نویسنده: حجة الاسلام دکترسیدعلی دلبری




 

 


یکی از خطرناکترین آسیبهایی که برخی حدیث پژوهان در دام آن گرفتار آمده و صدمه های جبران ناپذیری را از این راه بر اسلام و مسلمانان وارد ساخته اند، پیش داوری در فهم حدیث است. (1) پیش داوری و قضاوت عجولانه، کار پسندیده و معقولی نیست. شارح و مفسر روایات باید بکوشد تا از پیش داوریها و پیش دانسته های تحمیلی و تطبیقی بپرهیزد تا معنای متن را دریابد. برخی حدیث پژوهان پیش از بررسی و کاوش در متن حدیث، در پی تطبیق دیدگاه خود بر حدیثند نه تفسیر آن. (2) در حقیقت به دنبال شاهد و مؤیدی بر دیدگاه خود هستند نه فهم حدیث و چون ذهن آنان درگیر اندیشه ی پیش ساخته خودشان است، به احتمالات دیگر بی توجه اند. این موضوع در بسیاری از موارد منشأ شکل گیری و تداوم انحرافهای مذهبی شده است؛ زیرا بسیاری از فرقه های منحرف، مشروعیت خود را به برخی آیات و روایات مستند نموده اند.
خوارج از جمله فرقه هایی به شمار می روند که می کوشیدند قرآن و روایات را در جهت اثبات باورها و اندیشه های خود تفسیر کنند. آنان دیدگاههایی را ابراز داشتند و آیات و روایات را براساس آن تفسیر و تأویل کردند. کم نیستند کسانی که با تعصب و لجاجت و پیشداوریهای فردی یا گروهی به سراغ آیات و روایات می روند و به جای اینکه حقیقت را از آن دریابند، آنچه را خود می خواهند بر آن تحمیل می نمایند، و به جای اینکه قرآن و حدیث معصوم علیه السلام مایه ی هدایتشان شود، به خاطر پیروی از هوی و هوس خود بر انحرافشان افزوده می شود: (فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِیمَاناً وَهُمْ یَسْتَبْشِرُونَ وَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى‏ رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ کَافِرُونَ)؛ اما آنها که ایمان آورده اند، آیات قرآن بر ایمانشان می افزاید و شاد می شوند و اما آنها که در دلهایشان بیماری است، پلیدی تازه ای بر پلیدیشان می افزاید، از دنیا می روند در حالی که کافرند. (3)
امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرماید: «إِنِّی أُحَدِّتُ أَحَدَهُمْ بِالْحَدِیثِ فَلا یَخْرُجُ مِنْ عِنْدِی حَتَّی یَتَأَوَّلَهُ عَلَی غَیْرِ تأویلهِ؛ (4) من برای برخی از اینان حدیث می گویم. آنان از نزد من خارج نمی شوند تا اینکه کلام را به گونه ای دیگر تأویل و توجیه کنند». به تعبیر دیگر، اینان از حدیث، نتیجه دلخواه خویش را می گیرند، و آن گونه که سلیقه ی آنها را برآورد، تأویل می کنند.
نباید از نظر دور داشت که انسان نمی تواند خود را از تمامی ذهنیتها به طور کامل رها سازد، لکن برای عالمان تیزبین و دقیق، این امکان هست که روایات را خالی از ذهنیتها و فرهنگهای حاکم، بررسی نمایند، مانند برخورد علامه ی حلی با روایات منزوحات بئر. (5)
شهید مطهری رحمه الله می گوید: «اگر کسی فتواهای فقهاء را با یکدیگر مقایسه کند و ضمناً به احوال شخصیه و طرز تفکر آنها در مسائل زندگی توجه کند، می بیند که چگونه سوابق ذهنی یک فقیه و اطلاعات خارجی او از دنیای خارج، در فتواهایش تأثیر داشته، به طوری که فتوای عرب بوی عرب و فتوای عجم بوی عجم، فتوای دهاتی بوی دهاتی می دهد و فتوای شهری بوی شهری». (6)

الف. درمان پیش داوری

حضرت امیر علیه السلام برای در امان ماندن از کج فهمی و پرهیز از انحراف احتمالی می فرماید: «و اتَّهِمُوا عَلَیْهِ آراءَکُم؛ (7) دیدگاهها و آرای شخصی خود را در برابر قرآن نقد کنید. گرچه سخن حضرت علیه السلام درباره ی تفسیر قرآن است، ملاک این سخن در فهم و تفسیر حدیث نیز وجود دارد.

ب. نمونه حدیثی

الف. پیش داوری غیر منطقی ابن جوزی در الموضوعات، نسبت به شیعه و مقایسه ی آنان با یهود و نصارا و حتی برتری دادن آنها را بر شیعه (8) موجب شده است که با هر حدیثی که در آن راوی شیعی وجود داشته، منتقدانه برخورد کند و با اندک بهانه ای بدون بررسی محتوایی و گاه با فراوانی طرق آن، حکم به جعلی بودن آن نماید؛ به طور مثال او طبق باور خویش به راحتی حدیث تقدم اسلام ابوبکر را هر چند سندش ضعیف باشد، (9) می پذیرد و حدیث تقدم اسلام علی علیه السلام را مردود می داند و برایش فرق نمی کند، کدام تعدد طرق دارد و سند کدام صحیح تر است، شواهد تاریخی چه می گویند و حدیث تقدم اسلام علی علیه السلام را چه کسانی و از چند طریق نقل کرده اند. (10) همو حدیث جان دادن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دامن علی علیه السلام را متروک شمرده و حدیث جان دادن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم در کنار عایشه را بدون ذکر سندش، صحیح دانسته است، (11) حال آنکه اگر داوری جانبدارانه ای در کار نبود، می بایست هر دو حدیث طبق معیارهای باب تعارض بررسی شوند تا قضاوتی عادلانه درباره ی حکم به صحت و سقم حدیث صورت پذیرد.
ب. اهل سنت با پیش داروی و جانبداری، شیعیان را آغازگر جریان وضع و جعل حدیث می شمارند و شروع آن را در احادیث فضایل می دانند، گرچه معترفند فضائل و مناقب علی و اهل بیت علیهم السلام به حدی فراوان است که نیازی به جعل نیست و اهل بیت علیهم السلام از این کار مبرایند و همه ی تقصیر به گردن پیروان آنان است. ابن ابی الحدید می نویسد: «انّ اصلَ الاکاذیبِ فی احادیثِ الفضائلِ کانَ من جهة الشیعة». (12) ابن جوزی نیز می نویسد: «فضائلُ علیٍّ الصحیحهُ کثیرةٌ غیرَ انَّ الرافضیةَ لاتَقنَع فوَضَعَت له ما یَضَعُ لا ما یَرفع». (13)
بدون شک وضع کنندگانی در بین راویان شیعه بوده اند و نمی توان همه ی شیعیان را از دروغ پردازی در حدیث تبرئه نمود، اما آغازگری شیعه در دروغ پردازی و جعل حدیث، سخنی دور از تحقیق و تأمل است. (14)
ج. اهل سنت به دلیل پیش فرض خود مبنی بر عدالت تمامی صحابه، (15) نتوانستند و یا نخواستند عیوب آنان و روایات منقول از آنان را ببینند. از این رو، تمامی روایات آنها را پذیرفتند و یا با آن برخوردی توجیه گرانه نمودند، گرچه برخی از این روایات با قرآن و یا واقعیات علمی و تاریخی ناهماهنگ نُماید. (16)
د. از جمله روایاتی که با پیش داوری غرض آلود برخی علمای عامه، مانند ابن قیم، بررسی شده، (17) حدیث غدیرخم است. وی این حدیث را به سبب ناسازگاری با کتمانِ عمومی، مجعول دانسته است. اما باید گفت که نه تنها صرف کتمان نمی تواند نشانه ی وضع حدیث باشد، اساساً این حدیث کتمان نشده است؛ چه اینکه علامه امینی رحمه الله نام تعداد زیادی از بزرگان اهل سنت را مانند واحدی، ثعلبی، فخررازی و شوکانی، نام می برد که به صحت سند طرق حدیث غدیر تصریح کرده اند. (18) غزالی گوید: جمهور مسلمانان بر متن حدیث غدیر اجماع دارند. ضیاء الدین مقبلی گوید: اگر حدیث غدیر قطعی نیست، پس هیچ چیز قطعی در دین وجود ندارد. حافظ اصفهانی گوید: حدیث غدیر، حدیث صحیح و مسلمی است که حدود صد نفر از صحابه از جمله عشره ی مبشره (19) آن را نقل کرده اند. (20)
ه‍. در نمونه ای دیگر، می توان از پیش داوری مستشرقان نسبت به برخی روایاتِ ساخته ی حاکمان، قصه پردازان و اهل کتاب به ظاهر مسلمان شده، یاد کرد. (21) آنان روایات را به گونه ای معنا می کنند و یا بیشتر به دنبال روایاتی اند که موجب تأیید دین خود، انکار و تحقیر اسلام، ایجاد تفرقه میان مسلمانان و یا توجیه ستم ستمگران و فساد و کج رویها و جنایتهای آنان است.
نیز می توان از اخباریان شیعه یاد کرد که پیش فرض خود را بر صحت تمامی روایات کتب اربعه قرار دادند و به آسیب شناسی روایات نپرداختند. (22)
شایسته ی ذکر است که در بررسی روایات چند رویکرد متفاوت به چشم می خورد: پذیرش مطلق، انکار، پذیرش نقادانه براساس معیارها (تصحیح). برخی پیش فرض ذهنی خود را صحت هر روایتی قرار داده و با نادیده گرفتن آسیبها و آفتهای روایات توجیه گرانه برخورد نموده اند نه نقادانه؛ گروه دیگر، روایات را به صرف پاره ای از آسیبها انکار کرده اند، بدون این که قرینه ای بر جعل و وضع آن بیابند. در روایات اهل بیت علیهم السلام دو روش اول مذمت گشته و روش سوم سفارش و تأکید شده است. (23)

پی نوشت ها :

1. نیز از جمله آسیبهای حدیث پژوهان، تحمیل یافته های جدید دانشمندان غربی در زمینه های علوم انسانی یا طبیعی، بر احادیث است. اینان با نوعی ساده نگری و برداشتهای سطحی برخی از اشارات احادیث را بر تئوریهای جدید حمل می کنند. برخی از این گونه موارد را در کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر می توان دید.
2. محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 1، ص 6.
3. توبه 9: 124-125؛ ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج 11، ص 399.
4. محمد بن عمر کشّی، رجال الکشّی، ص 135، رقم 216؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 2، ص 426، حدیث 58؛ نیز ر. ک: همان، ص 250، حدیث 63، 62 و 64.
5. محمد تقی مجلسی، روضة المتقین، ج 2، ص 262. قبل از زمان علامه حلی مشهور بلکه اجماع فقها بر این بود که آب چاه به وقوع نجاست، نجس می شود و پس از وی این شهرت برطرف شد و مشهور فتوا به عدم نجاست دادند. از آنجا که علامه حلی برداشت دیگری از روایات کرده بودند، نقل است که ایشان در آغاز تحقیق در این مسأله دستور دادند چاهی را که در منزلشان بود پر کنند تا دردسرهای چاه منزل در اجتهاد وی تأثیر نگذارد و بدون گرایش به امری، طالب حق باشد و مفاد حدیث را بپذیرد. البته این کار به معنای پذیرفتن امکان تأثیر عوامل روانی در نظریات انسان است.
6. مرتضی مطهری، ده گفتار، ص 121؛ همو، اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، صص 80-85.
7. سید رضی، نهج البلاغه، ص 252.
8. ابن جوزی، الموضوعات، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، ج 1، ص 339.
9. سلیمان بن احمد طبرانی، کتاب الاوائل، تحقیق محمد شکور بن محمود حاجی امریر، ص 81؛ فاطمه حسینی کاشانی، ریشه یابی خطاهای ابن جوزی در نقد حدیث، مجله علوم حدیث، ص 190، ش 44، تابستان 1386.
10. حاکم نیشابوری، المستدرک، ج 3، ص 133؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 3، ص 21؛ محمد بن عیسی ترمذی، السنن، ج 5، ص 305.
11. ابن جوزی، الموضوعات، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، ج 1، ص 392.
12. ریشه وضع و دروغ در احادیث فضایل، شیعه است. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 48.
13. فضایل و شایستگیهای صحیح درباره ی علی علیه السلام فراوان است، لکن شیعه بدان قانع نشد و احادیثی را که موجب تحقیر او بود و نه ترفیعش، جعل نمود.
14. ر. ک: مجید معارف، تاریخ عمومی حدیث، صص 98-100؛ هاشم معروف الحسنی، الموضوعات فی الآثار و الاخبار، ص 97.
15. محیی الدین نووی، المنهاج فی شرح صحیح مسلم، ج 1، ص 36؛ احمد بن علی عسقلانی، الاصابه، ج 1، ص 7؛ عمر بن محمد بیضاوی، نهایة السؤل، ج 3، ص 179؛ محمود ابوریّه، أضواء علی السنة المحمدیه، ص 339.
16. ر. ک: محمدصادق نجمی، سیری در صحیحین، صص 108-307؛ مرتضی عسکری، نقش ائمه در احیاء دین، ج 4-1، ص 365 و ج 7، صص 79-225.
17. ابن قیم، المنار المنیف، ص 57.
18. عبدالحسین امینی، الغدیر، ج 1، ص 230.
19. اهل سنت حدیث مجعولی را از سعید بن زید نقل کرده اند که پیامبر اسلام به ده تن از اصحاب خویش وعده ی بهشت را داده است. این ده تن که به نام عشره مبشّره نزد آنان شناخته می شوند، عبارتند از: ابوبکر بن ابی قحافه، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، علی بن ابی طالب، طلحه بن عبیدالله، زبیر بن عوّام، سعد بن ابی وقاص، سعید بن زید، ابوعبیده جراح، عبدالرحمن بن عوف. ابن اشعث سجستانی، سنن ابی داوود، ج 3، کتاب السنة، باب 9، فی الخلفاء، ص 401؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 317، کتاب معرفة الصحابة، باب مناقب عبدالله بن مسعود؛ محمد بن یزید ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 48، باب 11 فی فضائل اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم.
20. همان، ج 1، ص 315، به نقل از: ناصر رفیعی، درسنامه وضع حدیث، ص 274.
21. عبدالله محمد الامین النعیم، الاستشراق فی السیرة النبویة، ص 162.
22. مهدی کجوری شیرازی، الفوائد الرجالیه، تحقیق محمد کاظم رحمان ستایش، ص 43؛ علی کنی، توضیح المقال فی علم الرجال، ص 34؛ علی خاقانی، رجال الخاقانی، تحقیق سید محمد صادق بحرالعلوم، ص 81.
23. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 2، ص 250، و ص 188، ب 26؛ محمد بن علی قمی (شیخ صدوق)، معانی الأخبار، ص 390، باب نوادر المعانی؛ نیز ر. ک: حسن اسلامی، نقش پیش فرضها در ترجمه ی حدیث، مجله ی علوم حدیث، صص 3-25، ش 35-36، بهار و تابستان 1384.

منبع مقاله :
دلبری، سیدعلی(1391)، آسیب شناسی فهم حدیث، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، معاونت پژوهشی، دفتر پژوهش، چاپ اول