نویسنده: دکتر رامین خدابخشی




 

 

 

آیا باید با کودکان پیرامون طلاق حرف زد؟

بلی. واکنش کودکان به طلاق بستگی به نوع اطلاع رسانی والدین دارد. در بعضی از خانواد ه ها زن ها و شوهرها ممکن است با جر و بحث و زد و خورد جلو کودکان پیام طلاق را به آن ها انتقال دهند که این عمل باعث می شود تا کودکان را با انتظار رخدادی هولناک تنها بگذاریم. از این رو، والدین بایستی راجع به نحوه ی انتقال این مطلب به کودکان شان پیشاپیش فکر کرده باشند. اگر امکان وجود دارد بهتر است کل خانواده در یک جلسه حاضر شوند تا کودکان بتوانند در شرایطی آرام با خبری ناخوشایند رو به رو شوند و در عین حال سؤالات خود را از هر دو والد بپرسند. این روش می تواند به والدین کمک کند تا از مقصر جلوه دادن یک دیگر اجتناب کنند. نکات زیر می تواند فرایند اطلاع رسانی را راحت تر کند:
- سعی کنید همه ی اعضای خانواده را دور هم جمع کنید.
- پیشاپیش به یادداشت مطالبی بپردازید که می خواهید به فرزندان تان بگویید.
- برنامه ای برای دیدار مجدد بگذارید.
- آرام باشید.

در آستانه ی طلاق به کودکان چه باید گفت؟

به خاطر داشته باشید که طلاق مسئله ی گیج کننده ای برای کودکان به حساب می آید. وقتی برای بار اول با کودکان تان حرف می زنید، سعی کنید به موضوعات مهم و ضروری بپردازید، اگر در همان جلسه ی اول اطلاعات زیادی به کودکان بدهیم این کار ممکن است باعث سردرگمی آن ها شود.
کودکان احتیاج دارند که در جلسه ی اول راجع به ضروریات زندگی شان بحث شود و برای آن ها مشخص شود که پس از طلاق ممکن است چه اتفاقی برای آن ها پیش بیاید، برای مثال «نزد چه کسی بیش تر خواهند ماند»، »چه کسی در درس های شان به آن ها کمک می کند؟» و «چه کسی برای خواب با آن ها به اتاق خواب شان می رود؟»
کودکان نیز نیاز دارند تا بدانند و مطمئن شوند که رابطه ی آن ها در صورت امکان با هر دو والد ادامه خواهد یافت. در میان این همه تغییرات اساسی در زندگی کودکان، آن ها نیاز دارند تا بدانند چه چیزهایی ثابت و بی تغییر باقی می ماند. والدین باید به کودکان شان در دریافت همیشگی عشق، علی رغم تغییرات عمده در زندگی روزمره، اطمینان دهند.
در خلال این گفت و گوی خانوادگی، والدین بایستی به بچه های شان نشان دهند که طلاق تصمیم قطعی آن هاست و از دادن هر گونه امیدواری دروغین در بازگشت به خانواده ی اولیه اجتناب کنند.
والدین هم چنین بایستی به کودکان شان خاطر نشان کنند که طلاق نتیجه ی خطاهای آن ها نیست. بسیاری ازر کودکان معتقدند که طلاق به دلیل کارهایی است که آن ها به غلط انجام داده اند. حتی کودکان کوچک تر که به نظر می آید از آن چه می گذرد خبر دقیقی ندارند نیز بایستی به اطمینان مجدد برسند که این جدایی ناشی از رفتارهای آن ها نیست.
برای مثال، وقتی از کودکان سؤال می شود که «چرا والدین تان از هم طلاق گرفته اند؟» بعضی از کودکان ممکن است در پاسخ بگویند «آن ها به دلیل رفتارهای بد ما و نمرات کمی که در مدرسه گرفته ایم از هم طلاق گرفتند». به کودکان بایستی به طور مرتب عدم تقصیر آن ها در طلاق را متذکر شد.
به خاطر داشته باشید که از بچه ها در مورد ترس ها و نگرانی های شان پرس و جو کنید. اجازه دهید که کودکان در مورد طلاق و تغییراتی که در پیش دارند، بیندیشند. به عنوان یک خانواده بار دیگر دور هم بنشینید و در مورد سؤالات تازه گفت و گو کنید و به کودکان در خصوص حضور همیشگی در زندگی شان اطمینان بدهید.
سؤالات و نگرانی های کودکان را جدی بگیرید و به آن چه می گویند گوش فرا دهید. مانند گفته ی این کودک: «جدایی و بی توجهی والدین زندگی مرا به هم ریخته است و نمی دانم که آیا آنان این را می فهمند یا نه، یا اصلاً برای آن ها مهم هستم، اما آن چه می دانم این است که احساس می کنم حرف های مرا نمی شنوند.»
کودکان نیاز دارند تا بدانند که والدین شان تأثیرات منفی طلاق را بر روی آن ها می دانند. والدین با گوش دادن به افکار و احساسات کودکان خود به آن ها توجه و مراقبت شان را نشان می دهند.
مشاهده ی خشم و غم از دست رفتن زندگی خانوادگی از شاخص ترین احساسات دوران طلاق است. اگر چه شما نمی توانید احساسات کودک خود را تغییر دهید، اما این مهم است که او بداند شما آن ها را می فهمید. برای مثال، به او بگویید «می توانم این مسئله را بفهمم که ندیدن امروز پدرت برای شما خیلی غمگین کننده است.»
منبع مقاله: خدابخشی، رامین؛ (1388)، سرپرستی پس از جدایی (تلاشی آگاهانه برای جبران خطاهای خودآگاه و ناخودآگاه)، تهران: نشر قطره، چاپ اول