سد سکندر باش
به روایت افسانهپردازان، اسکندر، در راه بازگشت از ظلمات و کنار چشمه آب حیوان، به شهری سرسبز و آراسته رسید که در پای کوهی بلند واقع شده بود. بزرگان شهر در این هنگام به خدمت او شتافتند و از خرابکاری قومی به نام
زمینه پیدایش
به روایت افسانهپردازان، اسکندر، در راه بازگشت از ظلمات و کنار چشمه آب حیوان، به شهری سرسبز و آراسته رسید که در پای کوهی بلند واقع شده بود. بزرگان شهر در این هنگام به خدمت او شتافتند و از خرابکاری قومی به نام یأجوج و مأجوج شکایت کردند و گفتند که این جانوران، اندامی پر مو و دندانی مانند دندان گراز دارند. گوشهای آنها به قدری پهن است که در موقع استراحت یکی را بستر و دیگری را روانداز میکنند! در فصل بهار، گروه گروه از کوهسار فرو میآیند و خواب و آسایش ما را بر هم میزنند. اسکندر وقتی شرح این ماجرا را شنید، بینهایت متأثر شد. با گروهی از دانشمندان به گذرگاه یأجوج و مأجوج رفت و محل تنگه را که گذرگاه اقوام وحشی بود، از نزدیک بررسی کرد. سپس فرمان داد سنگ، گچ، آهن، مس، روی، گوگرد، نفت و قیر را به وسیله حرارت آتش با یکدیگر درآمیختند و میان دو دیوار تنگه را با این مواد به کلی پر کردند و بدین وسیله ساکنان جنوبی سد برای همیشه از تعرض و آسیب قوم یأجوج و مأجوج مصون ماندند!(1) به گفته نظامی: بدان گونه سدّی ز پولاد بست * که تا رستخیزش نباشد شکست چو طالع نمود آن بلند اختری * که شد ساخته سد اسکندریپیامها
زمانی است که بخواهند کسی را در مقابل دشمن یا حوادث به شوق و شجاعت وادار کنند.ضرب المثل های هم مضمون
ـ اگر از خار بترسی دستت به گُل نمیرسد.(2)ـ گر خرمن گُل خواهی، از خار مترس ای دل.(3) (خواجوی کرمانی)
ـ آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است؟(4) (سعدی)
ـ راست باش و ز میر(*) و شاه مترس.(5) (اوحدی)
ـ بیگناهان، دلیر میباشند.(6)
اشعار هم مضمون
راست باش و مدار از کس، بیم.(7) (سنایی)تو پاک باش و مدار ای برادر از کس باک.(8) (سعدی)
ریشه های قرآنی حدیثی
امام علی(علیه السلام): «الشّجاعَةُ نُضرَةٌ حاضرةٌ و فَضیلةٌ ظاهِرَةٌ؛ شجاعت، یاوری آماده و فضیلتی آشکار است.»(9)
امام علی(علیه السلام): «کُنْ فِی الشَّدائِدِ صَبُوراً، و فَیِ الزَّلازِلَ وَقَوراً؛ در سختیها بسیار شکیبا، و در زلزلهها و مصائبی که باعث اضطراب شود بسیار باوقار باش».(10)
لغات
میر: امیر.پینوشتها:
پی نوشتها:
1. ریشههای تاریخی امثال و حکم، ج 2، تلخیص از صص 619 ـ 621.
2. ابراهیم شکورزاده بلوری، دوازده هزار مثل فارسی، ص 127.
3. همان، ص 822.
4. امثال و حکم دهخدا، ج 1، ص 55.
5. همان، ج 2، ص 858.
6. دوازده هزار مثل فارسی، ص 292.
7. امثال و حکم، ج 2، ص 822.
8. همان، ج 1، ص 559.
9. سید اصغر ناظمزاده، جلوههای حکمت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چ 3، 1377، ص 311.
10. تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج 1، ح 7147، ص 687.
/م
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}