زمینه پیدایش

در واقع، این عبارت ترجمه رسایی از سخنان پیغمبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با غلام خود است که شرح آن چنین است: روزی شتر رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) گم شد. پس از جست‌و‌جوی بسیار آن را به حضور پیغمبر آوردند. حضرت به غلام خود فرمود: «مگر در موقع خواباندن شتر، زانوانش را نبسته بودی؟» غلام گفت: «کسی که توکل به قادر متعال داشته باشد، احتیاجی ندارد که زانوان شتر را ببندد.» حضرت فرمود: «اِعْقَلْ و تَوکل»، یعنی «اول زانوی شتر را ببند، سپس توکل کن»؛ زیرا قبول مشیت الهی به چیزی تعلق می‌گیرد که با کسب و کار و سعی و مجاهدت همراه باشد. نه جبرگرای صرف باش که کاری نکنی و همه چیز را از خدا بخواهی، نه مختار مطلق که کسب و کار و حرکت را بدون توکل و یاری جستن از خدا،‌ منشأ خیر و برکت بدانی.(1)

پیامها

به افرادی که قدرت خلاقه افراد را هیچ می‌دانند، درس زندگی می‌آموزد که نه کار بی‌توکل، مصلحت است و نه توکل و تسلیمی که تلاش به تعالی و کمال در آن نباشد. توکل و تسلیم باید توأم با سعی و فعالیت باشد تا میوه شیرین به بار دهد.(2)

ضرب المثل های هم مضمون

ـ با توکل از سبب، غافل مشو.(3) (مولوی)
ـ توکل کن که یابی رستگاری.(4)
ـ در سایه‌ای گریز که وی را زوال نیست.(5)
ـ کار خود بگذار با پروردگار.(6)
ـ تکیه بر جبار کن تا برسی بر مراد.(7)

اشعار هم مضمون

صرفِ بیکاری مگردان روزگار خویش را * پرده رویِ توکل ساز کار خویش را(8) (صائب)
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت، کافری است *‌ راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش(9) (حافظ)
بکن کار و کرده به یزدان سپار(10) (فردوسی)
گر توکل می‌کنی در کار کن * کسب کن، پس تکیه بر جبار کن(11) (مولوی)
که را پشت‌گرمی ز یزدان بود * همیشه دل و بخت خندان بود(12) (فردوسی)

ریشه های قرآنی حدیثی

«وَ عَلَی اللهِ فَلْیَتَوَکَّلِ المُؤْمنونَ؛ مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند.» (آل عمران: 60)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به مردی که می‌گفت، شترم را رها می‌کنم و و توکل می‌کنم، فرمود: «قَیِّدها و تَوکَّلْ؛‌ شترت را ببند و بر خدای توکل کن».(13)

لغات

که: کسی که.

پی نوشت ها :

1. مهدی پرتوی آملی، ریشه‌های تاریخی امثال و حکم، انتشارات سنایی، ج 1، ص 130؛ حسن ذوالفقاری، داستان‌های امثال، انتشارات مازیار، چ 1، 1384، ص 210.
2. ریشه‌های تاریخی امثال و حکم، ج 1، ص 130.
3. امثال و حکم دهخدا، ج 1، ص 347، انتشارات امیر کبیر،‌ تهران، چ 10، 1377.
4. ابراهیم شکورزاده بلوری، دوازده هزار مثل فارسی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، چ 1، 1380، ص 354.
5. همان، ص 507.
6. همان، ص 767.
7. همان، ص 344.
8. امثال و حکم دهخدا، ج 1، ص 185.
9. همان، ج 2، ص 862.
10. همان، ج 1، ص 451.
11. همان، ج 3، ص 1203.
12. همان، ص 1251.
13. متقی هندی، کنزل العمال، ح 5698.

منبع مقاله :
مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما