نویسنده: پل لوران اسون
مترجم: دکتر کرامت موللی




 

 Inquiétante étrangeté
* اصطلاح آشناغریبی (1) در زبان روزمره ی آلمانی به معنای «نگران کننده و اضطراب بخش» و متبادر به امری سخت عجیب و ناآشناست. فروید آن را به صورت مفهومی مستقل درآورده است. مسئله به احساساتی مربوط می شود که «در زندگی واقعی فرد به وجود می آیند و زائیده ی عقده های دفع شده ی دوران کودکی او هستند که به مناسبت واقعه ای خارجی دوباره زنده شده اند. همین حالت هنگامی نیز که اعتقادات جادویی دوران کودکی مورد قبول واقع می شوند، به وجود می آید».
** آشنا غریبی عبارت است از «ظهور امیال دفع شده در عالم خارج»، بدین معنی که فرد به نحو تکان دهنده ای با آن ها در عالم واقع مواجه می شود. این مفهوم حاصل کار فروید روی زبان روزمره است. او نشان می دهد که چگونه کلمه ی unheimlich در زبان آلمانی واجد دو معنای متضاد است، هم به معنای آشنا است و هم به معنای غریب و ناآشنا. مقولات زیر می توانند موجب بروز احساس آشنا غریبی شوند: تردید در ایجاد تفاوت میان جاندار و بی جان، پدیدارهای مربوط به همزادان، تکرارهای غیرارادی و بالاخره چشم زخم و آن چه مربوط به مرگ می شود.
آن چه هنگام بروز احساس آشنا غریبی ظاهر می شود، چیزی جز عقده ی کسترسیون* نیست. اثرات این عقده را به صورت اضطراب در از دست دادن بینایی بدان گونه که در داستان مرد شِنی اثر هوفمَن (2) آمده است می بینیم.
*** مفهوم آشنا غریبی نوعی پدیدارشناسی امیال دفع شده است، بدین معنی که امیال دفع شده را در رابطه با واقعیت عالم خارج قرار می دهد(3).

پی‌نوشت‌ها:

1.Unheimliche
2.E.T.A.Hoffmann
3. «... عنصر نهایی در نارسیسیسم چیزی جز مرگ نیست. از این رو کوچکترین تغییر در نظام و ساخت تصویر حاصل از آینه می تواند موجب کنار رفتن پرده شده مرگ را به روی صحنه بیاورد. در این جاست که فرد ناگهان در تصویر خویش که این چنین برای او مأنوس و آشناست موجودی غریبه و هول انگیز می یابد که او را در حالتی از بُهت و حیرت توأم با خوف غرق می نماید.
آشنا غریبی واجد تظاهرات متعددی است: ترس از تاریکی، هراس از تنهایی، جن و پری، روح و شبح و انواع پدیدارهایی که از جمله در فیلم های ترسناک برای هراس تماشاگران مورد استفاده قرار می گیرند. وجه مشترک تمامی این پدیدارها در این است که منِ نفسانی در موقعیتی صمیمی و آشنا یعنی در نهایت قرابت با خویشتن خویش ناگهان خود را در هیأت موجودی کاملاً بیگانه درمی یابد».(مآخوذ از کتاب مبانی روان کاوی (فروید-لکان) نوشته ی دکتر کرامت مُوَلّلی، نشر نی، اسفند 1383، ص 184).

مراجع:
-زیگموند فروید، آشنا غریبی(1919).

منبع مقاله:
اسون، پل-لوران؛ (1386)، واژگان فروید، ترجمه: کرامت موللی، تهران: نشر نی، چاپ سوم.