، صص 10-16.
14. هواداران کلیسای انجیلی (Evangelicals) بزرگ ترین جمعیت دینی-عقیدتی امریکا را تشکیل می دهند. نفوذ و قدرت کلیسای انجیلی که از دهه ی 1970 رفته رفته در صحنه ی سیاسی امریکا ظاهر شد، انکارناپذیر است. اونجلیست ها مانند هر فرقه مذهبی دیگر از شاخه های مختلفی تشکیل شده اند، ولی اکثر جمعیت 90 میلیونی آنها، به «عروج گروهی»(Rapture)، «ابتلای بزرگ»(Tibulation Great) و «ظهور دوباره حضرت عیسی»(coming Jesus second) معتقدند. این نوع تلقی از مسیحیت را، که به «ادوارگرائی»(Dispensationalist) شهرت یافته است، یک اونجلیست انگلیسی به نام جان نلسون داربی (John Nelson Darby) (1800-1882) در تاریخ مدرن مسیحیت در قرن نوزدهم، بنیان گذاشت و در آمریکا یک وکیل، نویسنده و کشیش آمریکایی به نام سایروس سکوفیلد(Scofield Cyrus) (1843-1921) گسترش داد.
15. عبدالله گیویان، «دین، فرهنگ و رسانه»، فصل نامه رسانه، تابستان 1386، ش 69: نک: استوارت ام. هوور و نات لاندبای، بازاندیشی درباره ی رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه: مسعود آریایی نیا: سیدعبدالرسول علم الهدی، «بررسی نظری ارتباط دین و رسانه»، سایت خبری تحلیلی فرهنگ انقلاب اسلامی، 1387/5/5.
16. همان.
17. همان.
18. برای توضیح بیشتر در این زمینه، نک: فیلیپ اسمیت، درآمدی بر نظریه های فرهنگی، ترجمه: حسن پویان، ص 24.
19. «بررسی نظری ارتباط دین و رسانه»، سایت خبری تحلیلی فرهنگ انقلاب اسلامی، 1387/5/5.
20. به عنوان مثال مهدی هادوی تهرانی رئیس هیئت علمی بعثه مقام معظم رهبری معتقد است که دین و دینداری حقیقی در تلویزیون به نمایش گذاشته نمی شوند. (خبرگزاری مهر، 1388/7/29)
21. برای مثال آیت الله مرتضی مقتدایی، مدیر حوزه ی علمیه ی قم، در دیدار با مدیران رادیو معارف، اعلام کرد که بزرگان و مراجع تقلید تأکید دارند شبکه ای مستقل برای نشر معارف اسلامی راه اندازی شود تا تشنگان معارف اسلام از سراسر جهان این پیام را دریافت کنند (خبرگزاری فارس، دوشنبه، 41 تیر 1387)
22. برای توضیح بیشتر در این زمینه، نک: محسن اسماعیلی، «تعامل دین و رسانه از دیدگاه حقوق»، فصل نامه پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام، بهار 1383، ش 21.
23. همان.
24. محمدرضا روحانی، «کارکردهای رسانه از دیدگاه امام خمینی رحمه الله»، روزنامه ی کیهان، ش 19256.
25. صحیفه امام، 1343/6/18.
26. همان، 1357/11/12.
27. همان، 1357/12/29.
28. همان، 1357/12/10.
29. همان، 1358/4/16.
30. همان، 1358/7/29.
31. سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار رئیس، معاونان، مدیران و جمعی از دست اندرکاران سازمان صدا و سیما در مورخه 1383/9/11.
32. بیانات مقام معظم رهبری در جمع کارکنان صدا و سیما، 1383/2/8.
33. شهرام شیرکوند، «لزوم حاکمیت ارزش ها در رسانه»، روزنامه کیهان، دوشنبه بیست و هشتم اردیبهشت ماه 1388، شماره پیاپی 19364.
34. برای توضیح بیشتر در این زمینه، نک: علی دارابی، «توجه رسانه ملی به تهاجم فرهنگی»، روزنامه جام جم، چهارشنبه 5 تیر 1387؛ علی دارابی، «بایسته های رسانه ملی در دهه ی چهارم انقلاب»، نشریه ی علمی-ترویجی افق رسانه، بهمن و اسفند 1387، ش 79 و 80.
35. صحیفه امام رحمه الله، 1358/7/29.
36. علی دارابی، «رسانه ی ملی: سیاست ها، تحولات و دستاوردها»، جام جم، کتاب سال 1386، صص 248-257.
*قرآن کریم.
1. اسماعیلی، محسن، «تعامل دین و رسانه از دیدگاه حقوق»، فصل نامه پژوهشی دانشگاه امام صادق علیه السلام، شماره 21، 1383.
2. اسمیت، فیلیپ، درآمدی بر نظریه های فرهنگی، ترجمه: حسن پویان، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی، مرکز بین المللی گفت و گوی تمدن ها، 1383.
3. امیر تیموری، محمدحسن، رسانه های آموزشی، شیراز، انتشارات ساسان، 1377.
4. پگاه حوزه. «ضرورت تبلیغ دین از رسانه های نوین»، خرداد و تیر شماره 92، 1386.
5. جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه ی معرفت، قم، مؤسسه فرهنگی رجاء، 1372.
6. خبرگزاری فارس، 1387/4/31.
7. خبرگزاری مهر، 1388/7/29.
8. خلف تبریزی، محمدحسین، برهان قاطع.
9. دارابی، علی، «بایسته های رسانه ی ملی در دهه ی چهارم انقلاب». نشریه علمی-ترویجی افق رسانه، شماره 79-80، بهمن و اسفند، 1387.
10. دارابی، علی، «توجه رسانه ی ملی به تهاجم فرهنگی»، روزنامه جام جم، تیر 1387.
11. دارابی، علی، «رسانه ی ملی؛ سیاست ها، تحولات و دستاوردها»، جام جم، کتاب سال 1386.
12. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا (جلد 24).
13. روحانی، محمدرضا، «کارکردهای رسانه از دیدگاه امام خمینی رحمه الله»، روزنامه ی کیهان، شماره 19256، 1387/9/25.
14. سبحانی، جعفر، مجلّه نقد و نظر، شماره 3.
15. سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با رئیس، معاونان، مدیران و جمعی از دست اندرکاران سازمان صدا و سیما، 1383/9/11.
16. سخنان مقام معظم رهبری در جمع کارکنان صدا و سیما، 1383/2/8.
17. شیرکوند، شهرام، «لزوم حاکمیت ارزش ها در رسانه»، روزنامه ی کیهان، شماره ی پیاپی 19364، 1388/2/28.
18. موسوی خمینی، سیدروح الله، صحیفه ی امام رحمه الله.
19. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، (ج 10، 8، 4، 2 و 16) تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1372. 134.
20. علم الهدی، سیدعبدالرسول، «بررسی نظری ارتباط دین و رسانه»، سایت خبری تحلیلی فرهنگ انقلاب اسلامی، 1387/5/5.
21. علی زاده، بیوک، فلسفه و اسلام(حیات تعقلی اسلام)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1371.
22. کازنوو، ژان، جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی، ترجمه: باقر ساروخانی و منوچهر محسنی، تهران، اطلاعات، 1387.
23. گیویان، عبدالله دین، «فرهنگ و رسانه»، فصل نامه رسانه، شماره 69، تابستان 1386.
24. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، (جلد 1 و 2)، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1370.
25. مُعین، محمد، فرهنگ فارسی (جلد 2)، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1386.
26. هوور، استوارت، ام. و لاندبای، نات، بازاندیشی درباره ی رسانه، دین و فرهنگ، ترجمه: مسعود آریایی نیا، تهران، سروش، 1381.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1390)، مجموعه مقالات دومین همایش بین المللی «دین و رسانه» «رسانه دینی، دین رسانه ای»، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}