نویسنده: پل لوران اسون
مترجم: دکتر کرامت موللی




 

 Surmoi
* اصطلاحی است که فروید در سال 1923 ابداع کرد و به معنی ساحَتی است که به موجب «تجزیه ی شخصیت نفسانی» کشف شد. فَرامَن(1) یا به اصطلاح قدما نفس لوامه «بخشی از منِ نفسانی است که در تضاد با بخش دیگر آن قرار می گیرد و به قضاوت در مورد آن می پردازد، به نحوی که گویی آن را به عنوان مورد و متعلق اصلی عمل خود انتخاب کرده است». به همین جهت است که فروید آن را (فَرا)من یعنی ساحتی که فوق من نفسانی است می خواند، ساحتی که من را مورد وارسی، کنترل و سانسور قرار می دهد». ساختمان فرامن در جریان پیدایش عقده ی ادیپ* یعنی در هنگام درونی کردن ممنوعات که تحت فشار عقده ی کسترسیون (محرومیت از ذَکَر*) ظاهر می شوند، تشکل می یابد. احساس گناه* عنصری حاصل از فرامَن است. باید در عین حال خاطر نشان کرد که این ساحَت شکلی از انطباق هویت* با پدر و مادر است و نماینده ی نفسانی آن ها به شمار می رود.
** فرامن معمولاً مشابه پلیس کار می کند و افکار و فعالیت های من نفسانی* را تحت قضاوت خود قرار می دهد. لذا در درجه ی اول از یک سو به مراقبت رفتار خود می پردازد و از سوی دیگر نماینده ی ایده آل ها است. از این روست که گاه فرامن را «ایده آل من نفسانی» نیز می خوانند. مع الوصف نباید فراموش کرد که بذله و لطیفه گویی وسیله ای است که به واسطه ی آن فرامن خود را تسلی می دهد. وانگهی ساحتی است که به علت اِعمال کنترل و سانسور در مورد این و آن نفسانی* بر آن برتری می یابد، به نحوی که خصوصیت تفتیش گرش آن را به صورت رانشی خشونت گر درمی‌آورد. مع الوصف باید به یاد آورد که فرامن ساحتی منشعب از این و آن نفسانی است، چرا که واکنشی بر ضد تحریکات رانشی است.
*** این اصطلاح که غالباً آن را نوعی ساحَت اخلاقی می دانند، قطع نظری اساسی از هرگونه نظریه ای در مورد وجدان آگاه است. وجدان اصلی اخلاقی است که ترک میل و قناعت را ایجاب می کند، در حالی که فرامن ساحتی است که برعکس، به محض وقوع اولین فرصت برای ترک میل به وجود می آید و جذب نفسانیات می شود. از طرفی دیگر، فرامن تنها اصلی اخلاقی نیست، بلکه رابطه ای میان ساختمان های متفاوت دستگاه روانی است.

پی‌نوشت‌:

1.Überich( به آلمانی)

مراجع: - زیگموند فروید، من و این و آن نفسانی(1923).
-زیگموند فروید، هزل و مطایبه(1928).


منبع مقاله:
اسون، پل-لوران؛ (1386)، واژگان فروید، ترجمه: کرامت موللی، تهران: نشر نی، چاپ سوم.