ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع:راسخون



 
 
 
توضیح مترجم: تاکنون مقالاتی در این سایت در تأیید علمی تکامل منتشر گردیده است. بی طرفی علمی ایجاب می‌کند مقالات مربوط به تکذیب علمی این نظریه، مانند مقاله‌ی زیر، نیز منتشر شوند.
نظریه‌ی تکامل در این روزها با وجود اکتشافات بیشتر و بیشتری که به سادگی پیچیدگی‌های شگفت انگیز موجودات زنده را به نمایش می‌گذارند با اشکال توسط دانشمندان پذیرفته می‌شود. از این رو نظریه‌ای بدون وجود شاهد و مدرک تنها یک نظریه باقی می‌ماند و چیزی نیست که بتوان بر آن تکیه نمود؛ نقطه، تمام.

تقریباً تمامی ساکنین این سیاره درباره‌ی نظریه‌ی تکامل و این نظریه که انسان از میمون پدید آمد و خود میمون نیز از برخی انواع موجودات زنده که به نوبه‌ی خود در اثر حادثه‌ای که میلیون‌ها سال پیش به وقوع پیوست به وجود آمدند اطلاعات دارند. هیچ کجای این نظریه واقعیت ندارد، این امر تنها بهانه‌ای است تا انسان این واقعیت را نپذیرفته و قبول نکند که خدایی وجود دارد که خالق این زمین است و همه‌ی افراد روزی وی را ملاقات خواهند کرد و نه تنها این بلکه باید پاسخگوی او باشند که چرا به وی ایمان نیاوردند تا از عذاب ابدی دوزخ نجات یابند.
با این وجود از آن جایی که افرادی خاص تصور می‌دارند که با امتناع ورزیدن از ایمان آوردن به خدا وجود او غیر حقیقی ساخته می‌شود، نظریه‌ی تکامل را به وجود آوردند. یکی از بزرگترین "شواهد" نظریه‌ی تکامل چیزی است که اکثر افراد آن را انتخاب طبیعی می‌خوانند. انتخاب طبیعی چیزی است که به نشان دادن ویژگی‌های نهان گونه‌ای خاص کمک می‌دارد. پیروان نظریه‌ی تکامل اظهار می‌دارند که انتخاب طبیعی شاهد و مدرکی بر تکامل است . . . ما نمی‌توانم بگوییم که با این موضوع موافق هستیم.
داروین مشاهده کرد که در جزیره‌ی گالاپاگوس گونه‌ای خاص از فنچ وجود داشت که دارای چنان نوک عجیبی بود که آن را قادر می‌ساخت تا از میوه‌ها و دانه‌هایی که در آن جزیره‌ی به خصوص رشد می‌یافتند تغذیه نماید، اگر بنا بر این بود تا آن فنچ‌ها را با گونه‌ی معمولی اروپایی‌شان مقایسه نمایید شما شاهد دو نوع نوک مختلف برای آنها بودید . . . داروین مدرکی دال بر نظریه‌ی تکامل یافته بود. نوک فنچ‌های جزایر گالاپاگوس برای بقای بهتر به شکل جدیدی تکامل یافته بودند. تکامل گرایان مدرکی در دست داشتند اما تنها نکته‌ای که آن را از نظر نگذراندند و متوجه‌ آن نشدند این واقعیت بود که فنچ‌ها از قبل دارای ژنتیک نوک‌های مختلف بودند و گونه‌ای که در آغاز از این نوک برخوردار بود آنهایی بودند که امکان بقاء پیدا کردند و ادامه‌ی حیات متناسب‌ترین و سازگارترین گونه ترتیب بقیه‌ی کار را داد . . . تمام این کار تنها به ژنتیک مربوط می‌شد و هیچ تکاملی ابداً در کار نبود.
در این جا سخنانی از برخی تکامل گرایان مشهور وجود دارند که احتمالاً شما از دیدنشان متعجب خواهید شد:
"دیرین شناسان بهایی گزاف برای بحث داروین پرداخت نموده‌اند. ما خود را تنها دانش آموزان تاریخچه‌ی حیات می‌پنداریم اما با این حال باز هم با حفظ روایت محبوب تکامل خود با استفاده از انتخاب طبیعی اطلاعات خود را چنان بد مشاهده می‌نماییم که تقریباً هرگز متوجه‌ فرآیندی که ادعا می‌کنیم مورد مطالعه‌ی ما است نمی‌شویم. . . . تاریخچه‌ی اکثر گونه‌های فسیلی در برگیرنده‌ دو ویژگی است که به خصوص با تدریج گرایی جور در نمی‌آیند و ناسازگار هستند: 1. ایستایی. اکثر گونه‌ها هیچ تغییر مستقیمی را در طول مدت حضورشان بر روی سطح زمین نشان نمی‌دهند. آنها در رکوردهای فسیلی به همان نحوی پدیدار گردیدند که در زمان ناپدید شدن بودند؛ تغییرات ریخت شناسی معمولاً محدود و بی‌جهت می‌باشند. 2. پیدایش ناگهانی. در هر ناحیه‌ی محلی، یک گونه به تدریج از تغییر شکل آرام نیاکان خود به پا نمی‌خیزد و به وجود نمی‌آید؛ این امر به نظر به یک باره و "کاملاً شکل یافته" به نظر می‌آید". (گولد، استفن جی. پانداز تام، سال 1980، صفحه‌ی 182- 181)
" این گونه یافت شد که گونه‌هایی که زمانی تصور می‌شد به شکل دیگری در آمده باشند هم زمان با این به اصطلاح نوادگان منتسب به خود می‌زیسته‌اند. در واقع رکوردهای فسیلی به نحو قانع کننده‌ای تغییر حالت یک گونه را به گونه‌ای دیگر اثبات نمی‌نماید". (استنلی، اس. ام.، جدول زمان بندی نوین تکاملی: فسیل‌ها، ژن‌ها و اصل و منشأ گونه‌ها، سال 1981، صفحه‌ی 95)
"دیرین شناسان به طور سنتی در باز سازی تمام جانوران از بقایای باز مانده‌ی پس از مرگ مشهور (یا بد نام) هستند. در اکثر موارد آنها دغل کاری می‌نمایند. . . . اگر هر گونه روی دادی در تاریخ زمین به مانند افسانه‌های خلقت انسان باشد، آنگاه این روی داد چند گونه شدن ناگهانی حیات دریایی به هنگامی که موجودات زنده‌ی چند سلولی جای بازیگران اصلی را در اکولوژی و تکامل گرفتند است. گیج کننده (و باعث شرمندگی) برای داروین، این روی داد هم چنان ما را مات و مبهوت می‌سازد و به عنوان یک انقلاب زیستی عمده در برابر ابداع خود تکرار و منشأ سلول یوکاریوت قرار می‌گیرد. شاخه‌ی جانوران از مه‌های دوره‌ی قبل از کامبریان با اکثر ویژگی‌های نوادگان امروزی خود ظهور پیدا کردند". (بنگستون، استفن، "راه حلی برای یک پازل به هم ریخته"، مجله‌ی نیچر (طبیعت) جلد 345 (28 ژوئن سال 1990)، صفحه‌ی 766- 765.
"آثار فسیلی بیشتر موجب اندوه داروین شده بودند تا خوشحالی. هیچ چیز وی را به اندازه‌ی انفجار کامبریان پریشان و نگران نساخت، ظهور و پیدایش هم زمان تقریباً تمامی طرح‌های حیاتی پیچیده . . ." (گولد، استفن جی.، پانداز تام، سال 1980، صفحه‌ی 239- 238)
خدا انسان را برای هدفی خلق نمود، تا موجب شکوه و عظمت وی شود. خدا هم چنین گیاهان و جانوران را بنا بر دلیلی خلق نمود . . . اول برای نشان دادن شکوه و عظمت خود و دوم برای این که چیزی در اختیار انسان قرار دهد که از آن مراقبت نماید.
تکامل تنها یک نظریه است، نظریه‌ای بدون هر گونه مدرک قابل اطمینان. برخی از فرضیاتی که ساقط می‌شوند در واقع با انجام اکتشاف جدید از درجه‌ی اعتبار ساقط گردیده و می‌گردند.